خیلی وقت پیش، یعنی چیزی حدود ده سال گذشته، دانشمندان و آدمهای معمولی فکر میکردند رشد سلولهای مغزی در سالهای اول کودکی تمام میشود. سرعت کشف چیزهای جدید در علم، خیلی زیاد است و برای همین ده سال گذشته، برای دانشمندان یعنی خیلی پیش. آن روزها نمیدانستند که دستگاههای پیشرفته تصویربرداری، روزی مغز انسان را مورد تحقیق قرار میدهند و در تمام انسانها رشد و تغییر سلولها را بررسی میکنند و به این نتیجه میرسند که بیشترین تغییر و تکامل مغز، مربوط به دوران نوجوانی و جوانی است؛ یعنی از 10 تا 23 سالگی. خدای من! این درست همان زمانی است که تغییرات زیستی و هورمونی درون بدن شروع به شکل گرفتن می کند. همان موقع است که بد و خوب برای انسان از هم جدا میشود و رفتارها برای سالهای بعد تثبیت میشوند.
تا الان چه چیزی فهمیدیم؟
یکی اینکه سرعت کشف و تغییر علم خیلی بالاست و دیگر اینکه برخلاف گذشته، دانشمندان فهمیدهاند که رشد سلولهای مغزی و تکامل فکری و رفتاری انسان، مربوط به دوران نوجوانی اوست. پس اولین فکری که مثل چراغ روی سرم سبز میشود این است: باید در دوران نوجوانی به فکر راههای افزایش علم و یادگیری باشم. این یک سرمایهگذاری بزرگ است؛ روی مغزم، فکرم و آیندهام.
حالا چطوری دست به کار شویم؟
کار سختی نیست. همهاش جمع میشود در تغییر نوع فکر و ارادهی ما! اینجا، پنج تا کار مفید برایتان نوشتهایم تا بهتر علم را بشناسید و درک کنید:
1. اطلاعات را به خوبی جمعآوری کنید. شما باید بدانید چطور از اینترنت برای پیدا کردن جوابهایتان استفاده کنید. کتابهای علمی و پرسش و پاسخها را بخوانید، اطلاعات کتابها جامعتر و دقیقتر از صفحات اینترنتی است و در طولانی مدت دانش شما را کامل و عمیقتر میکند.
2. وقتی در مورد یک مسئله اطلاعاتی به دست میآورید، باید در یک جا نگهداری کنید تا بعداً از آن استفاده کنید یا آرشیوی از تحقیقاتتان داشته باشید. شما دو جا میتوانید اطلاعات را نگهداری کنید: یکی در مغز و دیگری روی کاغذ یا ذخیره در رایانه. هر دو روش ذخیره باید درست انجام شوند. وقتی میخواهید در مغزتان ذخیره کنید، باید مطلب را به خوبی بفهمید؛ طوریکه بتوانید برای یک کودک با زبان ساده توضیحش بدهید. هرچه راحتتر و سادهتر مطلب را توضیح دهید، یعنی اطلاعات را خوبتر در مغزتان ذخیره کردهاید. روی کاغذ یا رایانه هم باید مطلبتان را به زبان خودتان، با استفاده از شکلها و نمودارها و درختهای یادگیری ذخیره کنید. سعی کنید برای هر اطلاعاتی یک جدول یا شکل بسازید.
3. وقتی درس جدیدی در مدرسه یاد میگیرید، به دنبال آن باشید که کاربردش را در آینده و رشتههای مختلف آن را هم بشناسید. از معلم، بزرگترها، کتاب و اینترنت میتوانید کمک بگیرید. درسهایی مثل ریاضی و فیزیک، نیاز بیشتری به این موضوع دارند. دانستن کاربرد هرموضوع، به اشتیاق یادگیری آن، کمک بیشتری میکند.
4. نوجوان بودن واقعاً کار آسانی نیست. در این سن، گاهی دوست دارید تنها باشید، گاهی یک دوست صمیمی از همه چیز بهتر است و گاهی میخواهید در یک جمع شاد و سرزنده و پرجنب وجوش عضو باشید. همهی کارها را باید بکنید. سعی کنید تنهایی مطالعه کنید و به سؤالهای علمی برسید، با یکی از دوستانتان آزمایش و تحقیق کنید و در جمعی سؤالها و جوابهایتان را به اشتراک بگذارید و نظرات دیگران را بپرسید. سعی کنید کارها و برنامهها با علایق و روحیه تان یکی باشد. شما باید در نوجوانی شاد باشید و از همهی فرصتها استفاده کنید.
5. یک دانشمند هنرمند باشید. اگر نقاشی میکشید به لحظه ی حل شدن رنگ در آب، به شیوه ی پخش شدن رنگ روی کاغذ، به اینکه چطور خیالتان چیزهایی را که تا به حال ندیده، میکشد و... فکر کنید. یک دانشمند ورزشکار باشید. اگر توپ را درون تور میاندازید، از خودتان بپرسید: چطور مغز فاصله را میسنجد و به عضلات دستور میدهد که با قدرت کافی توپ را درون تور بیندازد؟ به پاهایتان هنگام دویدن فکر کنید، چطور بدون اینکه به برداشتن گامها فکر کنید، میتوانید از موانع بپرید، در زمان مناسب تغییر جهت بدهید و سرعت دویدنتان را کم و زیاد کنید؟ یک دانشمند نویسنده باشید. به خیالتان بگویید که دوست دارید جهان پنجاه سال بعد چطور باشد و چه چیزهای نشدنیای شدنی شود. داستان خیال انگیز علم آینده را بنویسید. به هر رشتهای که علاقه مندید، سؤال پرسیدن و دنبال جواب رفتن را فراموش نکنید.
این پنج کار، خیلی ساده است؛ به سادگی یک دست زیر چانه زدن و کمی فکر کردن، کمی بیشتر از قبل. یک بار که این کارها را امتحان کردید، اگر آن را دوست داشتید، باز هم تکرار کنید. با تکرار و تمرین است که شما قهرمان و برتر میشوید، آن طور که دلتان میخواهد!
همه چیز آماده است. شما در بهترین سن برای ساختن آینده هستید، پس باید دست به کار شوید.
نویسنده: سیدهافروز ارزهگر