تعصب نابخردانه از جمله بیماریهای روحی است که چشم انسان را به حقیقت میبندد
چکیده
در این مقاله کوتاه به بررسی انواع تعصب، اثرات شوم گناه تعصب و راه های درمان آن پرداخته می شود.
تعداد کلمات 1581/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
در این مقاله کوتاه به بررسی انواع تعصب، اثرات شوم گناه تعصب و راه های درمان آن پرداخته می شود.
تعداد کلمات 1581/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
مترجم: علی مهربانی
مقدمه
«یَأ اَیها النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمُ مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثىَ وَ جَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکمُ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر»(سوره حجرات/ 13)؛ اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست). گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
«عن ابی عبدالله(ع) قال، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّة»؛ امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(صلى اللَّه علیه و آله) فرمودند: «هر که در دلش بهاندازه دانه خردلى، عصبی باشد، خدا او را در روز قیامت با اعراب جاهلیت مبعوث کند.» (اصول کافی، ج2،ص 308) تعصب،یک ویژگی روانی و درونی است که در حمایت کسی از خانواده یا خویشاوندش، یا هر کسی که به نوعی رابطه و وابستگی با آنها دارد، آشکار می شود. چه این رابطه در اعتقاد باشد یا ایدئولوژی مذهبی، یا سرزمین و وطن مشترک، زبان و یا رنگ پوست. این وابستگی همچنین ممکن است به دلیل حرفه مشترک یا حتی رابطهای مثل معلم و دانش آموزی باشد. این یک معضل اخلاقی است که خود را در قالب دفاع از حقیقت یا مذهب بروز می دهد، اما در واقع هدف آن، گسترش نفوذ شخص و یا همجواری مذهبی، خویشاوندان، دوستان و اعضای گروهش، می باشد.
«عن ابی عبدالله(ع) قال، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّة»؛ امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(صلى اللَّه علیه و آله) فرمودند: «هر که در دلش بهاندازه دانه خردلى، عصبی باشد، خدا او را در روز قیامت با اعراب جاهلیت مبعوث کند.» (اصول کافی، ج2،ص 308) تعصب،یک ویژگی روانی و درونی است که در حمایت کسی از خانواده یا خویشاوندش، یا هر کسی که به نوعی رابطه و وابستگی با آنها دارد، آشکار می شود. چه این رابطه در اعتقاد باشد یا ایدئولوژی مذهبی، یا سرزمین و وطن مشترک، زبان و یا رنگ پوست. این وابستگی همچنین ممکن است به دلیل حرفه مشترک یا حتی رابطهای مثل معلم و دانش آموزی باشد. این یک معضل اخلاقی است که خود را در قالب دفاع از حقیقت یا مذهب بروز می دهد، اما در واقع هدف آن، گسترش نفوذ شخص و یا همجواری مذهبی، خویشاوندان، دوستان و اعضای گروهش، می باشد.
چه چیزی عصبیت بوده و چه چیزی عصبیت نیست؟
• منقول است هنگامی که از پیامبر(ص) راجع به معنای عصبیت سوال شد، ایشان فرمودند: «عصبیت یعنی اینکه قوم و قبیلهات را در ظلم و ستم، یاری کنی.»(سنن ابو داوود، حدیث 5119)
• «سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) عَنِ الْعَصَبِیَّةِ فَقَالَ الْعَصَبِیَّةُ الَّتِی یَأْثَمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا أَنْ یَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ لَیْسَ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ أَنْ یُحِبُّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَکِنْ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ.»(اصول کافی، ج2،ص 308)؛ از على بن الحسین «علیهالسلام» راجع به عصبیت پرسیدند، ایشان فرمودند: «عصبیتى که صاحبش بهسبب آن گنهکار است، این ست که کسى بَدان قوم خود را از نیکان قوم دیگر بهتر داند؛ دوست داشتن قوم خود عصبیت نیست، بلکه کمک کردن قوم خویش بر ستم از جمله عصبیت است.
• «سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) عَنِ الْعَصَبِیَّةِ فَقَالَ الْعَصَبِیَّةُ الَّتِی یَأْثَمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا أَنْ یَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ لَیْسَ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ أَنْ یُحِبُّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَکِنْ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ.»(اصول کافی، ج2،ص 308)؛ از على بن الحسین «علیهالسلام» راجع به عصبیت پرسیدند، ایشان فرمودند: «عصبیتى که صاحبش بهسبب آن گنهکار است، این ست که کسى بَدان قوم خود را از نیکان قوم دیگر بهتر داند؛ دوست داشتن قوم خود عصبیت نیست، بلکه کمک کردن قوم خویش بر ستم از جمله عصبیت است.
آسیب های عصبیت
اگر کسی قلب خود را با گردوغبار حُب نفس، عشق و علاقه بیجا به خانواده، امور نامناسب و عصبیت، کور کند، نور ایمان در آن جلوهگر نمیشود.
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَعَصَّبَ عَصَبَهُ اللَّهُ بِعِصَابَةٍ مِنْ نَارٍ.» ( اصول کافی، ج2،ص 308)
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «هر که تعصب کند، خدا دستمال و سربندى از آتش به سر او بندد.»
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ.» (اصول کافی، ج2،ص 308)؛ کسى که تعصب برد یا برایش تعصب برند (در صورتى که بدان تعصب راضى باشد) رشته ایمان را از گردن خویش باز کرده است؛ این بدین معناست که چنین شخصی از ایمان، محروم شده و از رحمت خدا دور شده است. همچنین این، درباره فردی که عصبیت به نفع او اعمال شده است، هم صادق است. او نیز در حدیث به دلیل رعایت رفتار وی، در کنار شخص متعصب قرار داده شده است.
عصبیت علیه یک ملت و یا گروه، ممکن است فرد را مجبور به ارتکاب چندین رذیله اخلاقی دیگر بکند؛ مثل غیبت، تهمت و جنایت شوم، مانند سرکوب، آدم کشی و قتل عام.
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَعَصَّبَ عَصَبَهُ اللَّهُ بِعِصَابَةٍ مِنْ نَارٍ.» ( اصول کافی، ج2،ص 308)
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «هر که تعصب کند، خدا دستمال و سربندى از آتش به سر او بندد.»
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ.» (اصول کافی، ج2،ص 308)؛ کسى که تعصب برد یا برایش تعصب برند (در صورتى که بدان تعصب راضى باشد) رشته ایمان را از گردن خویش باز کرده است؛ این بدین معناست که چنین شخصی از ایمان، محروم شده و از رحمت خدا دور شده است. همچنین این، درباره فردی که عصبیت به نفع او اعمال شده است، هم صادق است. او نیز در حدیث به دلیل رعایت رفتار وی، در کنار شخص متعصب قرار داده شده است.
عصبیت علیه یک ملت و یا گروه، ممکن است فرد را مجبور به ارتکاب چندین رذیله اخلاقی دیگر بکند؛ مثل غیبت، تهمت و جنایت شوم، مانند سرکوب، آدم کشی و قتل عام.
عصبیت عقلا و روشنفکران
• بدتر و توهینآمیزتر از انواع دیگر عصبیت، تعصب یک شخص به عنوان عالم و اندیشمند است. کسی که انتظار می رود که مربی و معلم بشر باشد. علاوه بر این که، بیان و نشر علم و دانش، شاخهای از درخت نبوت و ولایت میباشد. مطمئنا فساد یک عالم، میتواند منجر به فساد یک ملت شود.
• این نوع عصبیت، خود را به صورت لجاجت و سرسختی در امور عقلانی، عادت به حمایت از اظهارات و ایدههای خود و یا استادش، بدون این که به خاطر دفاع از حقیقت و رد دروغ باشد، نشان میدهد.
• فردی که خود را به عنوان هدایتگر و منبع روشنگری در مقیاس بشریت مطرح میکند، باید به عنوان راهنمای در راه سعادت، خدمت بکند و به عنوان کسی که وظیفهاش هدایت مردم در مسیر آخرت است، عمل کند. اگر خدایی ناکرده، به سخنانش وفادار نماند و شخصیت درونی او با ظاهر بیرونیاش تعارض داشته باشد، او را به عنوان یک دانشمند و عالم بد، شخص فاقد عهد و پیمان و یک ریاکار نامگذاری خواهند کرد.
جنبهی دیگری از این رذیله در میان دانشمندان، جنایتی است که به خود دانش میشود؛ به این معنا که این عصبیت از نظر فکری به سوءاستفاده از دانش و بیاحترامی به آن منجر میشود.
• جنبه زشت این رذیله، در طرف دیگر است. به این دلیل که طرف دیگر که در گفتمانهای فکری شرکت می کند نیز از دانشمندان تشکیل شده است که رعایت کردن حرمت و احترام آنها امری لازم است. توهین به آنها به معنی نقض تقدسات الهی است که یک گناه بزرگ است. برخی اوقات، تعصبات احمقانه باعث توهین به علما و دانشمندان می شود.
• جنبه دیگری از عصبیت مربوط می شود به شخصی که علاقهمند بکارگیری عصبیت است، که ممکن است یک مربی و معلم باشد. او ممکن است مجبور شود دانشآموز خود را کنار بگذارد، زیرا همه معلمان بزرگ اخلاق و مقدسات به طور طبیعی به حقیقت و عدالت گرایش داشته و از خلاف واقعیت و بیعدالتی تنفر دارند.
• این نوع عصبیت، خود را به صورت لجاجت و سرسختی در امور عقلانی، عادت به حمایت از اظهارات و ایدههای خود و یا استادش، بدون این که به خاطر دفاع از حقیقت و رد دروغ باشد، نشان میدهد.
• فردی که خود را به عنوان هدایتگر و منبع روشنگری در مقیاس بشریت مطرح میکند، باید به عنوان راهنمای در راه سعادت، خدمت بکند و به عنوان کسی که وظیفهاش هدایت مردم در مسیر آخرت است، عمل کند. اگر خدایی ناکرده، به سخنانش وفادار نماند و شخصیت درونی او با ظاهر بیرونیاش تعارض داشته باشد، او را به عنوان یک دانشمند و عالم بد، شخص فاقد عهد و پیمان و یک ریاکار نامگذاری خواهند کرد.
جنبهی دیگری از این رذیله در میان دانشمندان، جنایتی است که به خود دانش میشود؛ به این معنا که این عصبیت از نظر فکری به سوءاستفاده از دانش و بیاحترامی به آن منجر میشود.
• جنبه زشت این رذیله، در طرف دیگر است. به این دلیل که طرف دیگر که در گفتمانهای فکری شرکت می کند نیز از دانشمندان تشکیل شده است که رعایت کردن حرمت و احترام آنها امری لازم است. توهین به آنها به معنی نقض تقدسات الهی است که یک گناه بزرگ است. برخی اوقات، تعصبات احمقانه باعث توهین به علما و دانشمندان می شود.
• جنبه دیگری از عصبیت مربوط می شود به شخصی که علاقهمند بکارگیری عصبیت است، که ممکن است یک مربی و معلم باشد. او ممکن است مجبور شود دانشآموز خود را کنار بگذارد، زیرا همه معلمان بزرگ اخلاق و مقدسات به طور طبیعی به حقیقت و عدالت گرایش داشته و از خلاف واقعیت و بیعدالتی تنفر دارند.
بیشتر بخوانید: چیستی تعصب و راه برون رفت آن
انتخاب کورکورانه یا حقیقت
• مؤمن دارای قلبی است که آینهای برای نور ایمان است، او در گرو واقعیت و دانش الهی است و او همان کسی است که به دستورات مذهبی پایبند بوده و محدود به اصول و قوانین عقلانی است. فشار آداب و رسوم، عشق، دوستی یا چیزهای آشنا نمیتواند باعث شود که او را از مسیر صحیح حمایت ازحقیقت و عدالت منحرف کند.
• کسی میتواند ادعای اسلام و ایمان کند که شخص مطیع و پایبند به حقیقت باشد.
شخصی که اهداف و اغراض خود را- هر چند ناچیز و موقت - پیش از اهداف و دستورات پروردگار خود تصور کند، او اراده و اختیار خود را در اراده و اختیار خدای متعال فانی می سازد. چنین فردی از تمامی آثار تعصبات جاهلیت، خود را رها ساخته و چهرهاش را به سوی واقعیت منعطف میکند و پردههای تیره عصبیت، نگاه او را مختل نمیکند. هنگامی که برای تحقق عدالت خواسته میشود و کلمه حقیقت را می گوید، او پای استوار خود را بر سر همه پیوندها و روابط قرار داده و همه روابط خویشاوندی و وابستگیهای عادی را به قربانگاه اهداف و دستورات پروردگار خود، تقدیم میکند.
اگر درگیریای بین عصبیت اسلامی و عصبیت جاهلیت وجود داشته باشد، او تعصب اسلامی، که در جهت عدالت و حقیقت است را ترجیح میدهد. یک فرد روشنفکر می داند که همه تعصبها و همه رابطهها صرفا تصادفات گذرا و فانی هستند. تنها ارتباطی که دائمی و پایدار است و تنها تعصبی که درست است، ارتباط بین خالق و مخلوق است که ضروری، غیرقابل انکار، قویتر، بالاتر و قبل از تمام روابط می باشد.
• کسی میتواند ادعای اسلام و ایمان کند که شخص مطیع و پایبند به حقیقت باشد.
شخصی که اهداف و اغراض خود را- هر چند ناچیز و موقت - پیش از اهداف و دستورات پروردگار خود تصور کند، او اراده و اختیار خود را در اراده و اختیار خدای متعال فانی می سازد. چنین فردی از تمامی آثار تعصبات جاهلیت، خود را رها ساخته و چهرهاش را به سوی واقعیت منعطف میکند و پردههای تیره عصبیت، نگاه او را مختل نمیکند. هنگامی که برای تحقق عدالت خواسته میشود و کلمه حقیقت را می گوید، او پای استوار خود را بر سر همه پیوندها و روابط قرار داده و همه روابط خویشاوندی و وابستگیهای عادی را به قربانگاه اهداف و دستورات پروردگار خود، تقدیم میکند.
اگر درگیریای بین عصبیت اسلامی و عصبیت جاهلیت وجود داشته باشد، او تعصب اسلامی، که در جهت عدالت و حقیقت است را ترجیح میدهد. یک فرد روشنفکر می داند که همه تعصبها و همه رابطهها صرفا تصادفات گذرا و فانی هستند. تنها ارتباطی که دائمی و پایدار است و تنها تعصبی که درست است، ارتباط بین خالق و مخلوق است که ضروری، غیرقابل انکار، قویتر، بالاتر و قبل از تمام روابط می باشد.
تعصب قابل تحسین (ممدوح)
دفاع از حقیقت، حفظ عدالت و تلاش برای انتشار چیزی که درست است، یا اینکه عصبیت نیست و یا اگر هم باشد، نشان دهنده یک نوع تعصب مثبت و خوب است. معیار بین تعصب خوب و بد بستگی به اهداف خودخواهانه و شیطانی و یا اهداف عادلانه و مقدس دارد.
بنابراین، هنگامی که شخصی از خویشاوندان و دوستانش حمایت میکند، اگر این کار را صرفا به خاطر حفظ عدالت و شکست بیعدالتی انجام دهد، این نوع عصبیت، ستودنی و قابل ستایش است؛ چرا که حمایت از عدالت و حقیقت یکی از معروفترین ویژگیهای انسانی و یکی از صفات پیامبران و اولیای الهی است. باید حامی حزب حقیقی و عدالت باشد، حتی اگر این حزب مشتمل بر دشمنان باشد. چنین شخصی یک مدافع و عاشق حقیقت است؛ او در میان قهرمانان تعالی انسانی و یک شهروند ایدهآل جامعه انسانی میباشد که حضور او سبب اعمال و بکارگیری اثر اصلاحی بر گرایشهای شرورانه جامعه، میشود.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «بهترین شما کسی است که از قبیله خود، دفاع و حمایت کند؛ مادامی که مرتکب ظلم نشوند.» (سنن ابو داوود، حدیث5130)
امام علی(ع) می فرمایند: «اگر برای شما غیرقابل اجتناب شود در میان کسانی باشید که متعصبانه کارها را اجرا می کنند، پس از حقیقت دفاع کرده و حامی مظلومان باشید.» (غررالحکم و دررالحکم، حدیث 3738)
بنابراین، هنگامی که شخصی از خویشاوندان و دوستانش حمایت میکند، اگر این کار را صرفا به خاطر حفظ عدالت و شکست بیعدالتی انجام دهد، این نوع عصبیت، ستودنی و قابل ستایش است؛ چرا که حمایت از عدالت و حقیقت یکی از معروفترین ویژگیهای انسانی و یکی از صفات پیامبران و اولیای الهی است. باید حامی حزب حقیقی و عدالت باشد، حتی اگر این حزب مشتمل بر دشمنان باشد. چنین شخصی یک مدافع و عاشق حقیقت است؛ او در میان قهرمانان تعالی انسانی و یک شهروند ایدهآل جامعه انسانی میباشد که حضور او سبب اعمال و بکارگیری اثر اصلاحی بر گرایشهای شرورانه جامعه، میشود.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «بهترین شما کسی است که از قبیله خود، دفاع و حمایت کند؛ مادامی که مرتکب ظلم نشوند.» (سنن ابو داوود، حدیث5130)
امام علی(ع) می فرمایند: «اگر برای شما غیرقابل اجتناب شود در میان کسانی باشید که متعصبانه کارها را اجرا می کنند، پس از حقیقت دفاع کرده و حامی مظلومان باشید.» (غررالحکم و دررالحکم، حدیث 3738)
درمان عصبیت
عصبیت، وضعیتی خطرناک برای یک فرد و جامعه است. باید بهطور جدی در مورد عواقب آن در این جهان و آخرت فکر کنیم. اگر کسی را دوست دارید یا از شخصی نفرت دارید یا حمایتش میکنید یا مخالف گروهی از افراد یا یک ملت هستید، بیندیشید که چه چیزی برای شما انگیزه این عمل را بهوجود آورده است.
اگر به غیر از ترویج حقیقت و عدالت و یا کمک به مظلوم و یا جلوگیری از تجاوز و استبداد است؛ آن را کنار بگذارید. مطمئناً برای شما برداشتن یک گام جسورانه، از دست دادن عشق، دوستی و میل به خانواده، دوستان و همکارانتان دشوار است؛ اما تصمیم شما برای از بین بردن عصبیت کورکورانه، نهتنها شما را از آتش جهنم نجات می دهد، بلکه انگیزه میشود تا دیگران هم این کار را انجام دهند.
اگر به غیر از ترویج حقیقت و عدالت و یا کمک به مظلوم و یا جلوگیری از تجاوز و استبداد است؛ آن را کنار بگذارید. مطمئناً برای شما برداشتن یک گام جسورانه، از دست دادن عشق، دوستی و میل به خانواده، دوستان و همکارانتان دشوار است؛ اما تصمیم شما برای از بین بردن عصبیت کورکورانه، نهتنها شما را از آتش جهنم نجات می دهد، بلکه انگیزه میشود تا دیگران هم این کار را انجام دهند.
نتیجهگیری
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «کسی که ندای عصبیت سر میدهد، از ما نیست؛ کسی که بهخاطر عصبیت مبارزه میکند از ما نیست و کسی که در راه عصبیت کشته شود، از ما نیست.» (میزان الحکمه، حدیث 13035)
برگرفته از سایت: www.al-islam.org
برگرفته از سایت: www.al-islam.org