ارتش آلمان و ضد ياغيگری در افغانستان
مترجم : سیدحسام هوريابند
این مقاله نوشته تيمو نوئتزل (Timo Noetzel)، و بنجامين اشرير (Benjamin Schreer)، محققين مؤسسه امور امنيتى و بين الملل آلمان در سال ۲۰۰۸ است که چالش های ارتش المان در افغانستان را مورد بررسی قرار داده است.
متحدين ناتو و نيروهاى آلمانى در افغانستان با يک رشد در ياغيگرى مواجه هستند. گرچه، ناتو هنوز فاقد يک راهبرد مشترک جهت مقابله با اين چالش مى باشد. در حاليکه اخيرا دولت ايالات متحده از ناتو خواسته است يک مبارزة ضد ياغيگرى «سنتى» را پيش بگيرند، آلمان روى ايجاد يک «راهبرد جامع تر» تأکيد دارد. موضع آلمان بخاطر عدم اعتبار، تحت انتقاد متحدين قرار گرفته است. براى بدست آوردن نفوذ سياسى جهت تدوين راهبرد افغانستان ناتو، دولت آلمان نخست مى بايست موضع ملى خود راجع به چگونگى مبارزه با ياغيگرى افغان را اصلاح نمايد. يک «نگرش جامع» نيازمند ايجاد نگرش معتبر تر آلمان نسبت به ضد ياغيگرى مى باشد. تا به حال که، بخاطر بى ميلى آلمان جهت ارائة نيروهاى جنگى، يک چنين مسئله اى بوقوع نپيوسته است.
با وجود اختلافات آشکار، برخى درسهاى کلى عراق مى تواند در مورد افغانستان بکار گرفته شود. اينها شامل مسئلة بدست آوردن اعتماد بخش عظيم جمعيت و تقويت و ادغام نيروهاى امنيتى محلى مى باشد. سه درس از عراق بسيار مهم مى باشد. اولا، به حضور چشمگير نيروها در مناطق کليدى، تحت حمايت اقدامات نظامى تهاجمى هدفمند عليه ياغى هاى تندرو، نياز مى باشد. ثانيا، نگرش ادغامى به آموزش نيروهاى نظامى و انتظامى محلى، شامل انجام عمليات تهاجمى مشترک، حياتى مى باشد. ثالثا، مذاکرات با گروه هاى محلى مهم، مى بايست بخش عمده اى از برنامه ريزى عملياتى باشد.
بعد اقتصادى نگرش آلمان نسبت به ضد ياغيگرى در ضمن نيازمند تصحيح مى باشد. اقدامات نظامى تهاجمى و بازسازى فورى اقتصادى مى بايست دست در دست يکديگر داشته باشند. ولى، نيروهاى مسلح آلمان و شرکاى غيرنظامى آنها تا به حال فاقد سازوکار هاى مؤثر براى هماهنگى سريع و روان روشهاى نظامى و غيرنظامى در چارچوب عمليات تهاجمى، بوده اند.
نهايتا، ارتش آلمان مى بايست در نگرش خود نسبت به بعد نظامى جنگ افغانستان تجديد نظر نمايد. جهت پيروزى در اين مأموريت، به حضور افزايش يافتة نيروهاى آلمانى و عمليات تهاجمى مشترک با ارتش ملى افغانستان، نياز مى باشد.
هر راهبردى که بر اساس تحويل گرفتن مسئوليت امنيت افغانها به دست خود، و کاهش حضور نيروهاى غربى باشد، با شکست مواجه خواهد شد. فرماندهان منطقه اى آلمانى مى بايست داراى انعطاف عملياتى بيشترى در انجام مأموريت خود، باشند. رهبران سياسى آلمان مى بايست حقايق تغييرات عملياتى در افغانستان را قبول کنند.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
متحدين ناتو و نيروهاى آلمانى در افغانستان با يک رشد در ياغيگرى مواجه هستند. گرچه، ناتو هنوز فاقد يک راهبرد مشترک جهت مقابله با اين چالش مى باشد. در حاليکه اخيرا دولت ايالات متحده از ناتو خواسته است يک مبارزة ضد ياغيگرى «سنتى» را پيش بگيرند، آلمان روى ايجاد يک «راهبرد جامع تر» تأکيد دارد. موضع آلمان بخاطر عدم اعتبار، تحت انتقاد متحدين قرار گرفته است. براى بدست آوردن نفوذ سياسى جهت تدوين راهبرد افغانستان ناتو، دولت آلمان نخست مى بايست موضع ملى خود راجع به چگونگى مبارزه با ياغيگرى افغان را اصلاح نمايد. يک «نگرش جامع» نيازمند ايجاد نگرش معتبر تر آلمان نسبت به ضد ياغيگرى مى باشد. تا به حال که، بخاطر بى ميلى آلمان جهت ارائة نيروهاى جنگى، يک چنين مسئله اى بوقوع نپيوسته است.
ضد ياغيگرى ايالات متحده در عراق
منفعت مذاکرات منتخب
با وجود اختلافات آشکار، برخى درسهاى کلى عراق مى تواند در مورد افغانستان بکار گرفته شود. اينها شامل مسئلة بدست آوردن اعتماد بخش عظيم جمعيت و تقويت و ادغام نيروهاى امنيتى محلى مى باشد. سه درس از عراق بسيار مهم مى باشد. اولا، به حضور چشمگير نيروها در مناطق کليدى، تحت حمايت اقدامات نظامى تهاجمى هدفمند عليه ياغى هاى تندرو، نياز مى باشد. ثانيا، نگرش ادغامى به آموزش نيروهاى نظامى و انتظامى محلى، شامل انجام عمليات تهاجمى مشترک، حياتى مى باشد. ثالثا، مذاکرات با گروه هاى محلى مهم، مى بايست بخش عمده اى از برنامه ريزى عملياتى باشد.
ضد ياغيگرى در افغانستان
عمليات «حرکت جلوى 2»
نگرش آلمانى نسبت به ضدياغيگرى
بعد اقتصادى نگرش آلمان نسبت به ضد ياغيگرى در ضمن نيازمند تصحيح مى باشد. اقدامات نظامى تهاجمى و بازسازى فورى اقتصادى مى بايست دست در دست يکديگر داشته باشند. ولى، نيروهاى مسلح آلمان و شرکاى غيرنظامى آنها تا به حال فاقد سازوکار هاى مؤثر براى هماهنگى سريع و روان روشهاى نظامى و غيرنظامى در چارچوب عمليات تهاجمى، بوده اند.
نهايتا، ارتش آلمان مى بايست در نگرش خود نسبت به بعد نظامى جنگ افغانستان تجديد نظر نمايد. جهت پيروزى در اين مأموريت، به حضور افزايش يافتة نيروهاى آلمانى و عمليات تهاجمى مشترک با ارتش ملى افغانستان، نياز مى باشد.
هر راهبردى که بر اساس تحويل گرفتن مسئوليت امنيت افغانها به دست خود، و کاهش حضور نيروهاى غربى باشد، با شکست مواجه خواهد شد. فرماندهان منطقه اى آلمانى مى بايست داراى انعطاف عملياتى بيشترى در انجام مأموريت خود، باشند. رهبران سياسى آلمان مى بايست حقايق تغييرات عملياتى در افغانستان را قبول کنند.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله