5ـ ارزش کار در اسلام
بیکاری در اسلام مردود است و کار به عنوان یک امر مقدّس شناخته شده است و خدای متعال کارکنان را دوست دارد که حضرت علی (ع) در این باب میفرماید: «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحْتَرِفَ الأَمِینَ: خداوند کسی را که دارای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد و امانتدار است، دوست دارد» (حرّ عاملی،1391ق.: 12، 13، 14). در حدیث دیگری از امام صادق (ع) نیز نقل شده که کسی که خود را برای زندگی خویش به مشقّت میاندازد، مانند کسی دانسته شده که در راه خدا جهاد میکند (ر.ک؛ کلینی، 1388ق.: 1، 5 و 88) و پیامبر خدا (ص) کسی را که سنگینی [معاش] خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون دانسته است (ر.ک؛ همان: 5، 7 و 72).
بدین دلیل است که وقتی در حضور پیامبر (ص) درباره کسی سخن میگفتند، حضرت میپرسید کارش چیست. اگر میگفتند کار ندارد، میفرمود: «سَقَطَ مِنْ عَینِی» یعنی در چشم من دیگر ارزش ندارد (مطهّری،1387: 22 و 786) علی (ع) نیز بر این اساس، کار را شعار مؤمن دانسته، میفرماید: «العَمَلُ شِعارُ المُؤمِنِ» (آمدی،1360: 408) که بر این اساس، بیکار ایمان ندارد و در حدیث دیگری کار را همسفرِ شخص برخوردار از یقین دانسته، میفرماید: «العَمَلُ رَفِیقُ المُؤمِن» (همان: 975)؛ یعنی اهل یقین به خود اجازه نمیدهند که لحظهای بیکار باشند و از تمام لحظات خود بهینه استفاده میکنند. پس بدین روی است که ارزش مؤمن بستگی به کارش دارد، همچنانکه علی (ع) متذکّر آن شده، میفرماید: «المُؤمِنُ بِعَمَلِهِ» (همان: 1 و 12).
ارزش مؤمن بر اساس عملکرد اوست و برترین کارها، کاری است که عامل آن برای انجام آن بسیار تلاش کند. علی (ع) در این باره میفرماید: «اَفْضَلُ الأَعمالِ مَا اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیهِ: برترین کارها کاری است که خود را ناگزیر بر انجام آن قرار دهی» (نهجالبلاغه/ ق249).
یکی از بارزترین امتیازهای جوامع ایدهآل، داشتن اقتصادی سالم، پویا و وجود مجریان فعّال، متعهّد و کاردان در عرصههای اقتصادی است. پیامبران الهی نیز برای ایجاد قسط و عدالت در سطح وسیع آن در میان اقشار مختلف جامعه و تأمین نیازهای مادّی مردم و آبادانی و آسایش آنان و بهوسیله توزیع عادلانه امکانات، سرمایهها، ایجاد زمینههای مناسب، آگاهیرسانی همگانی و بالأخره ترویج احسان، نیکوکاری و خدمت کوشیدهاند تا مردم را به سوی سعادت و نیکبختی سوق دهند.
هرگاه بخشهای اساسی جامعه به کار اشتغال داشته باشند، اقتصاد جامعه رشد و شکوفایی خواهد داشت، تولید و درآمد ملّی افزایش مییابد، درآمد دولت به جهت مالیاتها فزونی میگیرد و امکان ارائه خدمات عمومی به مردم فراهم میشود. نیروی کار با بهکارگیری سرمایه باعث تولید جامعه میشود و یکی از مبانی اصلی اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید میباشد. با بیکاری، نیروی کار، سرمایه بالقوّه یا بالفعل معطّل میماند و بنیه اقتصادی جامعه ضعیف میشود. هرچه تولید بیشتر شود، امکان برخورداری دولت از مالیاتهای مردمی افزایش مییابد و آبادی جامعه صورت میگیرد. در نامه امام علی (ص) به مالک اشتر آمده است: «اگر وضع خراجدهندگان اصلاح شود، افراد دیگر جامعه هم به سامان میرسند و باید فکر حاکم اسلامی به آبادی و گسترش تولید، بیش از جمعآوری مالیات باشد وگرنه کشور و مردم به نابودی کشانده میشوند» (همان/ ن 53).
افزایش توان اقتصادی بدون شک از آثار کار و انگیزه مناسبی برای شخص مسلمان در رو آوردن به آن است. به همین دلیل، هرگاه جامعه به کاری احتیاج داشت، شخص باید این گونه «واجبات نظامیّه» را انجام دهد و از تلاش خود در این زمینه خودداری نکند، چون گاهی تلاش در انجام مشاغل مورد نیاز جامعه، واجب میشود. امروزه جایگاه نیرو و سرمایه انسانی در رشد و توسعه اقتصادی از مباحث مهمّ و کلیدی اقتصاد کلان و توسعه به شمار میرود. یکی از انگیزههای اصلی شخص برای کار، رشد اقتصادی جامعه است و تقویت این انگیزه میان نیروی کار، آثار پُربرکتی دارد؛ از جمله آنکه فرد را از توجّه به خود دور میکند و به فکر دیگران میاندازد یا حتّی اگر به مال احتیاج ندارد، برای اعتلای جامعه میکوشد. در برخی ممالک، مردم ابتدا برای وطن و پس از آن برای خانواده و در نهایت، برای خود کار میکنند. این چنین روحیّهای به یقین، شکوفایی اقتصادی را موجب میشود.
6ـ تقویت تولید
فعّالیّتهای تولیدی، عنصر اساسی در طلب روزی است و برای اهمیّت و تشویق به آن، میتوان از آیات متعّدد قرآن کریم استفاده کرد. قرآنتصرّف در عوامل تولید و نهادهایی که خداوند برای بشر خَلق کرده، توصیه و به شکر این نعمتها و استفاده درست از آنها تأکید و نیز دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گامهای شیطانی دانسته است و نکوهش میکند. قرآن کریم با تذکّر اینکه خداوند نعمتها و منابع را بری شما آفریده، به جستجو در زمین برای طلب روزی، امر میفرماید و به «تهیّه قوّه» دستور داده است و خواستار آبادانی در زمین شده است و با بیانهای مختلف، اهمیّت تولید و تشویق به آن را گوشزد کرده است. در بیشتر این آیات، هدف از تسخیر آسمان و زمین، خلقت شب و روز، فرستادن باد و باران و حرکت کشتیها در دریاها، جستجو و طلب روزی معرّفی شده است (ر.ک؛ عبّاسنژاد، 1384: 438ـ437). برای نمونه میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَه اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَه النَّهَارِ مُبْصِرَه لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً: ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود قرار دادیم. سپس نشانه شب را محو کردیم و نشانه روز را روشنىبخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بجویید (و به تلاش زندگى برخیزید) و عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزى را مشخّص و آشکارا بیان کردیم﴾ (الإسراء/ 12).
«فضل» که جمع آن «فضول» است (ر.ک؛ ازهری، 1421ق.: ذیل «فضل»)، به معنای بیش از حدّ اعتدال است (ر.ک؛ راغب اصفهانی، 1412ق.: ذیل «فضل»). مقصود از فضل و زیادت در این آیه، مال است و آنچه که به دست میآید و کسب میشود (همان).
«اِبتِغَاءِ فَضل اللَّه» در قرآن معمولاً به معنی رزق و کسب و کار مفید و ارزنده است (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 12: 46). خداوند بزرگ در این آیه میفرماید: «اگر ما آیت روز را روشن قرار دادیم، برای این است که انسان بتواند در آن، به موقع، رزق پروردگار خود را طلب کند، چون «رزق» فضل و عطای خدای تعالی است» (طباطبائی،1417ق.، ج 13: 51).
تمهید مقدّمات کار و تلاش، زمینهسازی برای آرامش و استراحت و پس از آن، روشنی بخشیدن و چراغانی کردن زمین برای جستجوی روزی، تشویق عملی برای فعّالیّت اقتصادی است. براستی اگر روز روشن نمیبود و تاریکی شب کنار نمیرفت، چگونه امکان فعّالیّت اقتصادی و جستجوی روزی ممکن بود!؟ نمونه دیگر را در سوره روم میتوان مشاهده کرد که میفرماید: ﴿وَ مِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَ لِیُذِیقَکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را به عنوان مژدهدهندگانی مىفرستد تا شما را از رحمت خویش بچشاند (و سیراب کند) و کشتیها به فرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید. شاید شکر او را به جای آرید﴾ (الرّوم/ 46).
مراد از «إِذَاقه رحمت» رساندن انواع نعمتها است که بر وزیدن باد مترتّب میشود، چون وقتی باد میوزد، عمل تلقیح در گلها و میوهها انجام میشود، و عفونتها از بین میرود و جوّ زمین تصفیه میشود و نعمتهایی دیگر از این قبیل که اطلاق جمله همگی را شامل میشود. همچنین ﴿...وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ...؛ یعنی بادها را میفرستد تا چنین و چنان شود و نیز کشتیها به امر او به حرکت درآیند، ﴿وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ﴾، یعنی تا رزق او را که از فضل اوست، طلب کنید» (طباطبائی، 1417ق.، ج16: 199).
از آیات دیگر میتوان به (الفاطر/ 12؛ الجاثیه/ 12 و الإسراء/ 66) اشاره کرد. البتّه بادآوری میشود که در بعضی از آیات، واژه «ابتغاء» از فضل الهی دیده نمیشود، ولی به جستجوی روزی سفارش میکنند؛ مانند این آیه که میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَ کُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ: اوست که زمین را براى شما رام کرد، پس بر شانههاى آن راه بروید و از روزیهاى خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست﴾ (الملک/15).
با توجّه به این آیه میتوان فهمید که مایههای اصلی اقتصاد و کلید بسیاری از درآمدها را خداوند در زمین قرار داده است. این زمین شرایطی را در خود جمع کرده که قابل فرمان بردن است و انسان که خلیفه خدا در زمین است، طوری آفریده شده که میتواند از امکانات مادّی زمین استفاده کند و در حقیقت، این امکانات را خداوند به انسان سپرده است تا با استقرار بر پشت زمین و بهرهمندی از هرگونه وسایل طلب، رزق و نصیب مادّی خود را از زمین به دست آورد و در این میدان وسیع و خوان گسترده خدای کریم، با همزیستی و حُسن برخورد، همه انسانها با هم بهره گیرند.
امکاناتی که زمین در اختیار انسان نهاده، عبارت است از: تحمّل عملیّات کشاورزی، خدمات صنعتی، روابط بازرگانی و بسیاری از فعّالیّتهای دیگر. انسان در روی زمین تا آنجا که امکانات جغرافیایی منطقهای اجازه میدهد، به تولید میپردازد و هنگامی که تولید محلّی، نیازهایش را تأمین نکرد، با روابط بازرگانی و مبادلات اقتصادی با سرزمینهای دور و نزدیک، نیازهای خود را مرتفع میسازد و با کار و فعّالیّت، وسایل زندگی خویش را فراهم میآورد. پس انسان موجودی است که عمده نیازهای او بهوسیله زمین و در روی زمین فراهم شده است. او باید با حرکت و تلاش مداوم و ملایم خود، طبیعت را رام کند و از آن بهره گیرد، تا با تأمین اقتصاد، بتواند بر مشکلات مادّی خود فایق آید و مسیر خود را به سوی کمال پایدارش طی کند. بنابراین، باید گفت که این اقتصاد سالم و پیشرفته است که نقش خود را مستقیماً در زندگی این دنیا و به گونه غیرمستقیم در پیمودن راه کمال آخرت ایفا میکند (ر.ک؛ موسوی اصفهانی، 1368: 125).
برخی از آیات نیز با فراهم ساختن زمینه تولید، بر اهمیّت و تشویق به تولید نیز دلالت دارند؛ مانند آیات زیر: ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ: ما تسلّط، مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم، امّا کمتر شکرگزارى مىکنید﴾ (الأعراف/ 10)؛ ﴿اللَّهُ الَّذِی سخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ * وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: خداوند است که دریا را مسخّر شما کرد تا کشتیها به فرمانش در آن حرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمتهایش را به جا آورید. * او آنچه در آسمانها و زمین است، همه را از سوى خود مسخّر شما ساخته است. در این نشانههاى (مهمّى) است براى کسانى که میاندیشند﴾ (الجاثیه/ 13ـ12)؛ ﴿اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الأَنْهَارَ * وَ سَخَّر لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ: خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان، آبى نازل کرد و با آن، میوهها(ى مختلف) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد و کشتىها را مسخّر شما گردانید تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود * و خورشید و ماه را ـ که با برنامه منظّمى در کارند ـ به تسخیر شما درآورد و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت﴾ (ابراهیم/ 33ـ32)؛ ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ * وَ مَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَه لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ * وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَه تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند. در این، نشانههایى است (از عظمت خدا،) براى گروهى که عقل خود را بهکار مىگیرند. * (علاوه بر این،) آفریدگانی را که در زمین به رنگهاى گوناگون آفریده نیز مسخّر (فرمان شما) ساخت. در این، نشانه روشنى است براى گروهى که متذکّر مىشوند. * اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتیها را مىبینى که سینه دریا را مىشکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید. شاید شکر نعمتهاى او را بهجا آورید﴾ (النّحل/ 14ـ12).
ملّتی که میخواهد در برابر استعمار و نفوذ مستکبران دنیا با عزّت و سربلندی زندگی کند، به جای اینکه مدام خود را با سرمایهها و پیشرفتهای آنها مقایسه کند، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقّی خویشتن به کار گیرد و به خود بگوید من چیزی کمتر از دیگران ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها بیشتر پیشرفت کنم، من چرا چشم به امکانات و پیشرفت آنها بدوزم که این پیشرفت آنان فقط در جهت مادّی است و در بحران معنویّت دست و پا میزنند. من خود بهتر و بیشتر تولید میکنم. بدین ترتیب، نباید اجازه دهیم که بیگانگان به کشورمان نفوذ کنند. مقام معظّم رهبری در این باره میفرمایند: «موفّقیّت هر ملّت در پیشرفتهای خود، نسبت معکوس با نفوذ بیگانگان و دشمنان در آن کشور دارد. نسبت اینها متعاکس است؛ یعنی هرگاه بیگانه و یک قدرت خارجی، ولو آن قدرت خارجی علناً اظهار دشمنی نکرده باشد، نفوذش در بین مردم، قشرهای مختلف و فضای سیاسی بیشتر باشد، این ملّت از آیندهای همراه با عزّت و همراه با افتخار و تأمینشده، فاصلهاش بیشتر است، نه اینکه با هر بیگانهای باید ستیزهگری کرد، نه. گاهی هم انسان به خاطر مصالح، با بیگانهای دوستی میکند، امّا به همان بیگانه دوست هم نباید اجازه داد که در امور داخل این خانه، این خانواده، این کشور و این جامعه بتواند نقش ایفا کند. از اوّل انقلاب که به کلّی رشتههای نفوذ آمریکا و دیگر قدرتمندان ـ فقط هم آمریکا نبود، مُنتها بدترینشان آمریکا بود ـ در این کشور گسسته شد. اینها دایم در فکر بودند که به نحوی در داخل کشور نفوذ کنند و به پیاده کردن فکر خودشان، حرف خودشان،کار خودشان و مقاصد و هدفهای خودشان بپردازند. از همه راهها هم برای این کار استفاده میکنند» (بیانات رهبری در دیدار دانشجویان و دانشآموزان و جانبازان: 11/ 08/ 1379).
یکی از اساسیترین روشهای مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان و تحریمهای اقتصادی، حمایت از تولید ملّی میباشد. این عنوان که بخش نخست نامگذاری سال 1391 نیز بود، موجب تقویت و شکوفایی اقتصاد ملّی میگردد. رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که میتواند به افول و رونق کم و توقّف واحدهای تولید داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان شود. افزایش بهرهوری در تولید، کاهش قیمت تمامشده تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی میباشد.
نتیجهگیری
با توجّه به مطالب بیان شده در این پژوهش، به این نتیجه میرسیم که:
ـ قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات بسیاری شیوههای عملی بهرهگیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است.
ـ در سیره پیشوایان معصوم (ع) نیز فعّالیّتهای اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولیدکنندگان را بسیار تشویق میکردند. سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده که بار زندگی خود را شخصاً به دوش میکشیدند و هیچ گاه برای تأمین ضروریّات زندگی، خود را وابسته به دیگران نمیکردند.
ـ قرآن کریم تصرّف در عوامل تولید و نهادههایی که خداوند برای بشر خلق کرده، توصیه میکند و به شکر این نعمتها و استفاده درست از آنها تأکید و دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گامهای شیطانی دانسته است و نکوهش میکند.
ـ رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که میتواند به افول و کمرونقی و توقّف واحدهای تولیدی داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان میشود.
ـ افزایش بهرهوری در تولید، کاهش قیمت تمامشده تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی میباشد.
منابع
- قرآن کریم. (1379). ترجمه محمّدمهدی فولادوند. تهران: دارالقرآن الکریم.
- آمدی، عبدالواحد. (1360). غُرَر الحِکَم و دُرَر الکلم. تحقیق میرجلالالدّین المحدّث. چاپ سوم. تهران: دانشگاه تهران.
- ابنجوزی، أبوالفرج عبدالرّحمن بن علی. (1415ق.). المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم. بیروت: دار الکُتُب العلمیّه.
- ازهری، أبومنصور محمّد بن أحمد. (1421ق.). تهذیب اللّغه. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانشآموزان و جانبازان. 11/ 08/ 1379.
- ثعلبی، ابواسحاق أحمد. (1422ق.). الکشف و البیان. با تحقیق أبومحمّد بن عاشور. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- حرّ عاملی، محمّد. (1391ق.). وسائل الشّیعه. چاپ چهارم. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- حقّی بروسوی، اسماعیل. (1421ق.). تفسیر روح البیان. تصحیح احمد عزّ و عنایه. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- حکیمی، محمّدرضا و محمّد و علیحکیمی. (1380). الحیاه. ترجمه احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1412ق.). مفردات الفاظ قرآن. بیروت: دار القلم.
- رضایی، مجید. (1382). کار و دین. تهران: کانون اندیشه جوان.
- شریف رضی، محمد بن حسین. (1379). نهجالبلاغه. ترجمه محمّد دشتی. قم: مشهور.
- صحیفه سجّادیّه. (1376). امام علی بن حسین(ع). قم: نشر الهادی.
- طباطبائی، محمّدحسین. (1417ق.). المیزان فی تفسیر قرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
- عبّاسنژاد، محسن. (1384). قرآن و اقتصاد. مشهد: مؤسّسه انتشارات بنیاد پژوهشهای قرآن، حوزه و دانشگاه.
- عیّاشی، أبونصر محمّد بن مسعود. (1421ق.). التّفسیر العیّاشی. چاپ اوّل. قم: مؤسّسه البعثه.
- کلینی، محمّد بن یعقوب.(1388ق.). کافی. تحقیق علیاکبر غفّاری. چاپ سوم. تهران: دار الکُتُب الإسلامیّه.
- مطهّری، مرتضی. (1387). مجموعه آثار؛ تعلیم و تربیت در اسلام. چاپ چهارم. تهران: صدرا.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1374). تفسیر نمونه. تهران: دار الکُتُب الإسلامی.
- موسوی اصفهانی، جمالالدّین. (1368). پیامهای اقتصادی قرآن. بیجا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- ولوی، علیمحمّد. (1381). فرهنگ کار در اسلام (پژوهشی در قرآن و سیره معصومان). تهران: امیرکبیر.
نویسندگان:
- صمد عبدالهی عابد (دانشیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
مهری قبادی (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
منبع: ajsm.atu.ac.ir
بیکاری در اسلام مردود است و کار به عنوان یک امر مقدّس شناخته شده است و خدای متعال کارکنان را دوست دارد که حضرت علی (ع) در این باب میفرماید: «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحْتَرِفَ الأَمِینَ: خداوند کسی را که دارای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد و امانتدار است، دوست دارد» (حرّ عاملی،1391ق.: 12، 13، 14). در حدیث دیگری از امام صادق (ع) نیز نقل شده که کسی که خود را برای زندگی خویش به مشقّت میاندازد، مانند کسی دانسته شده که در راه خدا جهاد میکند (ر.ک؛ کلینی، 1388ق.: 1، 5 و 88) و پیامبر خدا (ص) کسی را که سنگینی [معاش] خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون دانسته است (ر.ک؛ همان: 5، 7 و 72).
بدین دلیل است که وقتی در حضور پیامبر (ص) درباره کسی سخن میگفتند، حضرت میپرسید کارش چیست. اگر میگفتند کار ندارد، میفرمود: «سَقَطَ مِنْ عَینِی» یعنی در چشم من دیگر ارزش ندارد (مطهّری،1387: 22 و 786) علی (ع) نیز بر این اساس، کار را شعار مؤمن دانسته، میفرماید: «العَمَلُ شِعارُ المُؤمِنِ» (آمدی،1360: 408) که بر این اساس، بیکار ایمان ندارد و در حدیث دیگری کار را همسفرِ شخص برخوردار از یقین دانسته، میفرماید: «العَمَلُ رَفِیقُ المُؤمِن» (همان: 975)؛ یعنی اهل یقین به خود اجازه نمیدهند که لحظهای بیکار باشند و از تمام لحظات خود بهینه استفاده میکنند. پس بدین روی است که ارزش مؤمن بستگی به کارش دارد، همچنانکه علی (ع) متذکّر آن شده، میفرماید: «المُؤمِنُ بِعَمَلِهِ» (همان: 1 و 12).
ارزش مؤمن بر اساس عملکرد اوست و برترین کارها، کاری است که عامل آن برای انجام آن بسیار تلاش کند. علی (ع) در این باره میفرماید: «اَفْضَلُ الأَعمالِ مَا اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیهِ: برترین کارها کاری است که خود را ناگزیر بر انجام آن قرار دهی» (نهجالبلاغه/ ق249).
یکی از بارزترین امتیازهای جوامع ایدهآل، داشتن اقتصادی سالم، پویا و وجود مجریان فعّال، متعهّد و کاردان در عرصههای اقتصادی است. پیامبران الهی نیز برای ایجاد قسط و عدالت در سطح وسیع آن در میان اقشار مختلف جامعه و تأمین نیازهای مادّی مردم و آبادانی و آسایش آنان و بهوسیله توزیع عادلانه امکانات، سرمایهها، ایجاد زمینههای مناسب، آگاهیرسانی همگانی و بالأخره ترویج احسان، نیکوکاری و خدمت کوشیدهاند تا مردم را به سوی سعادت و نیکبختی سوق دهند.
هرگاه بخشهای اساسی جامعه به کار اشتغال داشته باشند، اقتصاد جامعه رشد و شکوفایی خواهد داشت، تولید و درآمد ملّی افزایش مییابد، درآمد دولت به جهت مالیاتها فزونی میگیرد و امکان ارائه خدمات عمومی به مردم فراهم میشود. نیروی کار با بهکارگیری سرمایه باعث تولید جامعه میشود و یکی از مبانی اصلی اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید میباشد. با بیکاری، نیروی کار، سرمایه بالقوّه یا بالفعل معطّل میماند و بنیه اقتصادی جامعه ضعیف میشود. هرچه تولید بیشتر شود، امکان برخورداری دولت از مالیاتهای مردمی افزایش مییابد و آبادی جامعه صورت میگیرد. در نامه امام علی (ص) به مالک اشتر آمده است: «اگر وضع خراجدهندگان اصلاح شود، افراد دیگر جامعه هم به سامان میرسند و باید فکر حاکم اسلامی به آبادی و گسترش تولید، بیش از جمعآوری مالیات باشد وگرنه کشور و مردم به نابودی کشانده میشوند» (همان/ ن 53).
افزایش توان اقتصادی بدون شک از آثار کار و انگیزه مناسبی برای شخص مسلمان در رو آوردن به آن است. به همین دلیل، هرگاه جامعه به کاری احتیاج داشت، شخص باید این گونه «واجبات نظامیّه» را انجام دهد و از تلاش خود در این زمینه خودداری نکند، چون گاهی تلاش در انجام مشاغل مورد نیاز جامعه، واجب میشود. امروزه جایگاه نیرو و سرمایه انسانی در رشد و توسعه اقتصادی از مباحث مهمّ و کلیدی اقتصاد کلان و توسعه به شمار میرود. یکی از انگیزههای اصلی شخص برای کار، رشد اقتصادی جامعه است و تقویت این انگیزه میان نیروی کار، آثار پُربرکتی دارد؛ از جمله آنکه فرد را از توجّه به خود دور میکند و به فکر دیگران میاندازد یا حتّی اگر به مال احتیاج ندارد، برای اعتلای جامعه میکوشد. در برخی ممالک، مردم ابتدا برای وطن و پس از آن برای خانواده و در نهایت، برای خود کار میکنند. این چنین روحیّهای به یقین، شکوفایی اقتصادی را موجب میشود.
6ـ تقویت تولید
فعّالیّتهای تولیدی، عنصر اساسی در طلب روزی است و برای اهمیّت و تشویق به آن، میتوان از آیات متعّدد قرآن کریم استفاده کرد. قرآنتصرّف در عوامل تولید و نهادهایی که خداوند برای بشر خَلق کرده، توصیه و به شکر این نعمتها و استفاده درست از آنها تأکید و نیز دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گامهای شیطانی دانسته است و نکوهش میکند. قرآن کریم با تذکّر اینکه خداوند نعمتها و منابع را بری شما آفریده، به جستجو در زمین برای طلب روزی، امر میفرماید و به «تهیّه قوّه» دستور داده است و خواستار آبادانی در زمین شده است و با بیانهای مختلف، اهمیّت تولید و تشویق به آن را گوشزد کرده است. در بیشتر این آیات، هدف از تسخیر آسمان و زمین، خلقت شب و روز، فرستادن باد و باران و حرکت کشتیها در دریاها، جستجو و طلب روزی معرّفی شده است (ر.ک؛ عبّاسنژاد، 1384: 438ـ437). برای نمونه میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَه اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَه النَّهَارِ مُبْصِرَه لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً: ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود قرار دادیم. سپس نشانه شب را محو کردیم و نشانه روز را روشنىبخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بجویید (و به تلاش زندگى برخیزید) و عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزى را مشخّص و آشکارا بیان کردیم﴾ (الإسراء/ 12).
«فضل» که جمع آن «فضول» است (ر.ک؛ ازهری، 1421ق.: ذیل «فضل»)، به معنای بیش از حدّ اعتدال است (ر.ک؛ راغب اصفهانی، 1412ق.: ذیل «فضل»). مقصود از فضل و زیادت در این آیه، مال است و آنچه که به دست میآید و کسب میشود (همان).
«اِبتِغَاءِ فَضل اللَّه» در قرآن معمولاً به معنی رزق و کسب و کار مفید و ارزنده است (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 12: 46). خداوند بزرگ در این آیه میفرماید: «اگر ما آیت روز را روشن قرار دادیم، برای این است که انسان بتواند در آن، به موقع، رزق پروردگار خود را طلب کند، چون «رزق» فضل و عطای خدای تعالی است» (طباطبائی،1417ق.، ج 13: 51).
تمهید مقدّمات کار و تلاش، زمینهسازی برای آرامش و استراحت و پس از آن، روشنی بخشیدن و چراغانی کردن زمین برای جستجوی روزی، تشویق عملی برای فعّالیّت اقتصادی است. براستی اگر روز روشن نمیبود و تاریکی شب کنار نمیرفت، چگونه امکان فعّالیّت اقتصادی و جستجوی روزی ممکن بود!؟ نمونه دیگر را در سوره روم میتوان مشاهده کرد که میفرماید: ﴿وَ مِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَ لِیُذِیقَکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را به عنوان مژدهدهندگانی مىفرستد تا شما را از رحمت خویش بچشاند (و سیراب کند) و کشتیها به فرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید. شاید شکر او را به جای آرید﴾ (الرّوم/ 46).
مراد از «إِذَاقه رحمت» رساندن انواع نعمتها است که بر وزیدن باد مترتّب میشود، چون وقتی باد میوزد، عمل تلقیح در گلها و میوهها انجام میشود، و عفونتها از بین میرود و جوّ زمین تصفیه میشود و نعمتهایی دیگر از این قبیل که اطلاق جمله همگی را شامل میشود. همچنین ﴿...وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ...؛ یعنی بادها را میفرستد تا چنین و چنان شود و نیز کشتیها به امر او به حرکت درآیند، ﴿وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ﴾، یعنی تا رزق او را که از فضل اوست، طلب کنید» (طباطبائی، 1417ق.، ج16: 199).
از آیات دیگر میتوان به (الفاطر/ 12؛ الجاثیه/ 12 و الإسراء/ 66) اشاره کرد. البتّه بادآوری میشود که در بعضی از آیات، واژه «ابتغاء» از فضل الهی دیده نمیشود، ولی به جستجوی روزی سفارش میکنند؛ مانند این آیه که میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَ کُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ: اوست که زمین را براى شما رام کرد، پس بر شانههاى آن راه بروید و از روزیهاى خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست﴾ (الملک/15).
با توجّه به این آیه میتوان فهمید که مایههای اصلی اقتصاد و کلید بسیاری از درآمدها را خداوند در زمین قرار داده است. این زمین شرایطی را در خود جمع کرده که قابل فرمان بردن است و انسان که خلیفه خدا در زمین است، طوری آفریده شده که میتواند از امکانات مادّی زمین استفاده کند و در حقیقت، این امکانات را خداوند به انسان سپرده است تا با استقرار بر پشت زمین و بهرهمندی از هرگونه وسایل طلب، رزق و نصیب مادّی خود را از زمین به دست آورد و در این میدان وسیع و خوان گسترده خدای کریم، با همزیستی و حُسن برخورد، همه انسانها با هم بهره گیرند.
امکاناتی که زمین در اختیار انسان نهاده، عبارت است از: تحمّل عملیّات کشاورزی، خدمات صنعتی، روابط بازرگانی و بسیاری از فعّالیّتهای دیگر. انسان در روی زمین تا آنجا که امکانات جغرافیایی منطقهای اجازه میدهد، به تولید میپردازد و هنگامی که تولید محلّی، نیازهایش را تأمین نکرد، با روابط بازرگانی و مبادلات اقتصادی با سرزمینهای دور و نزدیک، نیازهای خود را مرتفع میسازد و با کار و فعّالیّت، وسایل زندگی خویش را فراهم میآورد. پس انسان موجودی است که عمده نیازهای او بهوسیله زمین و در روی زمین فراهم شده است. او باید با حرکت و تلاش مداوم و ملایم خود، طبیعت را رام کند و از آن بهره گیرد، تا با تأمین اقتصاد، بتواند بر مشکلات مادّی خود فایق آید و مسیر خود را به سوی کمال پایدارش طی کند. بنابراین، باید گفت که این اقتصاد سالم و پیشرفته است که نقش خود را مستقیماً در زندگی این دنیا و به گونه غیرمستقیم در پیمودن راه کمال آخرت ایفا میکند (ر.ک؛ موسوی اصفهانی، 1368: 125).
برخی از آیات نیز با فراهم ساختن زمینه تولید، بر اهمیّت و تشویق به تولید نیز دلالت دارند؛ مانند آیات زیر: ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ: ما تسلّط، مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم، امّا کمتر شکرگزارى مىکنید﴾ (الأعراف/ 10)؛ ﴿اللَّهُ الَّذِی سخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ * وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: خداوند است که دریا را مسخّر شما کرد تا کشتیها به فرمانش در آن حرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمتهایش را به جا آورید. * او آنچه در آسمانها و زمین است، همه را از سوى خود مسخّر شما ساخته است. در این نشانههاى (مهمّى) است براى کسانى که میاندیشند﴾ (الجاثیه/ 13ـ12)؛ ﴿اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الأَنْهَارَ * وَ سَخَّر لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ: خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان، آبى نازل کرد و با آن، میوهها(ى مختلف) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد و کشتىها را مسخّر شما گردانید تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود * و خورشید و ماه را ـ که با برنامه منظّمى در کارند ـ به تسخیر شما درآورد و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت﴾ (ابراهیم/ 33ـ32)؛ ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ * وَ مَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَه لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ * وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَه تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند. در این، نشانههایى است (از عظمت خدا،) براى گروهى که عقل خود را بهکار مىگیرند. * (علاوه بر این،) آفریدگانی را که در زمین به رنگهاى گوناگون آفریده نیز مسخّر (فرمان شما) ساخت. در این، نشانه روشنى است براى گروهى که متذکّر مىشوند. * اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتیها را مىبینى که سینه دریا را مىشکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید. شاید شکر نعمتهاى او را بهجا آورید﴾ (النّحل/ 14ـ12).
ملّتی که میخواهد در برابر استعمار و نفوذ مستکبران دنیا با عزّت و سربلندی زندگی کند، به جای اینکه مدام خود را با سرمایهها و پیشرفتهای آنها مقایسه کند، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقّی خویشتن به کار گیرد و به خود بگوید من چیزی کمتر از دیگران ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها بیشتر پیشرفت کنم، من چرا چشم به امکانات و پیشرفت آنها بدوزم که این پیشرفت آنان فقط در جهت مادّی است و در بحران معنویّت دست و پا میزنند. من خود بهتر و بیشتر تولید میکنم. بدین ترتیب، نباید اجازه دهیم که بیگانگان به کشورمان نفوذ کنند. مقام معظّم رهبری در این باره میفرمایند: «موفّقیّت هر ملّت در پیشرفتهای خود، نسبت معکوس با نفوذ بیگانگان و دشمنان در آن کشور دارد. نسبت اینها متعاکس است؛ یعنی هرگاه بیگانه و یک قدرت خارجی، ولو آن قدرت خارجی علناً اظهار دشمنی نکرده باشد، نفوذش در بین مردم، قشرهای مختلف و فضای سیاسی بیشتر باشد، این ملّت از آیندهای همراه با عزّت و همراه با افتخار و تأمینشده، فاصلهاش بیشتر است، نه اینکه با هر بیگانهای باید ستیزهگری کرد، نه. گاهی هم انسان به خاطر مصالح، با بیگانهای دوستی میکند، امّا به همان بیگانه دوست هم نباید اجازه داد که در امور داخل این خانه، این خانواده، این کشور و این جامعه بتواند نقش ایفا کند. از اوّل انقلاب که به کلّی رشتههای نفوذ آمریکا و دیگر قدرتمندان ـ فقط هم آمریکا نبود، مُنتها بدترینشان آمریکا بود ـ در این کشور گسسته شد. اینها دایم در فکر بودند که به نحوی در داخل کشور نفوذ کنند و به پیاده کردن فکر خودشان، حرف خودشان،کار خودشان و مقاصد و هدفهای خودشان بپردازند. از همه راهها هم برای این کار استفاده میکنند» (بیانات رهبری در دیدار دانشجویان و دانشآموزان و جانبازان: 11/ 08/ 1379).
یکی از اساسیترین روشهای مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان و تحریمهای اقتصادی، حمایت از تولید ملّی میباشد. این عنوان که بخش نخست نامگذاری سال 1391 نیز بود، موجب تقویت و شکوفایی اقتصاد ملّی میگردد. رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که میتواند به افول و رونق کم و توقّف واحدهای تولید داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان شود. افزایش بهرهوری در تولید، کاهش قیمت تمامشده تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی میباشد.
نتیجهگیری
با توجّه به مطالب بیان شده در این پژوهش، به این نتیجه میرسیم که:
ـ قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات بسیاری شیوههای عملی بهرهگیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است.
ـ در سیره پیشوایان معصوم (ع) نیز فعّالیّتهای اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولیدکنندگان را بسیار تشویق میکردند. سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده که بار زندگی خود را شخصاً به دوش میکشیدند و هیچ گاه برای تأمین ضروریّات زندگی، خود را وابسته به دیگران نمیکردند.
ـ قرآن کریم تصرّف در عوامل تولید و نهادههایی که خداوند برای بشر خلق کرده، توصیه میکند و به شکر این نعمتها و استفاده درست از آنها تأکید و دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گامهای شیطانی دانسته است و نکوهش میکند.
ـ رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که میتواند به افول و کمرونقی و توقّف واحدهای تولیدی داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان میشود.
ـ افزایش بهرهوری در تولید، کاهش قیمت تمامشده تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی میباشد.
منابع
- قرآن کریم. (1379). ترجمه محمّدمهدی فولادوند. تهران: دارالقرآن الکریم.
- آمدی، عبدالواحد. (1360). غُرَر الحِکَم و دُرَر الکلم. تحقیق میرجلالالدّین المحدّث. چاپ سوم. تهران: دانشگاه تهران.
- ابنجوزی، أبوالفرج عبدالرّحمن بن علی. (1415ق.). المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم. بیروت: دار الکُتُب العلمیّه.
- ازهری، أبومنصور محمّد بن أحمد. (1421ق.). تهذیب اللّغه. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانشآموزان و جانبازان. 11/ 08/ 1379.
- ثعلبی، ابواسحاق أحمد. (1422ق.). الکشف و البیان. با تحقیق أبومحمّد بن عاشور. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- حرّ عاملی، محمّد. (1391ق.). وسائل الشّیعه. چاپ چهارم. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- حقّی بروسوی، اسماعیل. (1421ق.). تفسیر روح البیان. تصحیح احمد عزّ و عنایه. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
- حکیمی، محمّدرضا و محمّد و علیحکیمی. (1380). الحیاه. ترجمه احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1412ق.). مفردات الفاظ قرآن. بیروت: دار القلم.
- رضایی، مجید. (1382). کار و دین. تهران: کانون اندیشه جوان.
- شریف رضی، محمد بن حسین. (1379). نهجالبلاغه. ترجمه محمّد دشتی. قم: مشهور.
- صحیفه سجّادیّه. (1376). امام علی بن حسین(ع). قم: نشر الهادی.
- طباطبائی، محمّدحسین. (1417ق.). المیزان فی تفسیر قرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
- عبّاسنژاد، محسن. (1384). قرآن و اقتصاد. مشهد: مؤسّسه انتشارات بنیاد پژوهشهای قرآن، حوزه و دانشگاه.
- عیّاشی، أبونصر محمّد بن مسعود. (1421ق.). التّفسیر العیّاشی. چاپ اوّل. قم: مؤسّسه البعثه.
- کلینی، محمّد بن یعقوب.(1388ق.). کافی. تحقیق علیاکبر غفّاری. چاپ سوم. تهران: دار الکُتُب الإسلامیّه.
- مطهّری، مرتضی. (1387). مجموعه آثار؛ تعلیم و تربیت در اسلام. چاپ چهارم. تهران: صدرا.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1374). تفسیر نمونه. تهران: دار الکُتُب الإسلامی.
- موسوی اصفهانی، جمالالدّین. (1368). پیامهای اقتصادی قرآن. بیجا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- ولوی، علیمحمّد. (1381). فرهنگ کار در اسلام (پژوهشی در قرآن و سیره معصومان). تهران: امیرکبیر.
نویسندگان:
- صمد عبدالهی عابد (دانشیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
مهری قبادی (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
منبع: ajsm.atu.ac.ir