ضرورت اعتقاد به معاد

به راستی معاد چیست و چه دلایلی برای اثبات آن وجود دارد. چرا برخی انسان‌ها در طول تاریخ معاد را انکار کرده اند و با پذیرش معاد چه تفاوت‌هایی در اعمال انسان‌ها ایجاد می شود؟ در این مقاله به این پرسش‌ها پرداخته...
شنبه، 30 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضرورت اعتقاد به معاد

معاد چیست؟

معاد، از اصول دین اسلام به معنای بازگرداندن انسان پس از مرگ به زندگی در روز قیامت است؛ بنا بر این اصل، همه انسان‌ها در روز قیامت دوباره زنده می‌شوند، اعمال آن‌ها در پیشگاه الهی سنجیده می‌گردد و به کیفر یا پاداش درستکاری یا بدکاری خود می‌رسند؛ معاد در دین اسلام، اهمیت بسیاری دارد و حدود یک سوم آیات قرآن کریم، درباره معاد و مسائل پیرامونی آن است.

بر اساس آیات قرآن و روایات، معاد، روحانی و جسمانی است هرچند در مورد کیفیت جسم در قیامت اختلاف نظر وجود دارد. [۱] به عقیده مسلمانان، زندگی دنیا موقتی است و دنیا پلی برای آخرت است؛ مرگ، پوسیده شدن نیست بلکه از پوسته درآمدن است؛ انسان وقتی سلول کوچکی به نام نطفه است، به طور مداوم در حال تکامل است و وقتی به جنین کامل تبدیل می‌شود، دیگر شکم مادر برای او دنیای کوچکی است و زندگی جدیدی را باید تجربه کند که از نظر ویژگی و شرایط، کامل‌تر از مرحله جنینی است؛ زندگی در این دنیا با همه خوشی‌ها و سختی‌های خود، محدودیت‌هایی را نیز برای انسان به همراه خواهد داشت؛ مرحله کامل‌تر زندگی انسان در جهان پس از مرگ است؛ در صورتی که مادر در دوران بارداری اندوخته خوب غذایی و روحی برای خود و فرزند آینده خود فراهم کند، وقتی فرزندش به دنیا می‌آید از نظر جسمی و روحی نقصی ندارد و استعداد تبدیل شدن به یک انسان دارای کمالات را خواهد داشت؛ به همان نسبت اگر انسان در این دنیا زاد و توشه مناسب داشته باشد و در مسیر برنامه‌های خالق خود حرکت کند، علاوه بر اینکه در این دنیا به فضایل انسانی آراسته می‌گردد، در دنیای دیگر نیز سعادتمند خواهد شد.

البته این، به اختیار انسان است که خود را سعادتمند کند و یا اینکه در مسیر شقاوت قدم بردارد؛ هیچ اجباری برای انسان‌ها در این زمینه وجود ندارد؛ این از ویژگی‌های دنیای کنونی ماست؛ اما انسان همان طور که در این دنیا در قبال کارهایش مسئولیت دارد، در آن دنیا نیز علاوه بر عقاید، در برابر کار‌ها و رفتارهایش مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت؛


چرا برخی معاد را انکار می‌کنند؟

برای انکار معاد در بین انسان‌ها دلایل مختلفی می تواند وجود داشته باشد به چند نمونه از آن ها می پردازیم.

۱ - درک نکردن با حواس پنجگانه
در قرآن کریم از قول منکران آمده است:

وَ قَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ۚ. وَمَا لَهُمْ بِذَٰلِکَ مِنْ عِلْمٍ ۖ. إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ  (سوره جاثیه، آیه ۲۴)
گفتند: جز همین زندگى دنیایى، زندگى دیگرى نیست، مى‌میریم و زنده مى‌شویم (یک گروه مى‌رویم و یک گروه مى‌آییم) و ما را چیزى جز طبیعت و روزگار نابود نمى‌کند، در حالى که هیچ گونه علمى بر این ادّعا ندارند. آنان جز گروهى خیالباف نیستند.

انسان‌ها به گونه‌ای هستند که خیلی از اوقات اگر اموری را با حواس پنجگانه خود درک نکنند، آن را سریع انکار می‌کنند؛ انکار وجود خدا و معاد نیز از این دسته است؛ در حالی‌که بالاترین معیار برای درک و شناخت انسان، عقل انسان است.

در این باره امام کاظم علیه السلام به شاگرد خود، هشام می‌فرمایند:
یا هشامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع. وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏ [۲]
خداوند دو حجت برای بندگان خود گذاشته است؛ حجتی ظاهری و حجتی باطنی؛ حجت ظاهری، رسولان، انبیاء و امامان علیهم السلام هستند و حجت باطنی، عقل‌های مردم است.

از آنجایی که عقل انسان نمی‌تواند عاری از اشتباه و خطا  باشد و تا اندازه محدودی کشش دارد، به همین دلیل برای تکامل، نیازمند به وحی و بهره گیری از راهنمایی‌های خالق خود است؛ عقل برای رسیدن انسان‌ها به کمال، بسیار لازم است، اما کافی نیست. تاریخ زندگی بشر نیز این را به اثبات رسانده است؛ عقل بشر با گذشت هزاران سال نمی‌تواند ادعا کند که بدن انسان را به درستی شناخته است و هنوز هم در درمان بسیاری از بیماری‌ها ناتوان است و حتی گاهی اوقات روش قبلی خود را نقض می‌کند؛ چگونه می‌توان از چنین بشری انتظار داشت که به تمام ابعاد روح انسان آگاه باشد و یک نسخه همه جانبه برای روح و جسم انسان و زندگی فردی و اجتماعی او تنظیم کند؟ اما اگر همین عقل از انسان گرفته شود، او تفاوتی با حیوانات ندارد؛  خداوند قدرت درک و فهم به انسان داده است و اتفاقاً دلیل برتری انسان بر حیوانات، همین عقل و قدرت انتخاب و اختیار اوست؛ بنابراین نوع زندگی و سرنوشت او با سایر موجودات عالم فرق دارد.

۲ - دید محدود انسان در طول زمان
باید توجه داشت که انسان‌ها حتی همه چیز‌هایی را که در همین دنیای محدود وجود دارد، نمی‌توانند مشاهده و درک کند؛ دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که جا‌هایی وجود دارد که انسان‌ها از آن بی اطلاع اند؛ بسیاری از علوم موجود حتی در چند دهه گذشته برای انسان‌ها مجهول بوده است؛ هر روز کشف جدیدی رخ می‌دهد؛ یک روز دانشمندان، زمین را کروی نمی‌دانستند، اما امروز کسی در کروی بودن آن شکی ندارد؛ ممکن است بسیاری از یافته‌های امروزی نیز در آینده نه چندان دور توسط دانشمندان، رد و یا به صورت کامل‌تر مطرح شود.

در گذشته نه چندان دور اگر به کسی می‌گفتید که من می‌توانم از رفتار شما عکس و فیلم بگیرم و هزارن ساعت از کار‌های شما را در قطعه‌ای به اندازه کف دست (هارد) ذخیره کنم، شاید به شما می‌خندید؛ امروز حتی قطعه‌ای کمتر از یک بند انگشت (فلش) هم می‌تواند تمام اعمال ما را جلوی چشم ما قرار دهد؛ امروز بر عکس شده و اگر شما این‌ها را انکار کنید همه به شما می‌خندند!   اگر فردا چیز دیگری آمد و جای همه این‌ها را گرفت، هیچ جای تعجبی ندارد.

۳ - توانایی خداوند در آفرینش مجدد انسان
با همه این تفاسیر، چگونه، خدایی که چنین انسانی را آفریده است نمی‌تواند اعمال او را مورد بازخواست قرار دهد و روز جزاء، به گونه‌ای باشد که دست و پای انسان هم شهادت دهند؟ [۳] اساساً موجودی که یک بار انسان را خلق کرده، چگونه نمی‌تواند دوباره انسان را بیافریند؟ اگر امروز فردی با بهره گیری از عقل خدادادی خود، ماشین و یا هواپیما را اختراع کرده است، آیا دیگر نمی‌تواند دوباره آن را بسازد؟ اختراع مرحله اول، به مراتب جای تعجب بیشتری نسبت به دوباره ساختن آن دارد؛

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ ۚ. کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ ۚ. وَعْدًا عَلَیْنَا ۚ. إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ (سوره انبیاء، آیه ۱۰۴)
روزى که آسمان را همچون طومار نوشته‌ها درهم مى‌پیچیم (و) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز مى‌گردانیم، (این) وعده‌اى است بر عهده‌ى ما (و) ما حتماً انجام دهنده (ى وعده‌هاى خود) هستیم.

وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ ۚ. وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ. وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (سوره روم، آیه ۲۷)
و او کسى است که آفرینش را آغاز مى‌کند، سپس آن را (باز مى‌گرداند و) تجدید مى‌کند و این کار براى او (از آفرینش نخستین) آسان‌تر است، و قدرت برتر در آسمان‌ها و زمین مخصوص اوست؛ و او غلبه‌ناپذیر و دانا به حقایق امور است. (ترجمه دو آیه: برگرفته از تفسیر نور، محسن قرائتی)

۴ - راستگو بودن پیامبران
بنابر روایت مشهور، تعداد پیامبران الهی، یکصد و بیست و چهار هزار نفر بوده است؛ [۴] باید توجه داشت که هزاران پیامبری که از جانب خداوند برای هدایت انسان‌ها مبعوث شده اند، انسان‌های معمولی نبوده و از بهترین انسان‌های زمان خود بوده اند؛ راستگو، امین و صاحب فضیلت بوده اند؛ همچون پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که به محمد امین مشهور بوده اند. معقول نیست که کسی ادعای پیامبری کند و در بین مردم جایگاهی نداشته باشد و همه از او بدگویی کنند؛ همه این ۱۲۴۰۰۰ نفر گفته‌اند که معاد وجود دارد؛ آیا می‌توان به همین راحتی از حرف آن‌ها گذشت؟

اگر یک درصد هم احتمال بدهیم معاد می‌تواند وجود داشته باشد، ضرری که از عدم اعتقاد به معاد نصیب انسان می‌شود، در مقابل فایده‌ای که اعتقاد انسان به معاد برای او دارد، آیا قابل مقایسه است؟ کسانی که اعتقاد به معاد دارند و کسانی که اعتقاد به آن ندارند به یک اندازه از نعمت‌های خداوند در این دنیا استفاده می‌کنند؛ انسان‌هایی که معتقد به معاد هستند، در صورت داشتن اعتقاد راستین (نه اعتقاد ظاهری و زبانی)، به دیگران ظلم نمی‌کنند، حق الله و حق الناس را زیر پا نمی‌گذارند، زندگی آرام برای خود و خانواده‌شان مهیا می‌کنند، به زن و فرزند خود ظلم نمی‌کنند، برای جامعه و حقوق اجتماعی ارزش قائل هستند و از همه مهم‌تر، در همه جای زندگی به یک منبع تمام نشدنی و کامل، یعنی خداوند وصل هستند.


پذیرش اصل معاد توسط عقل، آگاهی از کیفیت معاد به وسیله نقل

در کتاب‌های مختلف، دلایل گوناگونی برای اثبات معاد اقامه شده است؛ به این نکته نیز باید توجه داشت که بر اساس دلایل عقلی اقامه شده، انسان فقط می‌تواند اصل معاد را اثبات کند و آن را درک کند، اما کیفیت و چگونگی آن، فقط از طریق وحی قابل بیان است؛ همان‌طور که گفته شد، نسبت ما به آخرت مانند نسبت دنیای جنین به محیط بیرون است که جنین هیچ شناختی نسبت به آن ندارد؛ اما فرق ما با جنین این است که ما فکر می‌کنیم و می‌فهمیم و براساس دلایل عقلی می‌توانیم اصل ضرورت معاد را اثبات و درک کنیم.


دسته بندی آیات ناظر به معاد

آیات قرآن کریم، پیرامون اثبات معاد و احتجاج با منکرین آن را می‌توان به پنج دسته تقسیم کرد:

 آیاتی که تأکید می‌کند برهانی برای نفی معاد وجود ندارد؛ این آیات به منزله خلع سلاح منکرین است؛

 آیاتی که به پدیده‌های مشابه معاد، اشاره می‌کند تا جلوی استبعاد را بگیرد؛

 آیاتی که شبهات منکرین معاد را رد، و امکان وقع آن را تثبیت می‌کند؛   

 آیاتی که معاد را به عنوان وعده حتمی و تخلف ناپذیر الهی، معرفی می‌کند و در واقع، وقوع معاد را از راه مخبر صادق، اثبات می‌نماید؛

 آیاتی که اشاره به برهان عقلی بر ضرورت معاد دارد.

در حقیقت، سه دسته اول، ناظر به امکان معاد و دودسته اخیر، ناظر به وقع و ضرورت آن است؛ [۵]

در این جا برای دسته دوم یک نمونه از آیات قرآن را مثال خواهیم زد؛ این آیه و آیات مانند آن، به پدیده‌های مشابه معاد در این دنیا اشاره می‌کند تا انسان معاد را چیزی دور از ذهن و یک چیز خیالی و احساسی نپندارد.


معاد همچون رویش دوباره گیاهان

یکی از پدیده‌های مشابه معاد که در قرآن کریم ذکر شده، رویش گیاهان است؛ زنده شدن انسان پس از مرگ، از آن جهت که حیات مسبوق به موت است شبیه روییدن گیاه در زمین، بعد از خشکی و مردگیِ آن است؛ از این رو، تأمل در این پدیده که همواره در جلو چشم همه انسان‌ها رخ می‌دهد کافی است که به امکان حیات خودشان بعد از مرگ، پی ببرند.

در واقع، آنچه موجب ساده شمردن این پدیده و غفلت از اهمیت آن شده، عادت کردن مردم به دیدن آن است و گرنه از جهت پیدایش حیات جدید، فرقی با زنده شدن انسان، بعد از مرگ ندارد؛ قرآن کریم برای دریدن این پرده عادت، بار‌ها توجه مردم را به این پدیده جلب و رستاخیز انسان‌ها را به آن تشبیه می‌کند؛ مثلاً می‌فرماید:

فانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ. إِنَّ ذَٰلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ. وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (سوره روم، آیه ۵۰)
پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده مى‌کند؛ تحقیقاً (همان زنده کننده زمین)، زنده کننده مردگان (هم) هست و او بر هر چیزی قدرت دارد. [۶]
 
بارش باران و حیات مجدد زمین، نشانه‌ای از برپایی قیامت است؛ صحنه مرگ و حیات، هر لحظه جلو چشم ماست و به تعبیری دیگر، مشت نمونه خروار است؛ [۷] از آنجایی که انسان‌ها برای درک بسیاری از مطالب از عنصر تشبیه  استفاده می‌کنند، ما نیز بر آن شدیم که در این نوشتار، معاد را کمی نزدیک به ذهن انسان تصویر سازی کنیم و به ادله عقلی و فلسفی آن، خیلی نپردازیم.

اما باید گفت که حقیقت معاد را جز انسان‌های صالح و معصومین علیهم السلام نمی‌توانند به خوبی درک کنند؛ از طرفی هم اصل معاد به گونه‌ای نیست که مردم عادی قدرت بر درک آن نداشته باشند؛ در غیر این‌صورت هیچ گاه خداوند متعال  در کتاب خود، از انسان‌ها اعتقاد به آن را درخواست نمی‌کرد.


پی نوشت:
۱. ویکی شیعه
۲. اصول کافی، جلد ۱، ص. ۱۶،
۳. قرآن کریم، سوره‌ی نور، آیه ۲۴،
۴. بحار الانوار، جلد ۱۱، صفحه ۳۰، حدیث ۲۱،
۵. آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی، ص. ۳۷۱،
۶. همان، ص. ۳۷۳،
۷. تفسیر نور، ج. هفتم، ص. ۲۱۵

منبع: سایت ستاره


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط