بی شک حضرت زهرا (س) برترین بانوی جهان اسلام بلکه همه عالم خلقت هستند و این در آئینه روایات با تعبیر «سیدۀ نساء عالمین» منعکس شده است. با مراجعه به آیات و روایات، روشن می شود که حضرت صدیقۀ اطهر (س) از مقامی عظیم و آبرویی بی مثال در پیشگاه حضرت حق برخوردار بوده و از جایگاهی ویژه برخودار هستند.
تعداد کلمات: 1000 / زمان تخمینی مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: حسین سعدآبادی
بی شک حضرت زهرا (س) برترین بانوی جهان اسلام بلکه همه عالم خلقت هستند و این در آئینه روایات با تعبیر «سیدۀ نساء عالمین» منعکس شده است. با مراجعه به آیات و روایات، روشن می شود که حضرت صدیقۀ اطهر (س) از مقامی عظیم و آبرویی بی مثال در پیشگاه حضرت حق برخوردار بوده و از جایگاهی ویژه برخودار هستند.
نام فاطمه
فاطمه در لغت با واژگانی چون «جداکننده»، «بازدارنده» و «جدا کننده» معنا شده است. در روایتی آمده است روزی رسول اکرم صلی الله علیه وآله از دختر بزرگوارشان سؤال کردند دخترم آیا می دانی که از چه جهت تو را [فاطمه] نام گذارده ام؟ حضرت زهراعلیها السلام عرض کردند: به چه خاطر یا رسول الله؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: چون خداوند تو و شیعیان راستین و دوستداران واقعی تو را در روز قیامت از آتش دوزخ جدا خواهد کرد. [1] و یا از امام صادق علیه السلام هم روایت شده است که بدان جهت دختر بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه وآله را فاطمه نامیدند که او از شرک و سایر بدی و آلودگی ها جدا شده و به همه پاکی ها و فضلیت ها آراسته گردیده است[2]
براستی چگونه می شود که خدای این عالم از رضایت یکی از بندگان خود راضی و از ناخشنودی او خشمگین شود؟! پاسخ این است که فاطمه (س) از چنان ایمانی برخوردار است که جز اراده و خواست حضرت حق، چیزی نمی خواهد، او تنها به به چیزی راضی می شود که رضایت خداوند در آن باشد و تنها از چیزی ناخشنود می گردد که خشم الهی را به دنبال داشته باشدبه او «زهرا» گفته شده است و حضرت امام باقرعلیه السلام می فرمایند: فاطمه (س) را به این دلیل زهرا نامیدند، چون وقتی خداوند متعال او را آفرید نورانیت آن بانوی بزرگ آسمان ها و زمین را روشن ساخت و فرشتگان در برابر عظمت و نورانیت او سجده کردند و از پروردگار عالم سؤال فرمودند: پروردگارا، این چه نوری است که به آن ها وحی شد . فرمود: این نور از من است که آن را دور آسمان زمین قرار دادم . در آینده از این نور امتی پدید خواهد آمد که به انجام دستورات من قیام کنند و بندگان مرا به راه راست و سعادت هدایت نمایند . آنان خلفای من در زمین خواهند بود.[3]
او «صدیقه» است و حتی در منابع اهل سنت آمده است که هر وقت در نزد عایشه سخن از زهراعلیها السلام به میان می آمد، او می گفت: به غیر از رسول خداصلی الله علیه وآله کسی را راست گوتر از فاطمه ندیدم.[4] او بحق «طاهره» بود و امام باقر(ع) در مورد علت نامگذاری آن حضرت می فرمایند: فاطمه دختر رسول خداصلی الله علیه وآله را به این دلیل طاهره نامیده اند که او از هرگونه آلودگی ظاهری و باطنی و جسمی و معنوی پاک بود.[5] او اسامی نورانی دیگری نیز همچون محدثه، راضیه، مرضیه، مبارکه و... دارد که هر کدام بعدی از ابعاد نورانی و وصفی از اوصاف بی بدیل ایشان را طرح می کند.
براستی چگونه می شود که خدای این عالم از رضایت یکی از بندگان خود راضی و از ناخشنودی او خشمگین شود؟! پاسخ این است که فاطمه (س) از چنان ایمانی برخوردار است که جز اراده و خواست حضرت حق، چیزی نمی خواهد، او تنها به به چیزی راضی می شود که رضایت خداوند در آن باشد و تنها از چیزی ناخشنود می گردد که خشم الهی را به دنبال داشته باشدبه او «زهرا» گفته شده است و حضرت امام باقرعلیه السلام می فرمایند: فاطمه (س) را به این دلیل زهرا نامیدند، چون وقتی خداوند متعال او را آفرید نورانیت آن بانوی بزرگ آسمان ها و زمین را روشن ساخت و فرشتگان در برابر عظمت و نورانیت او سجده کردند و از پروردگار عالم سؤال فرمودند: پروردگارا، این چه نوری است که به آن ها وحی شد . فرمود: این نور از من است که آن را دور آسمان زمین قرار دادم . در آینده از این نور امتی پدید خواهد آمد که به انجام دستورات من قیام کنند و بندگان مرا به راه راست و سعادت هدایت نمایند . آنان خلفای من در زمین خواهند بود.[3]
او «صدیقه» است و حتی در منابع اهل سنت آمده است که هر وقت در نزد عایشه سخن از زهراعلیها السلام به میان می آمد، او می گفت: به غیر از رسول خداصلی الله علیه وآله کسی را راست گوتر از فاطمه ندیدم.[4] او بحق «طاهره» بود و امام باقر(ع) در مورد علت نامگذاری آن حضرت می فرمایند: فاطمه دختر رسول خداصلی الله علیه وآله را به این دلیل طاهره نامیده اند که او از هرگونه آلودگی ظاهری و باطنی و جسمی و معنوی پاک بود.[5] او اسامی نورانی دیگری نیز همچون محدثه، راضیه، مرضیه، مبارکه و... دارد که هر کدام بعدی از ابعاد نورانی و وصفی از اوصاف بی بدیل ایشان را طرح می کند.
برخی از ویژگی های حضرت زهرا
هر چند در عالم زنان بزرگی چون آسیه، مریم، خدیجه و ... بوده است اما بانوی همه زنان عالم (سیدة نساء العالمین)، تنها حضرت زهرا (س) می باشد و این در روایات شیعه[6] و سنی[7] نقل شده است. ایشان محور اهل بیت بوده و در شریف کساء[8]خداوند با همین محور به معرفی اهل کساء می پردازد: «هم، فَاطِمَة وَ أَبُوهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنَوْهَا؛ یعنی آنان، فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش هستند». در روایاتی از ایشان به لیلۀ القدر تعبیر شده است[9] و بیان شده که هر کس فاطمه (س) را بشناسد لیلة القدر را درک کرده است.
مقتدا و حجت بودن حضرت زهرا
نبی اکرم (ص) دستور به اقتدای به فاطمه (س) داده اند: «اقتدوا بالزهراء؛ از زهرا علیها السلام پیروی کنید»[10] این دستور نه تنها شامل زنان عالم نمی شود بلکه اساسا استثنا بردار نیست چرا که حضرت صاحب الامر (عج) که خود از مقام خلیفة اللهی برخودارند، حضرت زهرا (س) را الگوی خود دانسته و می فرمایند: فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنة.[11] مقام ایشان به حدی بلند و رفیع است که حضرت امام حسن عسگری (ع) می فرمایند: «ما حجت خداوندیم بر خلائق و مادر ما فاطمه علیها السلام حجت خداست بر ما»[12] معنای واقعی این روایات دور از دسترس فهم های عادی است؛ اما در عین حال، حاکی از جایگاه عظیم و غیر قابل وصف حضرت زهرا (س) در پیشگاه ربوبی است.
حضرت زهرا، محور خشم و غضب الهی
روایتی در شآن حضرت زهرا (س) در منابع شیعه[13] و سنی[14] نقل شده است. شاید کمتر کسی باشد که نشنیده باشد که خشنودی حضرت زهرا (س) خشنودی خداوند و خشم حضرت زهرا (س) خشم خدا است؛ اما شاید تعداد افرادی که در مورد این روایت تامل کرده اند اینقدر زیاد نباشند!
حال با وجود اوصافی که سطور فوق گذشت و تنها گوشه از ویژگی های بی بدیل حضرت فاطمۀ زهرا (س) بود، از یک سو و دستور صریح نبی اکرم (ص) که « اقتدوا بالزهراء» از سوی دیگر، و با وجود فرمایش حضرت مهدی (عج) که حتی ایشان، بانوی دو عالم را اسوه و الگوی خود می دانند، وظیفه ما نسبت به صدیقه اطهر (س) کاملا روشن است
براستی چگونه می شود که خدای این عالم از رضایت یکی از بندگان خود راضی و از ناخشنودی او خشمگین شود؟ پاسخ این است که فاطمه (س) از چنان ایمانی برخوردار است که جز اراده و خواست حضرت حق، چیزی نمی خواهد، او تنها به به چیزی راضی می شود که رضایت خداوند در آن باشد و تنها از چیزی ناخشنود می گردد که خشم الهی را به دنبال داشته باشد.
حال با وجود اوصافی که سطور فوق گذشت و تنها گوشه از ویژگی های بی بدیل حضرت فاطمۀ زهرا (س) بود، از یک سو و دستور صریح نبی اکرم (ص) که « اقتدوا بالزهراء» از سوی دیگر، و با وجود فرمایش حضرت مهدی (عج) که حتی ایشان، بانوی دو عالم را اسوه و الگوی خود می دانند، وظیفه ما نسبت به صدیقه اطهر (س) کاملا روشن است
براستی چگونه می شود که خدای این عالم از رضایت یکی از بندگان خود راضی و از ناخشنودی او خشمگین شود؟ پاسخ این است که فاطمه (س) از چنان ایمانی برخوردار است که جز اراده و خواست حضرت حق، چیزی نمی خواهد، او تنها به به چیزی راضی می شود که رضایت خداوند در آن باشد و تنها از چیزی ناخشنود می گردد که خشم الهی را به دنبال داشته باشد.
وجیهۀ عند الله و وظیفه ما
حال با وجود اوصافی که سطور فوق گذشت و تنها گوشه از ویژگی های بی بدیل حضرت فاطمۀ زهرا (س) بود، از یک سو و دستور صریح نبی اکرم (ص) که « اقتدوا بالزهراء» از سوی دیگر، و با وجود فرمایش حضرت مهدی (عج) که حتی ایشان، بانوی دو عالم را اسوه و الگوی خود می دانند، وظیفه ما نسبت به صدیقه اطهر (س) کاملا روشن است.
اقتدای صرفا زبانی، نه تنها کافی نیست بلکه شوخی با بحث است. اقتدای واقعی آن است که همان گونه که حضرت زهرا (س) مظهر رضا و غضب الهی بودند ما نیز به نوبه و در حد توان خود تنها به اموری راضی باشیم که رضایت الهی در آن است و در مقابل از همه اموری که غضب الهی را در پی دارد در افکار و رفتار خود متبری بوده و دوری بجوئیم.
اقتدای صرفا زبانی، نه تنها کافی نیست بلکه شوخی با بحث است. اقتدای واقعی آن است که همان گونه که حضرت زهرا (س) مظهر رضا و غضب الهی بودند ما نیز به نوبه و در حد توان خود تنها به اموری راضی باشیم که رضایت الهی در آن است و در مقابل از همه اموری که غضب الهی را در پی دارد در افکار و رفتار خود متبری بوده و دوری بجوئیم.
[1] . بحار الانوار، ج 10، ص 17
[2] . جلاء العیون، ج 1، ص 125
[3] . بحارالانوار، ج 43، ص 12
[4] . الاستیعاب (از منایع اهل سنت) ، ج 2، ص 751
[5] . بحارالانوار، ج 43، ص19.
[6] . بحارالانوار، ج37، ص67.
[7] . صحیح بخاری (از منایع اهل سنت) ، ج8، ص78.
[8] . تفسیر العیاشی، ج1، ص349.
[9] . بحارالانوار، ج43، ص65.
[10] . صدوق، معانی الاخبار، ص114.
[11] . الغیبة، شیخ طوسی، ص 286
[12] . الغیبة، شیخ طوسی، ص268.
[13] بحارالانوار، ج 43، ص 19
[14] . کنزالعمال، ج 7، ص9