1- خروج از تعادل
کینه به جهت آن که حالتی متأثر از احساسات شدید و واکنش های تند و احساسی است، شخص را از حالت تعادل خارج می کند. بغض، موجب می شود تا مهار نفس در دست هیجانات و واکنش هایی قرار گیرد که قدرت عقل را می گیرد و به آن اجازه نمی دهد تا رفتارهای شخص را مهار و مدیریت کند.از این رو، قرآن کینه را عامل مهمی در خروج از عدالت برمی شمارد و بیان می دارد که شخص، با کینه توزی، از حالت اعتدال بیرون رفته و بینش و نگرش و کنش و واکنش هایش بر پایه بی عدالتی شکل می گیرد. در حقیقت، بُغض زمینه ساز انحراف، از حوزه عدالت در همه ابعاد آن می باشد. شخصی که دچار کینه شدید است، در تحلیل واقعیت ها از حقیقت دور می شود.
انسانی که دارای کینه است، به جهت فقدان تعادل روانی، ناتوان از تصمیم گیری درست و برخاسته از عقلانیت است. واکنش های عصبی و بیزاری و تنفر، موجب می شود که داوری و قضاوت وی بی پایه و از روی عناد باشد و ناتوان از دریافت درست واقعیت و تحلیل آن گردد. عدم تحلیل درست و بر پایه اصول عقلی و عملی موجب می شود در ارزیابی از موقعیت خویش به خطا رود و در دست یابی به موفقیت با شکست مواجه گردد.
2- خودآزاری
امام علی (ع) فرمود: الْحَقُودُ مُعَذِّبُ النَّفْسِ مُتَضَاعِفُ الْهَم[1]کینه توز، خودآزار و پر غصه است.
در مقابل، کسی که کینه خود را برطرف کند، روح و روانش آسوده می ماند.
امام علی (ع) فرمود: مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَرَاحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّه[2]
کسی که کینه خود را دور بریزد، قلب و عقلش راحت می شود.
3- انزوا
امام علی (ع) فرمود: لَیسَ لِحَقُودٍ أُخُوَّة[3]کینه توز، دوستی ندارد.
4- نابودی اعمال
کینه توزی، یکی از خصلت های شیطانی و مذموم و مانع رسیدن انسان به درجات عالی معنوی است.امام علی (ع) می فرماید: وَ لَا تَبَاغَضُوا فَإِنَّهَا الْحَالِقَة[4]
به همدیگر کینه و بغض نداشته باشید! این کار باعث محو و نابودی (هر خیر و برکت) است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: الغِلُّ وَ الحَسَدُ یأکلانِ الحَسَنات کما تَأکلُ النّارُ الحَطَبَ[5]
کینه و حسد، اعمال خوب را از بین می برند. همان طور که آتش، هیزیم را از بین می برد.
فردوسی چنین سروده است:
مگیرید خشم و مدارید کین
نه زیباست کین از خداوند دین
نه زیباست کین از خداوند دین
5- فتنه و جنگ
امام علی (ع) فرمود: سَبَبُ الْفِتَنِ الْحِقْد[6]کینه ریشه فتنه هاست.
برادران یوسف به جهت این که کینه برادر را به دل گرفته بودند، او را به چاه انداختند. قابیل که کینه هابیل را به دل گرفته بود، او را به قتل رساند.
امام حسین (ع) در روز عاشورا به لشکر یزید فرمود: برای چه با من می جنگید؟ مگر من فرزند پیامبر (ص) نیستم؟ مگر من فرزند علی (ع) و زهرا علیها السلام نیستم؟ آیا حلالی را حرام کرده ام و...؟ گفتند:
«بغضاً لأبیک؛
به خاطر کینه ای که از پدرت داریم».
پی نوشت ها:
[1] . میزان الحکمه، ج ص 456.
[2] . تصنیف غررالحکم، ص 299.
[3] . تصنیف غررالحکم، ص 419.
[4] . نهج البلاغه، خطبه 85.
[5] . نهج الفصاحه موضوعى، ص 549.
[6] . تصنیف غررالحکم، ص 299.
منبع: حوزه نت