ضرورت آموزش فناورينانو به دانشآموزان
توسعة فناورينانو در اغلب بخشهاي آموزشي، پژوهشي و مديريتي کشور و تبديلشدن آن بهيکي از اولويتهاي تحقيقاتي و صنعتي ايران، موجب شدهاست که آموزش و پرورش نيز نسبت بهاين فناوري حساس شده و چگونگي تعامل با فناورينانو به يکي از دغدغههاي ذهني مسئولان اين وزارتخانه تبديل شود.
اين دغدغه با سه سوال اساسي همراهاست؛ اول آيا آموزش و پرورش بايد با پيدايش هر فناوري جديدي، راه را براي ورود آن بهذهن دانشآموزان باز کند يا خير؟ دوم، در صورت نياز بهآموزش نانو در مدارس، سطح آموزش بايد در چه حدي باشد و چه چيزهايي ياد داده شود؟ و سوم، براي آموزش فناورينانو از كدام بسترهاي آموزشي استفاده شود؟
در پاسخ سوال اول بايد توجه داشت که فناورينانو يک جريان موضعي نيست که همراهي با آن، بهمعناي ناهماهنگي با جريان کلي علوم و فناوري باشد؛ اين فناوري در واقع ادامة روند فناوريهاي موجود است، نه چيزي جدا و در کنار آنها. بنابراين ما نميتوانيم نانو را يک راه در کنار راههاي ديگر ببينيم که مجاز بهانتخاب يا رّد آن باشيم، بلکه اين فناوري، ادامة مسيري است که ما در آن قرار داريم و انتخاب نکردن آن بهمعني ايستادن و حرکت نکردن رو بهجلو است. ما در سالهاي آينده در هر کدام از فناوريهاي موجود که بخواهيم حرفي براي گفتن داشته باشيم، ناچاريم آن فناوري را در مقياس نانو در اختيار داشته باشيم و راههاي استفادة تجاري از پديدههاي اين مقياس را بدانيم.
در اين ميان، آموزش و پرورش كه وظيفة آمادهسازي نيروهاي انساني براي ورود بهعرصههاي مختلف علوم و فناوري را دارد، نميتواند از روند جهاني بهدور بماند و دانشآموزان را در محيطي ايزوله نگه دارد، لذا لازم است با پيشرفت روندهاي علمي، آموزش و پرورش نيز ضمن حفظ ساختارهاي پايه، روبه جلو حرکت کند و نيروهاي انساني متناسب با دنياي پيرامون را تربيت كند. در غير اينصورت، محصولات سيستم آموزشي كشور با دنياي خارج از اين سيستم هماهنگ نخواهد بود. ما بايد توجه داشته باشيم كه آموزش و پرورش بايد افراد را براي ورود به دنياي امروز آماده كند، نه دنياي بيست سال پيش!
در خصوص سؤال دوم يا محتواي آموزش، لازم است توجه داشته باشيم که آموزش و پرورش ما هماکنون بسياري از مفاهيم پاية علمي را به دانشآموزان ياد ميدهد و شايد ما جزء قويترين کشورها در آموزش علوم پايه باشيم. اما يکي از مشکلات سيستم آموزش فعلي اين است که دانشآموز را توجيه نميکنيم که اين اطلاعات و علوم را براي چه ميآموزد و اين مفاهيم علمي در کجا بهکار ميآيند، لذا ميبينيم كه ما در تبديل علوم پايه به كاربرد، با مشكل مواجه هستيم.
براي آموزش فناوري نانو لازم است اين خلاء را پُرکنيم و در کنار آموزش مباحث اتمي و مولکولي و خواص مواد و ساختارهاي زيستي و. . . (که هماکنون در کتب درسي وجود دارد) بهکاربردهاي عملي اين مفاهيم نيز بپردازيم. در اين صورت نياز بهآموزش مباحث جديد و احياناً دشوار نخواهيم داشت. اين موضوع نهتنها باعث تشويش و پراكنده شدن ذهن دانشآموزان نميشود، بلكه آنها را نسبت به مفيد و كاربردي بودن اين علوم مطمئن ميسازد.
و اما سوال سوم؛ براي آموزش فناورينانو شيوههاي متنوعي اعم از ايجاد سايتهاي اينترنتي، تهية فيلم، بازي و بروشور، برگزاري دورههاي آموزشي و نمايشگاهها و استفاده از بستر کتب تحصيلي وجود دارد.
از آنجا که اين روشها بهنوعي مکمل يکديگرند، نياز است از هر کدام براي بخشي از اهداف آموزشي استفاده شود. مثلاً ميتوان از فيلم و بازي براي آموزش سنين پايين، از بروشور براي جذب و ترغيب دانشآموزان، از کتب درسي براي بيان مطالب پايهاي و کلّي، از سايتهاي اينترنتي براي ارائه کارهاي جديدتر و معرفي منابع، و از دورههاي آموزشي براي آموزش معلمان و مربيان استفاده کرد.
يکي از نگرانيهايي که برخي ا ز مديران در زمينة ورود فناورينانو بهکتب درسي دارند، ترس از ناتواني معلمان در آموزش اين مطالب است. بهنظر ميرسد اين نگراني نبايد مانع از ورود مباحث فناوري نانو به كتب درسي شود، زيرا اولاً اين معلمان بر مباني علمي اين مطالب، تسلط دارند و عمدة ضعف آنها ناشي از بياطلاعي از كاربردهاي جديد است، ثانياً بنا نيست منتظر پيداشدن نسل جديدي از معلمان باشيم که بتوانند نانو را آموزش بدهند؛ ما براي بهروز کردن اطلاعات معلمان ميتوانيم از دورههاي آموزشي، نشريات تخصصي، سايتهاي اينترنتي و. . . بهره بگيريم؛ همانگونه که در ساير نقاط دنيا کار ميشود و روشهاي آموزش مطالب جديد را در قالب دستورالعملهاي آموزشي در اختيار معلمان قرار ميدهند.
در نهايت لازم است اين هشدار را بهخودمان بدهيم که اگر بناداريم بسيار آرام و طولاني فکر کنيم و تصميم بگيريم که آيا بايد فناورينانو وارد آموزش و پرورش شود يا خير، بهتر است از هماکنون براي نسلهايبعدي فناوري تصميم بگيريم! چون سرعت حرکت در جهان آنقدر زياد هست که کسي منتظر تفکرات طولاني مدت ما نميماند!
منبع: www. irannano.org
/خ
اين دغدغه با سه سوال اساسي همراهاست؛ اول آيا آموزش و پرورش بايد با پيدايش هر فناوري جديدي، راه را براي ورود آن بهذهن دانشآموزان باز کند يا خير؟ دوم، در صورت نياز بهآموزش نانو در مدارس، سطح آموزش بايد در چه حدي باشد و چه چيزهايي ياد داده شود؟ و سوم، براي آموزش فناورينانو از كدام بسترهاي آموزشي استفاده شود؟
در پاسخ سوال اول بايد توجه داشت که فناورينانو يک جريان موضعي نيست که همراهي با آن، بهمعناي ناهماهنگي با جريان کلي علوم و فناوري باشد؛ اين فناوري در واقع ادامة روند فناوريهاي موجود است، نه چيزي جدا و در کنار آنها. بنابراين ما نميتوانيم نانو را يک راه در کنار راههاي ديگر ببينيم که مجاز بهانتخاب يا رّد آن باشيم، بلکه اين فناوري، ادامة مسيري است که ما در آن قرار داريم و انتخاب نکردن آن بهمعني ايستادن و حرکت نکردن رو بهجلو است. ما در سالهاي آينده در هر کدام از فناوريهاي موجود که بخواهيم حرفي براي گفتن داشته باشيم، ناچاريم آن فناوري را در مقياس نانو در اختيار داشته باشيم و راههاي استفادة تجاري از پديدههاي اين مقياس را بدانيم.
در اين ميان، آموزش و پرورش كه وظيفة آمادهسازي نيروهاي انساني براي ورود بهعرصههاي مختلف علوم و فناوري را دارد، نميتواند از روند جهاني بهدور بماند و دانشآموزان را در محيطي ايزوله نگه دارد، لذا لازم است با پيشرفت روندهاي علمي، آموزش و پرورش نيز ضمن حفظ ساختارهاي پايه، روبه جلو حرکت کند و نيروهاي انساني متناسب با دنياي پيرامون را تربيت كند. در غير اينصورت، محصولات سيستم آموزشي كشور با دنياي خارج از اين سيستم هماهنگ نخواهد بود. ما بايد توجه داشته باشيم كه آموزش و پرورش بايد افراد را براي ورود به دنياي امروز آماده كند، نه دنياي بيست سال پيش!
در خصوص سؤال دوم يا محتواي آموزش، لازم است توجه داشته باشيم که آموزش و پرورش ما هماکنون بسياري از مفاهيم پاية علمي را به دانشآموزان ياد ميدهد و شايد ما جزء قويترين کشورها در آموزش علوم پايه باشيم. اما يکي از مشکلات سيستم آموزش فعلي اين است که دانشآموز را توجيه نميکنيم که اين اطلاعات و علوم را براي چه ميآموزد و اين مفاهيم علمي در کجا بهکار ميآيند، لذا ميبينيم كه ما در تبديل علوم پايه به كاربرد، با مشكل مواجه هستيم.
براي آموزش فناوري نانو لازم است اين خلاء را پُرکنيم و در کنار آموزش مباحث اتمي و مولکولي و خواص مواد و ساختارهاي زيستي و. . . (که هماکنون در کتب درسي وجود دارد) بهکاربردهاي عملي اين مفاهيم نيز بپردازيم. در اين صورت نياز بهآموزش مباحث جديد و احياناً دشوار نخواهيم داشت. اين موضوع نهتنها باعث تشويش و پراكنده شدن ذهن دانشآموزان نميشود، بلكه آنها را نسبت به مفيد و كاربردي بودن اين علوم مطمئن ميسازد.
و اما سوال سوم؛ براي آموزش فناورينانو شيوههاي متنوعي اعم از ايجاد سايتهاي اينترنتي، تهية فيلم، بازي و بروشور، برگزاري دورههاي آموزشي و نمايشگاهها و استفاده از بستر کتب تحصيلي وجود دارد.
از آنجا که اين روشها بهنوعي مکمل يکديگرند، نياز است از هر کدام براي بخشي از اهداف آموزشي استفاده شود. مثلاً ميتوان از فيلم و بازي براي آموزش سنين پايين، از بروشور براي جذب و ترغيب دانشآموزان، از کتب درسي براي بيان مطالب پايهاي و کلّي، از سايتهاي اينترنتي براي ارائه کارهاي جديدتر و معرفي منابع، و از دورههاي آموزشي براي آموزش معلمان و مربيان استفاده کرد.
يکي از نگرانيهايي که برخي ا ز مديران در زمينة ورود فناورينانو بهکتب درسي دارند، ترس از ناتواني معلمان در آموزش اين مطالب است. بهنظر ميرسد اين نگراني نبايد مانع از ورود مباحث فناوري نانو به كتب درسي شود، زيرا اولاً اين معلمان بر مباني علمي اين مطالب، تسلط دارند و عمدة ضعف آنها ناشي از بياطلاعي از كاربردهاي جديد است، ثانياً بنا نيست منتظر پيداشدن نسل جديدي از معلمان باشيم که بتوانند نانو را آموزش بدهند؛ ما براي بهروز کردن اطلاعات معلمان ميتوانيم از دورههاي آموزشي، نشريات تخصصي، سايتهاي اينترنتي و. . . بهره بگيريم؛ همانگونه که در ساير نقاط دنيا کار ميشود و روشهاي آموزش مطالب جديد را در قالب دستورالعملهاي آموزشي در اختيار معلمان قرار ميدهند.
در نهايت لازم است اين هشدار را بهخودمان بدهيم که اگر بناداريم بسيار آرام و طولاني فکر کنيم و تصميم بگيريم که آيا بايد فناورينانو وارد آموزش و پرورش شود يا خير، بهتر است از هماکنون براي نسلهايبعدي فناوري تصميم بگيريم! چون سرعت حرکت در جهان آنقدر زياد هست که کسي منتظر تفکرات طولاني مدت ما نميماند!
منبع: www. irannano.org
/خ