چین عامل انتخاب ترامپ، نه روسیه

بسیاری تصور می کنند که روسیه بویژه پس از دخالت در انتخابات 2016 آمریکا، تهدید اصلی علیه آمریکا به شمار می رود؛ اما حقیقت این است که چین با توجه به سیاست های تجاری زیاده خواهانه اش و تصاحب بازارها، اکنون برای آمریکا و دیگر کشورها یک تهدید است.
شنبه، 19 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: وحید کرمی
موارد بیشتر برای شما
چین عامل انتخاب ترامپ، نه روسیه
حمله اقتصادی چین به آمریکا باعث شد رای دهندگان ایالات متحده به ترامپ متمایل شوند
 
چکیده:
بسیاری تصور می کنند که روسیه بویژه پس از دخالت در انتخابات 2016 آمریکا، تهدید اصلی علیه آمریکا به شمار می رود؛ اما حقیقت این است که چین با توجه به سیاست های تجاری زیاده خواهانه اش و تصاحب بازارها، اکنون برای آمریکا و دیگر کشورها یک تهدید است. چین چند سالی است که با دستکاری ارزی و پایین نگه داشتن ارزش پول خود، سعی دارد که در تولید و صادرات از آمریکا پیشی بگیرد. این اقدام که تهدیدی علیه صنایع آمریکا محسوب می شد، باعث شد مردم به سیاست های ترامپ رأی بدهند تا او با این تهدیدها مقابله کند. اقتصاد چین که بیست سال قبل، هفتمین اقتصاد برتر دنیا بود، اکنون با رشد فراوان تنها در برابر آمریکا دوم محسوب می شود و از این جهت یک تهدید برای اقتصاد آمریکا محسوب می شود.

تعداد کلمات : 1430 / تخمین زمان مطالعه : 7 دقیقه

ترامپ

نویسنده : جیمز واکر
مترجم: سید محمد حسن هاشمی

در حالی که توجه سیاسی و رسانه ها بر روی "دخالت روسیه" در انتخابات 2016 متمرکز شده است، در مقابل این توجه باید به شکل دقیقی بر نقش چین در انتخاب ترامپ متمرکز شود. این همان نگرانی است که امروز باید در ارتباط با اقدامات آمریکا همه را آگاه کند. سیاست های غارتگرانه بلندمدت تجاری چین، نه تنها سهم آمریکا را از این بازار  تصاحب کرده است، بلکه سهم بسیاری از کشورهایی که برای سرمایه گذاری به آمریکا آمدند را نیز تصاحب کرده است. این سیاستهای غارت گرانه شامل این موارد است: دستکاری های ارزی، شیوه های تجاری ناعادلانه، و از همه مخرب تر، سرقت مالکیت و حق معنوی. ترکیبی از این سیاست ها، باعث شده کارگران تولید کننده آمریکایی بیشترین ضربه را بخورند. بیکاری، اقتصاد و درآمد در حال افول برای دهه ها، و همچنین از دست رفتن شأن و جایگاه، هزینه هایی می باشد که بسیاری از این کارگران پرداخت کرده اند.

دموکرات ها اقدامات موثر کمی را برای رهایی کارگران شاغل در صنابع از این ناکامی و خنثی کردن این وضعیت، انجام دادند، کارگرانی که از این سیاست های تجاری شکست خوردند و سرمایه خود را از دست رفته می دیدند. ترامپ وارد عرصه انتخاباتی شد، این وضعیت را به رسمیت شناخت و تصمیم گرفت در مورد آن اقدامی انجام دهد. بنابراین آنها به ترامپ در ایالت های "آبی" رای دادند. سیاست های اقتصادی ترامپ اکنون کمک می کند تا تهدید چین برای اقتصاد ایالات متحده با شکست مواجه شود و سیاست های ترامپ با این تهدیدها مقابله می کنند قبل از آنکه خیلی دیر شود.

چینی ها چندین دهه است که پول خود را دستکاری می کنند( بنابر ادعاها چین مدتهاست با پایین نگه داشتن ارزش پول خود، سعی دارد در تولید و صادرات از آمریکا پیشی بگیرد) و آمریکا مدیریت یا اراده سیاسی در مقابله با این کار را نداشته است. در اینجا یک توضیحی وجود دارد تا اعضای منتخب کنگره آمریکا بهتر بتوانند درک کنند که چرا آمریکا در سال 2017 با کسری بودجه 375 میلیارد دلاری مواجه است. صادرات آمریکا در سال 2017 ، 130 میلیارد دلار به چین بوده است، در حالیکه، واردات این کشور از چین در همین سال بیش از 500 میلیارد دلار بوده است. عمده واردات نیز دو گروه تجهیزات الکترونیکی و ماشین آلات بودند.

چین هر ماه مقادیر زیادی کالاهای تولیدی خود را در برابر نیروی انسانی ارزان و نرخ ارز مطلوب (که توسط بانک مرکزی چین تعیین شده است) به ایالات متحده وارد می کند. پس از فروش این کالاها به شرکت ها و مصرف کنندگان آمریکا، درآمد حاصله از آن را در بانک های چینی سپرده گذاری می کنند، که به بانک مرکزی چین اجازه می دهد تا این بانک مجددا سرمایه گذاری کند، که عمدتا با خرید اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده صورت می گیرد. چین در حال حاضر دارای بیش از 1 تریلیون دلار اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده است و از این حیت رتبه اول در اختیار دارد و پس از چین، ژاپن دومین کشور است.
چینی ها چندین دهه است که پول خود را دستکاری می کنند( بنابر ادعاها چین مدتهاست با پایین نگه داشتن ارزش پول خود، سعی دارد در تولید و صادرات از آمریکا پیشی بگیرد) و آمریکا مدیریت یا اراده سیاسی در مقابله با این کار را نداشته است. در اینجا یک توضیحی وجود دارد تا اعضای منتخب کنگره آمریکا بهتر بتوانند درک کنند که چرا آمریکا در سال 2017 با کسری بودجه 375 میلیارد دلاری مواجه است.
این بازی برد ـ برد برای چین، ارزش پول این کشور را پایین نگه می دارد، در حالیکه به موازات آن بانک مرکزی چین دوباره در دارایی های ایالات متحده سرمایه گذاری می کند. ضمنا به خاطر داشته باشید که آنها برای خرید دارایی های ایالات متحده، به دلار نیاز دارند، نه یوان. بنابراین ارزش دلار افزایش می یابد (یا همان مقدار باقی می ماند) در حالی که ارزش پول آنها همان مقدار باقی می ماند و یا کاهش می یابد. این چرخه تضمین می کند که کالاهای آنها برای تمام دنیا ارزان خواهد بود. از چین به عنوان یک کشور تولید کننده مازاد کالاهای اقتصادی، انتظار می رود که ارزش پول خود را افزایش دهد نه اینکه کاهش دهد.

و عجیب است با توجه به تعرفه های گمرکی تعیین شده اخیر در کشور چین، ارزش یوآن از آوریل حدود 10 درصد نسبت به دلار کاهش یافته است و این باعث شده تاثیر 10 درصد تعرفه عملا کان لم یکن و بی اثر باشد. .در حقیقت، چون اجرای و دریافت تعرفه ها به تعویق افتاده است، چینی ها از زمان اعلام این تعرفه نسبت به تولید کنندگان آمریکایی سود برده است.

لازم به یادآوری است که ایالات متحده به چین بلیط فرست کلاس برای ورود به سیستم تجارت جهانی داده است؛ زمانی که کنگره بر اساس دو حزبی رای داد، که چین به سازمان تجارت جهانی وارد شود. بر اساس گزارش نمایندگی تجاری ایالات متحده در سال 2017 به کنگره : "امروز، تقریبا دو دهه پس از آن که چین متعهد شد تا از سیستم تجارت چندجانبه سازمان تجارت جهانی حمایت کند، دولت چین، طیف گسترده ای از سیاست ها و شیوه های مداخله ای پیوسته را برای محدود کردن دسترسی بازار به کالاها و خدمات وارداتی و تامین کنندگان تولید کنندگان و خدمات خارجی، دنبال می کند. همزمان، چین رهنمودهای اساسی، منابع و بسته های حمایتی را برای صنایع چینی پیشنهاد می دهد، از جمله از طریق ابتکاراتی که برای استخراج فناوری های پیشرفته از شرکت های خارجی در بخش های مختلف اقتصاد دارد. "

چین حقوق خود را در قبال عضویتش می پذیرد اما همزمان در برابر مسئولیت هایش نیز قصور دارد. در گزارش اخیر نماینده تجاری ایالات متحده رابرت لایتیزر تخمین زده شده است که شرکت های آمریکایی سالانه 50 میلیارد دلار از درآمد ناشی از سرقت مالکیت معنوی چین، و یا انتقال فن آوری اجباری را از دست داده اند.

بنابر یک خبر اخیر در بلومبرگ با عنوان "مالکیت معنوی چیست و آیا چین آن را سرقت می کند؟ : "مقامات آمریکایی گفته اند که شواهد محکمی پیدا کرده اند که بر اساس آن چین از محدودیت های مالکیت خارجی برای مجبور کردن شرکت های آمریکایی برای تغییر تکنولوژی به بنگاه های محلی استفاده می کند و همچنین چین از حملات سایبری به شرکت های آمریکایی برای دسترسی به اسرار تجاری حمایت می کند و این حملات را هدایت می کند."
اقتصاد چین هفتمین اقتصاد بزرگ جهان در بیست سال قبل بود، مابین ایتالیا و برزیل. ده سال بعد آنها به شماره سه اقتصاد دنیا رسیدند، تقریبا با ژاپن برابری کردند. اقتصاد آنها در طول این مدت تقریبا پنج برابر رشد کرده است. امروزه اقتصاد چین تنها در برابر آمریکا، در رده دوم می باشد، با بیش از 60 درصد از حجم اقتصاد ایالات متحده. از سال 1989 تا 2018، اقتصاد چین با نرخ رشد سالیانه 9.6 درصد مواجه بوده است، که به مراتب بیش از میزان نرخ رشد ایالات متحده بوده که حدود 3 درصد می باشد. از سوی دیگر، روسیه در سال 2017 یازدهمین اقتصاد بزرگ جهان محسوب می شد، و تقریبا 8 درصد از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را در بر می گرفت. اگر ارزش اقتصاد ایالات متحده در یک دلار باشد، ارزش اقتصاد روسیه کمتر از ده سنت است. در هر صورت این چین است که در حال شلیک به آمریکا است و باید مراقب بود اشتباهی مرتکب نشد.

 

بیشتر بدانید :  واقعیت نظام اقتصادی آمریکا


چینی ها خیلی آرام و بی صدا برتری اقتصادی ایالات متحده را به چالش می کشد، و به شکل تهاجمی در حال دنبال کردن اهداف ناسیونالیستی شان هستند. در حالیکه، آمریکایی ها همان موضوعات را به طور مداوم و با توئیت کردن های پی دی پی بحث می کنند. البته، آمریکایی ها باید درباره حملات سایبری علیه انتخاباتش هوشیار باشند، چه از جانب روسیه باشد و چه از جانب کشوری دیگر. آمریکایی ها باید فرض کنند که دخالت در انتخابات ها ادامه خواهد یافت و هوشیاری شان باید در بالاترین سطح باشد. بنابراین در حالی که مداخله سیاسی روسیه باید نگران کننده باشد، تهدید واقعی برای آینده آمریکا، رفتار اقتصادی غارتگرانه چین است.

برگرفته از سایت https://nationalinterest.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط