احترام به معلم و استاد، یکی از زیباترین کارهایی است که میتوانیم انجام دهیم، عملی برگرفته از ارزشهای دینی و ملی ما ایرانیان مسلمان.
در این رابطه خوب است بدانیم شهید ثانی در یکی از آثار[1] خود مینویسد: «روزی از اسکندر مقدونی پرسیدند: چرا به معلم خود بیشتر از پدرت احترام میکنی؟ گفت: به خاطر اینکه معلم سبب زندگی باقی من و پدر وسیله حیات فانی من است.»
در این رابطه خوب است بدانیم شهید ثانی در یکی از آثار[1] خود مینویسد: «روزی از اسکندر مقدونی پرسیدند: چرا به معلم خود بیشتر از پدرت احترام میکنی؟ گفت: به خاطر اینکه معلم سبب زندگی باقی من و پدر وسیله حیات فانی من است.»
***
مدتی از درگذشت استاد[2] میگذرد و او[3] به یاد روزهایی که برای درس و بحث خدمتش میرسید، تصمیم میگیرد به آنجا برود، فاتحهای بخواند و از بازماندگانش یادی نماید.
به خانه ی استاد که میرسد، اشک در دیدگانش حلقه میزند، دست میبرد و کوبه را بهصدا درمیآورد.
فرزند استاد[4] که در خانه حضور دارد، ذوقزده از حضور امام او را به اتاق مرحوم پدرش میبرد و برایش پشتی میگذارد، بعد هم میرود تا با چند فنجان چای تازهدم برگردد.
چند لحظه بعد که خدمت مهمان عزیزش میرسد با تعجب میبیند که او ضمن تغییر جا، دوزانو نشسته است.
اول فکر میکند که شاید جایشان مناسب نبوده، اما بعد که دقت میکند میبیند ماجرا چیز دیگری است و آن اینکه امام بعد از نشستن یادش آمده که موقع ورود قاب عکسی را روی طاقچهی بالا سرش دیده که احتمالاً عکس استاد فقیدش است. نگاهی به آن میاندازد تا خاطرجمع شود بعد هم به علامت احترام تغییر جا میدهد تا روبهروی عکس استاد بنشیند، آن هم به شکل دوزانو و بسیار فروتنانه.[5]
نویسنده: بیژن شهرامی
پی نوشت:
1. منیهالمراد.
2. آیتالله العظمی شیخمحمدعلی شاهآبادی(ره).
3. آیتالله العظمی امام خمینی(ره).
4. آیتالله شیخنصرالله شاهآبادی.
5. راوی: حجتالاسلام و المسلمین وحید واحدجوان.