چگونگی رفتار پیامبر با همسران

اینمقاله سیره اخلاقی و رفتاری پیامبر با همسرانش مورد بررسی قرار گرفته و به مهم ترین روش های رفتاری آن حضرت با همسرانش اشاره می گردد.
شنبه، 13 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگی رفتار پیامبر با همسران

 سیره اخلاقی پیامبر (ص) با همسران 

 
توصیه به عبادت
یکی از روش های رفتاری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توجه به عبادات و برنامه های همسران خود بود.

رسول اکرم بحق به این آیه عمل کرده است:« قوا انفسکم و اهلیکم ناراً»؛(1)« خود و اهل بیت خود را از آتش نگهدارید».

علامه مجلسی گفته است:« قوا اهلیکم بدعائهم الی طاعة الله و نهیهم عن القبائح و تعلیمهم الفرائض؛ معنای آیه، این است که اهل بیت و زیردستان خود را با دعوت به سوی اطاعت پروردگار و بازداشتن آنها از بدی ها و آموزش دادن معارف دین به آنان، از آتش جهنم نگهدارید»(2).

براساس این آیه، همه افراد وظیفه دارند همسران و فرزندان خود را به سوی اطاعت پروردگار دعوت نموده و آنان را از بدی ها باز دارند، معارف و احکام دین را به آنها آموزش دهند و از این طریق آنها را از آتش عذاب الهی مصون دارند.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همسران خود را به سوی اطاعت پروردگار فراخوانده و معارف دین را به آنها می آموخت؛ به ویژه هنگام گرفتاری و مشکلات،‌ آنها را به سوی نماز فرا می خواند:

« یروی عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) انه کان اذا کان اهله خصاصة قال:« قوموا الی الصلوة» یقول: بهذا امرنی ربی قال الله تعالی:« و امر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها لا نسئلک رزقاً نحنُ نرزقک و العاقبة للتقوی»؛ از رسول خدا روایت شده که هرگاه به خانواده اش سختی و تنگ دستی می رسید، می فرمود: به نماز برخیزید؛ زیرا پروردگارم مرا به این کار امر کرده است، چنان که فرموده است: « خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر آن شکیبا باش. ما از تو روزی نمی خواهیم بلکه تو را هم ما روزی دهیم و فرجام نیکو از آن نیکوکاری است»(3).

این روش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می تواند الگوی مناسب همه همسران باشد. مردان که سرپرست و مدیر خانواده می باشند، وظیفه دارند نسبت به تربیت و عبادت و اخلاق زیردستان خود نیز توجه داشته باشند.
 
 آموزش آداب اسلامی
یکی دیگر از روش های رفتاری رسول اکرم در رابطه با همسران، یاد دادن آداب اسلامی به آنان است.

پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره احکام و آداب اسلامی را به همسران خود آموزش داده و آنها را با وظایف دینی شان آشنا می ساخت.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

ابن مکتوم اذن ورود بر پیامبر را خواست در حالی که عایشه و حفصه، همسران آن حضرت در نزد او بودند.

پیامبر به آنان فرمود: بلند شوید و وارد خانه هایتان شوید. آن دو عرض کردند: ای رسول خدا! ابن مکتوم نابیناست. پیامبر فرمود:« ان لم یرکما فانکما تریانه؛ اگر او شما را نمی بیند، شما دو تا که او را می بینید»(4).

پیامبراکرم با این برخورد، یکی از آداب مهم اسلامی را در روابط زن و مرد نامحرم آموزش داد؛ یعنی همان طور که نگاه مرد نامحرم به زن نامحرم جایز نیست، نگاه زن نامحرم به مرد نامحرم نیز جایز نیست،‌ بنابراین باید زنان از هر دو جهت مواظبت کنند.
 
یادآوری نعمت های خداوند
یکی از روش های رفتاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یادآوری نعمت های خداوند به همسرانش و دعوت آنان به قدرشناسی و شکرگزاری از نعمت های خداوند بود.

در روند زندگی، ممکن است انسان دچار غفلت شده و قدر نعمت های الهی را ندانسته و از آنها شکرگزاری نکند. از این رو، یادآوری نعمت های خداوند و دعوت به قدرشناسی، یک روش خوب و سازنده است.

مدیر و مربی بیش از دیگران وظیفه دارد که به زیردستان خود تذکر داده و آنان را از غفلت زدگی بیرون آورد.

شوهر که نقش مدیریت و رهبری همسر خود را به عهده دارد نیز مسئولیت دارد در صورت لزوم، نعمت های خداوند را به همسرش یادآوری نموده و او را از بی توجهی و غفلت نسبت به نعمت های خداوند برحذر دارد.

رسول اکرم این رسالت را به خوبی انجام داده و نعمت های خداوند را به همسرانش یادآوری می کرد؛ چنان که خطاب به عایشه فرمود:

« اکرمی جوار نعم الله علیک لانها لم تنفر من قوم فکادت تعود الیهم؛ هم جواری نعمت های خداوند را گرامی داشته و آن را قدر بدان؛ چرا که اگر نعمت خداوند از قومی فراری شود، به سادگی دوباره باز نمی گردد»(5).

در بیان دیگری از ابن عباس آمده است:

«و جری منه ذیلاً کذیل العروس؛ پیامبر برای یکی از همسران خود لباس بلندی آورد. سپس به او فرمود:« البسیه و احمدی الله؛ این لباس را بپوش و حمد و سپاس خداوند را به جا بیاور...»(6).

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها نعمت های پروردگار را به همسران خود یادآوری نمود و از آنان خواست تا قدر نعمت های پروردگار را بدانند.
 
 نشان دادن توجه و علاقه به همسر
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همسران خود علاقه مند بوده و به آنها توجه داشت و علاقه مندی و محبت خود را در عمل به آنان نشان می داد؛ چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود:

« انّ میمونة کانت تقول: ان النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) یأمرنی اذا کنت حائضاً ان اتزّر بثوب ثمّ اضطجع معه فی الفراش؛ میمونه( همسر پیامبر)‌می گفت: پیامبر به من در ایام عادت ماهانه ام دستور می داد که لنگی به خود پیچیده و در بستر، کنار آن حضرت بخوابم».(7)

از انس بن مالک نقل شده که گفت:

« ما رایت احداً کان ارحم بالعیال من رسول الله؛ من هیچ کس را مهربان تر از رسول خدا به اهل و عیال خود ندیدم»(8).

نشانه دیگری از علاقه و توجه رسول خدا به همسرانش، همراه بردن آنها در سفرها بود؛ چنان که نقل شده است:

« کان رسول الله اذا اراد سفراً اقرع بین نسائه فایتهن خرج سهمهما خرج بها؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه می خواست به سفر برود،‌ بین همسرانش قرعه می کشید و اسم هر زنی که در قرعه بیرون می آمد، او را همراه خود می برد»(9).
 
احوال پرسی
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره به همسران خود سرزده و احوال آنها را جویا می شد:

« ان رسول الله اذا صلی الغداة یدخل علی ازواجه امرأة امرأة؛ پیامبر هر روز هنگامی که نماز صبح را می خواند، وارد حجره تک تک همسران خود شده و از آنان احوال پرسی می کرد»(10).

« ان النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) کان یطوف علی نساءه فی اللیله الواحدة...؛ پیامبر در هر شب به همه همسران خود سر می زد...»(11).

این احادیث، نشان دهنده مسئولیت حساس افرادی است که چند همسر دارند!
 
مساوات و عدالت
یکی از روش های رفتاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همسرانش، رعایت، مساوات در میان آنان بود. آن حضرت شب های خود را در میان همسرانش تقسیم کرده بود و هر شب در منزل یکی از آنها به سر می برد.

این برنامه در سفر حج- که همه همسران او همراهش بودند- نیز رعایت می شد؛ چنان که از ام سلمه نقل شده است:

« حجّ‌ رسول الله حجة الوداع بأزواجه فکان یأوی فی کل یوم و لیلة الی امرأة منهم یبتغی بذلک العدل؛ رسول خدا در حجة الوداع زنان خود را همراه برده بود و در هر شبانه روز پیش یکی از آنان به سر می برد... و بدین وسیله می خواست در میان آنان عدالت را مراعات نماید»(12).

سیره پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در هر سفری چنین بود:« هرگاه می خواست به سفر برود،‌ برای بردن زنی به همراه خود قرعه می کشید و اسم هر زن که در قرعه بیرون می آمد، او را به همراه خود می برد»(13).

رعایت مساوات حتی در زمان بیماری آن حضرت نیز ادامه داشت؛ چنان که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:« پیامبر در هنگام بیماری، اوقات خود را در میان همسران خود تقسیم می کرد و آن حضرت را هرشب به منزل زنی که نوبت او بود، انتقال می دادند»(14).

زمانی که بیماری پیامبر شدت گرفت، رو به همه همسران خود کرد و از آنها اجازه گرفت تا در منزل یکی از آنها باشد. و آنها نیز اجازه دادند.(15)

در بعضی نقل ها پیامبر اجازه گرفت تا دوران بیماری خود را در منزل عایشه سپری نماید؛ چنان که از خود عایشه نقل شده است:« هنگامی که بیماری پیامبر شدت گرفت، آن حضرت در منزل همسرش میمونه بود.

همه زنان خود را دعوت نموده و از آنها خواست تا رضایت بدهند. دوران بیماری خود را در منزل من سپری نماید، آنها رضایت دادند.

دو نفر مرد از اهل بیت- که یکی، فضل بن عباس و دومی، مرد دیگری بود- زیر بغل های پیامبر را گرفتند در حالی که پاهای آن حضرت به زمین کشیده می شد، و او را وارد خانه ام کردند»(16).

البته منظور از دیگری، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می باشد که عایشه به اسم آن حضرت تصریح نکرده است.
 
نظافت و آراستگی
یکی دیگر از روش های رفتاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ارتباط با همسرانش، آراستگی و نظافت برای آنهاست.

نظافت و زینت و تمیزی لباس و بدن، از اموری است که باعث پیوستگی هرچه بیشتر همسران گردیده و زمینه را برای آرامش آنان فراهم می کند.

در حالی که نقطه مقابل آن( توجه نکردن به نظافت لباس و بدن)، باعث دل زدگی و تنفر زن و شوهر از یکدیگر گردیده و ناسازگاری آنان را افزایش می دهد.

از این رو نظافت و آرایش، جایگاه خاصی را در تعالیم اسلامی به خود اختصاص داده و یکی از امور تأثیرگذار در تحکیم نظام خانواده به شمار می آید؛ چنان که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به این امر توصیه کرده و به فلسفه آن نیز اشاره می کند:

« اغسلوا ثیابکم و خذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا و تنظّفوا فانّ بنی اسرائیل لم یکونوا یفعلون ذلک، فزنت نساؤهم؛ لباس های خود را بشویید و موهای خود را کم کنید. مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید، پس به درستی که بنی اسرائیل چنین نکردند و در نتیجه، زنان آنها آلوده به زنا شدند»(17).

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در عمل نیز خود را آراسته و تمیز می کرد؛ چنان که نقل شده است:« پیامبر خود را برای اصحاب و یارانش آراسته و تمیز می کرد، چه رسد به آراسته نمودن او برای همسرانش»(18).

امام صادق (علیه السلام) می فرماید:« رسول خدا روپوشی داشت که با گیاهانی چون زعفران، رنگ شده بود و آن را برای خانواده اش به تن می کرد. رنگ این روپوش بر بدن حضرت تأثیر می گذاشت»(19).
 
خطاب با نام زیبا
یکی دیگر از روش های رفتاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در رابطه با همسرانش، خطاب و صدا زدن آنان با نام زیبا بود. نام زیبا، نشان دهنده ی شخصیت انسان بوده و خواندن با آن، بیانگر احترام و علاقه طرف مقابل به انسان است.

خواندن با نام زیبایی که نشان دهنده محبت و علاقه انسان به طرف مقابل باشد، در ایجاد رابطه دوستانه و محبت آمیز بین همسران نقش اساسی دارد.

از نظر اسلام باید همه ی مردم را با نام زیبا خواند و از صدا زدن آنها با نام بد و لقب های زشت، به شدت پرهیز کرد:

« و لا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوقُ‌ بعد الایمان»(20)؛ « با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید. بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان، نام کفرآمیز بگذارید».

روش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که برای افراد، نام و لقب زیبا و نیکو انتخاب کرده و نام و لقب های زشت را تغییر می داد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همسران خود را نیز با نام زیبا و نیکو می خواند؛ نامی که نشان دهنده علاقه آن حضرت به آنها بود؛ چنان که امام باقر (علیه السلام) فرموده است:« پیامبر وارد منزل عایشه شد و تکه نان شکسته ای را دید که نزدیک است زیر پا بماند. پیامبر آن را گرفته و خورد و فرمود: ای حمیرا! هم جواری با نعمت های خداوند را گرامی داشته و آن را قدر بدان؛ چرا که اگر نعمت خدا از قومی فراری شود، به سادگی دوباره برنمی گردد»(21).
 
کاربرد بوی خوش
یکی دیگر از ویژگی های خوب و پسندیده، استفاده از عطریات و مواد خوش بو کننده است.

عطر و بوی خوش هم باعث لذت خود شخص می گردد و هم به دیگران نشاط و مسرت می بخشد؛ برعکس، بوی بد و زشت در بدن، لباس و دهان، مایه رنجش دیگران و فرار آنها از انسان می گردد.

پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوی خوش را دوست داشت؛ چنان که در احیاء العلوم نقل شده است:« یحبّ الطیب و یکره الرائحة الردیئة؛ آن حضرت عطریات را دوست داشت و از بوی بد، بدش می آمد»(22).

همچنین نقل شده:« کان رسول الله ینفق فی الطیب اکثر مما ینفق فی الطعام؛ مصرف پیامبر در استفاده از بوی خوش، بیشتر از هزینه او در غذا بود»(23).

رسول خدا آن قدر عطر و مواد خوش بو کننده بر سر و صورت خود می زد که گاه، جلوه و براقی آن در موهای سرش دیده می شد. حضرت با مشک و عنبر و گاهی هم با عود و «غالیه» خود را معطر می ساخت.(24)

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:« پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مشکی داشت که پس از وضو به دست خود می مالید، به طوری که وقتی از خانه بیرون می آمد، مردم می فهمیدند که پیغمبر می آید»(25).

حضرت چنان معطر بود که هرگاه از گذرگاهی می گذشت، افرادی که از آن مسیر می گذشتند، از رایحه خوش بر جای مانده، می دانستند که پیامبر از آن کوچه عبور کرده است(26).

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره معطر بود، به ویژه هرگاه می خواست در میان جمعیت برود، خود را خوش بو می کرد. از این رو به دیگران نیز توصیه می کرد هنگام آمدن به نماز جماعت و یا جمعه، غسل نموده و خود را خوش بو نمایند.
 
زدودن زمینه ی لغزش
یک مربی همان طور که وظیفه دارد زمینه های لازم برای رشد و شکوفایی استعدادهای متربی را فراهم آورد، مسئولیت دارد زمینه ها و عوامل لغزش و انحراف را از مسیر متربی بردارد، تا او دچار انحراف و گمراهی نشود.

سرپرست کانون خانواده نیز که مرد است، نسبت به همسر و فرزندان خود همین وظیفه را دارد؛ باید هم زمینه های لازم را برای گرایش زیردستان خود به سوی معنویات فراهم سازد و هم عوامل انحراف را از محیط خانه دور سازد تا آنها در آینده دچار انحراف نشوند.

رسول اکرم توجه داشت که عوامل و زمینه های لغزش در محیط زندگی همسران او ایجاد نشود و اگر مواردی را مشاهده می کرد، به آنها تذکر می داد. به عنوان نمونه از ابوهریره نقل شده است:« پیامبر بر در منزل یکی از همسران خود پرده ای را مشاهده کرد که در آن، تصویر صلیب نقش بسته بود، حضرت امر کرد تا آن را از بین ببرند و در مورد آن به شدت منع کرد»(27).

در نقل دیگری آمده است که عایشه می گوید:« پرده ای به درب منزل خود آویخته بودم که در آن تصویری از برخی اشیا بود. پیامبر وارد منزل شد و آن پرده را از درب برداشت»(28).

باید گفت علاوه بر اینکه « صلیب» نماد و نشانه ی مسیحیت بود، زمینه ساز وسوسه به سوی دنیاگرایی و زینت های آن نیز بود؛ به این دلیل پیامبر دستور داد آن را از بین ببرند.

یکی از زمینه های انحراف فرزندان، دوستان آلوده و نامناسب است که باید پدر و مادر نسبت به آن احساس مسئولیت نمایند و تلاش کنند ارتباط فرزند خود را با آنها قطع سازند تا در آینده، او را به سوی انحراف و لغزش سوق ندهند.
 
کمک در کارهای خانه
یکی از روش های رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کمک به همسران خود در کارهای منزل بود. کمک به همسر، از نظر معصومان (علیهم السلام) کار بسیار پسندیده ای بوده و پاداش فراوانی دارد؛ از امام علی (علیه السلام) نقل شده است:

پیامبر وارد منزل ما شد، در حالی که فاطمه در کنار دیگ نشسته بود و من عدس پاک می کردم. پیامبر خطاب به من فرمود: ای اباالحسن! گفتم : بله ای رسول خدا! فرمود:

« اسمع منی و ما اقول الا من امر ربّی ما من رجل یعین امرأته فی بیت ها الا کان له بکلّ شعرةٍ علی بدنه عبادة سنة صیام نهارها و قیام لیلها؛ از من بشنو و من به جز دستور پروردگار سخنی به زبان نمی آورم! هر مردی که به زن خود در کارهای خانه کمک نماید، برای او به تعداد هر موی بدنش ثواب یک سال عبادت نوشته می شود؛ عبادتی که روزهایش، روزه و شب هایش به عبادت پرداخته باشد»(29).

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همسران خود، در انجام کارهای منزل یاری می رساند؛ چنان که از عایشه نقل شده است:« پیامبر لباس خود را می دوخت، کفش خود را وصله می زد و آن چه را که یک مرد باید در مورد همسر خود انجام دهد، انجام می داد»(30).

در روایت دیگری آمده:« پیامبر لباس خود را رنگ، کفش های خود را وصله و گوسفندان خود را می دوشید. و نیازمندی های منزل را از بازار به خانه می برد و از این کار شرم نداشت»(31).

و نیز آمده است :« و کان اکثر عمله فی بیته الخیاطة؛ بیشتر کار پیامبر در خانه، دوختن لباس ها بود»(32).
 
پرورش روحیه توکل به خدا
 یکی از روش های رفتاری رسول گرامی اسلامی در خانواده- به ویژه همسرانش- پرورش روحیه اعتماد و تکیه بر خداوند در آنهاست.

توکل، از ماده «وکالت» می باشد و در لغت به معنای «اعتماد به غیر و اینکه او را از جانب خود نایب قرار دهی.»(33)

در بیان دیگر آمده است: «حقیقت توکل، عبارت است از: اظهار نمودن عجز و ناتوانی...» (34).

می توان گفت که توکل در لغت به معنای اعتماد و اطمینان به غیر، اظهار نمودن عجز و ناتوانی در انجام کار و نایب قرار دادن دیگری در به جا آوردن عمل است.

توکل در اصطلاح دانشمندان اخلاق نیز شبیه به همین معانی تفسیر شده؛ چنان که آمده استک «حقیقت توکلی که در شرع اسلامی آمده، همان اعتماد قلبی در تمام امور بر خدا و صرف نظر کردن از غیر خداست.

این معنا، منافاتی با تحصیل اسباب ندارد، مشروط به اینکه اسباب را در سرنوشت خود اصل اساسی نشمرد...»(35)

پرورش روحیه اعتماد به خدا، یکی از مهم ترین وظایف مربیان و اولیا نسبت به متربیان است.

رسول گرامی اسلام که بزرگ ترین مربّی و معلم بشر می باشد، قبل از همه به این امر اهمیّت می داد آن حضرت همراه می کوشید روحیه اعتماد و تکیه به خداوند را در دل های مردم غرس کند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از سایر مردم سعی می کرد این روحیه را در میان خانواده خود پرورش دهد. پیامبر می کوشید این باور را در دل فرزندان و همسران خود تقویت نماید که: در جهان هستی به جز خداوند، مؤثر واقعی و مستقل وجود ندارد.

همه سبب ها، کارایی و تأثیر گذاری خود را از خداوند دریافت کرده اند. از این رو در حل مشکلات و گرفتاری ها باید تنها به خداوند پناه ببرند. تنها اوست که بر همه چیز تواناست و همه گره ها تنها به دست او باز می شود.

چنان که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است: «انّه کان اذا أصاب أهله خصاصهٌ قال: قوموا الی الصلوه و یقول: و بهذا أمرنی ربّی و قال الله : (و أمر أهلک بالصلاه و اصطبر علیها....(؛(36) اخلاق آن حضرت چنین بود که وقتی خانواده ایشان به مشکلی (مانند فقر و گرسنگی) بر می خوردند، به آنها می فرمود: نماز بخوانید آن گاه می فرمود: خداوند مرا به این امر دستور داده خداوند می فرماید: «خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش. از تو روزی نمی خواهیم، بلکه به تو روزی می دهیم و سرانجام نیک برای اهل تقواست»(37).

پیامبر با این روش، خانواده خود را به این حقیقت آگاه می کرد که باید در هر شرایطی، به خداوند پناه برده و از او یاری بجویند. این رفتار پیامبر گرامی اسلام نقش سازنده ای در پرورش روحیه توکل و اعتماد به خداوند در میان خانواده - به ویژه همسران آن حضرت- داشت.

این رفتار رسول خدا این حقیقت را به همسران او می آموخت که در جهان هستی «سبب واقعی» خداوند است. تمام اسباب ظاهری، آفریده او بوده و آثار خود را از او گرفته اند، بنابراین در حل مشکلات زندگی و برطرف ساختن فقر و گرسنگی باید به او پناه ببرند.

در روایت دیگری آمده است که پیامبر به یکی از همسران خود که مواد غذایی را برای روزهای آینده ذخیره می کرد، فرمود:

«ألم أنهک ان تحبسی شیئاً لغدٍ فانّ الله یأتی برزق کل غدٍ؛ آیا من شما را از ذخیره سازی غذا برای فردا نهی نکردم؛ چرا که خدا روزی هر روز را به بندگانش می رساند».(38)

این رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به انسان ها درس می دهد که در تأمین نیازهای خود به خداوند توکل نموده و باور داشته باشند که خداوند روزی آنها را می رساند.

از این رو نباید به حرص و زیاده خواهی روی آورده و زراندوزی نمایند و یا مواد غذایی را بیش از نیاز روزمرّه شان ذخیره سازی نمایند، این روش، در سلامت روحی و آرامش روانی انسان نقش سازنده و مفیدی خواهد داشت.

البته باید توجه داشت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن این که مردم، به ویژه اهل بیت خود را به توکل و اعتماد به خداوند توصیه می کرد، به استفاده از اسبابی که خداوند در اختیار بشر قرار داده نیز توصیه می کرد و می فرمود: «با توکّل، زانوی اشتر ببند».
 
امر به معروف و نهی از منکر
 یکی از روش های عملی پیامبر اکرم در ارتباط با همسران، دعوت آنان به معروف و بازداشتن آنان از بدی ها بود.

واژه معروف و منکر در لغت چنین معنی شده است: «معروف، اسم است برای هر رفتاری که به واسطه عقل یا شرع نیکو شمرده شده است. و منکر آن است که به واسطه عقل یا شرع زشت دانسته شده است.»(39)

در اصطلاح فقها، واژه «معروف» به معنای چیزی است که عقل و فطرت پاک آن را به نیکی بشناسد. و واژه «منکر» آن است که عقل و فطرت پاک آن را به نیکی نشناسد، بلکه آن را کار بد بداند. به عبارت ساده معروف، یعنی «خوب» و منکر، یعنی «بد»(40).

به طور خلاصه می توان گفت که «معروف» آن چیزهایی است که عقل و فطرت انسان، خوب بودن آن را درک و تأیید کند و یا شرع مقدس آن را خوب و نیکو می داند هر چند عقل انسان از درک آن عاجز باشد.

و «منکر» آن چیزهایی است که عقل و فطرت آدمی، قبح و زشتی آن را درک و تأیید نماید و یا این که شرع مقدّس آن را «بد» معرفی کند اگر چه ممکن است عقل و فطرت انسان نسبت به آن ساکت باشد.(41)

امر به معروف و نهی از منکر در اسلام اهمیت فراوانی داشته و هیچ عملی از نظر ارزش معنوی و آثار مثبتی که در پی دارد، به پای امر به معروف و نهی از منکر نمی رسد. امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهم ترین برنامه های تربیتی و اخلاقی اسلام بوده و از فرایض بزرگ اسلام به حساب می آید.

بر اساس آموزه های دینی، نقطه شروع امر به معروف و نهی از منکر باید از درون منزل و از نزدیک ترین افراد به انسان باشد.

بدون شک همسران، یکی از نزدیک ترین افراد به انسان هستند؛ چرا که آنها شریک زندگی بوده و باید سالیانی را در کنار همدیگر سپری نمایند. از این رو لازم است انسان ابتدا همسر و فرزندان خود را به نیکی دعوت نموده و از بدی ها باز دارد.

رسول گرامی اسلام، در عین حال که رسالت شان جهانی بود، ولی دعوت خود را از نزدیکان خود آغاز کرد، در ادامه نهضت نیز به رفتار نزدیکان، به ویژه همسرانش نظارت داشته و در صورت لزوم به آنان تذکر می داد. چنان که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:

مردی یهودی بر پیامبر وارد شد در حالی که عایشه نیز خدمت آن حضرت نشسته بود. آن مرد خطاب به پیامبر گفت: السلام علیکم؛ یعنی مرگ بر شما باد.

پیامبر نیز به او جواب داد: بر تو باد. مرد یهودی دیگری وارد شد و همان جمله را تکرار کرد.

پیامبر نیز همان جواب قبلی را به او داد. یهودی سومی آمد و همان جمله را تکرار کرد، و پیامبر اکرم با خون سردی همان جواب قبلی را اعاده کرد.

عایشه ناراحت شد و خطاب به مردان یهودی گفت: مرگ، غضب و لعنت خداوند بر شما باد، ای برادران قرده و خنازیر، پیامبر خطاب به همسرش فرمود: «ای عایشه! اگر فحش تجسم یابد، به صورت زشت ممثل، خواهد بود.

و بدان که مدارا و رفق بر هر چیزی گذاشته شود، باعث زینت او می گردد در حالی که اگر از چیزی برداشته شود، سبب سرشکستگی آن خواهد شد.»

عایشه عرض کرد: ای رسول خدا! آیا سخنان آنها را نشنیدی که گفتند «مرگ بر شما؟!» پیامبر فرمود: بلی شنیدم. آنگاه فرمود: آیا جواب مرا به آنان نشنیدی که گفتم: «بر شما باد؟»

سپس پیامبر اکرم یکی از آداب مهم اسلامی را در ارتباط با سلام و جواب آن، به عایشه آموخت و فرمود:

«فاذا سلّم علیکم مسلمٌ فقولوا: السلام علیکم و اذا سلّم علیکم کافر فقولوا: علیک؛ هر گاه فرد مسلمانی به شما سلام کرد، در جواب بگویید: «السلام علیکم؛ درود بر شما» و هر گاه کافری به شما سلام کرد، در جواب بگویید: «علیک؛ بر تو باد»(42).

رسول گرامی اسلام از این طریق، همسرش را به معروف دعوت نموده و از فحش دادن که از مصادیق مهم منکر است، بر حذر داشت.

در نقل دیگری از عایشه آمده است: زن مستمندی هدیه ای به من داد و من آن را از بابب ترحم بر او نپذیرفتم. پس از آن که ماجرا را به رسول خدا بازگو کردم، حضرت فرمود:

«الا قبلتها منها و کافیتها منها فلاتری انّک حقّرتها یا عایشه تواضعی فانّ الله یحبّ المتواضعین و یبغض المستکبرین؛ چرا هدیه او را قبول نکردی و در مقابل به او هدیه ای ندادی تا خیال نکند او را تحقیر کرده ای؟ ای عایشه! فروتن باش؛ زیرا خداوند فروتنان را دوست دارد و بر متکبران خشمگین است».(43)

بنابراین یکی از روش های عملی پیامبر در ارتباط با همسرانش، این بود که در فرصت های مناسب اشتباهات شان را تذّکر می داد و آداب اسلامی را به آنان گوش زد می کرد.
 
آموزش معارف دینی
 یکی از وظایف سرپرست خانواده، آن است که «معارف دین» را به خانواده اش بیاموزد. اگر خود سرپرست از عهده آموزش بر نمی آید، باید زمینه فراگیری آنها را با بردن به مساجد و مجالس مذهبی فراهم نماید.

رسول گرامی اسلام که الگوی کامل و مربی دلسوز همه انسان هاست، بیش از همه به این دستور عمل می نمود؛ چنان که نقل شده است: «و حین افترض الصلوه علی رسول الله أتاه جبرئیل فتضوء و رسول الله ینظر الیه...؛ هنگمی که نماز به پیامبر واجب شد، جبرئیل فرود آمد و در حضور پیامبر وضو گرفت.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به او نگاه می کرد تا ببیند چگونه وضو می گیرد.

سپس رسول خدا مانند جبرئیل وضو گرفت. جبرئیل نماز خواند و پیامبر اکرم نیز همراه جبرئیل نماز خواند. پس از آن که جبرئیل رفت، پیامبر به منزل خدیجه آمده و نحوه وضو گرفتن و نماز خواندن را به او آموخت.

پس از آن خود در حضور خدیجه به طور عملی، آن گونه که از جبرئیل فراگرفته بود، نماز خواند تا خدیجه نحوه نماز خواندن را به خوبی بیاموزد. سپس خدیجه نیز وضو گرفته و نماز خواند...»(44)
 
توجّه به امنیت روحی و روانی همسر
 یکی از عوامل مهم برای تربیت خانوادگی و رشد و کمال انسانی، امنیت و آرامش است همه افراد خانواده- به ویژه زن و شوهر- به امنیت روحی و آرامش نیاز دارند. آنها باید از آرامش روحی لازم بهره مند باشند تا به یک زندگی مطلوب و سازگار دست پیدا کنند.

یکی از چیزهایی که به امنیت و آرامش روحی آسیب می زند، «بدگمانی» است. بدگمانی باعث می شود امنیت روحی از اعضای خانواده رخت بربندد، فضای روحانی و مقدس خانواده آلوده گردد و احساس آرامش که انتظاری است که از کنار یکدیگر بودن حاصل می شود، به احساس اضطراب تغییر یابد. برای حفاظت از این امنیت باید از تمام توان استفاده کرد تا بدگمانی پیش نیاید و اگر پیش آمد، به سرعت از بین برود.(45)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که به این نیاز همسران خود توجه داشته و به آن اهمیت می داد، زمانی که به دستور خداوند مأمور شد چهل روز از همسرش خدیجه فاصله بگیرد، برای تأمین امنیت خاطر همسرش، عمار بن یاسر را به سوی خدیجه فرستاده و فرمود: [از طرف من] به خدیجه بگو: «یا خدیجه لا تظنی انّ انقطاعی عنک [هجره] و لا قلی و لکنّ ربی عزّوجلّ أمرنی بذلک لتنفد امره [لینفد امره] فلا تظنّی یا خدیجه الا خیراً فانّ الله عزوجل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مراراً...؛

ای خدیجه! گمان مبر که دوری من از تو با هدف دور شدن از تو یا از روی خشم و غضب به تو بوده است؛ بلکه به دستور خداوند چنین بوده است تا فرمانش برپا شود. در این دوری جز خیر را گمان مبر. خداوند [به سبب این گذشت تو] هر روز بارها نزد بزرگوارترین فرشتگان خود به تو مباهات می کند. شب هنگام در خانه را ببند و به فراشت برو، بدان که من در خانه فاطمه بنت اسد هستم».

خدیجه در این مدت بارها به خاطر دوری از پیامبر، دچار حزن و اندوه می شد...(46)

این رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تأمین امنیت خاطر همسر گرامی اش خدیجه و جلوگیری از خطور گمان های بد در ذهن خدیجه نسبت به رفتار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود.

بدگمانی در خانواده، به ویژه زن و شوهر به همدیگر، باعث سلب امنیت روحی شده و پیامدهای زیان باری را به دنبال دارد.

خانواده ای که بدگمانی در میان افراد آن رواج دارد، دل های شان پریشان و خالی از محبتّ است.

چنین خانواده ای امنیت و عطوفت را در خارج از خانواده، جست و جو می کنند، چه بسا دختران و پسرانی که متنفّر از خانه و خانواده شده و به خارج از این کانون پناه برده اند و بدبخت شده اند.

چه بسا زنان و مردانی که به دنبال پیدا کردن «محبت» به کارهایی تن داده اند که جز گسست و فروپاشی ارکان خانواده، نتیجه ای در پی نداشته است.(47)
 
شادابی و نشاط
 یکی از نیازهای اساسی و طبیعی انسان، شادی و سرور است. می توان گفت که آدمی مانند یک ماشین از آهن ساخته نشده که هر چه بخواهد از آن کار بکشد و احساس خستگی نکند؛ بلکه انسان، روح و روانی دارد که مانند جسم او خسته می شود؛ همان گونه که جسم انسان نیاز به استراحت و خواب دارد، روح و روان او نیز نیاز به تفریح و شادی دارد.(48)

تجربه نشان داده که اگر انسان به کار یکنواخت ادامه دهد، توانایی های او به تدریج به تحلیل رفته و بازدهی و کارآیی او کاهش می یابد؛ ولی با چند لحظه تفریح، شادی و سرگرمی سالم، نشاط و انرژی لازم را بازیافته و توانایی های او برای ادامه زندگی تجدید می شود.

با توجه به همین ضرورت، شادی به عنوان یک نیاز اساسی انسان از دیدگاه اسلام پسندیده و جایز می باشد.

در فرهنگ دینی «شادکردن دیگران» از خصلت های نیک و پسندیده به حساب آمده و دارای پاداش معنوی است.

در منابع دینی از این کار، به «ادخال سرور» در دل های دیگران یاد شده است. بدون شک شاد کردن اعضای خانواده، به ویژه همسر که شریک زندگی انسان است، بیش از شاد کردن دیگران پاداش معنوی خواهد داشت.

پیشوایان دینی، به ویژه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به این امر توجه داشته و همواره در محیط خانه برای رفع خستگی روحی و روانی همسران خود، برنامه های تفریحی و نشاط انگیزی داشتند. چنان که در این رابطه آمده است:

«کان النبی افکه النّاس مع نسائه؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شادترین خوشروترین مردم با همسرانش بود».(49)

در بیان دیگری آمده است:

«و کان رسول الله یمزحهّن؛ پیامبر با همسران خود، شوخی و مزاح می کرد»(50).

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فضای تازه و شادابی لازم را در محیط خانه به وجود می آورد تا نیازهای روحی و روانی همسرانش از این ناحیه تأمین گردد و خستگی های کار و انجام امور خانه و فرزند داری از وجود آنان برطرف شود.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در شبانه روز، لحظاتی را برای شوخی و مزاح با همسران خود اختصاص می داد و از این طریق روحیه تازه و شادابی لازم را برای آنان پدید می آورد.

پیامبر با مزاح سالم، حالت یکنواختی را از زندگی همسران بر می داشت و تنوع که از نیازهای زندگی انسان ها می باشد را ایجاد می کرد.
 
پاسخ دادن بدی با نیکی
 یکی از آموزه های مهم دینی در اسلام، پاسخ دادن بدی دیگران با نیکی است. مقابله بدی با نیکی، با فضیلت ترین اخلاق انسانی بوده که در نظام اخلاقی اسلام از جایگاه و اهمیّت بالایی برخوردار می باشد.

در منابع دینی از این رفتار به عنوان «مکارم اخلاق» یاد شده و ارزش زیادی در اسلام دارد. پاسخ بدی با نیکی، از هر کسی ساخته نبوده و از ویژگی های انسان های بزرگ و تربیت یافته می باشد.

از آنجا که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کامل ترین انسان در روی زمین بود، بدی دیگران را با نیکی پاسخ می داد.

روش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همه مردم، به ویژه همسرانش بر همین اصل استوار بود.

این روش اخلاقی، یک اصل قرآنی بوده و خداوند چنین دستور داده است: (ادفع بالّتی هی أحسن فإذا الّذی بینک و بینه عداوه کأنّهُ ولیّ حمیم)(51)؛ «بدی او را با نیکی دفع کن، ناگاه خواهی دید همان کسی که میان تو و او دشمنی است، گویی گرم و صمیمی است».

رسول گرامی اسلام همیشه براساس همین دستور قرآن عمل کرده و آن را مبنای رفتار خود با دیگران قرار می داد.

در ارتباط با همسران خود نیز همین روش را دنبال می کرد، بدی ها و کوتاهی های آنان را با نیکی و مهربانی پاسخ می داد؛ چنان که از عایشه نقل شده است:

«کان من احسن النّاس خلقاً... و لا یجزی بالاسیئه مثلها و لکن یعفو و یصفح؛ پیامبر نسبت به خانواده اش از با اخلاق ترین افراد بود. ایشان نه تنها جواب بدی را با بدی پاسخ نمی داد بلکه آنها را مورد بخشش و دلجویی قرار می داد».(52)

در نقل دیگری آمده است: بین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و عایشه ناراحتی ای پیش آمد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از پدر همسر خود، ابوبکر خواست تا بین او و دخترش (عایشه) داوری کند.

پس از رسمیت یافتن جلسه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به عایشه می گوید: اول شما صحبت می کنید، یا من؟ عایشه در جواب می گوید: شما صحبت کنید؛ به شرط این که جز حرف حق، چیز دیگری نگویید.

این اسائه ادب از سوی عایشه نسبت به پیامبر، برای ابوبکر سخت تمام شد و با عایشه سیلی ای زد که از دهان او خون جاری شد. عایشه به پیامبر پناه برد.

پیامبر نیز ابوبکر را به خاطر این عمل مورد نکوهش قرار داده و فرمود: «لم ندعک لهذا و لا أراد منک هذا؛ ما شما را برای حل و فصل قضیه خواسته بودیم نه برای کتک زدن»(53).

این روش اخلاقی پیامبر گرامی می تواند الگوی مناسبی برای همه همسران باشد؛ با وجودی که عایشه به پیامبر اسائه ادب کرده بود، ولی حضرت از او در مقابل خشم پدرش دفاع کرده و به ابوبکر اعتراض نمود.
 
به یاد داشتن نیکی های همسر
 از سیره عملی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همسرانش، یاد کردن نیکی های آنان بود.

رسول گرامی اسلام پیوسته به مناسبت های گوناگون از برخی همسران خود- به ویژه خدیجه - به نیکی یاد کرده و از زحمت ها و از خود گذشتگی های ایشان، سپاس گزاری می کرد.

در جریان ازدواج امیرمؤمنان (صلی الله علیه و آله و سلم) و فاطمه زهرا (علیها السلام) برخی از همسران پیامبر اسلام نزد ایشان رفتند تا برای مراسم عروسی آن دو بزرگوار از حضرت اجازه بگیرند. ام سلمه می گوید:

ما در آغاز نام خدیجه را برده و عرض کردیم: پدران و مادران ما، فدای شما باد ای رسول خدا! ما برای گفتن موضوعی نزد شما آمدیم که اگر خدیجه زنده بود، بی شک از شنیدن آن خوشحال می شد.

وقتی پیامبرنام خدیجه را شنید، به گریه افتاد و سپس فرمود:

«خدیجه! و أین مثل خدیجه؟ صدّقتنی حین کذّبنی الناس و ازرتنی علی دین الله و اعانتنی علیه بما لها انّ الله أمرنی ان أبشّر خدیجه ببیت فی الجنّه من قصر الزمرّد و لا صخب فیه و لا نصب؛

خدیجه! دیگر کجا زنی مثل خدیجه پیدا می شود؟ زمانی که همه مردم مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق می کرد، او پشتیبان من در تبلیغ دین خداوند بود.

برای تبلیغ دین خدا با بذل و بخشش اموال بسیارش مرا یاری کرد. خداوند درباره او به من فرمان داد تا این خبر خوش را به خدیجه بدهم که خداوند در بهشت برای او قصری از زمرد مهیا کرده است که در آنجا سر و صدای آزار دهنده و سختی رنج آوری وجود ندارد».(54)

با بررسی کوتاه در تاریخ زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می توان به وضوح این حقیقت را دریافت که رسول خدا پیوسته از خدیجه با تکریم و احترام یاد می کرد. به عنوان نمونه به یک روایت بسنده می شود.

عایشه می گوید: «کان رسول الله اذا ذکر خدیجه لم یسأم من ثناء علیها و استغفار لها فذکر ذات یوم فحملتنی الغیره فقلت: لقد عوّضک اله من کبیره السن قالت: فرأیت رسول الله غضب غضباً شدیداً....؛

هر گاه از خدیجه یاد می شد، رسول خدا بی درنگ به تعریف و تمجید از او و استغفار برای او می پرداخت. روزی پیامبر از خدیجه یاد کرد، غیرت و حسادت بر من چیره شد و به ایشان عرض کردم: خداوند به جای آن پیرزن [زن جوانی] به تو داده است.

ناگهان دیدم حضرت به شدّت خشمگین شد. من نگران شدم و عرض کردم: «خداوندا! اگر این بار خشم پیامبر فرو بخوابد، دیگر تا پایان عمرم از خدیجه به بدی یاد نخواهم کرد». وقتی پیامبر این برخورد مرا دید، فرمود:

«چرا درباره او این گونه سخن می گویی؟ خدیجه کسی بود که وقتی همه مردم به من کفر ورزیدند، او به من ایمان آورد، و روزی که همه تنهایم گذاشتند، او در کنارم بود، و زمانی مرا تصدیق کرد که همه مرا تکذیب می کردند».(55)

پی‌نوشت‌ها:
1. تحریم/6.

2. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج71، ص 86.

3. مستدرک الوسائل، حسین نوری، ج16، ص 39؛ طه/132.

4. وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج20، ص 232.

5. بحارالانوار، ج16، ص 265.

6. همان، ص 295.

7. سنن النبی، محمدحسین طباطبایی، ص 149.

8. طبقات الکبری، محمد بن سعد، ج1، ص 136.

9. بحارالانوار، ج25، ص 310.

10. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج10، ص 149.

11. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، ج2، ص 156،‌بیروت، دار احیاء‌التراث العربی، 1401ق.

12. سنن النبی، ص 148.

13.بحارالانوار، ج25، ص 310.

14. سنن النبی، ص 148.

15. صحیح بخاری، ج2، ص 156.

16. همان.

17. سیرة المصطفی، هاشم معروف حسنی، ص 71، قم، انتشارات الشریف، چ3، 1415ق.

18. نهج الفصاحه، ترجمه:‌لطیف راشدی، ص 100.

19. بحارالانوار، ج16، ص 249.

20. حجرات/11.

21. بحارالانوار، ج16، ص 265.

22. سنن النبی، ص 100.

23. همان، ص99.

24. مکارم الاخلاق، ص 33.

25. سنن النبی، ص 102.

26. مکارم الاخلاق، ص 82.

27. بحارالانوار، ج16، ص 249.

28. مستدرک الوسائل، ج3، ص 453.

29.الجامع الصحیح، مسلم بن حجاج نیشابوری، ج1، ص 875، بیروت، دارالجبل، چ1، 1426ق.

30. بحارالانوار، ج104، ص 132.

31. موسوعة احادیث اهل البیت، حسین بروجردی، ج1، ص 136.
32. ارشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی، ص115، قم، منشورات، [بی تا].
 
33- مفردات الفاظ القرآن الکریم، راغب اصفهانی، ص 569.

34- تاج العروس من جواهر القاموس، محمد مرتضی زبیدی، ج 8، ص 159، بیروت مکتبه الحیاه [بی تا].

35- کتاب الاخلاق، عبدالله شبّر، ص 275، قم، منشورات مکتبه بصیرتی، 1395ق.

36- طه/ 132.

37- سنن النبی، علامه طباطبایی، ص 61.

38- کشف الغمه، ج1، ص 18.

39- مفردات الفاظ القرآن کریم.

40- امر به معروف و نهی از منکر، حسین نوری، ترجمه: محمد اشتهاردی، ص 83، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ3، 1371ش.

41- آموزه های تربیتی نامه امام علی (ع) به امام حسن (ع)، (پایان نامه)، محمد یونس عارفی، ص 179.

42- بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج16، ص 258.

43- میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، ترجمه: رضا شیخی، ج14، ص 665.

44- نساء حول الرسول، محمد حلبی، ص 3، بیروت، دارالمعرفه، چ5، 1429ق.

45- همسران سازگار، علی حسین زاده، ص 81، قم، مؤسسه امام خمینی، چ6، 1388ش.

46- بحار الانوار، ج16، ص 78.

47- همسران سازگار، ص 81.

48- مستدرک الوسایل، محدث نوری، ج9، ص 28.

49- احیاء العلوم، محمد غزالی، ج3، ص 274.

50- بحارالانوار، ج16، ص 98.

51- فصلت/ 34.

52- سیدنا محمد رسول الله الاسوه الحسنه، اسعد محمد سعید صاغرجی، ج2، ص 381.

53- همان، ج1، ص 381.

54- بحار الانوار، ج43، ص 131.

55- ر. ک: همان، ج16، ص 8 و 12؛ نهج الحق، علامه حلی، ص 369.


منبع: مرکزمطالعات شیعه



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط