دادودهش و بخشش به مردم
چکیده:
فرگرد سوم، هنگامی که از زمینهای شاد و ناشاد سخن می رود، آمده است که هر که جو، یعنی دانه و غله میکاد، راستی و پارسایی میکارد. البته این استعاره دلنشین و زیبا به معنای آن است که هرگونه کار و فعالیت اقتصادی نیک، دارای ارزش عالی و اهمیت دینی و ارجمندی معتبر است.
تعداد کلمات: 1085 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
فرگرد سوم، هنگامی که از زمینهای شاد و ناشاد سخن می رود، آمده است که هر که جو، یعنی دانه و غله میکاد، راستی و پارسایی میکارد. البته این استعاره دلنشین و زیبا به معنای آن است که هرگونه کار و فعالیت اقتصادی نیک، دارای ارزش عالی و اهمیت دینی و ارجمندی معتبر است.
تعداد کلمات: 1085 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: کتایون مزداپور
رادی واژه کهن برای نامیدن دادودهش و بخشش به مردم رادی است. رادی کردن همراه با راستی و عمل درست و کردار درست می آید و رادی کردن و راستی گفتن ستوده است و برترین کرفه و ثواب بزرگ. در وندیداد، فرگرد سوم، هنگامی که از زمینهای شاد و ناشاد سخن می رود، آمده است که هر که جو، یعنی دانه و غله میکاد، راستی و پارسایی میکارد. البته این استعاره دلنشین و زیبا به معنای آن است که هرگونه کار و فعالیت اقتصادی نیک، دارای ارزش عالی و اهمیت دینی و ارجمندی معتبر است. در دنبال گفتگو درباره ارجمندی و اعتبار عالی کاشتن جو و آباد کردن جهان می آید که: هرکه جو میکارد مکلف و موظف است که مازاد آن را به ارزانیان دهد و بخشش کند و رادی کند تا سپندارمذ امشاسپند، که فرشته موکل زمین است، خشنود باشد و از این که فرزندش به دیگر فرزندانش نیکی می ورزد، شادمان گردد.
«راد» بویژه صفت سپندارمذ، امشاسپند نماد و مظهر و حامی زمین است. در بهشت، روان رادان در دیدار ارداویراف از جهان دیگر، در آسایش بهشتی برترین پایه دارند. در کتاب روایت پهلوی آمده است که راه از پل چینود بسوی بهشت، سی وسه گذرگاه دارد هر یک برای هر یک از آنان که یکی از سی و سه گونه کرفه وکردار نیک میورزند، مگر راه رادان، که از هر سی وسه گذرگاه گشوده است بسوی بهشت برین از آنچه در همین کتاب می آید در می یابیم که نیروی رادی و ثواب آن فقط به پاداش و مزد بهشتی در آن جهان باز نمی گردد، بلکه نیاکان ما باور داشته اند که از رادی و نیز راستی قدرتی و توانی پدید می آید که دنیا با آن استوار می ماند و نیکوتر می شود. گفته اند که به سبب فره رادان است که خورشید و ماه و ستاره برجای می مانند و از توان بخشندگی و رادی مردم است که بچه مرغان در درون تخم زندگی می کنند و سر از تخم بیرون می آورند.
بیشتر بخوانید : انسان شناسی و فرهنگ گرایی
شاید نیروی نیکی و مهربانی رادان و شادی و سپاس ارزانیان از رادی چنان توانمند و آفریننده قدرت است که این قول را می باید برتر از استعاره و بیان زیبا و اندرزگونه دانست و توان حاصل از آن را قدرتی معنوی در نگاهداری ارکان هستی به شمار آورد؛ گرچه که شاید هم این گفته ها فقط سپاسداری و آرجگذاری باشد برای مردم راد و راست: آنان که توانا بر داشتن اند و توانگر و دانا و آگاه بر امر جهان و سرای سپنج و گذران بودن توانگری و دارایی در آن. رادان اینهمه را می دانند و باز خوش دارند که از داشته ها و ثروت خود به مردم ببخشند و شادی و سپاس ارزانیان را، مزد و پاداش بهشتی خویش به شمار آورند و یا فقط خشنود گردند از شادی محرومان در این دنیای تنگ و لرزان و خسته از تنگ نظری و خودپرستیها و خودبینیها!
رادی واژه کهن برای نامیدن دادودهش و بخشش به مردم رادی است. رادی کردن همراه با راستی و عمل درست و کردار درست می آید و رادی کردن و راستی گفتن ستوده است و برترین کرفه و ثواب بزرگ. در وندیداد، فرگرد سوم، هنگامی که از زمینهای شاد و ناشاد سخن می رود، آمده است که هر که جو، یعنی دانه و غله میکاد، راستی و پارسایی میکارد. البته این استعاره دلنشین و زیبا به معنای آن است که هرگونه کار و فعالیت اقتصادی نیک، دارای ارزش عالی و اهمیت دینی و ارجمندی معتبر است.
در این جا مایلم دو نکته را بیفزایم: یکی آن قول در کتاب دیگر پهلوی، به نام شایست ناشایست (فصل ۱۲ بند ۱۶) که از اوستای گمشده دوران ساسانی به نام نهاتوم تک نقل می کند و می گوید اگر رادمردی کسی را نان دهد، تا آن کس با آن نان سیر است، هر کرفه و کاری که کند مزدش به روان آن رادمرد خواهد رسید.
می فرمایید که در اینجا، هرگونه رادی، از دادن نان و پوشاندن جامه بر برهنگان منظور است تا ساختن پل و آفریدن کار برای مردم و هر کار و کردار خیر و نیکوکه سودش به مردم، و حتی به جانوران و گیاهان برسد، چه از سوی زنی راد باشد و چه مردی راد، از هر قوم و قبیله و نژاد و سرزمینی: همه اینها از پیام آسمانی زرتشت آموخته میشود.
دیگر این که مردم راد دو نعمت و توانگری از خداوند، به اقبال فرخنده و طالع نیکو یافته اند: یکی آن که خواسته و ثروت دارند و بر آن توانگر و قادر اند به بخشیدن آن؛ و دیگری گنجی بزرگتر است و آن توانگری و قدرت بزرگی است که دادار اورمزد به آنان بخشیده است و آن مهربانی و قدرت بخشندگی و دل و دست گشاده و آگاهی و خرد برای بخشیدن و دادن سهم و بهری از دارایی و نعمات خود است به دیگران. این مایه وری و توانگری و نعمت دوم از اولی کمتر نیست.
کسانی که سپاس اورمزد، دارا هستند و کسانی که بهره مندی چندان از مال و دارایی ندارند، هر دو گروه چون از این نعمت دوم برخوردار باشند، خواهند توانست که رادی کنند و در دین بارها آمده است که اگر حتی به قدر یک تار مژه کرفه سنگین تر از گناه باشد، در ترازوی زرد زرین ایزد رشن بر سر چینودپل، روان به بهشت خواهد رسید، بهنگام سنجیدن و شمارش کردارها و گذر از این دنیای گذران به جهان و سرای دیگرا در کتاب پهلوی گزیده های زادسپرم (پژوهشی در اساطیر ایران، بهار، ۱۳۷۶، ص ۲۵۱) آمده است که زرتشت جوان علوفه اسبان پدر خود را در تنگسالی به ستوران دیگر مردم داد و در بیست سالگی پرسید که پرهیزگارترین مردم و آن که درویشان را می پروراند کیست؟ مردی تورانی را یافت که نان و شیر و دیگر خوردنیها هر روز به مردم میداد. زرتشت تازه سال به خدمت او رفت و در رادی او شرکت جست.
نیز البته فراموش نخواهیم کرد که دستاورد و حاصل سیروسفر ارداویراف به بهشت و دوزخ، آن دیدارها و گفتارهای بلند شگفت، فقط یک سخن است که قدیس زرتشتی و دانته ایرانی از آن جهان به ارمغان به مردم گیتی آورد و گفت:
«سخن نخستین این است که تشنگان را آب و گرسنگان را نان دهید!»
و این مدار جهان است و بزرگترین اندرز و راهنمایی برای جهانیان در همه اعصار و قرون و سراسر گیتی، و این است جوهر معنای رادی و دادودهش!
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
رادی واژه کهن برای نامیدن دادودهش و بخشش به مردم رادی است. رادی کردن همراه با راستی و عمل درست و کردار درست می آید و رادی کردن و راستی گفتن ستوده است و برترین کرفه و ثواب بزرگ. در وندیداد، فرگرد سوم، هنگامی که از زمینهای شاد و ناشاد سخن می رود، آمده است که هر که جو، یعنی دانه و غله میکاد، راستی و پارسایی میکارد. البته این استعاره دلنشین و زیبا به معنای آن است که هرگونه کار و فعالیت اقتصادی نیک، دارای ارزش عالی و اهمیت دینی و ارجمندی معتبر است.
در این جا مایلم دو نکته را بیفزایم: یکی آن قول در کتاب دیگر پهلوی، به نام شایست ناشایست (فصل ۱۲ بند ۱۶) که از اوستای گمشده دوران ساسانی به نام نهاتوم تک نقل می کند و می گوید اگر رادمردی کسی را نان دهد، تا آن کس با آن نان سیر است، هر کرفه و کاری که کند مزدش به روان آن رادمرد خواهد رسید.
می فرمایید که در اینجا، هرگونه رادی، از دادن نان و پوشاندن جامه بر برهنگان منظور است تا ساختن پل و آفریدن کار برای مردم و هر کار و کردار خیر و نیکوکه سودش به مردم، و حتی به جانوران و گیاهان برسد، چه از سوی زنی راد باشد و چه مردی راد، از هر قوم و قبیله و نژاد و سرزمینی: همه اینها از پیام آسمانی زرتشت آموخته میشود.
دیگر این که مردم راد دو نعمت و توانگری از خداوند، به اقبال فرخنده و طالع نیکو یافته اند: یکی آن که خواسته و ثروت دارند و بر آن توانگر و قادر اند به بخشیدن آن؛ و دیگری گنجی بزرگتر است و آن توانگری و قدرت بزرگی است که دادار اورمزد به آنان بخشیده است و آن مهربانی و قدرت بخشندگی و دل و دست گشاده و آگاهی و خرد برای بخشیدن و دادن سهم و بهری از دارایی و نعمات خود است به دیگران. این مایه وری و توانگری و نعمت دوم از اولی کمتر نیست.
کسانی که سپاس اورمزد، دارا هستند و کسانی که بهره مندی چندان از مال و دارایی ندارند، هر دو گروه چون از این نعمت دوم برخوردار باشند، خواهند توانست که رادی کنند و در دین بارها آمده است که اگر حتی به قدر یک تار مژه کرفه سنگین تر از گناه باشد، در ترازوی زرد زرین ایزد رشن بر سر چینودپل، روان به بهشت خواهد رسید، بهنگام سنجیدن و شمارش کردارها و گذر از این دنیای گذران به جهان و سرای دیگرا در کتاب پهلوی گزیده های زادسپرم (پژوهشی در اساطیر ایران، بهار، ۱۳۷۶، ص ۲۵۱) آمده است که زرتشت جوان علوفه اسبان پدر خود را در تنگسالی به ستوران دیگر مردم داد و در بیست سالگی پرسید که پرهیزگارترین مردم و آن که درویشان را می پروراند کیست؟ مردی تورانی را یافت که نان و شیر و دیگر خوردنیها هر روز به مردم میداد. زرتشت تازه سال به خدمت او رفت و در رادی او شرکت جست.
نیز البته فراموش نخواهیم کرد که دستاورد و حاصل سیروسفر ارداویراف به بهشت و دوزخ، آن دیدارها و گفتارهای بلند شگفت، فقط یک سخن است که قدیس زرتشتی و دانته ایرانی از آن جهان به ارمغان به مردم گیتی آورد و گفت:
«سخن نخستین این است که تشنگان را آب و گرسنگان را نان دهید!»
و این مدار جهان است و بزرگترین اندرز و راهنمایی برای جهانیان در همه اعصار و قرون و سراسر گیتی، و این است جوهر معنای رادی و دادودهش!
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
بیشتر بخوانید :
جامعه شناسی،انسان شناسی،مردم شناسی
آغاز مردم شناسی
انسان شناسی و کارکردگرایی