نام های فارسی که با حرف د شروع می شوند

نام های فارسی که با حرف د شروع می شوند
چهارشنبه، 25 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نام های فارسی که با حرف د شروع می شوند

آ
 

نام های فارسی که با حرف د شروع می شوند



در این بخش بیش از 3600 نام از ریشه های فارسی ، عربی ، ترکی و عبری وجود دارد که میتوانید بر اساس حرف اول به آنها دسترسی پیدا کنید

 
نام معنی لاتین
داتیس نام سرداری از سرداران داریوش کبیر datis
دادآفرید آفریده شده از داد، گوشه ای در دستگاه ماهور dadafarid
دادآفرین آفریننده داد، خالق عدل، از نامهای خدا dadafarin
دادار عادل، بخشایشگر، از نامهای خداوند dadar
دادالله عطیه و بخشش خداوند dadollah
دادایزد عدل خداوند، خداداد dad-izad
دادبخش دادگستر، عادل، بخشنده داد dad-baxs
دادبرزین زاده آتش الهی، از بزرگان معاصر بهرام گور dad-borzin
دادبک رئیس قضات، متصدی عدلیه dad-bak
دادبه دارنده بهترین داد dad-beh
دادفر دارنده فر و شکوه عدل و داد dad-far
دادگر دادگستر، عادل، حاکم dad-gar
دادمهر بخشنده محبت، مهرداد، نام دیگر قارن از ملوک طبرستان dad-mehr
دادور دادگستر، قاضی dad-var
دادوند معتدل، منسوب به داد dad-vand
دادویه منسوب به عدل و داد، از نیاکان طاهر ذوالیمین dadoye
دادیار یاری کننده عدل، معاون دادستان dadyar
دارا دارنده، ثروتمند، داریوش، از نامهای خداوند dara
داراب دارا، درایوش، از شهرهای استان فارس، نام فرزند بهمن darab
داراپناه در پناه دارا، از ندیمان بهرام چوبین darapanah
داتیس نام سرداری از سرداران داریوش کبیر datis
دادآفرید آفریده شده از داد، گوشه ای در دستگاه ماهور dadafarid
دادآفرین آفریننده داد، خالق عدل، از نامهای خدا dadafarin
دادار عادل، بخشایشگر، از نامهای خداوند dadar
دادالله عطیه و بخشش خداوند dadollah
دادایزد عدل خداوند، خداداد dad-izad
دادبخش دادگستر، عادل، بخشنده داد dad-baxs
دادبرزین زاده آتش الهی، از بزرگان معاصر بهرام گور dad-borzin
دادبک رئیس قضات، متصدی عدلیه dad-bak
دادبه دارنده بهترین داد dad-beh
دادفر دارنده فر و شکوه عدل و داد dad-far
دادگر دادگستر، عادل، حاکم dad-gar
دادمهر بخشنده محبت، مهرداد، نام دیگر قارن از ملوک طبرستان dad-mehr
دادور دادگستر، قاضی dad-var
دادوند معتدل، منسوب به داد dad-vand
دادویه منسوب به عدل و داد، از نیاکان طاهر ذوالیمین dadoye
دادیار یاری کننده عدل، معاون دادستان dadyar
دارا دارنده، ثروتمند، داریوش، از نامهای خداوند dara
داراب دارا، درایوش، از شهرهای استان فارس، نام فرزند بهمن darab
داراپناه در پناه دارا، از ندیمان بهرام چوبین darapanah
دارات شان، شکوه و عظمت darat
داراشکوه دارنده شکوه و عظمت، از شاهزادگان هندی darasokuh
داریا دارنده گردونه جنگی، دارا dariya
داریوش صاحب نیکویی، دارنده نیکی dariyus
داشاد دعا، عطا، بخشش، پاداش dasad
داشلی سنگدار dasli
داعی دعوت کننده، دعا کننده، سبب dai
دافنه درخت غار، نام پری که مبدل به درخت غار شد dafne
دانا داننده، آگاه، عالم، دانشمند dana
دانش علم، آگاهی، معرفت danes
دانشگر دانا، عالم، دانشمند dansgar
دانشور دانشمند، دارنده دانش dansvar
دانیا مخفف دانیال daniya
دانیال قضاوت خدا، خداقاضی من است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل daniyal
داهی زیرک، باهوش، تیزفهم dahi
داهیه مونث داهی، کار بزرگ، باهوش dahiye
داود محبوب، از پیامبران بنی اسرائیل davud
داور قاضی، حاکم davar
داوران منسوب به داور davaran
داوید داود، دیوید david
دایان دایه dayan
دبرا زنبور عسل، ساعی، کوشا، دبورا debora
دبیر نویسنده، منشی، کاتب dabir
دختنوش مخفف دخترنوش، دختر زیبا، نام دختر انوشیروان doxtnus
درخشا درخشان، نورانی doraxsan
درخشش تابان، نورانی. فروزان daraxses
درخشنده نورانی، تابان daraxsende
دردانه یکتا، بی همتا، مروارید گرانبها dordane
درسا مانند در و گوهر. کنایه از شخص زیبا dorsa
درفام مانند در و مروارید dorfam
درفشان درخشان، تابان dorafsan
درنا پرنده ای تیزبال دارای جثه کوچکتر از کبوتر dorna
درناز دارای ناز و عشوه خوب dornaz
دریادخت دختر دریایی daryadoxt
دژم افسرده و غمگین dozam
دسپینا نام همسر مسیحی اوزون حسن despina
دستان داستان، حکایت، سرود، مکر، حیله، لقب زال پدر رستم dastan
دستانه زینت دست، النگو، دستبند dastane
دغدا شیردهنده، دختر، دوشیزه، نام مادر حضرت زردشت doqda
دل آرا آرایش دل، معشوقه زیبا، محبوبه، نام همسر دارا مادر هوشنگ delara
دل انگیز جالب، گیرا، گوارا، مطلوب delangiz
دلارام آرامش بخش دل، کنایه از محبوب زیبا delaram
دلاور شجاع، پردل، جنگجو delavar
دلاویز دلپسند، دلخواه، مرغوب delaviz
دلبر برنده دل، جلب کننده، کنایه از معشوق زیبا delbar
دلپذیر مورد پسند دل، دلخواه delpazir
دلجو مهربان، تسلی دهنده delju
دلدار دلبر، صاحبدل، شجاع، دلیر deldar
دلشاد خوشحال و مسرور delsad
دلفریب زیبا، فریبنده دل delfarib
دلکش دلبر، جالب delkas
دلنواز دل آرام، دلپذیر delnavaz
دلیله راه روشن، نام زن زیبایی که سامسون را فریب دادو او را اسیر دشمنانش کرد dalile
دنا نام قله ای در فارس، نشاط، فریاد شادی dana
دنیا جهان، عالم هستی، گیتی donya
دنیازاد زاده دنیا، نام یکی از قهرمانان زن کتای هزار و یکشب donyazad
دنیز دریا، بحر، از اعلام مردان deniz
دنیس پرستنده، از اعلام مردان denis
دهاء زیرکی، هوشیاری daha
دهخدا صاحب و مالک ده dehxoda
دهش بخشش، کرم، عطا dahas
دهگان صاحب زراعت، زارع dehgan
دوریس دریا، از اعلام زنان doris
دوستعلی دوستدار علی dustali
دولت اقبال، نیکبختی dolat
دولتشاه دارای اقبال شاهانه dolatsah
دیانا الهه، بدون عیب، ربه النوع رومی که با آرتمیس یونانی برابر است dayana
دیانوش دانوش، نام شخصی که عذرا را فروخت dayanus
دیبا پارچه حریر الوان، نام روز چهاردهم هرماه شمسی diba
دینا داور، داوری، فتوی نوشتن dina
دینشاه سرور و پادشاه دین dina
دینه نو، تازه، دیروزی،‌به عبری انتقام یافته dina
دینور دیندار ، متدین dinvar
دینیار یاور و پشتیبان دین dinyar
دیهیم در اصل یوانی است، تاج، افسر deyhim


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط