فراتر از روایتگری یا نشان دادن برشی از زندگی واقعی
این مقاله، فهرستی از مستندهای سینمای جنگ را در ایران تهیه کرده است که عمدتاً مستند پژوهشی خوانده میشوند. آنها میکوشند فراتر از روایتگری یا نشان دادن برشی از زندگی واقعی عمل کنند. آنها برش زندگی واقعی را، بی توجه به عنصر روایتگری، با یافتههای پژوهشی خویش میسنجند تا یک داوری نهایی در اختیار خواننده قرار دهند. این نوع مستندها، بیش از آن که بتوانند اثری سینمایی دانسته شوند، میتوانند اثری پژوهشی دانسته شوند.
تعداد کلمات: 4642 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 24 دقیقه
نویسنده: محمد تهامینژاد
شیمیایی شدهها
اولین حملهی شیمیایی ثبت شده توسط سازمان ملل در جنگ ایران و عراق مربوط به تاریخ 23 بهمن 1359 برابر با ژانویه 1981 است. (1) اوایل زمستان 1364 نیز که رزمندگان ایران با عملیات گستردهی خود توانستند شهر فاو عراق را تصرف کنند رژیم عراق آتش سلاحهای شیمیایی را به روی سپاه ایران گشود و به این ترتیب نخستین حملهی وسیع شیمیایی که مجروحین بسیاری به جا گذاشت در خاک عراق رقم خورد. سکوت کشورهای همپیمان پروتکل ژنو، چراغ سبزی بود که به صدام نشان داده شد تا دیگر از هیچ جنایتی دریغ نکند. (2)
در مجموعه بیداد خاموش (نادر طالبزاده، 1378-1379) یکی از شیمیایی شدگان، شرح شیمیایی شدنش، تصویر ماسک نزدن و ماسک زدن در فاو بستری شدن در بیمارستان لوافینژاد و ازدواج و دفاع از وطن، ناموس و اسلام را برای طالبزاده شرح میدهد. بیداد خاموش هفت قسمت است: 1. هولناکترین تجارت قرن بیست (مصاحبه با خوزه موریس یوبوستانی، مدیر کل سازمان منع سلاحهای شیمیایی)، 2. قربانیان (ورود اولین کاروان مجروحان شیمیایی ایرانی به آلمان)، 3. همیشه چه زود دیر میشود (همراه با یک مجروح شیمیایی در آلمان)، 4. (معالجه) بررسی پروندههای مجروحان و مصاحبه با متخصصین بیماریهای ریوی در آلمان، 5. ساعتی قبل از شهادت، 6. پروندهی ناتمام: (بررسی طرح دعوا علیه شرکتهای آلمانی در مصاحبه با شهابی، وکیل مدافع پروندهی جانبازان شیمیایی)، 7 حق ما را بگیرید (با تصویری از سربازان ماسکزده و صدای یک شیمیایی شده و مصاحبه با هاشمی رفسنجانی، دکتر ولایتی) اولی رئیس و دومی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (در مورد روابط خارجی و شکایت از شرکتهای تولیدکنندهی سلاح شیمیایی و صحبتهای دکتر سهرابپور، متخصص جراحتهای شیمیایی، شروع میشود و با مصاحبه شیمیایی شدگان ادامه مییابد که رو به دوربین میگویند حق ما را بگیرید.
در زمرهی فیلمهای خبری در فیلم نامهی ملی ایران یک فیلم خبری از مرکزی درمانی در دل کوه دیدم که به نظرم متعلق به بیمارستان زیرزمینی سومار باشد:
ارتش جمهوری اسلامی ایران اقدام به برپاییِ این نوع بیمارستانها در جبههی غرب کرد که شامل بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) منطقهای 528 سومار معروف به شهید سرگرد دکتر هجرتی (2 اردیبهشت 1362)، بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) پادگان ابوذر (سرپل ذهاب) (11 مهر 1362)، و بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) نفت شهر (14 آبان 1363) بود. همچنین تأسیس بیمارستانهای صحرایی (کلاشین) (شهدای بدر) و «کولان» در جبههی شمال غرب از دیگر اقدامات ارتش در این زمینه بود. این بیمارستان به شکل سولهای ساخته شده بودند. (3)
در تاریخ 10 دی ماه 1365 بیمارستان صحرایی 528 سومار متعلق به ارتش بمباران هوایی شد. (4)
دوربین پسر نوجوانی را به تصویر میکشد که دستش به طور کامل قطع و دچار خونریزی شدیدی شده است، وی خطاب به فیلمبردار از وی طلب آب میکند، فیلمبردار بلافاصله دوربین را روی زمین میگذارد و دقایقی بعد سراسیمه با ظرف آب برمیگردد، ولی دیگر دیر شده است، پسر نوجوان با لب تشنه و همانند شهدای کربلا به معبود پیوسته است. این بیمارستان به سبک پناهگاه زیرزمینی ساخته شده است. (5)
از بمباران حلبچه، پس از پیروزی ایران در عملیات والفجر 10 (درسال 1366) نیز تصاویری وجود دارد. مستندهایی دربارهی شیمیایی شدگان، چه در داخل و یا حین معالجه در اروپا و گذراندن زندگی دشوار در خانه و پیگیری وضعیت آنها در آسایشگاهها نیز متعدد است. فیلم مقالهی عملیات خیبر- بدر (ساختهی کارآمد، گوینده حسین بیگی) به توضیح شرایط اقلیمی و جغرافیای انسانی هورالهویزه و هورالعظیم میپردازد که تا چهار سال پس از آغاز جنگ هیچگونه تحرکی در آن صورت نگرفته بود.
این فیلممقالهی تاریخی حاوی اطلاعات تصویری/ گرافیکی دربارهی مقدمات جنگ و رسانههای بینالمللی و شرایط داخلی و شرح عملیات خیبر (6) (ساعت 23:30 روز سوم اسفند 62 با رمز یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و عملیات بدر 19 اسفند 63 بار با رمز یا الله یا الله یا الله) (7) و تأثیر جنگ در سطح داخای و بینالمللی، به ویژه در دولت ریگان برای تقویت عراق و کوششهای دیپلوماتیک و نظامی عراق برای تحمیل صلح به ایران از جمله چهارماه جنگ شهرهاست. در این فیلم ضمن ارائهی تصاویری از جنگ شیمیایی گفته میشود که مقدمات و دلایل استفاده عراق از سلاح شیمیایی به ویژه در منطقهی عملیاتی خیبر، از منظر دولت امریکا بررسی میشود که آن را ادعا قلمداد میکردند. روزنامهی واشینگتنپست نیز نوشت که عراق به خاطر عملیات خیبر در آستانهی سقوط قرار گرفته و ناگزیر از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. (8)
فراخواندن خاطره
مصطفی رزاق کریمی نیز در سال 1392 براساس راشهای خود فیلم خاطراتی برای تمام فصول را با روایت اول شخص ساخت. به من گفت:
سال 1365 برای تلویزیون اتریش (ORF) و برای سفارت ایران در اتریش کار میکردم و از ورود نخستین مجروحان شیمیایی به وین فیلم گرفتم. مجروحان شیمیایی گاز خردل (ایپریت) (9) با هواپیما مخفیانه وارد اتریش شدند. تا آن روز دنیا از انفجارهای شیمیایی عراق چیزی میگفت. مجروحان به وین آمدند و از آنجا به بیمارستانهای آلمان، نروژ و اتریش منتقل شدند. به یاد میآورم که رئیس بیمارستانی درهانوفر قرار بود دربارهی مجروحان شیمیایی صحبت کند. ما به اتاقش رفته بودیم برای مصاحبه (البته تأیید شده بود که جراحتها ناشی از انفجار شیمیایی است) دائم زنگ تلفن به صدا درمیآمد و رئیس بیمارستان به منشیاش میگفت وصل نکنید/ بالاخره منشی وارد شد و با صورت برافروخته به رئیسش پرخاش کرد که «شما باید به این تلفن جواب بدهید». ما از تمام این صحنهها فیلم گرفته ایم. بعد از تلفن، رئیس بیمارستان گفت که متأسفم نمیتوانم حرف بزنم.
آقای رزاق کریمی افزود: «این فیلمها در اختیار سفارت ایران در وین قرار گرفت». (10)
ثبت خسارت و خاطرههایی از جنگ
ثبت خسارتهای مادی و انسانیِ جنگ از دوران جنگ تحمیلی شروع شد. در واقع، میتوان گفت هر فیلم جنگی حکایت خسارتی را در بردارد. حدود تاریخ، ساختهی محمدرضا اسلاملو (1961)، یکی از اولین فیلمهای ثبت خسارات جنگی در دوران جنگ است. هنگامی که سرانجام یازده سال پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و سه سال پس از قطعنامهی آتشبس 598، خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل، در گزارشی به شورای امنیت در هجدهم آذر 1370 عراق را رسماً به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ معرفی کرد، امید به دریافت خسارات مادیِ جنگ از متجاوز، جوانه زد. حسین دلیر و محمدرضا فرهومند در زمرهی فیلمسازانی بودند که بلافاصله پس از پایان جنگ با فیلم ثبت خسارات جنگ، هزار میلیارد دلار خساران جنگ را ثبت کردند (حسین دلیر به ثبت خسارتهای وارد به تأسیسات شرکت نفت پرداخت). فیلم کشتی نوح (اثر سودابه باباگپ، تهیه کننده انجمن سینمای جوانان ایران) برندهی سیمرغ بلورین 1381 نخستین فیلم دربارهی لنجها و کشتیهای صدمه دیدهی دریانوردانی است که زندگی خود را دوباره میسازند. (11)
جستوجو
با ختم بزرگ جستوجوی لحظات آن، رزمندگان در جبههها و خانههای شهرها و روستاهای ایران با مقاصد و تفسیرهای متفاوت ادامه یافت. مرتضی شاملی کارگردان تلویزیون با در جستوجوی مفقودین جنگ یکی از نخستین فیلمهای جستوجو را ساخت. خانوادههای اسیران در بین اسناد گردآوری شده از تلویزیون عراق به دنبال خبری از فرزندان خود میگشتند. دوربین مرتضی شاملی، در بخش معراج شهدا به اتاقی وارد میشود که در آنجا خانوادهی مفقودین میتوانستند با جستوجو دقت در تصاویر اسیران ایرانی که از تلویزیون بغداد پخش شده، وجود فرزندان خود در اسارتگاههای عراق را شناسایی و از طریق هلال احمر و سازمان صلیب سرخ جهانی پیگیری کنند. جدا از اینها، الان در سایت آپارات تعداد زیادی قطعه فیلمهای خبری از شهیدان جنگ در میادین مختلف مشاهده میشود که دائم از تلویزیون عراق پخش میشد (ـــ سینمای عراقیها).
شناسایی
ساختهی ابراهیم اصغرزاده (بهترین فیلم جشن سینما، سال 1380) دربارهی آخرین روزهای کاظم صادقی، یکی از رزمندگان شیمیایی شده است که او را در فیلم نبرد حق: خرمشهر، شهر خون، شهر عشق (محمود بهادری و دیگران)، نیز حین غلت زدن در عرض خیابانی زیر کنترل تکتیراندازهای عراقی در کوت شیخ دیده بودیم. مؤسسهی روایت فتح و محمدعلی فارسی نیز در این جستوجوها (ضمن رجوع به خاطرهی مردمان مناطق جنگی به ویژه اعراب سوسنگرد و هویزه) و تأکید بر هویت ملی و ایرانی، پیشتاز دیگران بوده اند.
بازسازی
محمدعلی فارسی در مجموعهی غواصان عملیات عبور رزمندگان لشکر ثارالله از اروند و رسیدن به فاو را بازسازی کرد. او گفته است: «در این مجموعه برای اولین بار در تاریخ جنگ، تصاویر جنگی را بازسازی کردیم» (12).
عبدالرسول گلبن (و محمد داودی) در مجموعهی فیلمهای سوسنگرد تولید صدا و سیمای مرکز فارس، کوشیده است تا برخی از صحنههای حماسهی سوسنگرد (1359) را در سال 1372 بازسازی کند. هنگامی که دوربین از جوانی مجروح افتاده گوشهی دیوار به سوی پنجرهی ویران شدهای میرود و به خیابان مینگرد و میبینیم که رزمندهای مجروح در تیررس دشمن افتاده، جوانی به وسط خیابان میپرد، یک نفر دیگر هم میآید و مجروح را با خود میبرند، همه بازسازی است. محمد داودی به من گفت: جلوههای ویژهی فیلم را من طراحی کردم. گلولهها غیرواقعی است. تعدادی بچههای تخریب را برای فیلم به ما داده بودند که تحت نظر من کار میکردند. برای این فیلم یک گردان پیاده و یک گردان تانک زرهی هم در اختیار ما قرار گرفت. تانکهایی که به طرف دوربین میآیند تانکهای گرفته شده از عراقیها هستند. این صحنهها را من از روی خاطرهای که در پرسه زدن بچهها در جبهه داشتم و با تانکها مواجه میشدند طراحی کردم. از جمله اولین باری که از جبهه فیلم گرفتم در نزدیکی کارخانه نورد اهواز بود که عراقیها با تانک مستقیم در امتداد جاده شلیک میکردند.
این دسته از فیلمها بر حسب نهاد تهیه کننده و نسبتی که فیلمساز با جنگ و جبهه داشت، از طریق گفتار و انتخاب زاویهی دوربین و سخن از ترس و هیجان و سرفرازی و مقاومت و بی باکی و عشق و شهادت، به فضاسازی سینمایی مبادرت میورزید. در فیلم سوسنگرد، سرودی با صدای حاج صادق آهنگران: «دریغ از فراموشی لالهها. کجایند مردان خوب خدا؟ کجایند مردان بی ادعا» و استفاده از تم موسیقی «کجائید ای شهیدان خدایی؟» به شهادت اشاره دارد. همچنین نمادهای عاشورایی از طریق تدوین به فیلم افزوده شده است. مهمترین نمونهاش آخرین صحنهی هر قسمت است که به سوی پرچم سرخ گنبد حرم حضرت امام حسین زوم میکند و با تصویری از داخل حرم و کنار ضریح به پایان میرسد.
سیدابراهیم اصغرزاده فیلم کاغذهای بیجواب را در لرستان و دربارهی مادری تنها در زمستان برفی ساخت که در انتظار فرزند (شهید) خود است. روی تصویر مادر صدای خواندن نامهای میآید که برای پسرش مینویسد. نمای عمومی دهکده و گریهی مادر با تصویر درشت پای رزمندگان روی برف پیوند میخورد که از دوربین دور میشوند.
مانیفست شهادت (13)
اصطلاح مانیفست یا بیانیه هنری شهادت را نخستین بار در دانشگاه سنت اندروز از خانم مهرزاد کریم آبادی شنیدم که کلام و صدای آوینی در فیلمهایش را با سایر بیانیههای سینمایی از جمله مانیفست ژیگاورتوف، مقایسه میکرد و میگفت «مانیفست روایت فتح برخلاف مانیفستهای نوشتاری، بیانیهای در حرکت است که در هر اپیزودی بر ایدئولوژی شهیدان تأکید میورزد که ما را بر این جهان خاکی رها کردند و رفتند» (14).
خانم کریمآبادی این مانیفست را همعرض و هماهنگ با نظریهی ژانت لیون (15) برمی شمارد که امر مدرن را انقلابی دائمی میداند و میگوید مانیفستها که در دورههای بحرانی صادر میشوند، در واقع به نوعی تحریک و یاریرسان شکل بخشی به خودآگاهی و هوشیاریِ امر مدرناند و باید آنها را در بافت اجتماعی شان فهمید.
ثبت خسارتهای مادی و انسانیِ جنگ از دوران جنگ تحمیلی شروع شد. در واقع، میتوان گفت هر فیلم جنگی حکایت خسارتی را در بردارد. حدود تاریخ، ساختهی محمدرضا اسلاملو (1961)، یکی از اولین فیلمهای ثبت خسارات جنگی در دوران جنگ است. هنگامی که سرانجام یازده سال پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و سه سال پس از قطعنامهی آتشبس 598، خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل، در گزارشی به شورای امنیت در هجدهم آذر 1370 عراق را رسماً به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ معرفی کرد، امید به دریافت خسارات مادیِ جنگ از متجاوز، جوانه زد.
یادی از گذشتههای جنگ (شهید مرتضی آوینی) از نمونهایترین فیلمها در توضیح همان مانیفست شهادت به شمار میرود. شهری در آسمان (تصویربردار مرتضی شعبانی، تدوینگر محمدعلی فارسی. تولید: اصغر بختیاری 72-1371) مجموعهی شش قسمتی (محصول مؤسسه فرهنگی روایت فتح) آخرین نمونه از تلفیق تفسیر با مصاحبه و زندگی روزمرهی جنگ، در کار مرتضی آوینی (کارگردان، نویسنده و گویندهی گفتار متن) است.
اما چنین بیانیهای را مباحث نظری دیگری همراهی میکند که «ذهنیت» (16) و «آئینگی» مهمترین مؤلفههای آن است. آوینی در مقاله تأملاتی در سینما نوشته است: (17)
هنرمند باید آئینگی بداند که آئینه از خود هیچ ندارد و هر چه هست آن وجود حقیقی است که خود را در آئینه مینگرد. واقعیتِ خارج، آئینه مشیت خداست و اگر هنرمند اهل حق باشد میتواند «حقیقت» را در آن میان بازیابد و واقعیت را برای رسیدن به حقیقت بشکافد. آنچه فیلم مستند را از واقعیت دور میکند نگاه هنرمند است. یعنی به عبارت دیگر نگاه «خود» او. این خود اگر از میان برخیزد هنرمند به شهود حقیقت میرسد و میتواند درست نگاه کند.
بازنماییهای پس از جنگ او را نیز براساس نظریهای که در تاریخ نگاری مطرح کرد بهتر میتوان فهمید. یک مثال میزنم: خسرو سینایی فیلم در کوچههای عشق را بلافاصله پس از پایان جنگ در 1369 ساخت و به عنوان بخشی از یک چشم مرکب، به جهان خود نگریست. آثار مرتبط با جنگ در نزد سینایی با مرثیهی گمشده آغاز شده بود و اندیشهی تقبیح یورش به زندگی، در بهترین شکل خود در فیلم گیزلا (1372) نیز ادامه یافت. از سوی دیگر آوینی نیز در وفاداری اش به خون شهیدان، در نقدی بر آن است، شهری که من در سالهای جنگ در آن زیستهام و میدانم که آن روزها ارتباطش را با زمین بریده بود... وقتی که مردم با چنگ و دندان از آبادان دفاع میکردند، مرگ نزدیک بود و اهل دنیا، دور؛ اما امروز که مرگ علیالظاهر دور شده است، اهل دنیا به تفسیر تاریخ آمده اند».
و شهری در آسمان مبتنی بر همین نظریه و متکی بر صداسازی در مرحلهی تدوین و همراه با گفتار دربارهی آزادی و خاطرههای خرمشهر است. قسمت چهارم با تصویر زیبای درختی مقاوم در طوفان شروع میشود. لوگوی روایت فتح را روی تصویر دایره ایِ تابش نور خورشید در لنز دوربین، میبینیم. فیلم دارای مقدمهای روایی با ساختار آوانماست. ساختاری در «مقدمهسازی یا عنوانبندی» که مورد توجه برنامههای تلویزیونی بود. (18) چنین ساختاری را احتمالاً محمدعلی قارسی و آوینی برای مخاطبان تلویزیون دارای جذابیت بصری و شنیداری دانسته بودند. بعید نمیدانم که خود آوینی هم در هنگام گزینش تصاویر و چینش آنها میگریست. روایت از طریق مونتاژ و چینش تصاویر، هم خاطرهای را بازسازی میکند و که تار و پود حسی و محتواییِ این بخش را بر عهده دارد، هم نظریهی آوینی دربارهی شهادت را به مدد همان روابط تصویری و صدایی بیان میکند. آرپیچیزنها با فریاد یا حسین به طرف خاکریز میدوند. در تصویر بعدی پشت خاکریز، توپی منفجر میشود. و صدای صادق آهنگران را میشنویم که شعر «سبکبالان» قادر طهماسبی (فرید) را میخواند: «سبک بالان خرامیدند و رفتند.»
دوربین ثابت مانده است و رزمندگان رو به دوربین دست تکان میدهند و دور میشوند: «مرا بیچاره نامیدند و رفتند.»
شهید حسین خرازی (با کلاه دستباف) (19)، شهید همت، تصویربردار شهید مهدی فلاحتپور و لودرچی جوان فیلم سنگرسازان بی سنگر (اصغر توسلی و مرتضی پورصمدی 1362)، را میبینیم و جایی که الله اکبر علامت شلیک توپ است.
شعر «سبک بالان» طولانی است و بندهایی از آن را انتخاب شده. در فاصلهی بندها، صدای انفجار توپی هراسانگیز، فضا را پر میکند.
روی میدانِ «مقاومت»، از طریق گفتار، به پندار کودکان دربارهی فرصت پایان ناپذیر داشتن برای زیستن اشاره میشود و به کوتاهی چنین فرصتی برای درک جاودانگی، میرسد. یکی از رزمندگان خرمشهری خاطرهای از بهنام [محمدی] و رسول میگوید.
و سرانجام بازنمایی در شیوهی اجرایی، معنای دقیق خودش را در این اثر آوینی مییابد. (20) به گفتهی بیل نیکولز: «شیوهی اجرایی همچون شیوهی مستند بازنمایی شاعرانه، پرسشهایی را دربارهی چیستی معرفت مطرح میسازد. چه چیزی درک یا فهم محسوب میشود. علاوه بر اطلاعات مبتنی بر واقعیات، چه چیزهایی با درک ما از جهان همراه میشود؟ معنا به وضوح پدیدهای ذهنی و دارای بار عاطفی است» (21).
عجب از این عقل باژگونه که ما را در جستوجوی شهدا به قبرستان میکشاند! عجب از این چشمهای کور و گوشهای کر که شهر آسمانی خرمشهر را نمیبینند و زمزمهی ارواح جاویدان را نمیشنوند! شور زندگی یک بار دیگر مردمان را به خرمشهر کشانده است. شاید آنان درنیابند، اما شهر در پناه شهداست و این حقیق را بر لوح محفوظ آب نگاشته اند.
خاطرهها و یاد یاران
خسرو سینایی فیلم در کوچههای عشق را بلافاصله پس از پایان جنگ در 1369 ساخت. آثار مرتبط با جنگ در نزد سینایی با مرثیهی گمشده آغاز شده بود و اندیشهی تقبیح یورش به زندگی، در بهترین شکل خود در فیلم گیزلا (1372) نیز ادامه یافت.
فیلم پرواز به شهری در آسمان (22) (تأمین شبکهی دو که در سالروز آزادسازی خرمشهر در خرداد 93 از شبکهی دو سیما پخش شد) مصاحبهمحور بود و به عملیات بیتالمقدس و بازپسگیری خرمشهر و خاطرههایی از نقش خلبانان (شهید) نیروی هوایی اختصاص دارد، نام خلبانان تصویربردار نیز در یک ویترین مشاهده میشود . در آخرین صحنههای فیلم، حمل کنندگانِ مجروحان جنگی بر پرچمهای شوروی و امریکا قدم میگذارند و به سوی هواپیما میروند.
بیشتر بخوانید: نهادهای خبری و سینمایی در جنگ
خاطره جاریست را سال 1388 منوچهر مشیری 27 سال بعد از آزادی خرمشهر با عکسهای اسعد نقشبندی (و تصاویری از کتاب جنگ تحمیلی: دفاع در برابر تجاوز جلد هشتم- خرمشهر) و با رجوع به فیلم محمود نورایی اپراتور بیسیم، مهدی مدنی (کارگردان)، منوچهر مشیری (فیلمبردار)، علیرضا کرمانی (صداردار)، پریچهر ممتحن (تدوینگر) و علی اصغر (مسئول میکساژ) ساخت. در این فیلم که به محمد جهانآرا، بهنام محمدی (مدافع سیزده سالهی خرمشهری) و برادران نورایی تقدیم شده است، شاهدیم که محمود نورایی در دوران جنگ نیز درون نخلستانی با نخلهای بی سر، از روزهای قبل از جنگ یاد میکرد (که فیلم هم با تصاویری از گذشتهی آن آغاز شده بود) و به نحوی خاطره در خاطره است. و این خاطرات را عکسهای پشت صحنه در کوت شیخ (23) و نشانههای موسیقاییِ روزهای گذشته تشدید میکند.
یک مجموعه برنامهی مصاحبهمحور تحت عنوان خاطره (خاطرات جنگ) در شبکهی یک سیما با حضور خلبانان دوران جنگ (از جمله خلبان احمد مهرنیا نویسندهی کتاب حمله به اچ3) ساخته شد. اما دربارهی تخریبچیها چندان کار نشده، تخریبچیها قبل از عملیات و پس از عملیات وارد صحنههای نبرد میشدند. علی اکبر رحیمی (رزمندهی فلج تهرانی) و شهیدان عبدالرضا ابراهیمی (از میبد) و علیرضا ویس، علی عاصمی، رحیم بردبار، حسین کربلایی، علی ناظمپور، محسن نیک واحدی، احمد جهانبخش، رضازاده و بهزاد قبادی تخریبچی بودند. برنامههای مصاحبه محور گردان فداکار، گفتوگو با افراد گردان تخریب نیروی زمینی سپاه و شنیدن گلایههای آنهاست. از جمله حاج منصور شیرزادی مسئول تخریب سپاه چهارم بعثت استان کرمانشاه، حکایتی خرد از تاریخ جنگ را بیان میکند. از سوی دیگر فرامتنها به یاری تصحیح صحنههای «جنگ تصویری» میآیند. چنان که خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران از مهندس علی ولیزاده تخریبچی زمان جنگ میپرسد: «خاطراتی از جمله خوابیدن روی سیم خاردار و افتادن روی مین برای باز کردن معبر چه حکمتی داشت؟»
و مهندس ولیزاده میگوید: «در این باره حرفهایی زده شده و حتی فیلم هم ساختهاند و ما اعتراضات خود را اعلام کرده و گفتهایم اگر مدارک و مستنداتی در عبور از میدان مین به این نحو دارند، بیاورند. به نظر من در این مسئله در حق بچههای تخریب جفا شده است. در حقیقت ما درون معبر روی مین میرفتیم، ولی به این معنا که برویم پا بزنیم نیست». (24)
خرمشهر تا خیبر یکی از برنامههای ناگفتههای جنگ (کارگردان تلویزیونی: بهروز شکور) بود که به صورت گفتوگومحور و درون استودیو در گروه حماسه و دفاع ساخته شد. گروه حماسه و دفاع همان واحد جنگ بعد از پایان جنگ است که در ساختمان سیزدهطبقهای صدا و سیما مستقر بود.
پاسگاه حدود در انجمن دفاع مقدس ساخته شد (قسمت دوم 35 دقیقه) و عنوانبندی نداشت: «به دستور محمد جهانآرا فرماندهی سپاه خرمشهر، دو نفر به سوی پاسگاه حدود به راه افتادهاند تا سربازی را که مجروح افتاده با خود بیاورند. همان دو نفر مسیر را بازسازی کرده اند؟ هنرپیشه هستند؟ با چه نوع سندی روبه روییم؟»
مدالهای شکسته نام کتاب یک افسر عراقی است: سرگرد ستارناصر دو ماه بعد از عملیات کربلای پنج از اروندرود گذشت و در یک هوای سرد به ایران پناهنده شد. جملهی آخر نویسندهی کتاب مدالهای شکسته در صفحهی 88 چنین است: «... هوا سرد بود. پشت سرم نگاه کردم. اجساد سوختهی خودمان را دیدم که از آنها بوی شکست به مشام میرسید». این کتاب در سال 1378 و در 92 صفحه راهی بازار کتاب شد.
و رضا برجی براساس آن مجموعه 13 قسمتی مدالهای شکسته را ساخت.
نوشتهی آغازین:
برنامهی مدالهای شکسته از نشان دادن چهرهی نظامیان عراق که در این گفتوگو شرکت کردهاند به خاطر رعایت مسائل امنیتی معذور است. نام نظامیان مستعار و درجهی آنها حقیقی است.
این بخش با حملهی نیروهای عراقی و گریز ایرانیان شروع میشود. رقص عراقیها از پیروزی و کشتار ایرانیان به بوسیدن صدام و فرماندهانش میانجامد. افسری که صدام او را میبوسد. دوربین روی مدالهایش تیلت میکند. تصویر روی مدالها فیکس میشود. تصویر میشکند و عنوانبندی مدالهای شکسته میآید. با همین مقدمه معلوم دمی شود که ما با تصاویری از دو طرف روبهرو هستیم. به ویژه در خرمشهر تصاویری از هر دو سوی با یکدیگر تدوین شده است.
گویندهی رادیو آبادان از مردم آبادان میخواهد که با نارنجک و کوکتل مولوتف علیه دشمن مقاومت کنند. و یکی از فرماندهان عراقی که صورتش در تصویر شطرنجی شده و نام [مستعار] سرهنگ ستاد علی فکری را دارد دربارهی نقشه صدام برای حمله به خرمشهر و آبادان میگوید: انقلاب اسلامی به عنوان یگانه مظهر حق در جهان امروز تنها در نبرد رودررو با باطل است که به تمامیت میرسد و این چنین رودررویی ما با امریکا به عنوان مظهر بزرگ شیطان اجتنابناپذیر و حتمی است. اگرچه هنوز شیطان بزرگ بر این عزم نیست که پای در آن نبرد سرنوشت بگذارد، اما به هر تقدیر مبارزهی کنونی اما با امریکا در خلیج فارس مبین این حقیقت است که نور انقلاب اسلامی با سرعتی بسا بیشر از آنچه بتوان تصور کرد پردهی سیاه شب جاهلیت را تسخیر میکند.«مردم خرمشهر یک ماه با اسلحهی سبک علیه نیروهای ما مقاومت کرد، ولی سرانجام سقوط کرد و نیروهای ما وارد این شهر شدند».
در میان سخنان افسر عراقی شاهد تصاویر مستند هستیم و در زیر آنها نوشته شده است: «گزیدهای از مستند کبوتران امید، اولین اسرا».
تصاویر موجود اینهاست: دوربین در شرایطی دشوار روی دست به پیش میرود. قطع به پشت جیپ. پهار اسیر عراقی ترس خورده، دستهایشان را پشت سر میگیرند. مقاومت مردم آبادان. کیسههای شن، تفنگهای معمولی. تصاویری از نخلستانها.
بین تصاویر ما و عراقیها تدوین میشود. گفتار: نام عدنان خیرالله طلفاح را به خاطر بسپارید که با سقوط هلیکوپترش کشته شد. او دستور داده بود هیچ اسیر ایرانی را به عراق نفرستید و درجا اعدام کنید.
بخش سوم مدالهای شکسته (سایههای آهنین) با مقاومت ایرانیان و شهادت بچهها در برابر دوربین به پایان میرسد.
یاد یاران جنگ مستند گردآوری دربارهی گذشتهی جنگ از جمله عملیات ثامنالائمه (5 مهرماه 1360) و نام کتابی دربارهی شهیدان تهران و شهرستانهاست. سیدرضا میرکریمی نیز مجموعهی هفت قسمتی نامها (تهیه کننده محمد پیرهادی) را در سالهای 1392 و 1393 به شیوهی کمیکموشن (کمیک گرافیک) در سازمان توسعهی سینمایی سوره هنری) برای مخاطب نوجوان ساخت. در این مجموعه، زندگی مصطفی چمران، عباس دوران، ابراهیم همت، باکری، حسین خرازی، علی اکبر شیرودی و حسن باقری (هر یک سی دقیقه) روایت شده است. رضا میرکریمی در مراسم رونمایی نامها گفت: «در این مجموعهها سعی شد تا جایی که امکان دارد به ساختار قصه دست نبریم، از همین رو حدود 75 تا 80 درصد وقایع کاملاً واقعی هستند. این شیوهی ترکیب اسناد، عکس و نقاشیهایی از شخصیت در موقعیتهای مختلف زندگی و سهبعدی و متحرکسازی دائمیِ فضای پیرامونی آنهاست. کمیک گرافیک «مصطفی» با صدای پرویز پرستویی شنیده میشود.
یکی از روشهای جدیدتر یادآوری، رفتن به مناطق جنگی و به یادآوری خاطرهی جنگ و شهیدان در یک فیلم گردآوری است. از آن جمله است فیلم عملیات بازی دراز ساختهی ایرج مرادی که با حضور خود او به عنوان راوی به پیش میرود. شاهرخ ضرغامی ساختهی وحید زارعزاده و تهیه کنندگی حسین همایونفر دربارهی شاهرخ ضرغامی که پیش از انقلاب، محافظ کلوپهای شبانه بود نیز نمونهی دیگری است.
بهترین مجسمهی دنیا
اگر دکتر حبیب احمدزاده در زندگی دریاقلی به جستوجو نمیپرداخت، داستان زندگی دریاقلی را نمینوشت و به دنبال اسناد بصری از حضور او در آبادان نمیگشت و بهترین مجسمهی دنیا (1390) را نمیساخت، شاید نام دریاقلی سورانی فراموش میشد. شهرام اسدی نیز فیلم سینمایی شب واقعه را از زندگی دریاقلی ساخت. شب نهم آبان ماه 1359 دریاقلی در کوی ذوالفقاری متوجه عبور عراقیها از بهمنشیر شد و آن را به اطلاع مردم آبادان رساند.
23 و آن یک نفر
(مهدی جعفری، 1385) دارای صحنههایی نزدیک از درون کاخ صدام و نماهای بازسازی و حکایت مقاومت 23 اسیر نوجوان عملیات بیتالمقدس (دهم اردیبهشت61) است که دولت عراق با ملایمت عاطفی نسبت به آنها، به فکر بهرهبرداری سیاسی افتاده بود. فیلم ملاقاتشان با صدام و دختر کوچک او (هلا) از تلویزیون عراق پخش شد. نفر بیست و چهارم، جوانی آبادانی به اسم ملاصالح قاری است که به عنوان مترجم (حامی اسیران) در کنار صدام ایستاده است. این گروه با مقاومت خود برخلاف سندروم استکهلم عمل میکنند.
یک روز زندگی با اسرا و در پناه مکتب
در اردوگاه حشمتیهی تهران (طرح و کارگردان مجید مجیدی) میگذرد. در آغاز یک صبح پائیزی از اسیرانی که به مقابل دوربین میرسند، پرسیده میشود: «خوش میگذره؟» همگی میخندند و سر تکان میدهند. فیلم بر گفتار کتکی نیست، ولی وجهی از تبلیغ (خورشید مهر انسانی آن چنان پرتو گرمش را بر این سرزمین تابانده که حتی اسارتگاه مفهوم تازهای دارد و ضیافت طولانی و...) بر عهدهی گفتار است که ملاقات اسرا با خانوادهی خود را «شاید نخستین نمونه در تاریخ جنگها» اعلام میکند. فیلم در پناه مکتب (غلامرضا جنتخواه دوست، 1363) نیز به حضور پناهجویان عراقی در پارک ارم میپردازد.
تاریخنگاری مکتبی/ سیاسی
هفت سال بعد از پایان جنگ، نمونهای از تاریخنگاری مکتبی و سیاسی از طریق فیلم یادی از گذشتههای جنگ (در مؤسسه فرهنگی روایت فتح) ارائه شد. این کار با دستیابی به قطعه فیلمهای بخش فیلمسازی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساخته شده است که به عملیات امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (26 اسفند 1359) سوسنگرد میپردازد. فیلم به سه بخش عمده تقسیم میشود: بخش اول با ارائهی اسنادی تصویری و بسیار مهم از جنگ سوسنگرد (کندن کانالها در شمال سوسنگرد)، اوج یگانگیِ (جنگِ تصویری) و نظریهی سیاسیِ مستندساز و به کاربردن «صفتها» است:
انقلاب اسلامی به عنوان یگانه مظهر حق در جهان امروز تنها در نبرد رودررو با باطل است که به تمامیت میرسد و این چنین رودررویی ما با امریکا به عنوان مظهر بزرگ شیطان اجتنابناپذیر و حتمی است. اگرچه هنوز شیطان بزرگ بر این عزم نیست که پای در آن نبرد سرنوشت بگذارد، اما به هر تقدیر مبارزهی کنونی اما با امریکا در خلیج فارس مبین این حقیقت است که نور انقلاب اسلامی با سرعتی بسا بیشر از آنچه بتوان تصور کرد پردهی سیاه شب جاهلیت را تسخیر میکند.
در پایان این بخش، «سربازان اسلام» در راه بازگشت، دستهجمعی دعای وحدت (گوینده آن را در دعای فتح مکه مینامد) میخوانند.
در قسمت دوم یکی از افراد مؤثر در این عملیات «برادر نهاوندی»، در پشت میز تدوین، شرایط قسمت اول از جمله دلایل کندن کانال (تا پانزده متری خاکریز دشمن) و ترکیب گردان علمالهدی و وضعیت عملیات امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تضادهای سیاسی روز را توضیح میدهد. گردان علمالهدی (دانشجوی پیرو خط امام) از گرد هم آمدن گروههای اعزامی از مساجد تشکیل شده بود. نهاوندی از بخشنامهای در دورهی بنیصدر میگوید که به دستور تخلیهی سوسنگرد از نیروهای بسیج را داده بود. شهید عزیزی (که تصویرش در حین بازگشت از جنگ و صحبت دربارهی امام را میبینیم) با این دستور مخالفت میکند. رؤسای سپاه به سوسنگرد میآیند و سرانجام قرار میشود بدون همکاری ارتش، عملیات انجام میشود ارتش به مدت ده دقیقه آتش سنگین میدهد. قسمت نهایی با تصویر اسرای چشم بستهی عراقی و با این گفتار به پایان میرسد:
تمامیت انقلاب اسلامی به عنوان تنها مظهر حق در سراسر کرهی زمین در مبارزهی کامل با مظاهر شیطان است و این همان راهی است که انبیا و پیروان آنها از آغاز تاریخ زندگی انسان در این سیاره تا کنون پیمودهاند. اگر عملیات امام مهدی انجام نمیشد، ما هرگز به این قدرت عظیمی که در معنای امت نهفته است آگاه نمیشدیم و بنابراین هرگز راه آینده خویش را بازنمیشناختیم. یاد گذشتهها آئینه عبرتی است که میتوان در آن به تماشای آینده نشست.
یادی از گذشتههای جنگ به ارواح شهیدانی که «تصویر قالبِ مثالی آنها در فیلم مشاهده میگردد» تقدیم شده است. تاریخنگاری مکتبی در فرامتنها با نظریهی «ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است» (25) نیز توضیح داده شده است.
پی نوشتها:
1.سرزمینی با بوی گاز خردل، شبکهی اطلاع رسانی دانا.
2. فائزه خسروپور بیات، روایت تاریخی جنگ شیمیایی رژیم بعثی عراق علیه ایران، سایت اطلاع رسانی قربانیان سلاحهای شیمیایی.
3. امیرهوشنگ طهماسبیپور،
(تابستان 1392) سیر تحول بیمارستان صحرایی در جنگ تحمیلی نگین ایران. شمارهی 45، صص 31-35 (بینا، اقدامات بهداشتی درمانی ارتش جمهوری اسلامی ایران در زمان دفاع مقدس، به نقل از راسخون (1390)).
4.کتاب 528 (1393)، بازروایی خاطرات بمباران این بیمارستان ارتش است، انتشارات سورهی سبز.
5. روزنامهی اطلاعات، 18 فروردیت 1394، «نقش مهم ارتش در حفظ تمامیت ارضی کشور»، به نقل از سرهنگ ساسان مؤمن فرماندهی تیپ 71 پیاده مکانیزه ابوذر.
6. تهیه شده در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و ادارهی روابط عمومی و انتشارات سپاه (مرکز اطلاعات و نشر الکترونیک) مشاهده شده در سایت راسخون.
7. از جمله نصب پل سیزده کیلومتری سیدالشهدا بر آبهای هور که موضوع اصلی در فیلم والعصر، روایت نادر طالبزاده از عملیات خیبر در سال 1363 است.
8. فیلم یادوارهی شهدای عملیات بدر شهرستان نیشابور ساختهی حاج علی عابدی حاوی تصاویری از آموزشهای دریایی قبل از عملیات بدر (داخل هور العظیم) و مصاحبه با رزمندگان و تصاویر از شهیدان عملیات بدر و سنگرهای آبی است (آپارات).
9. عامل تاولزای خردل گوگردی به وسیلهی آلمانیها در 1917 و در نزدیکی دهکدهی یپرس بر ضد سربازان فرانسوی به کار گرفته شد و به همین دلیل فرانسویان نام ایپریت (Yperite) را نیز به عامل خردل دادند.
10.مرتضی رزاق کریمی، تهیه کنندهی فیلم در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفت: «حاتمیکیا، فیلمنامهی از کرخه تا راین را بر اساس بخشی از خاطرات برادرم (مصطفی رزاق کریمی) نوشت».
11. در فیلمی خبری هلیکوپتر گروه فیلمبرداری به نفتکش در حال سوختن در خلیج فارس نزدیک میشود. درون دریا، کشتی آتشنشان، با فشار آب، شعلههای ارتش را مهار میکند (بیش از یک دقیقه فیلم آرشیوی در سایت آپارات).
12.محمدناصر احدی، (1389) خاکریز، دوربین، مستند، گفتوگو با محمدعلی فارسی (67)، انتشارات مرکز گسترش.
13. خانم مهرزاد کریمآبادی مقالهی «manifesto of martyrdom:similarities and differences betweenAvini'sRavayat e fath and claimed «manifestos» را ژوئن 2008 ر همایش دانشگاه سنت اندروز ارائه داد و سال بعد آن را در دانشگاه سن خوزه منتشر ساخت.
14. Who have gone ahead andleft the rest of us earthbound.
15. Janet Lyon
16. انی یس دو ویکتور نیز به ذهنیت در کارهای آوینی تأکید کرده و میگوید او واقعیت را تحت پرسش قرار داد. این در زمان جنگ بعید بود زیرا فیلمها از یقینها صحبت میکنند نه از پرسشها.
17. آئینه جادو، ص 145.
18.حمید نفیسی (2012)، تاریخ اجتماعی سینمای ایران، ج4، ص 17) با اشاره به «سرباختهی کوی عشق» آن را موزیک ویدئویی مینامد که مبلغ جمهوری اسلامی است.
فیلم به مناسبت اربعین حسینی ساخته شده است؛ آهنگران «حسین جانم فدایت» میگوید و رزمندگان با هم «هیهات من الذلة» سر میدهند و روی عنوانبندی، صدای طبل ریز تعزیه شنیده میشود، که به رزمندگان لشکر 22 المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقدیم شده است. سرباختهی کوی عشق، خلیل مطهرنیا است که در آن عملیات شهید شد.
19. متعلق به برنامهی مستقلی از ایشان در روایت فتح است.
20. خانم مهرزاد کریمآبادی برای نخستین بار بر تلفیقی بودن این فیلم مستند اکسپوزیتوری و پرفورماتیو تأکید کرد.
21. بیل نیکولز، (1389) مقدمهای بر فیلم مستند، ترجمهی محمد تهامینژاد، ص 260.
22.واژهی «شهری» در عنوانبندی، قرمز نوشته شده است.
23. کوت شیخ در آن سوی رود کارون سقوط نکرد و مهدی مدنی در این نقطه (که مشرف بر خرمشهر و رود کارون بود) به دیدار رزمندگان رفت. بنا بر مصوبهی دولت در یازدهم مرداد 1376 «نقطهی جغرافیایی کوت شیخ از توابع بخش مرکزی شهرستان خرمشهر در استان خوزستان به شهر تبدیل شده و به عنوان شهر مقاومت شناخته میشود».
24. خبرگزاری ایسنا «ایراد یک تخریبچی به فیلم ده نمکی» (ایسنا به نقل از تابناک، 2 مهر 1393). البته در سایت عطر جبهه در پاسخ به این پرسش که «چرا در جنگ برخی نیروهای ما خود را زیر تانک یا روی مین میانداختند؟»، ضمن تأکید بر نادر بودن، نمونهای از این نوع در عملیات طریقالقدس آورده شده است.
25.صحیفهی امام خمینی، ج21، ص 284 و مقالهی «تکلیفگرایی یا نتیجهگرایی»، نوشتهی محمد درودیان، سایت تاریخ ایرانی: «امام خمینی ضمن عمل به تکالیف، از نتیجهی حاصل شده اظهار ناخرسندی میکند... از نظر امام خمینی تکلیفگرایی به معنای بی توجهی به نتیجه نیست».
منبعمقاله: نامورمطلق، بهمن، (1395)، نشانهشناسی فیلمهای مستند دفاع مقدس، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.