«بدان بدرستی کسی که گنجینه های پادشاهی دنیا و آخرت در دست اوست به تو اجازه داده تا او را بخوانی و اجابت تو را به عهده گرفته و فرمان داده که از او درخواست کنی تا به تو عطا فرماید و از او همت طلب کنی تا تو را رحمت آورد.. . هرگاه او را بخوانی آوازت را بشنود.. . پس [حال که او را این گونه شناختی ] نیازت را به سوی او می بری و سفره دلت را نزد او می گسترانی، از غم هایت به سوی او شکوه می کنی و حل مشکلات را از او می خواهی و بر کارهایت از او یاری می جویی، و از گنجینه های رحمتش چیزهایی را می طلبی که دیگران قدرت بخشیدنش را ندارند، چیزهایی چون فزونی عمر، سلامت بدن و گشایش روزی.. .»[1].
شاید برای خیلی ها خواسته های معنوی جای اشکال نباشد ولی در خصوص حوائج دنیوی برخی می پندارند که با روح دعا که نزدیکی به معنویات و دوری از امور دنیوی است ناسازگار می باشد؛ اما چنین نیست، زیرا حوائج دنیوی مشروع که آدمی را به معنویات نزدیک می سازد و زمینه را برای تعالی و رشد روح فراهم می کند، هیچ اشکالی ندارد، دنیا هر چند پل و گذرگاه به آخرت است، ولی محل کشت زار و کاشتن بذر است و هر چقدر آدمی دارای طول عمر، وسعت رزق، روزی حلال، فرزندان و زن صالح و امکانات مشروع و نیز سلامت جسمی باشد کشت بهتری خواهد کرد و برداشتش در آخرت بیشتر خواهد بود. غیر از آنکه اهل بیت علیهم السلام به وفور در دعاهای گوناگون حوائج دنیوی خویش را کنار نیازهای معنوی مطرح می کرده اند و بدین سان به ما می آموختند که از خدا چه بخواهیم.
باید از خدا بصیرت و بینش طلب کنیم تا بهتر با او سخن برانیم و دقیق تر بدانیم با او چه بگوییم.
بعد از این ما دیده خواهیم از تو بس
تا نپوشد بحر را خاشاک و خس [2]
تا نپوشد بحر را خاشاک و خس [2]
پی نوشت ها:
[1] . نهج البلاغه، نامه 31.
[2] . مثنوى، دفتر ششم، 2311
منبع: حوزه نت