قلعه وجود خود را به روى شیطان باز نکنیم !!

کسانى که داراى روحیه حفظ خود از گناهان هستند، هنگامى که وسوسه هائى از سوى شیطان به آنان می رسد خدا و شئون او را یاد می کنند پس بى درنگ بیناى به عواقب شوم اطاعت از شیطان می افتند و از دام وسوسه هایش نجات می یابند.
سه‌شنبه، 18 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد
موارد بیشتر برای شما
قلعه وجود خود را به روى شیطان باز نکنیم !!

راههاى ایمنى از شیطان‏

چکیده
کسانى که داراى روحیه حفظ خود از گناهان هستند، هنگامى که وسوسه هائى از سوى شیطان به آنان می رسد خدا و شئون او را یاد می کنند پس بى درنگ بیناى به عواقب شوم اطاعت از شیطان می افتند و از دام وسوسه هایش نجات می یابند.
تعداد کلمات: 1399/ تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه.

دام شیطان
 
نویسنده: حمید حنائی نژاد
 

امیرالمؤمنین (ع) که کانون معرفت و دریاى بى ساحل دانش، و آگاه به همه حقایق است در رابطه با این دشمن بى رحم و خائن غدار که بیشتر در چهره جنس دو پا زندگى را تحت تأثیر خود قرار می دهد در نهج البلاغه می فرماید: "شیطان را ملاک و پشتوانه و سرمشق خود گرفتند، او هم از این گونه انسان هاى ضعیف و دنیا پرست به عنوان دام استفاده کرد، در درونشان لانه کرد و در دامنشان پرورش یافت، در نتیجه چشمشان براى دیدن چشم شیطان و زبانشان در گفتار زبان شیطان شد، بر مرکب لغزشها سوارشان کرد، و امور فاسد و باطل را در نظرشان آراست، کارشان کار کسى که شیطان او را شریک سلطنت خود قرار داده و با زبان او به یاوه سرائى پرداخته است. " [1]
راههاى ایمنى از شیطان‏:
1- بهترین و بالاترین راه پیش گیرى از نفوذ شیطان که نتواند انسان را به خیالات و اوهام و آرزوهاى طول و دراز و دست نیافتنى دچار کند، و بر اعمال و رفتار و اخلاق و منش انسان اثر نگذارد یاد خداست. در نظر داشتن خدا، و توجه به حضرت او در همه امور که خالق و رازق و ولّى و مالک و ربّ و مربى انسان است و جز مصلحت انسان و سعادت دنیا و آخرت او را نمى خواهد و به همین‏ خاطر پیامبران را همراه با وحى و امامان را همراه با فرهنگ سعادت بخش و عقل را براى دریافت حقایق بدرقه راه زندگى او قرار داد، پس شایسته است پیوسته نور یاد و توجه به او در قلب انسان در کار باشد، و اعضاء و جوارح آدمى در تصرف احکام و اوامرش قرار گیرد و همه دقایق عمر و لحظات زندگى از ذکر و یادش و انجام مسئولیت هایى که بر عهده انسان نهاده پر باشد تا شیطان هیچ راه نفوذى بر اندیشه و مشاعر و قلب و دل و اعضا و جوارح انسان نیابد."إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ"[2] بى تردید کسانى که داراى روحیه حفظ خود از گناهان هستند، هنگامى که وسوسه هائى از سوى شیطان به آنان رسد خدا و شئون او را یاد کنند پس بى درنگ بیناى به عواقب شوم اطاعت از شیطان افتند و از دام وسوسه هایش نجات یابند. برعکس کسانى که میدان زندگى خود را بى قید و شرط به تمایلات و غرائز و شهوات سپرده اند راه هرگونه نفوذى از سوى شیطان به رویشان باز است و پیوسته دستخوش خیانتها و جنایات او که تلخى و عاقبت نافرجامش را زیر لعاب شیرین شهوت و لذت پنهان کرده می شوند، و دنیا و آخرت خویش را در کنار لذتى اندک و شهوتى بى منطق به باد می دهند و با شمشیر وسوسه هاى هوس برانگیز شیطان خود را در کنار قدم نحس او قربانى می کنند. این لذت گرایان غافل، و شهوت رانان جاهل، و عافیت طلبان کاهل، و تن پروران ظالم درب قلعه وجود خود را به روى شیطان باز کرده و درون را در اختیار او قرار داده، و بیرون وجود خویش را در محاصره شهوات و امور مربوط به هوا و هوس گذاشته و به جاى خدا که براى آنان منبع خیر و لطف و رحمت و کرامت است، شیطان را به همنشینى خود برگزیده اند، که این افتادن در چاه خطر، و بریده شدن از منبع خیر نتیجه غفلت و نیسان و بى توجهى به خدا و دور ماندن از ذکر قلبى و عملى و حالى است. "وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ" [3] و هرکس خود را از یاد خداى رحمان به کور دلى و حجاب ظلمانى باطنى بزند و روى از منبع خیر و کرامت برگرداند، شیطانى بر او می گماریم که آن شیطان ملازم و دمساز او خواهد بود.

2- از جمله عواملى که راه نفوذ شیطان را بر انسان می بندد یاد قیامت از طریق آیات قرآن و روایات و توجه به عاقبت شوم ابلیسیان و عذاب هاى سخت آنان به کیفر گناهان و اطاعت از شیطان است.
"إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ یَوْمِ الْقِیامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ" [4] قطعاً کسانى که [با کارگردانى شیطان و وسوسه هاى او] کافر شدند و به انکار حقایق برخاستند اگر همه آنچه در زمین است و همانند آن را نیز با آن همراه خود داشته‏ باشند، تا براى نجات خود از عذاب روز قیامت عوض دهند، از آنان نپذیرند و براى آنان عذابى دردناک است.
یقینا انسان اگر به قیامت و اوضاع آن و جریمه و کیفر عاصیان و طاغیان که همه و همه از مریدان شیطان اند توجه جدى داشته باشد و این حقایق را که به وسیله حق و پیامبران و امامان بیان شده باور کند، هرگز خود را بازیچه شیاطین قرار نداده، و راه نفوذ آنان را به خیمه حیاتشان باز نمى گذارد.ازدیگر امورى که راه نفوذ انسان را تا حدّى می بندد، نگاه عقلى و دقت کافى در عاقبت و فرجام بدکاران و ستمکاران و تکذیب کنندگان حقایق است که در همین دنیا پیش از این که به عذاب دردناک و ابدى قیامت دچار شوند به عذاب‏ استیصال و افتضاح و رسوائى گرفتار شدند و نتیجه پیروى از شیطان و عمل به فرهنگ خانمان سوزش را دیدند. آرى عجولانه و بى دقت حقیقتى (چون قرآن) را منکر شدند که به معارف و مفاهیمش احاطه نداشتند و هنوز تفسیر عینى و تحقق و ظهور آیاتش که در قیامت انجام می گیرد براى آنان نیامده است، کسانى که پیش از اینان بودند نیز آیات خدا را به همین صورت تکذیب کردند پس با تأمل و دقت بنگر که سرانجام ستمکاران چگونه بود؟ انسانى که به حقیقت خداپرست است، و قلبى از عشق خدا مالامال دارد، و در عمل و اخلاق متوسل به پیامبران و امامان و اولیاء الهى است، و از طوفان شهوت و غضب و هوا که راه هاى نفوذ شیطان در پناه خدا زندگى می کند از دسترس دسیسه ها و وسوسه هاى خطرناک شیطان در امان است مگر این که نعوذ بالله به اختیار خود راهى براى نفوذ آن ملعون و سپاهش نسبت به خود باز کند.

بیشتر بخوانید: داستان حضرت مسیح (ع) و چوپان.

زندگى مصون از شیطان‏

حضرت مسیح (ع) در مسیر سفر به چوپانى گذر کرد که در علفزارى مشغول چرانیدن گوسپندان بود، با وى به نحو اختصار به گفتگو نشست و گفت: اى چوپان عمرت را در چوپانى هزینه کردى، اگر در کسب دانش و علم مصرف می نمودى بهتر نبود؟ چوپان گفت: اى پیامبر خدا من شش حقیقت را که خلاصه و زبده همه حقایق و علوم است آموخته ام و به آن عمل می نمایم و دیگر نیازى به تحصیل دانش ندارم. نخست این که تا حلال خدا بر سفره رزق و روزى هست، حرام نمى خورم و حلال خدا هرگز نقصان نمى یابد تا من به حرام نیازمند شوم. دوم: تا صدق و راستى هست دروغ نمى گویم، و صدق و راستى هرگز کاهش نمى یابد تا به جبران آن به دروغ نیاز پیدا کنم. سوم: تا عیب خود را مشاهده میکنم به عیب دیگران سرگرم نمى گردم و هنوز از عیوب خویش رهائى نیافته و پاک نشدهام تا به عیب دیگران بپردازم. چهارم: تا گنجها و خزانه هاى حق را خالى نبینم به مال و ثروت مردم و خزینه هاى آنان طمع نمى کنم، و هنوز خزانه و گنج خدا و رزق و روزیش پایان نیافته و هرگز پایان نمى پذیرد تا براى روزى خود وجودم را به بیعارى و بیکارى بزنم و در خانه مردم بروم و به اموال آنان چشم طمع دوزم. پنجم: تا ابلیس این رئیس ملعون شیاطین هلاک نشود از وسوسه او ایمن و غافل نمى شوم و هنوز نمرده و تا قیامت هم نمى میرد تا من از مکر و وسوسه اش در امان باشم. ششم: تا هر دو پاى خود را در بهشت نگذاشته ام خود را از عذاب و عقاب در امان نمى بینم و هنوز به بهشت در نیامده ام تا براى خود از عذاب نجات بینم. مسیح گفته هایش را تصدیق کرد و به او گفت همه علوم در تو جمع شده است و دانش اولین و آخرین همین است که تو خوانده و می دانى. (انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، 1393ش، ج2، صص 120-127 با تلخیص).

پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه: خطبه هفتم.
[2]. الاعراف: 201.
[3]. الزخرف: 36.
[4]. المائده: 36.


منبع: انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، ایران، قم، انتشارات دارالعرفان، چاپ اول، 1393ش.



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.