اصول فضائل اخلاقى " حکمت" و" عفت" و" شجاعت" است.
جمله هاى کوتاه و فشرده آیه فوق متضمن یک برنامه جامع و وسیع و کلى در زمینه هاى اخلاقى و اجتماعى است، بطورى که مىتوان همه برنامه هاى مثبت و سازنده و فضائل انسانى را در آن پیدا کرد، و به گفته بعضى از مفسران، اعجاز قرآن در شکل" فشرده گویى" آمیخته با وسعت و عمق معنى، در آیه کاملا منعکس است.یکی از جامعترین آیات اخلاقی کلام خداوند در قرآن است که می فرماید "خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِین" [1] یعنی طریقه عفو و بخشش پیشگیر و امت را به نیکوکارى امر کن و از مردم نادان روى بگردان. در این زمینه صاحب تفسیر نمونه معتقد است که این آیه بیشتر در صدد تبیین شرایط رهبر دینی و یا مبلغان دینی است و از امام صادق (ع) چنین نقل شده که در قرآن مجید، آیه اى جامعتر در مسائل اخلاقى از آیه فوق نیست. بعضى از دانشمندان در تفسیر این حدیث، چنین گفته اند، که اصول فضائل اخلاقى بر طبق اصول قواى انسانى که" عقل" و" غضب" و" شهوت" است در سه قسمت خلاصه مىشود. فضائل عقلى که نامش" حکمت" است، و در جمله و أمر بالعرف (به نیکیها و شایستگیها دستور ده) خلاصه شده. و فضائل نفسى در برابر طغیان و شهوت که نامش" عفت" است و در خذ العفو خلاصه گردیده. و تسلط بر نفس در برابر قوه غضبیه که نامش" شجاعت" است، در أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ منعکس گردیده است. حدیث فوق را خواه به صورتى که مفسران گفته اند و در بالا اشاره شد تفسیر کنیم، و خواه به صورت شرائط رهبر که ما عنوان کردیم، تفسیر شود، این واقعیت را بیان مى کند که جمله هاى کوتاه و فشرده آیه فوق متضمن یک برنامه جامع و وسیع و کلى در زمینه هاى اخلاقى و اجتماعى است، بطورى که مىتوان همه برنامه هاى مثبت و سازنده و فضائل انسانى را در آن پیدا کرد، و به گفته بعضى از مفسران، اعجاز قرآن در شکل" فشرده گویى" آمیخته با وسعت و عمق معنى، در آیه فوق کاملا منعکس است. توجه به این نکته نیز لازم است که مخاطب در آیه گرچه شخص پیامبر (ص) است ولى همه امت و تمامى رهبران و مبلغان را شامل مىشود. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج7، ص 64).
دستورات اخلاقی خدا به رسول گرامی اسلام و رهبران دینی و جمیع امت.
" خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ"" اخذ به چیزى"، به معناى ملازمت و ترک نکردن آن چیز است پس معناى اینکه فرمود:" بگیر عفو را" این است که همواره بدیهاى اشخاصى که به تو بدى مىکنند بپوشان و از حق انتقام که عقل اجتماعى براى بعضى بر بعضى دیگر تجویز مىکند صرف نظر نما و هیچ وقت این رویه را ترک مکن، البته این چشم پوشى نسبت به بدیهاى دیگران و تضییع حق شخص است، و اما مواردى که حق دیگران با اسائه به مراعات مداراى با مردم، و این دستور بهترین و نزدیکترین راه است براى خنثى کردن نتایج جهل مردم و تقلیل فساد اعمالشان براى اینکه بکار نبستن این دستور و تلافى کردن جهل مردم، بیشتر مردم را به جهل و ادامه کجى و گمراهى وا مى دارد.ایشان ضایع مىشود عقل در آنجا عفو و اغماض را تجویز نمى کند، پس منظور از اینکه فرمود:" خُذِ الْعَفْوَ" اغماض و ندیده گرفتن بدیهایى است که مربوط به شخص آن جناب بوده، و سیره آن حضرت هم همین بود که در تمامى طول زندگیش از احدى براى خود انتقام نگرفت، و لیکن در بعضى از روایات از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود:" منظور از عفو وسط است" و این تفسیر با مضمون آیه شریفه مناسبتر و از نظر معنا جامعتر است. کلمه" عرف" به معناى آن سنن و سیره هاى جمیل جارى در جامعه است که عقلاى جامعه آنها را مى شناسند، به خلاف آن اعمال نادر و غیر مرسومى که عقل اجتماعى انکارش مى کند (که اینگونه اعمال عرف" معروف" نبوده بلکه منکر است)، پس مقتضاى اینکه فرمود:" وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ" این است که اولا به تمامى معروفها و نیکى ها امر بکند و در ثانى خود امر کردن هم بنحو معروف باشد نه بنحو منکر و ناپسند. جمله" وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ" دستور دیگرى است در مراعات مداراى با مردم، و این دستور بهترین و نزدیکترین راه است براى خنثى کردن نتایج جهل مردم و تقلیل فساد اعمالشان براى اینکه بکار نبستن این دستور و تلافى کردن جهل مردم، بیشتر مردم را به جهل و ادامه کجى و گمراهى وا مى دارد. (طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش، ج8، صص496-497 با تلخیص).
بیشتر بخوانید: آیاتى که خداوند با آن، پیامبر خود را تربیت کرد...
ازجمله آیاتى که خداوند با آن، پیامبر خود را تربیت کرد همین آیه است که سه اصل را در شریعت و اخلاق دربر دارد.
خداوند پیامبرش محمّد (ص) را تربیت کرد و چه نیکو بود تربیت او. پیامبر (ص) در دعاى خود مى گفت: «خدایا! آفرینش و اخلاق مرا نیکو گردان و از روشهاى زشت دورم کن». خداوند دعاى او را اجابت کرد و اخلاق نیک را در او به مرحله کمال رسانید. آنگاه وى را به سوى تمام مردم فرستاد، تا اخلاق نیک را براى آنان نیز کامل کند. ازجمله آیاتى که خداوند با آن، پیامبر خود را تربیت کرد همین آیه است که سه اصل را در شریعت و اخلاق دربر دارد:پیامبر (ص) در دعاى خود مى گفت: «خدایا! آفرینش و اخلاق مرا نیکو گردان و از روشهاى زشت دورم کن». خداوند دعاى او را اجابت کرد و اخلاق نیک را در او به مرحله کمال رسانید. آنگاه وى را به سوى تمام مردم فرستاد.
1. بخشش، و این امرى است ساده و آسان که هیچگونه رنج و سختى ندارد و در کردارها و اخلاق قابل اجرا مى باشد. بخشش در اموال به آن مقدارى است که افزون بر نیاز باشد. خدا به پیامبر خود دستور داد که درباره آنچه مردم را بدان فرمان مى دهد و یا از آن نهى مى کند بر آنها سخت نگیرد و زکات اموالشان را از مقدارى که افزون بر نیاز آنهاست بگیرد و این یک اصل از اصول شریعت است: «و برایتان در دین هیچ تنگنایى پدید نیاورد». و نیز نباید آنان را از لحاظ اخلاقى در سختى و تنگنا قرار دهد؛ نظیر اینکه مثلا کسى را ملزم سازد که حق خود را از بدهکارش نستاند و از او تقاصّ نکند.
2. امر به عرف [معروف]، یعنى کار نیک و شناخته شده که فطرت انسان آنرا درک مى کند.
3. اعراض از جاهلان، و آنها کسانى هستند که نه با حجت و دلیل مىتوان هدایتشان کرد و نه با اندرز و راهنمایى. چه بسا که نادیده گرفتن آنان و روى برتافتن از ایشان در هدایت آنها سودمندتر افتد. شیخ مراغى در تفسیر این آیه گفته است: «از [امام] صادق علیه السّلام روایت شده که در قرآن آیه اى که خوهاى پسندیده را دربر داشته باشد، جامعتر از این آیه نیست». (مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، 1386ش، ج3، صص 681-682).
خداوند بنده اى را دوست مى دارد که اهل مسامحه باشد.
در خبر است که: خداوند بنده اى را دوست مى دارد که اهل مسامحه باشد، بخرد، بفروشد، قضاوت کند و بقضاوت دیگران تن دهد. برخى گویند: منظور قبول عذر مردم و ترک مؤاخذه آنها در برابر بدرفتاریهاست. در روایت است که وقتى این آیه نازل شد، پیامبر معناى آن را از جبرئیل پرسید، گفت نمى دانم، از خداوند سؤال مى کنم. هنگامى که بازگشت، گفت: خداوند ترا امر مى کند که کسى بتو ظلم کند، از مردم نادان، بعد از آن که بر آنها اتمام حجت کردى و از هدایت آنها مأیوس شدى، اعراض کن تا از قدر و منزلت تو کاسته نشود، زیرا گفتگو کردن با آدم سفیه و نادان موجب حقارت انسان مى شود. عفو کنى و کسى که ترا محروم کرد عطا کنى و کسى که از تو گسست، به او نزدیک شوى. وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ: بهر چه از نظر عقل و شرع، پسندیده است و قبحى ندارد، امر کن، برخى گویند: یعنى به هر خصلت پسندیده. وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ: از مردم نادان، بعد از آن که بر آنها اتمام حجت کردى و از هدایت آنها مأیوس شدى، اعراض کن تا از قدر و منزلت تو کاسته نشود، زیرا گفتگو کردن با آدم سفیه و نادان موجب حقارت انسان مى شود. نمى توان گفت این آیه، با آیه قتال نسخ شده است، زیرا این آیه، عام است و با آیه قتال، کافر از آن استثنا شده است. (طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن،1360ش، ج10، صص 144-145).
پی نوشت:
[1]. الاعراف: 199.
منابع:
1- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
2- طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش.
3- مغنیه، محمد جواد، دانش، ترجمه تفسیر کاشف، ایران، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم،1386ش.
4- طبرسی، مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ایران، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول،1360ش.