خانواده‌ شاد، اساس جامعه موفق

خانواده نخستين و بادوام‌ترين عامل در تكوين شخصيت كودكان و نوجوانان و زمينه‌ساز رشد جسماني، اخلاقي، عقلاني و عاطفي آنان است. فرزندان ما در خانواده رشد مي‌كنند، بزرگ مي‌شوند، صفات مثبت و منفي را ياد مي‌گيرند، راه و رسم زندگي را با تقليد از اعمال ما (والدين) مي‌آموزند و آن چه را كه درباره ما درك مي‌كنند، به ديگران تعميم مي‌دهند. پس چه خوب است محيطي در خانواده خود فراهم كنيم كه آكنده از صفا و صميميت، شادي و نشاط، مهر و عطوفت، تفريحات مناسب و گردش‌هاي
دوشنبه، 13 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خانواده‌ شاد، اساس جامعه موفق
خانواده‌ شاد، اساس جامعه موفق
خانواده‌ شاد، اساس جامعه موفق

نویسنده: امير خسروي




خانواده نخستين و بادوام‌ترين عامل در تكوين شخصيت كودكان و نوجوانان و زمينه‌ساز رشد جسماني، اخلاقي، عقلاني و عاطفي آنان است. فرزندان ما در خانواده رشد مي‌كنند، بزرگ مي‌شوند، صفات مثبت و منفي را ياد مي‌گيرند، راه و رسم زندگي را با تقليد از اعمال ما (والدين) مي‌آموزند و آن چه را كه درباره ما درك مي‌كنند، به ديگران تعميم مي‌دهند. پس چه خوب است محيطي در خانواده خود فراهم كنيم كه آكنده از صفا و صميميت، شادي و نشاط، مهر و عطوفت، تفريحات مناسب و گردش‌هاي به موقع باشد.
به‌طور كلي خانواده شاد ـ كه شادي خود را از خوشبختي و تفاهم فيمابين به دست آورده‌اند ـ جامعه‌اي شاد و بانشاط و لبريز از صلح و صفا را مي‌سازد.
امروزه آمار طلاق به طرز نگران‌كننده‌اي رو به افزايش است و اين ميزان در شهر تهران نسبت به ديگر شهرهاي كشور رشد بيشتري نشان مي‌دهد. اين درحالي است كه در گذشته نه چندان دور طلاق امري ناپسند شناخته مي‌شد و زن و شوهر خويشتن‌داري و وفاداري بيشتري از خويش نسبت به حفظ كانون خانواده نشان مي‌دادند.
ضمناً آمار و ارقامي كه بعضاً توسط مراجع ذيربط در اين خصوص اعلام مي‌شود تنها از شكل قانوني و رسمي طلاق حكايت دارد. در صورتي كه شكل ديگري از طلاق كه در جامعه ايراني به وفور ديده مي‌شود و از آن به «طلاق عاطفي» ياد مي‌كنند، همچون طلاق رسمي رو به افزايش است. اين شكل از طلاق هر چند بنيان خانواده به عنوان يك نهاد اجتماعي را از ميان نمي‌برد، اما خانواده را چنان بي‌روح و تهي مي‌سازد كه عواقب طلاق رسمي را در پي دارد.
روزمرگي،‌ افتادن در دام توهمات و خرافات، قبول نكردن مسئوليت، بي‌تفاوتي نسبت به آموزه‌هاي علمي، مكتبي و ايدئولوژيك و... از جمله آسيب‌ها و نقاط ضعف يك خانواده خوشبخت است كه عنايت و التفات ويژه و اقدام عملي نسبت به رفع عاجل آنها، خانواده‌ها را از برخورد با عواقب نامطلوب آن مصون مي‌دارد. لذا نگارنده اين سطور به ارائه برخي توصيه‌ها در اين خصوص مي‌پردازد كه توجه به آنها خالي از لطف نيست:
1ـ يكي از عمده‌ترين راه‌هاي خوشبختي در زندگي، رضايت و خشنودي به قضا و قدر الهي است. آنچنان كه حضرت علي(علیه السّلام) مي‌فرمايد: اگر به مقدرات الهي راضي شديد، زندگي شما شيرين و گوارا مي‌شود. (غررالحكم، ج 3 ص 66) و يا درجايي ديگر امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايد: نشاط و شادي در پرتو راضي بودن به رضاي خدا و يقين به دست مي‌آيد و اندوه و غم، در شك و ناخشنودي به مقدرات الهي حاصل مي‌شود.
2ـ انسان سعادتمند، انساني است كه بر قدرت لايزال الهي توكل دارد و موفقيت يا شكست در هر امري را خواست خدا مي‌داند و در ابتداي هر كاري مي‌گويدك «بسم‌الله الرحمن الرحيم» افرادي كه چنين ديدگاهي دارند، براي انجام كارها در آينده از تكيه كلام («انشاءالله» يعني اگر خداوند بخواهد) استفاده مي‌كنند.
3ـ داشتن تفكر مثبت در زندگي و خوشبيني معقول، رمز خوشبختي در زندگي است. منفي نگرها هميشه نيمه خالي ليوان را مي‌بينند. چنين افرادي عينك بدبيني به چشمان خود دارند، اشتباهات كوچك را بزرگ مي‌شمارند، از كاه، كوه مي‌سازند و بدين صورت زندگي را در كام خود و ديگران تلخ مي‌كنند. اما مثبت نگرها هميشه نيمه پر ليوان را مي‌بيند، خطاها و لغزش‌هاي ديگران را ناديده مي‌گيرند و با ديد مثبت و منطقي با آنها برخورد مي‌كنند. اين قبيل انسانها زندگي را نشاط‌انگيز مي‌كنند و در سايه شادي و نشاط است كه افراد خانواده و حتي جامعه رشد مي‌كنند و به شكوفايي مي‌رسند.
4ـ مهرباني‌ها و اظهار محبت‌هاي كوچك بسيار اهميت دارند و خانواده را به كانوني گرم و صميمي و با طراوت تبديل مي‌كنند. وقتي شوهر از سر كار برمي‌گردد و وارد خانه مي‌شود، همنسرش به گرمي از او استقبال مي‌كند، به او سلام مي‌كند، خسته نباشيد مي‌گويد و بلافاصله يك استكان چاي جلوي او مي‌گذارد. شوهر بدون درنگ با داشتن تبسمي بر لب از همسرش تشكر و قدرداني مي‌كند و مثلاً مي‌گويد: از اين كه چنين همسري دارم خدا را شكر مي‌كنم و به خود مي‌بالم. بدين صورت است كه بذر شادي و نشاط در محيط خانه كاشته مي‌شود و چه نيكو فرمود امام علي(علیه السلام) : در همه حال با همسرت مدارا كن و با او معاشرت نيكو داشته باش تا زندگي‌ات گوارا و بانشاط باشد.
5ـ بسياري از مشكلات و ناراحتي‌هايي كه در جريان ارتباط با ديگران به وجود مي‌آيد، ريشه در انتظارات متعارض و مبهم از وظايف و هدف‌ها دارد. انتظارات نامشخص و مبهم سبب ناراحتي، عدم درك و تفاهم مشترك و از ميان رفتن اعتماد و نهايتاً جوي حاكي از سوءتفاهم، شك و ترديد و نگراني در خانواده مي‌شود.
6ـ يكي ديگر از عوامل ايجاد شادي و نشاط در خانواده گشاده‌رويي و خوشرويي است. زيرا خوشرويي كينه‌ها را مي‌زدايد،‌ انسانها را به همديگر نزديك مي‌كند، دلها را به هم پيوند مي‌دهد، جو حاكم بر خانواده را شاداب و باطراوت مي‌كند، ارتباط عميق و عاطفي را سبب مي‌شود و موجب تداوم و استواري محبت و دوستي در زندگي مي‌شود، همچنان كه مولايمان علي(علیه السلام) مي‌فرمايد: خوشرويي، وسيله دوست‌يابي است.
7ـ خانواده، يك جامعه كوچك است. همان‌طوري كه جامعه، نياز به حكومت و ولايت دارد و بدون آن، زندگي اجتماعي به هرج و مرج و آشفتگي كشانيده مي‌شود، خانواده نيز بي‌نياز از حاكميت و ولايت نيست كه خداوند اين مهم را بنا به طبيعت و خصوصيات فيزيولوژيكي مردان، به جنس مذكر داده است.
8ـ يكي از آسيب‌هاي جدي محيط خانواده، پيداش روحيه نفاق، دروغ‌گويي و جدايي عاطفي بين همسران است. خداوند در قرآن سوره بقره آيه 237 زندگي زناشويي و ازدواج را تعبير به «عقدةالنكاح» مي‌كند كه اين تعبير مؤيد اين است كه درحقيقت، زن و مرد به وسيله زناشويي به يكديگر گره خورده‌اند و از بيگانگي به يگانگي رسيده‌اند پس چرا وحدت و يگانگي فيمابين را بدون توجه به عواقب رفتار خود برهم مي‌زنيم.
9ـ همسران بنا به اقتضاي فطرت و طبيعت وسيله سكون و آرامش يكديگرند و اين، حتي به ايمان آنها هم بستگي ندارد؛ اگرچه ايمان، همچنان كه در جاهاي ديگر نقش مؤثري دارد، در اين جا نيز نقش دارد.
10ـ همسران ايده‌آل قرةالعين يكديگرند1، زيرا يكديگر را بر حسب ميل طبيعي و نيازهاي اصيل و اساسي خويش يافته و مجذوب يكديگرشده‌اند. پيشواي عاليقدر اسلام فرمود: «يكي از چيزهايي كه مرد مسلمان را اصلاح مي‌كند، اين است كه زني داشته باشد كه وقتي به او نگاه مي‌كند، شاد شود و هنگامي كه از خانه خارج مي‌شود، شوهر را در قلب و در اعماق وجود خود حفظ كند و هرگاه از او چيزي مي‌خواهد، اطاعت كند.»
11ـ ارزش يك زن و كمال او، در زن بودن و كامل بودن در جنبه‌هاي زنانگي و ارزش و كمال يك مرد، كامل بودن او در جنبه‌هاي مردانگي است. اگر مرد، گرايش زنانه و زن گرايش مردانه پيدا كند، كمال نيست، حتي از نظر اسلام، بعضي از صفات است كه زيبنده مردان و بعضي از صفات است كه زيبنده زنان است. امير مؤمنان علي(علیه السلام) فرمود: بهترين صفات زنان، بدترين صفات مردان است: تكبر، ترس و بخل. پس، هرگاه زن متكبر باشد، خود را تسليم هر ناكسي نمي‌كند و هرگاه بخيل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ مي‌كند و هرگاه ترس داشته باشد،‌ خود را از بدنامي دور نگاه مي‌دارد. زن بودن، هنر مي‌خواهد. همچنان كه مرد بودن نيز هنر مي‌خواهد. مردي كه گرايش زنانه دارد، زن نمي‌شود، اما از مقام مردانگي هم سقوط مي‌كند. همچنين زني كه گرايش مردانه دارد، مرد نمي‌شود، اما از مقام زنانگي نيز سقوط مي‌كند. پيامبر خدا مي‌فرمود: خداوند لعنت كند زناني را كه خود را همانند مردان مي‌كنند و خداوند لعنت كند مرداني را كه خود را همانند زنان مي‌كنند.
اينجاست كه هر چه زن و مرد از لحاظ مردانگي و زنانگي نامتجانس‌تر مي‌شوند و جاذبه‌هاي زنانه و ميل و طلب مردانه، ضعيف‌تر مي‌شود، سعادت، كاميابي و خوشبختي آنان در زندگي تحت‌الشعاع قرار مي‌گيرد.
12ـ خانواده در طي مراحل تكوين خود، در سطوح مختلف گسترش مي‌يابد. هر يك از اين مراحل همراه با تغييراتي است كه مي‌تواند سبب ايجاد بحران و فشار رواني (استرس) شود. مراحل اين تغييرات عبارتند از:
الف) ازدواج زن و مرد و تشكيل خانواده
ب) گسترش خانواده از طريق توليد مثل و زاد و ولد
ج) پراكندگي به سبب ازدواج فرزندان يا اقامت در نقطه‌اي دور از والدين يا حتي مرگ آنان
د) پايان به سبب مرگ يكي از همسران،
تغييرات فوق منجر به دو نوع واكنش مي‌شود:
الف) سازگاري
ب) تزلزل يافتن و از هم پاشيدگي.
بحران‌هاي خانواده همچون: اعتياد، از دست دادن كار، تولد يك كودك معلول ذهني يا رواني، بيماري طولاني‌مدت يك عضو، طلاق، مرگ والدين و... موجب تنش، درگيري، خشونت‌هاي خانوادگي و... مي‌شوند كه در صورتي كه بحران‌هاي مزبور با برقراري نظام باز ارتباطي2 و به‌طور هميشگي و به نحو صحيح مديريت شوند، موجب سازگاري مي‌شوند ولي در غير اين صورت فرجام خوشي نخواهند داشت.
13ـ متأسفانه برخي از خانواده‌ها به جهت ناآگاهي، با توسل به شيوه‌هاي نامناسب براي ايجاد تغيير در روابط خانوادگي همچون تحقير، اهانت، قضاوت‌هاي انتقادآميز، داوري‌هاي كلي و بدون توجه به شرايط فعلي، يادآوري گذشته، خواندن ذهن طرف به جاي پرسش از او، در ميان حرف طرف دويدن، سكوت، عدم همكاري، كارشكني و... موجب متشنج شدن بيشتر محيط و عدم پيشبرد اهداف خود مي‌شوند كه كمكي به هيچ يك از اعضاء خانواده نخواهد كرد.
14ـ انتقاد منصفانه از عملكرد يكديگر در محيط يك خانواده صميمي، مورد پذيرش قرار گرفته و موجب تعالي آن خانواده در ابعاد مختلف خواهد شد. ليكن انتقاد غرض‌ورزانه بالاخص آنكه به طور مستقيم و مداوم نيز باشد، تبديل و تعبير به عيب‌جويي شده و زمينه‌ساز اختلافات و منازعات خانوادگي مي‌شود.
15ـ نوع فرهنگ و نگرش اعضاء خانواده به زندگي نيز در دارا بودن يك احساس خوشايند و مثبت و به تبع آن رفتار معقول و پسنديده نقش دارد. به عنوان مثال: تطابق خود با تغييرات و تحولات پيش آمده و نگرش به تفاوت‌هاي فردي و ناراحتي‌ها به عنوان «فرصت‌هاي رشد»، قدرداني از كار يكديگر، رعايت شرايط اقتصادي خانواده، رسيدگي به بستگان، ارضاي تمايلات جنسي صرفاً با همسر، در نظر داشتن رسالت‌ها و مسئوليت‌هاي ديني و اجتماعي، داشتن رفتار اخلاقي و شخصيت تربيتي همسران در قبال يكديگر، برخورد درست با خطاهاي يكديگر، شناختن نقاط قوت همسر و تأكيد و توجه بيشتر بر روي آن، ايجاد محيطي صميمانه براي بحث و گفتگو، ايجاد يا تأكيد بر جهان بيني مشترك، اظهارنظر همه افراد خانواده به تناسب موقعيت، شرايط و امكانات خويش در امور خانه و نحوه اداره آن.
16ـ هر فردي يك حريم عمومي براي تعامل با ديگران با درجات متفاوت داشته و يك حريم خصوصي نيز براي برقراري ارتباط با خالق و ضمير خويشتن و يا رفع گرفتاري فكري و مشكلات روزمره دارد. پس توصيه مي‌شود مادامي‌كه هر يك از اعضاي خانواده در حريم خصوصي خويش خلوت كرده‌اند (به تعبير بعضي انديشمندان در غار فكري و روحي خود فرورفته‌اند) براي ايشان ايجاد مزاحمت نكرده و با اداي كلمات نامناسب و يا القاي تهمت و توهين، آنان را آزرده نسازيم و اجازه دهيم تا با اختيار خويش از ‌آن حالت روحي و رواني خارج شده و نسبت به برقراري ارتباط با ساير اعضاي خانواده اقدام كنند.
17ـ برخي از ويژگيهاي يك خانواده خوشبخت را مي‌توان بدين شرح برشمرد: عشق و علاقه زن و شوهر به يكديگر و رفتار مبتني بر احترام و ارزش‌گذاري متقابل، كفايت بهره‌مندي فرزندان از محبت والدين، احترام به اظهار نظر اعضاي خانواده و كمك بزرگترها به كوچكترها براي كنترل و اداره خويش، والدين به جهت اخلاق، برخورد و رفتار الگويي مناسب براي فرزندان هستند. فرزندان در تصميمات مربوط به امور خانواده و قبول مسئوليت و كمك به مشكلات والدين احساس مسئوليت مي‌كنند.
در چنين خانواده‌اي روحيه زن توسط مرد و روحيه مرد توسط زن از طريق همدلي، دلجويي و بهره‌گيري از كلمات گرم و اثربخش تقويت مي‌شود، فرزندان وظايف خود را به موقع انجام مي‌دهند و دليل انجام هر كاري را مي‌دانند. همچنين در محيط خانه احساس امنيت كرده و شرايط را براي رشد ابعاد وجود خود مساعد مي‌يابند و...
18ـ وظايف يك زن مسلمان و نمونه را مي‌توان اينگونه برشمرد: خوش اخلاقي، داشتن توقعات به جا، دلداري دادن شوهر، قدرداني از زحمات شوهر، عيبجويي نكردن، ابراز تمامي توجهات به شوهر، بخشيدن خطاهاي شوهر، سازگاري با خويشان شوهر.
19ـ وظايف يك مرد مسلمان و نمونه سرپرستي و مديريت صحيح، مهرورزي، احترام گذاشتن، خوش‌اخلاقي، پرهيز از ايراد گرفتن و بهانه‌جويي، دلجويي كردن، عيبجويي نكردن از اعضاي خانواده زن و...است.
اميد است از رهگذر آگاهي به وظايف و مسئوليت‌هاي خانوادگي خويش، جامعه‌اي شاداب و بالنده داشته باشيم.

پي نوشت :

*در تهيه و تدوين اين مقاله از آيات و روايات و نيز مطالب جرايد و سايتهاي اينترنتي مرتبط با موضوع خانواده،‌ الهام گرفته شده است.
** امير خسروي : مدرس علوم قرآني و پژوهشگر مسائل خانواده
1. قرهًْ العين، كسي است كه چشم را به سوي خود مي‌كشاند. انسان دلش مي‌خواهد بيشتر به او نگاه كند و از ديدنش خسته نمي‌شود و موجب شادي و نشاط او مي‌شود. البته نه تنها همسران بلكه فرزندان نيز براي والدينشان، و دوستان صميمي براي يكديگر و مرادها براي مريدها نيز در حالت ايده‌آل اين چنين هستند.
2. نظام باز ارتباطي به مفهوم نظامي است كه در آن همه اعضاي خانواده حق بحث در مورد هر موضوع مورد تمايل را بدون ترس از انتقام يا تنبيه دارند.

منبع:روزنامه اطلاعات




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط