نشان دست سبز بهاره (قسمت دوم)

با گستردگی چشم اندازی که بهار برای مطالعه در فرهنگ بشری ضروری می دانست، کتابهایی متنوع در زمینه اساطیر، اساطیر ملل، مردمشناسی، فولکلور (فرهنگ عامه) و رشته های نزدیک را برای خرید سفارش داد.
جمعه، 14 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نشان دست سبز بهاره (قسمت دوم)
نگاهی به قدیمی ترین مؤسسات «بنیاد فرهنگ ایران»
 
چکیده:
با گستردگی چشم اندازی که بهار برای مطالعه در فرهنگ بشری ضروری می دانست، کتابهایی متنوع در زمینه اساطیر، اساطیر ملل، مردمشناسی، فولکلور (فرهنگ عامه) و رشته های نزدیک را برای خرید سفارش داد.

تعداد کلمات: 1259کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
نشان دست سبز بهاره (قسمت دوم)
نویسنده: کتایون مزداپور
 
فرهنگستان ادب و هنر ایران بسیار جوان بود. انسجام گروه اساطیر در آن جا موجب می شد که بویژه ضرورت خرید کتاب برای پدید آوردن کتابخانه جلب توجه کند. شادروان استاد خانلری اجازه کامل برای خرید کتاب داده بود و بهار و همکاران دیگر از این فرصت کوتاه، که پس از آن هرگز تکرار نشد، حداکثر استفاده را کردند. با گستردگی چشم اندازی که بهار برای مطالعه در فرهنگ بشری ضروری می دانست، کتابهایی متنوع در زمینه اساطیر، اساطیر ملل، مردمشناسی، فولکلور (فرهنگ عامه) و رشته های نزدیک را برای خرید سفارش داد که تا لحظه ای که ناگهان دستور قطع خرید کتاب، به علتی نامعلوم و مبهم صادر شد، به فرهنگستان ادب رسید و اکنون نیز با مهر کتابخانه آن، گاهی نیز بی نام و نشان و هنوز حتی ثبت نشده، در گنجینه کتابخانه پژوهشگاه وجود دارد. فهرست کتابهایی که باید سفارش داده می شد نیز هنوز هست؛ کتابهایی که هرگز اجازه خرید آنها داده نشد و خریده نشد و به سفارش گروه اساطیر و با سرپرستی استاد مهرداد بهار فهرست آنها فراهم آمده بود. بدین شمار است که بخشی چشمگیر از کتابهای پژوهشگاه که به زمینه کار استاد باز میگردد، با همت و زیر نظر وی فراهم آمده است و یادبودی است بی نام و نشان از وی.
 
مشکل بتوان جستجو کرد و یافت که بهار در خرید یا تهیه کدام یک از کتابهایی که اینک در کتابخانه پژوهشگاه مورد استفاده همگان است، نقش داشته است و مستقیم یا نامستقیم آنها را سفارش داده یا فراهم آورده است. شاید به همین حد دشوار باشد که در صدد تعیین کتابهایی برآییم که با پیشنهاد، یاوری و یا زیر نظر بهار در این سالهای دراز، در همین مؤسسه نگارش یافته و به چاپ رسیده است، یا در آینده اتمام خواهد یافت. این امر ناشی از شیوه برخورد بهار با پژوهش است و اختصاص به پژوهشگاه نیز ندارد. او در همیاری و همفکری با دیگران شتاب و اشتیاق داشت. مشاوره با او همیشه آزاد و آسان بود و چنان با شوق و رغبت به آن می پرداخت که گویی ارزان نیز هست و خود را مدیون و مرهون می داند. نویسندگان کتابهایی چند از این بسیارها با اشتیاق از استاد در مقدمه کار یاد کرده اند و سپاسگزاری خود را به استاد تقدیم داشته اند.

    بیشتر بخوانید :  نوروز و مهدویت؛ جامعه سازی مهدوی

از اینها که بگذریم، خلق انگیزه در نگارش مقاله و کتاب و حتى انتشار مجله، و یا پدید آوردن فکری که بعدا بتواند بارور شود و سودمند افتد، هنر بی نظیر بهار بود. او را باید صیاد جوانه های سبز خواند، که در هر کجا سر میزد، برای چشم روشن و اشتیاق پایان ناپذیر او جذاب بود و چون آنها را می یافت و می پسندید، با هیجان و شوقی چنان دلگشا از آنها میگفت و میگفت که شنونده را مسحور می کرد و در جذبه فرو می برد و به هیجان می آورد؛ گویی که با دف و نی بر سر کوی و برزن آن نویافته را می سراید. فقط کسانی که با او کار کرده اند می دانند که چگونه از این که شاگردش حقیقتی را بیابد که از چشم خود او پنهان مانده بود، احساس شرور و غروری آشکار میکرد و چه آسان و شیرین این شادمانی را اظهار می داشت. این بود که پیوسته همه در انتظار شنیدن نظر او بودند، زیرا میدانستند که جایزه ای در کار است، تشویقی و ترغیبی و ثمری؛ هر چند که عبارات «خیط کردی خیطی افتضاحی» هم ...... البته در پس هر تشویق، کار سختی در میان می آمد که می بایست زحمت آن بر عهده پیشنهاددهنده بماند: بهار بیرحمانه همه را به کار کردن وادار می کرد و از همه کار میکشید! ثمره این کار سخت همان مقالات و کتابها و آثار دیگری است که بهار در پدید آمدن آنها سهمی نامعمول، اما حقیقی و جدی داشته است.
 مشکل بتوان جستجو کرد و یافت که بهار در خرید یا تهیه کدام یک از کتابهایی که اینک در کتابخانه پژوهشگاه مورد استفاده همگان است، نقش داشته است و مستقیم یا نامستقیم آنها را سفارش داده یا فراهم آورده است. شاید به همین حد دشوار باشد که در صدد تعیین کتابهایی برآییم که با پیشنهاد، یاوری و یا زیر نظر بهار در این سالهای دراز، در همین مؤسسه نگارش یافته و به چاپ رسیده است، یا در آینده اتمام خواهد یافت. این امر ناشی از شیوه برخورد بهار با پژوهش است و اختصاص به پژوهشگاه نیز ندارد. او در همیاری و همفکری با دیگران شتاب و اشتیاق داشت. مشاوره با او همیشه آزاد و آسان بود و چنان با شوق و رغبت به آن می پرداخت که گویی ارزان نیز هست و خود را مدیون و مرهون می داند.
اما شیرین ترین و سازنده ترین بخش کار با بهار پیدایش ثمره بحثی بود که اندک اندک شکل می گرفت و پدید می آمد. گفتگو چنان صمیمانه و جستجو چنان ناب بود که خطاها پیوسته تصحیح می شد و از دانه های ریز اندیشه، در پی شنیدن و شنیدن دقیق، درختی میبالید و به بار می نشست. در پایان وقت، کسی نمی دانست که نتیجه از کجا حاصل شده است و ثمره گفتگو بار اول بر زبان چه کسی آمده است؛ گرچه اغلب راهبر گفتگوهایی چنین شخص بهار بود. همچنین چیزی که اصلا مطرح نبود این بود که چه کسی و در کجا باید این را بنویسد یا بگوید. البته گوینده نخستین معمولا کسی نبود جز استاد بهار؛ زیرا که اصلا طاقت نگاهداری نکته تازهای را نداشت که به آن رسیده بود. چنین بود که کار کردن با بهار در واقع شریک گشتن در جستجو و تفحصی صادقانه و دقیق بود که تفکر را از صورت فردی به شکل کاری مشترک در می آورد.
 
روشن است که این مشاور خلاق پژوهش و تحقیق، با این اوصاف، بتواند سازنده طرحهای پژوهشی بسیاری باشد. وی از هر فرصتی برای آغاز کاری نو، درازمدت و با همکاری اعضایی هرچه بیشتر، سود می جست. آغاز کوشش برای کار علمی و پژوهش را در عین تنگدستی و با ابزار اندک سهل می شمرد و هرگز در انتظار شرایطی آرمانی معطل نمی ماند و هراسی از دوری چشم انداز و دشواری راه دراز نداشت. شاید هیچ یک از طرحهای کوچکتری که زیر نظر وی در فرهنگستان آغاز شد، در همانجا به اتمام نرسیده باشد و فقط چندتایی از آنها، با پایمردی همکاران و شاگردانش، که در کار خود استادی یافته اند، بعدا در پژوهشگاه یا مؤسسه مطالعات و تحقیقات، به چاپ رسیده باشد، و برخی دیگر هنوز آماده نیست یا در انتظار نوبت برای اتمام است، و یا آن که در گوشه ای خاک می خورد تا بپوسد؟ نیز همچنین است واژه هایی که فرهنگستان زبان آنها را ساخته است و بهار نیز در آنها سهمی دارد. گسستن رشته های کار از یکدیگر و بویژه قطع شدن همکاری بهار با ما علت اصلی این تفرقه و نازایی و بی ثمری است. هرچند که پس از نیامدن او به اداره، شاگردانش باز هم ارتباط خود را با استاد به شیوه های گوناگون نگاهداری می کردند و این دلخوشی بزرگ همه بود.
 
طرحهایی هم هست که هم اکنون در پژوهشگاه اجرای آنها ادامه دارد و به دست بهار پدید آمده است. نوشتن واژه نامه فارسی میانه - فارسی یکی از اهداف قدیمی بنیاد فرهنگ و سپس فرهنگستان زبان بود و به مناسبت آن منظور است که بر پشت
جلد کتابهایی مانند متن های پهلوی (بنیاد فرهنگ، ش ۱۱۲)، که واژه نامه هم نیست، نوشته شده است: واژه نامه های پهلوی شماره هفت. بهار پیش از آن که از فرهنگستان ببرد و به حکم بازگشت به محل اصلی خدمت دولتی خویش، به بانک مرکزی باز گردد، در اندیشه آغاز کردن نگارش این فرهنگ بود، اما میسر نگشت و این کار به دست شاگردانش آغاز شد که اینک رو به اتمام می رود. طرح وی در فرهنگستان ادب و هنر برای گردآوری اساطیر ایران، دارد به سرانجام می رسد و آگهی انتشار نزدیک بخش نخستین آن در پژوهشگران شماره ۱۳ به چاپ رسیده است. نظر مشورتی استاد  درباره برخی دیگر از طرحها قطعا پرسیده شده است که نمونه آن واژه نامه گویش بهدینان شهر یزد است یا فرهنگ زند (واژه نامه سه زبان پهلوی - اوستا - فارسی)، که باز بخش یکم آن بزودی رهسپار چاپخانه خواهد شد.

ادامه دارد..

منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

    بیشتر بخوانید :
  دکترین مهدویت و کارکرد آن از منظر جامعه شناسی
  آداب و رسوم نوروز
  رویکردهای امروزی جامعه شناسی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما