برزخ (2)
ترسیمى از حیات برزخى
((مثال مومن در دنیا, مثل جنین است در شکم مادر (چنان به آن خوگرفته است که گویى عالمى برتر و با صفاتر از آن نیست). از این رو پس از پایان عمر آن جهان, با اکراه و سختى, همراه با ترس و گریه, دل از آن مکان مى کند.
پس از اندکى که با این جهان انس گرفت, دیگر میل بازگشت به وطن نه ماهه خویش را ندارد.
موئمن نیز چنان به دنیا خو گرفته است که دل کندن از آن, برایش سخت و مرگ بر او ناپسند است; اما پس ازمرگ, وقتى چشمش به جمال نعمتهاى فرحبخش و دل انگیز برزخى روشن شد, به هیچ وجه حاضر نیست به وطن چند ده ساله خویش باز گردد))۴۰
ثواب و عذاب ((عالم برزخ)) را نیز مى توان به پاداش و کیفر ((عالم روئیا)) کرد. انسان, در خواب, امورى از قبیل: خوردن, آشامیدن, اندیشیدن و... را انجام مى دهد و این کارها به وسیله قالبى غیر از قالب مادى صورت مى پذیرد; زیرا در هنگام خواب دیدن, بدن و قالب مادى در بستر خفته است .۴۱
در حدیث آمده است:
((هنگام خواب, قالب مادى باقى مى ماند و آنچه از انسان خارج مى شود, قالب برزخى اوست)).۴۲
طبق نظر فلاسفه الهى (از جمله ملاصدرا) انسان, داراى دو قالب و کالبد است:
۱ـ قالب مادى (چهره ظاهرى و بیرونى).
۲ـ قالب مثالى (چهره باطنى و درونى).
قالب مثالى چیست ؟
مرحوم ((فیض کاشانى)) در این باره چنین مى نویسد:
روح به واسطه مرگ, تغییر نمى کند; بلکه قالب مادى و اعضاى ظاهرى بدن دگرگون مى شود. روح پس از مرگ باقى است; رنجها و لذتها را همانند دنیا (لیکن با قالب درونى و مثالى) درک مى کند.
قالب درونى و مثالى از جنس ماده نیست; بلکه مجرد (خالى) از طول و عرض (و دیگر خواص ماده) است)).۴۳
با آوردن دو مثال, کیفیت قالب مثالى را نسبت به قالب مادى بیان مى کنیم; تا فهم عبارات دقیق و حکیمانه فوق, آسان تر گردد:
مثال اول: سوار کارى را در نظر بگیرید که پس از مرگ استرش, مرکب دیگرى را بر مى گزیند.
مثل دوم: شخصى جامه اى به تن دارد, پس از مدتى که کهنه و فرسوده شد, جامه اى دیگر مى پوشد.
روح انسان نیز پس از مرگ, بدن و قالب مادى را همانند استر مرده و لباس فرسوده کنار مى گذارد و سوار بر اسبى تازه نفس مى شود و جامه اى نو به تن مى کند که از آن به قالب مثالى (بدن مثالى, قالب درونى و بدن برزخى) تعبیر مى شود.
علامه مجلسى (رحمت الله علیه) در ((بحارالانوار)), بدن مثالى را به اجسام جن و ملائکه تشبیه نموده است ; ۴۴ یعنى, همانگونه که جن و ملائکه از قالبى لطیف (حتى لطیف تر از هوا) برخوردارند, قالب مثالى انسان در برزخ نیز به همین صورت است.
براى تبیین سیمایى روشن تر از قالب مثالى, روایاتى را در این باره یادآور مى شویم:
از امام صادق (علیه السّلام) چنین سوئال شد: آیا درست است که مى گویند: ((روح مومن در سنگدان مرغهاى سبز رنگ قرار دارد؟))
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ((خیر, مومن, در نزد خدا عزیزتر از آن است که روحش را در قیافه یک مرغ جلوه دهد; بلکه در بدنهایى همانند دنیاشان قرار مى گیرند)).۴۵
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ((هنگامى که خداوند, مومنى را قبض روح کند او را در قالبى همانند دنیا قرار مى دهد که با آن مى خورد, مى آشامد و اگر تازه وارد آشنایى بیاید, او را به همان شکل که در دنیا بوده است, مى شناسد)).۴۶
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ((همانا ارواح مومنان در برزخ, مانند اجساد دنیاشان از نعمتهاى بهشتى برخوردارند و کسانى که در دنیا با هم آشنا بودند, اینک همدیگر را مى شناسند و هنگامى که تازه واردى از دنیا به دیار آنان قدم نهد, ابتدا گویند: رهایش کنید; زیرا او اکنون راه سخت و دشوارى را پیموده است .
(پس از اینکه قدرى استراحت کرد) از او پرسند: فلان کس چطور است؟ فلان کس چه شد؟
اگر پاسخ دهد که او را زنده ترک گفتم, امید پیوستن به ایشان را دهند; و اگر پاسخ دهد که او مرده است, گویندهاى!هاى! هلاک شد)).۴۷
پاداش و کیفر حقیقى
از اینکه گفته مى شود ((برزخ ماده ندارد)), برخى مى پندارند که پاداش و کیفر جهان برزخى, هم و خیالى بیش نیست و همیچگونه وجود خارجى ندارد! این پندار هم فى نفسه باطل است و هم انحرافى است در درک مقصود.۴۸
على اى حال, وضع برزخ همان است که در گفتارهاى پیشین بیان داشتیم و اینک, به چند حدیث که حقیقى و واقعى بودن پادش و کیفر برزخ را با صراحت بیشتر بیان مى دارد, اشاره مى کنیم:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ((ارواح مومنین در خانه هاى بهشتى زندگى مى کنند, از طعامهاى بهشتى مى خورند و از شربتهاى آن مىآشامند)).۴۹
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ((درى از آتش جهنم به روى مجرمین و کفار گشایند و آنها را در آب گرم جوشان اندازند)).۵۰
ابوبصیر گوید که از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم: ارواح مشرکین در برزخ چگونه است؟
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ((در آتش, عذاب مى شوند))۵۱
ارتباط با ارواح
روایات وارد شده در این باب بسیار است که از باب نمونه یک روایت را یادآور مى شویم:
((در جنگ بدر (نخستین نبرد مسلمانان با مشرکان که موجب پیروزى و سرافرازى سپاه اسلام گردید) کشتگان قریش را به دستور پیامبر اکرم در چاهى انداختند. پیامبر بر سر آن چاه آمد و خطاب به سران کفار (ابوجهل, عتبه, شیبه, امیه و...) فرمود:
اى کفار! شما همسایگان خوبى براى پیامبر خدا نبودید. او را از دیار خود بیرون راندید و به ستیز و جنگ با او برخاستید; من اینک وعده پروردگارم را حق یافتم. (شما چطور؟).
عمر بن خطاب که سخنان پیامبر را مى شنید به آن حضرت اعتراض کرد: (اینها بدنهایى مرده و بى جانند) چگونه به آنان سخن مى گویید؟ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: بس کن! سوگند به خدا که تو از آنان شنواتر نیستى; آنان مى شنوند; ولى توانایى پاسخ گفتن را ندارند اینک که از آنان روى برگردانم, فرشتگان عذاب با گرزهاى آهنین برسرشان مى کوبند))۵۲
جهان بیدارى
امام کاظم (علیه السّلام) فرمود: ((انسانهاى برزخى, در شکل پرنده اى لطیف به دیوار خانه هایشان فرود مىآیند. اگر کردار نیکى از خانواده هایشان ببینند, خوشحال مى شوند و اگر کردار بدى از خانواده هایشان سرزند; اندوهگین مى گردند))۵۳.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ((وقتى مومن به دیار خانواده اش مى آید, آنچه که او را خوش آید, مى بیند و کارهاى ناپسند از او پوشیده مى گردد; اما وقتى کافر به دیار خانواده اش مى رود, آنچه که او را غمگین نماید, بر او نمایان مى شود و کارهاى پسندیده از او پوشیده مى گردد)).۵۴
از امام کاظم (علیه السّلام) سوال شد: مومن چه مدت یکبار به دیار خانواده اش مى رود؟
امام کاظم (علیه السّلام) فرمود: ((به قدر مرتبه و درجه خود به دیدار خانواده هایشان مى روند)).
سوئال شد: چه هنگام ؟
حضرت فرمود: ((هنگام ظهر که آفتاب از بلندى زدوده مى شود)).
سوئال شد: در چه شکل؟
فرمود: ((به شکل گنجشک یا کوچک تر از آن!))۵۵
یادآورى مى شود که برزخیان, چون از بدن لطیف مثال (شبیه اجسام جن و ملائکه) برخوردارند; در هنگام دیدار خود از دنیا, دیده نمى شوند.
وادى برزخ
دنیاى درونى
در روایات نیز گاهى واژه دنیا به جاى برزخ به کار مى رود. هرگاه, این چنین تعبیر شود, مراد از آن, دنیاى درونى و باطنى است .
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیده شد: حضرت آدم (علیه السّلام) در کدام بهشت بوده است (بهشت برزخى یا بهشت اخروى)؟
فرمود: ((بهشت دنیا; زیرا در بهشت حضرت آدم, خورشید و ماه بوده است و اگر در بهشت آخرت مى بود, هرگز از آن رانده نمى شد))۵۶
از واژه ((صبحگاه)) و ((شامگاه)) در آیات زیر نیز فهمیده مى شود که ((برزخ)) در همین دنیا و جداى از آن نیست:
((ولهم رزقهم فیها بکره و عشیاً))۵۷ روز و روزى آنها, صبح و شب بدیشان مى رسد.
((النار یعرضون علیها غذواً و عشیاً))۵۸ هر بامداد و شامگاه بر آتش عرضه مى شوند.
پي نوشت :
۴۰ـ ((المحجه البیضا)), ج ۸, ص :۲۹۹
قال رسول الله (ص): ((ان مثل الموئمن فى الدنیا کمثل البجنین من بطن امه; اذا خرج من بطنها, بکى على مخرجه; حتى اذا راى الضو یحب ان یرجع الى بطن امه; فکذلک الموئمن یجزع من الموت; فاذا افضى الى ربه, لم یحب ان یرجع الى الدنیا, کما لا یحب الجنین ان یرج الى مکانه)).
۴۱ـ براى توضیح بیشتر, به گفتار دوم, مبحث ((اصالت روح)) مراجعه شود.
۴۲ـ ((بحار)), ج ۶۱, ص ۴۳. ((میزان الحکمه)), ج ۴, ص :۳۰
روى عن ابى الحسن (ع) یقول: ((ان المر اذا نام, فان روح الحیوان باقیه فى البدن ; والذى یخرج منه روح العقل...)).
۴۳ـ ((المحجه البیضا)), ج ۸, ص :۳۱۱
((و هذا نص صریح فى ان العقل لایتغیر بالموت; انما یتغیر البدن والا عضا فیکون المیت عاقلاً مدرکاً عالماً بالالام و اللذات کما کن فى حیاته ریتغیر من عقله شى, و لیس العقل المدرک هذه الاعضا بل هوشى باطن لیس له طول و لاعرض...)).
۴۴ـ ((بحار)), ج ۶, ص :۲۱۷
((ثم تتعلق الروح بالاجساد المثالیه اللطیفه الشبیهه باجسام الجن و الملائکه)).
۴۵ـ ((الکافى)), ج ۳, ص ۲۴۴. ((بحار)), ج ۶, ص ۲۶۸. ((المحجه البیضا)), ج ۸, ص :۳۰۰
((عن ابى ولادالحناظ, عن ابى عبدالله (ع), قلت له: جعلت فداک یروون ان ارواح الموئمنین فى حواصل طیور خضر حول العرش!
فقال (ع): ((لا, الموئمنین اکرم على الله من ان یجعل روحه فى حوصله طیر; لکن فى ابدان کابدانهم)).
۴۶ـ ((لئالى الاخبار)), الشیخ محمد نبى التویسرکانى, ج ۴, ص ۲۵۶, مکتبه المحمدیه:
((فاذا قبضه الله (عزوجل), صیر تلک الروح فى قالب کقالبه فى الدنیا, فیاکلون و یشربون ; فاذا قدم علیهم القادم ; عرفوه بتلک الصوره التى کانت فى الدنیا)).
۴۷ـ ((الکافى)), ج ۳, ص ۲۴۴. ((بحار)) ج ۶, ص :۲۶۹
((ان ارواح الموئمنین فى صفه الاجساد فى شجره فى الجنه ; تعارف و تسائل. فاذا قدمت الروح على الارواح, تقول: دعوها, فانها قد افلتت من هول عظیم. ثم یسالونها: ما فعل فلان؟ و ما فعل فلان ؟
فان قالت لهم: ترکتته حیاً ; ارتجوه, و ان قالت لهم: قد هلک ; قالوا: قد هوى, هوى!)).
۴۸ـ برگرفته از: ((حیات پس از مرگ)) ص ۲۹ ـ ۳۰, علامه طباطبایى (دفتر انتشارات اسلامى).
۴۹ـ ((کافى)), ج ۳, ص ۲۴۴. ((بحار)) ج ۶, ص :۲۶۹
((ان ارواح الموئمنین) لفى حجرات فى الجنه. یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها)).
۵۰ـ ((امالى الصدوق, ص ۲۲۹. ((بحار)), ج ۶, ص :۲۲۳
((... یفتحان له باباً الى النار و وینزلان الیه الحمیم من جهنم)).
۵۱ـ ((الکافى)), ج ۳, ص ۲۴۵ ـ ((بحار)), ج ۶ ص :۲۷۰
((عن ابى بصیر, عن ابى عبدالله (ع), قال: سالته عن ارواح المشرکین. فقال (ع): ((فى النار یعذبون,...)).
۵۲ـ ((بحار الانوار)), ج ۶, ص ۲۵۴ ـ ۲۵۵.
((سخن گفتن پیامبر گرامى با سران کفار قریش, از مسلمات تاریخ و حدیث است; از میان محدثان گروهى آن را نقل کرده اند که به برخى اشاره مى کنیم:
الف: ((صحیح بخارى)), ج ۵, ص ۹۷, ۹۸ و ۱۱۰(در سرگذشت جنگ بدر).
ب: ((صحیح مسلم)) ج ۴, ص ۷۷ (کتاب جنت).
ج: ((سنن نسایى)), ج ۴, ص ۹۸ و ۹۰.
د: ((مسند امام احمد)), ج ۲, ص ۱۳۱.
ه': ((سیره ابن هشام)), ج ۱, ص ۶۳۹.
و: ((مغزى واحدى)), ج ۱, (غزوه بدر).
ز: ((بحار الانوار)), ج ۱۹, ص ۳۴۶.
و...(نقل از: ((اصالت روح از نظر قرآن)), ص ۱۵۸).
۵۳ـ ((الکافى)), ج ۳, ص ۲۳۰.((بحار)), ج ۶, ص :۲۵۷
((یاتى المیت) فى صوره طائر لطیف; یسقط على جدرهم, و یشرف علیهم; فان رآهم بخیر; فرح, و ان رآهم بشر و حاجه حزن و اغتم)).
۵۴ـ ((الکافى)), ج ۳, ص ۲۳۰. ((بحار)), ج ۶, ص ۲۵۶. ((الثالى الاخبار)), ج ۴, ص :۲۵۶
((ان الموئمن لیزوراهله; فیرى ما یحب و یستر عنه مایکره. و ان الکافر لیزور اهله; فیرى مایکره و یستر عنه ما یحب...)).
۵۵ـ ((الکافى)), ج ۳, ص ۲۳۱. ((بحار)), ج ۶, ص :۲۵۷
ـ یزور الموئمن اهله؟ قال (ع): ((نعم)).
ـ فى کم؟ قال: ((على قدر فضائلهم منهم من یزور فى یوم و...)).
ـ فى اى ساعه؟ قال: ((عند زوال الشمس)).
ـ فى اى صوره؟ قال: فى صوره العصفور, او اصغر من ذلک!)).
۵۶ـ ((الکافى)), ج ۳, ص ۲۴۷. ((بحار)), ج ۶, ص :۲۸۴
سئل عن ابى عبدالله (ع): من جنه آدم؟
فقال: ((جنه من جنان الدنیا; تطلع فیها الشمس و القمر; ولو کانت من جنان الخلد, ما خرج منها ابداً)).
۵۷ـ مریم (۱۹) آیه ۶۲.
۵۸ـ موئمن (۴۰) آیه ۴۶.