امام سجاد(علیه السلام) نیز درباره حق فرزند می فرماید: دواما حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از توست و اعمال نیک و بد او در این دنیا وابسته به توست، تو در برابر خوب تربیت کردن و راهنمایی کردن او به سوی پروردگار و اطاعت وی مسؤول هستی، پس عمل تو درباره او، همانند عمل کسی باشد که می داند در نیکی کردن به او، پاداش و در کوتاهی نسبت به او ، کیفر می بیند».«وأما حق ولدک فأن تعلم أنه منک، ومضاف إلیک فی عاجل الدنیا بخیره وشره وأنک مسؤل عما ولبنه من حسن الأدب، والدلالة على ربه عزوجل والمعونة له على طاعته فاعمل فی أمره عمل من یعلم أنه مثاب على الإحسان إلیه معاقب على الإسائة إلیه، (1). امام سجاد(علیه السلام) از خداوند می خواهندکه: مرا در تربیت فرزندانم یاری فرما» . دواعنی على تربیتهم وبرهم، (2).
رسول اکرم می فرماید: دهان! ای مردم، همه شما نسبت به زیردستان خود، نگهبان و مسؤولید، آن که به اصلاح خویش و دیگران مشغول است، همانند کسی نیست که تنها به اصلاح خود می پردازد. و کسی که آزار دیگران را تحمل می کند، همانند کسی نیست که در رفاه و آسایش به سر می برد، تحمل سختیهای خانواده و فرزند، به منزله جهاد، در راه خداست» . این روایت بازگو کننده این مطلب است که والدین نباید نسبت به ادای حقوق فرزند بی تفاوت باشند، و از تربیت فرزندان خود شانه خالی کنند.
خانه و مدرسه
مسؤولیت تربیت فرزندان تنها به عهده پدر و مادر یا مدرسه نیست، بلکه مسؤولیتی است مشترک بین مدرسه و والدین، و زمانی فرزندان ما به اهداف عالی تربیتی و آموزشی دست خواهند یافت که هر دو نهاد یعنی، خانه و مدرسه احساس مسؤولیت کرده و نسبت به وظایف خود هماهنگی عمل کنند، و در تربیت کودک روشهای یکسانی را به کار گیرند.اگر انسان را موجودی با شخصیت و با عزت بدانیم تلاش می کنیم که این کرامت را در او تقویت کنیم و اگر او را فاقد کرامت نقس بدانیم سعی در تحقیر او داریم.اگر این هماهنگی بین خانه و مدرسه نباشد، کودک دچار سردرگمی می گردد، پس مدرسه زمانی موفق خواهد بود، که از یاری و هماهنگی خانواده ها برخوردار باشد. دستورهای تربیتی مدرسه هر چند در سطح بالا باشد، یقینا بدون همکاری و تأیید خانواده ها اثری ندارد.خانواده ها می توانند با هماهنگ ساختن رفتار خود با برنامه ها و آموزشهای مدرسه، نمونه ای عملی برای جهت دهی رشد فرزندانشان باشند؛ اگر این هماهنگی با مدرسه نباشد و والدین برنامه ای مخالف برنامه های تربیتی مدرسه در پیش گیرند، فرزندان آنها دچار تضاد می شوند و در انتخاب راه صحیح سرگردان خواهند شد؛ مثلا، مربی در مدرسه به دانش آموز می گوید، موی سرش را کوتاه کند، و در خانه مادر، به سبب زیبایی موی او، با کوتاه کردن آن مخالفت می ورزد، در این جا دانش آموز سرگردان می گردد و در برابر بازخواست مجدد مربی مدرسه ممکن است به دروغ متوسل گردد.
اگر هر دو نهاد، به طور هماهنگ عمل کنند و در پی گیریهای مداوم مسائل تربیتی و درسی همکاری مستمری با هم داشته باشند، در اصلاح رفتارهای نابهنجار و تقویت خصلتهای نیک نوآموزان موفق خواهند شد، تعلیم و تربیت در این گونه مراکز به نتیجه خواهد رسید و سودمند واقع خواهد شد. چون موفقیت در هر کار تربیتی و آموزشی در مدارس منوط به پی گیری مداوم از طرف اولیا و مربیان خواهد بود تا به نتیجه برسد.
هم والدین باید به طور مستمر از نحوه پیشرفت تحصیلی و اخلاقی دانش آموزان در مدرسه مطلع شوند و هم مربیان و معلمان باید از نحوه عملکرد و رفتار دانش آموزان در خانه و خارج از مدرسه با اطلاع باشند. آگاهی و مطالعه و پی گیری درباره پیشرفت و یا افت تحصیلی و اخلاقی دانش آموزان، موجب تلاش و کوشش در برطرف کردن و اصلاح نمودن رفتار آنان از سوی هر دو نهاد خواهد شد .
مطالعات تربیتی نشان می دهد که سرزنش و خرده گیری دایمی، پرخاش و انتقاد شدید میان والدین، اثرات سوئی بر روی کودکان به جای می گذارد، بنابراین در بسیاری موارد، این کودکان نیستند که دشوارند، بلکه والدین آنها هستند که دشوارند. شکاف در روابط پدر و مادر، سبب به هم خوردن نظم و انضباط خانه شده و کانون گرم خانواده به میدان جنگ تبدیل می گردد و گاه می شود که یکی از والدین، فرزندان را علیه دیگری تحریک می کند و چون کودک از تشخیص حقیقت عاجز است، دچار اضطراب و دلهره شده و در مقابل آنان و دیگران راه تملق و چاپلوسی را طی می کند و گاهی این ناهماهنگی موجبات انحراف و گریز از خانه و خانواده را فراهم می سازد.
یکی از نیازهای اساسی والدین و مربیان در امر تربیت و پرورش اخلاقی کودکان ، برقراری ارتباط سالم با آنهاست . ارتباط صحیح بین پدر و مادر و روابط سالم آنان با کودکان، اولین و مهمترین زمینه رشد و پرورش اخلاقی نونهالان است.
بهترین ملاک و معیاری که براساس آن تربیت و کیفیت پرورش اخلاقی کودکان را می توان مورد ارزیابی و دقت قرار داد، همان شبکه ارتباطی اعضای خانواده با یکدیگر است. به همین اعتبار، خانواده را امروزه به «سیستم ارتباطی تعریف می کنند که سلامت جامعه، بازتابی از سلامتی سیستم ارتباطی خانواده است، زیرا جامعه سالم، بدون روابط سالم درون خانواده ها امکان پذیر نیست .
ارتباط عبارت است از : فرایند مبادله اطلاعات و احساسات. مبادله بر وزن مفاعله، امری است طرفینی و دو جانبه ، پس ارتباط جریانی است متقابل. ارتباط سالم و صحیح آن است که طرفین در امر مبادله اطلاعات و احساسات، در فضایی مناسب مشارکت کرده و با یکدیگر هماهنگی داشته و در این ارتباط، هر دو احساس ارزشمندی کنند. به طور کلی ارتباط انسانها با یکدیگر براساس دو بینش برقرار می گردد : «کرامت»؛ و «أهانت»، یعنی، یا بر اساس تکریم شخصیت است و یا بر اساس تحقیر شخصیت. ما در برخوردها و ارتباطاتمان با دیگران، هرگونه انسان را تلقی کنیم، همان گونه با او برخورد می کنیم. اگر انسان را موجودی با شخصیت و با عزت بدانیم تلاش می کنیم که این کرامت را در او تقویت کنیم و اگر او را فاقد کرامت نقس بدانیم سعی در تحقیر او داریم. از دیدگاه اسلام ارتباطی سالم است که بر پایه تکریم شخصیت، عزت نفس و احترام متقابل افراد انسانی استوار باشد.
پینوشتها:
1. وسائل الشیعه، ج۳، ص۱۳۵
2.صحیفه سجادیه، ص ۲۹۸، دعای فرزند
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392