چکیده
ابرتورم یعنی اینکه تورم ماهانه ( و نه سالانه) ۵۰ درصد باشد. ابرتورم محصول چاپ بیش از حد پول توسط دولت، بدون پشتوانه اقتصادی است. چنانچه ابرتورم مهار نشود، به واسطه فشار تقاضا و احتکار کالاها و دیگر پیامدهای مخرب، اقتصاد به سمت فروپاشی میرود. ایالات کنفدراسیونی آمریکا در جریان جنگ داخلی، آلمان در دهه ۱۹۲۰، زیمباوه در دهه ۲۰۰۰ و اخیرا ونزوئلا این حالت را تجربه کرده یا میکنند.
تعداد کلمات : 1386 / تخمین زمان مطالعه : 6 دقیقه
ابرتورم یعنی اینکه تورم ماهانه ( و نه سالانه) ۵۰ درصد باشد. ابرتورم محصول چاپ بیش از حد پول توسط دولت، بدون پشتوانه اقتصادی است. چنانچه ابرتورم مهار نشود، به واسطه فشار تقاضا و احتکار کالاها و دیگر پیامدهای مخرب، اقتصاد به سمت فروپاشی میرود. ایالات کنفدراسیونی آمریکا در جریان جنگ داخلی، آلمان در دهه ۱۹۲۰، زیمباوه در دهه ۲۰۰۰ و اخیرا ونزوئلا این حالت را تجربه کرده یا میکنند.
تعداد کلمات : 1386 / تخمین زمان مطالعه : 6 دقیقه
نویسنده: کیمبرلی آمادئو
ترجمه: صادق علیپور
ترجمه: صادق علیپور
ابرتورم زمانی رخ میدهد که قیمت کالاها و خدمات، ماهانه بیش از ۵۰ درصد افزایش یابند. در چنین نرخ تورمی، قیمت یک تکه نان در شب، گرانتر از صبح میشود. شدت و حدت این نوع تورم، آن را از سایر انواع تورم متمایز میسازد. نوع مرتبه پایین آن، تورم شدید (تورم چهار نعل) است که قیمتها را سالانه ۱۰ درصد یا بیشتر افزایش میدهد.
علل
ابرتورم زمانی رخ میدهد که دولت برای پرداختیهای خود اقدام به چاپ پول میکند. این اقدام با اقزایش عرضه پول موجب افزایش قیمتها به گونه ای شبیه به یک تورم معمولی میشود. افزایش عرضه پول یکی از دو علت به وجود آورنده تورم میباشد. علت دیگر، فشار تقاضا میباشد. این مورد زمانی رخ میدهد که موج تقاضا از عرضه پیشی بگیرد که نتیجتا قیمتها را بالاتر میبرد.
اما به جای آنکه دولت عرضه پول را محدود سازد تا جلوی تورم را بگیرد، مقدار بیشتری پول چاپ میکند. با سرازیر شدن پول نقد، قیمتها سر به فلک میکشند. به محض اینکه مصرفکنندگان بفهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، آنگاه انتظار خواهند داشت که چنین تورمی ادامه دار باشد. بنابراین بیشتر خرید خواهند کرد تا مبادا در آینده مجبور به پرداخت قیمت بیشتری باشند. این تقاضای مازاد، تورم را وخیم میسازد. و بدتر از آن، مردم کالاها را ذخیره کرده و باعث کمبود میشوند.
آثار
مردم برای آنکه بعدا پول بیشتری نپردازند، اقدام به انبار کردن کالاها میکنند که این کار باعث کمبود میشود. احتکار در اوایل با کالاهای با دوام مثل خودرو و ماشین لباسشویی شروع میشود. اگر ابرتورم ادامه یابد حتی کالاهای فاسدشدنی مانند نان و شیر را نیز احتکار میکنند که نتیجتا عرضههای روزانه، نایاب شده و اقتصاد فرو میپاشد.
با بی ارزش شدن پول، مردم پساندازهای خود را از دست خواهند داد. به همین دلیل سالمندان آسیبپذیرترین قشر در شرایط ابرتورمی هستند. به زودی بانکها و وامدهندگان به دلیل کمارزش شدن وامهایشان، ورشکست خواهند شد. پول نقد آنها نیز با توقف افتتاح حساب توسط مردم، به اتمام خواهد رسید.
ابرتورم باعث میشود که ارزش پول ملی در بازار مبادلات ارز خارجی سقوط کند. همزمان با سر به فلک کشیدن قیمت کالاهای خارجی، وارد کنندگان از چرخه اقتصاد حذف میشوند. بیکاری با تعطیلی شرکتها و کارخانهها افزایش مییابد. به همین دلیل درآمد مالیاتی دولت نیز به شدت کاهش یافته و در تامین خدمات اولیه به مشکل میخورد. دولت پول بیشتری چاپ میکند تا بتواند هزینههایش را بپردازد در حالی که این کار موجب وخامت بیشتر حالت ابرتورمی میشود.
مثالهایی از ابرتورم
آلمان
معروف ترین مثال برای ابرتورم در جمهوری وایمار (آلمان) در دهه ۱۹۲۰ رخ داد. دولت آلمان برای پرداخت هزینههای جنگ جهانی اول اقدام به چاپ پول میکرد. از سال ۱۹۱۳ تا پایان جنگ، ۱۳ الی ۶۰ میلیارد مارک آلمانی در چرخه اقتصاد جریان داشت. دولت همچین اقدام به چاپ اوراق قرضه نیز کرده بود که همان تاثیر چاپ پول را دارد. بدهی دولت از ۵ میلیارد به ۱۰۰ میلیارد رسید. در ابتدا این محرکهای پولی هزینه صادرات را پایین آورده و منجر به افزایش رشد اقتصادی شد.ابرتورم زمانی رخ میدهد که قیمت کالاها و خدمات، ماهانه بیش از ۵۰ درصد افزایش یابند. در چنین نرخ تورمی، قیمت یک تکه نان در شب، گرانتر از صبح میشود. شدت و حدت این نوع تورم، آن را از سایر انواع تورم متمایز میسازد. نوع مرتبه پایین آن، تورم شدید (تورم چهار نعل) است که قیمتها را سالانه ۱۰ درصد یا بیشتر افزایش میدهد.
زمانی که جنگ خاتمه یافت، متفقین ۱۳۲ میلیارد مارک دیگر به عنوان غرامت جنگی بر آلمان تحمیل کردند. تولید فرو پاشید که همین منجر به کمبود کالاها به خصوص غذا شد. به دلیل وجود پول نقد مازاد در چرخه و وجود کالاهای بسیار کمتر در مقابل آن، قیمت آنها هر ۳.۷ روز دو برابر میشد. نرخ تورم روزانه ۲۰.۹ درصد بود. کشاورزان و کسانی که کالا تولید میکردند، موفق به گذران زندگی میشدند اما بیشتر مردم در فقری خفتآور زندگی کرده و یا از کشور خارج شدند.
ونزوئلا
ونزوئلا اخیرا به یک مثال برای ابرتورم تبدیل شده است. قیمتها ۴۱ درصد در سال ۲۰۱۳، ۶۳ درصد در سال ۲۰۱۴، ۱۲۱ درصد در سال ۲۰۱۵ و ۴۸۱ درصد در سال ۲۰۱۵ افزایش داشتهاند. در سال ۲۰۱۷ دولت عرضه پول را به میزان ۱۴ برابر افزایش داده است. هماکنون دولت ونزوئلا یک پول رمزنگاری شده جدید به نام پترو [WU1] به راه انداخته است زیرا بولیوار [واحد پولی ونزوئلا] ۹۸ درصد از ارزش خود را از دست داده و حتی نمیتوان با آن از پس مخارج کاغذ برای چاپ پول برآمد. صندوق بینالمللی پول انتظار دارد که قیمتها ۱۳۰۰۰ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش یابند.
در واکنش به سقوط ارزش بولیوار، مردم از تخم مرغ به عنوان مبادله گر استفاده میکنند. یک کارتون تخممرغ ۲۵۰۰۰۰ بولیوار میارزد. در حالی که همین مقدار در ژانویه ۲۰۱۷ تنها ۶۷۴۰ بولیوار ارزش داشت. بیکاری به ۲۱ درصد رسیده است که همانند نرخ بیکاری آمریکا در دوره رکود بزرگ میباشد.
علل
ابرتورم زمانی رخ میدهد که دولت برای پرداختیهای خود اقدام به چاپ پول میکند. این اقدام با اقزایش عرضه پول موجب افزایش قیمتها به گونه ای شبیه به یک تورم معمولی میشود. افزایش عرضه پول یکی از دو علت به وجود آورنده تورم میباشد. علت دیگر، فشار تقاضا میباشد. این مورد زمانی رخ میدهد که موج تقاضا از عرضه پیشی بگیرد که نتیجتا قیمتها را بالاتر میبرد.
اما به جای آنکه دولت عرضه پول را محدود سازد تا جلوی تورم را بگیرد، مقدار بیشتری پول چاپ میکند. با سرازیر شدن پول نقد، قیمتها سر به فلک میکشند. به محض اینکه مصرفکنندگان بفهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، آنگاه انتظار خواهند داشت که چنین تورمی ادامه دار باشد. بنابراین بیشتر خرید خواهند کرد تا مبادا در آینده مجبور به پرداخت قیمت بیشتری باشند. این تقاضای مازاد، تورم را وخیم میسازد. و بدتر از آن، مردم کالاها را ذخیره کرده و باعث کمبود میشوند.
آثار
مردم برای آنکه بعدا پول بیشتری نپردازند، اقدام به انبار کردن کالاها میکنند که این کار باعث کمبود میشود. احتکار در اوایل با کالاهای با دوام مثل خودرو و ماشین لباسشویی شروع میشود. اگر ابرتورم ادامه یابد حتی کالاهای فاسدشدنی مانند نان و شیر را نیز احتکار میکنند که نتیجتا عرضههای روزانه، نایاب شده و اقتصاد فرو میپاشد.
با بی ارزش شدن پول، مردم پساندازهای خود را از دست خواهند داد. به همین دلیل سالمندان آسیبپذیرترین قشر در شرایط ابرتورمی هستند. به زودی بانکها و وامدهندگان به دلیل کمارزش شدن وامهایشان، ورشکست خواهند شد. پول نقد آنها نیز با توقف افتتاح حساب توسط مردم، به اتمام خواهد رسید.
ابرتورم باعث میشود که ارزش پول ملی در بازار مبادلات ارز خارجی سقوط کند. همزمان با سر به فلک کشیدن قیمت کالاهای خارجی، وارد کنندگان از چرخه اقتصاد حذف میشوند. بیکاری با تعطیلی شرکتها و کارخانهها افزایش مییابد. به همین دلیل درآمد مالیاتی دولت نیز به شدت کاهش یافته و در تامین خدمات اولیه به مشکل میخورد. دولت پول بیشتری چاپ میکند تا بتواند هزینههایش را بپردازد در حالی که این کار موجب وخامت بیشتر حالت ابرتورمی میشود.
مثالهایی از ابرتورم
آلمان
معروف ترین مثال برای ابرتورم در جمهوری وایمار (آلمان) در دهه ۱۹۲۰ رخ داد. دولت آلمان برای پرداخت هزینههای جنگ جهانی اول اقدام به چاپ پول میکرد. از سال ۱۹۱۳ تا پایان جنگ، ۱۳ الی ۶۰ میلیارد مارک آلمانی در چرخه اقتصاد جریان داشت. دولت همچین اقدام به چاپ اوراق قرضه نیز کرده بود که همان تاثیر چاپ پول را دارد. بدهی دولت از ۵ میلیارد به ۱۰۰ میلیارد رسید. در ابتدا این محرکهای پولی هزینه صادرات را پایین آورده و منجر به افزایش رشد اقتصادی شد.ابرتورم زمانی رخ میدهد که قیمت کالاها و خدمات، ماهانه بیش از ۵۰ درصد افزایش یابند. در چنین نرخ تورمی، قیمت یک تکه نان در شب، گرانتر از صبح میشود. شدت و حدت این نوع تورم، آن را از سایر انواع تورم متمایز میسازد. نوع مرتبه پایین آن، تورم شدید (تورم چهار نعل) است که قیمتها را سالانه ۱۰ درصد یا بیشتر افزایش میدهد.
زمانی که جنگ خاتمه یافت، متفقین ۱۳۲ میلیارد مارک دیگر به عنوان غرامت جنگی بر آلمان تحمیل کردند. تولید فرو پاشید که همین منجر به کمبود کالاها به خصوص غذا شد. به دلیل وجود پول نقد مازاد در چرخه و وجود کالاهای بسیار کمتر در مقابل آن، قیمت آنها هر ۳.۷ روز دو برابر میشد. نرخ تورم روزانه ۲۰.۹ درصد بود. کشاورزان و کسانی که کالا تولید میکردند، موفق به گذران زندگی میشدند اما بیشتر مردم در فقری خفتآور زندگی کرده و یا از کشور خارج شدند.
ونزوئلا
ونزوئلا اخیرا به یک مثال برای ابرتورم تبدیل شده است. قیمتها ۴۱ درصد در سال ۲۰۱۳، ۶۳ درصد در سال ۲۰۱۴، ۱۲۱ درصد در سال ۲۰۱۵ و ۴۸۱ درصد در سال ۲۰۱۵ افزایش داشتهاند. در سال ۲۰۱۷ دولت عرضه پول را به میزان ۱۴ برابر افزایش داده است. هماکنون دولت ونزوئلا یک پول رمزنگاری شده جدید به نام پترو [WU1] به راه انداخته است زیرا بولیوار [واحد پولی ونزوئلا] ۹۸ درصد از ارزش خود را از دست داده و حتی نمیتوان با آن از پس مخارج کاغذ برای چاپ پول برآمد. صندوق بینالمللی پول انتظار دارد که قیمتها ۱۳۰۰۰ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش یابند.
در واکنش به سقوط ارزش بولیوار، مردم از تخم مرغ به عنوان مبادله گر استفاده میکنند. یک کارتون تخممرغ ۲۵۰۰۰۰ بولیوار میارزد. در حالی که همین مقدار در ژانویه ۲۰۱۷ تنها ۶۷۴۰ بولیوار ارزش داشت. بیکاری به ۲۱ درصد رسیده است که همانند نرخ بیکاری آمریکا در دوره رکود بزرگ میباشد.
بیشتر بخوانید : رشد پول و تورم
اما چه شد که ونزوئلا به چنین وضعی دچار شد؟ رئیس جمهور هوگو چاوز مقرراتی به منظور کنترل قیمت خوراک و دارو وضع کرد. اما این قیمتهای دستوری به قدری پایین بودند که موجب خروج شرکتهای داخلی از چرخه شد. در این شرایط دولت اقدام به واردات نمود. در سال ۲۰۱۴ قیمت نفت سقوط کرد و درآمد شرکتهای نفتی که در تملک دولت بودند به تدریج کاهش یافت. زمانی که دست دولت از پول تهی شد، به جای آنکه سیاست غلط کنترل قیمت و دستمزد را کنار بگذارد، شروع به چاپ پول بیشتری نمود. هماکنون رئیس جمهور مادورو در حال ادامه این سیاست غیر قابل دوام است.[1]
زیمباوه
این کشور در فاصله سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ به ابرتورم مبتلا شده بود. دولت برای تامین هزینههای جنگ با کنگو، پول چاپ میکرد. همچنین خشکسالی و مصادر زمینهای کشاورزی عرضه غذا و دیگر تولیدات را دچار محدودیت کرده بود. در نتیجه ابرتورمی که در زیمباوه رخ داد بدتر از آلمان بود. نرخ تورم روزانه به ۹۸ درصد رسیده بود و قیمت کالاها روزانه، دو برابر میشد. ابرتورم زمانی پایان یافت که مردم سایر ارزها را به جای دلار زیمباوه پذیرفتند.
آمریکا
تنها زمانی که ایالات متحده متحمل ابرتورم شد، در طول جنگ داخلی بود. دولت برای پرداخت هزینههای جنگ، پول چاپ میکرد. اگر روزی ابرتورم در آمریکا به وجود آید، شاخص قیمت مصرف کننده آن را اندازه خواهد گرفت. با بررسی نرخ فعلی تورم میتوان دید که به هیچ وجه نزدیک به ابرتورم نیست. در حقیقت حتی اگر دوبرابر هم میبود باز هم نزدیک آن نبود و در حالت کنونی بسیار پایین است. در حقیقت تورمِ خفیف برای رشد اقتصادی مفید هم است.
بانک مرکزی ایالات متحده، با اعمال سیاست پولی جلوی وقوع ابرتورم را میگیرد. وظیفه اولیه بانک مرکزی این است که تورم را بدون ایجاد رکود، مهار کند. این کار با محدود یا آزادسازی عرضه پول صورت میگیرد. این پول عبارت است از مقداری که به بازار راه مییابد. با مهار عرضه پول خطر وقوع ترم کاهش مییابد در حالی که آزادسازی آن خطر تورم را میافزاید.
بانک مرکزی در صدد رسیدن به یک تورم هدفگذاری شده به میزان ۲ درصد در طول سال میباشد. این در مورد تورم اساسی میباشد که قیمتهای بنزین و میعانات گازی از آن جدا شده است. قیمت این دو دسته کالا بسته به تبادلاتی که صورت میگیرد به سرعت بالا و پایین میرود و همین امر موجب میشود که بر قیمت مواد غذایی که باید توسط کامیونها به فواصل دور برده شود، اثر بگذارد. به همین دلیل در شاخص قیمت مصرف کننده نیز، قیمتهای غذا دخالت داده نمیشود.
اگر تورم اساسی از ۲ درصد فراتر رود، بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد. بانک مرکزی از ابزارهای سیاست پولیِ خود برای کاهش عرضه پول استفاده کرده و قیمتها دوباره پایین میآید. برخی از متخصصین عقیده دارند که دخالتهای بانک مرکزی به منظور کاهش رکود، در نهایت منجر به یک ابرتورم خواهد شد. از آنجایی که بیشتر منابع مالی که بانک مرکزی به داخل نظام بانکی پمپاژ میکند در خزانه بانک مرکزی وجود، چنین تهدیدی واقعی نخواهد بود. زیرا این منابع به چرخه راه نیافته و به همین دلیل نمیتواند موجب ابرتورم شود. اگر بانکها بیش از حد وام دهند، بانک مرکزی میتواند نرخ ذخیره قانونی را افزایش داده و عرضه پول را کم کند.
[1] ممکن است این تحلیل به طور کامل وضعیت موجود در ونزوئلا و بحران کاهش ارزش پولی آن را توضیح ندهد.
[WU1]در متن اصل به اشتباه the Pertol نوشته شده که گویا غلط تایپی سایت است و در منابع دیگر Petro نوشته شده است.
منبع[WU1] : www.thebalance.com
[WU1]دو بخش از متن اصلی به دلیل احتمال دارا بودن اثرات تبلیغی مخرب در وضعیت کنونی تورم ایران ترجمه نشده است.