اکران هاي 87 (2)- آواز گنجشک ها

تهيه کننده و کارگردان: مجيد مجيدي
فيلمنامه: مجيد مجيدي ـ مهران کاشاني
مدير فيلم برداري: تورج منصوري
موسيقي: حسين عليزاده
طراح صحنه و لباس: اصغر نژاد ايماني
صداگذاري و ترکيب صدا: محمد رضا دلپاک
طراح چهره پردازي: سعيد ملکان
صدابردار: يدالله نجفي
تدوين: حسن حسن دوست
بازيگران: رضا ناحي ـ مريم اکبري ـ کامران دهقان ـ حامد آغازي
94 دقيقه
دستيار اول کارگردان و برنامه ريز: سيروس حسن پور، با تشکر از سيد جمال سيد حاتمي. دستيار دوم کارگردان و انتخاب بازيگر: بهزاد رفيعي. منشي صحنه: منير قيدي. مشاور فيلم نامه: سيد ناصر هاشم زاده. دستيار صدابردار: رشيد دانشمند، سروش ملکي. عکاس: علي تبريزي. مدير توليد: کامران مجيدي. دستياران کارگردان: وحيد کاشي، حسين آژير، مازيار رضاخاني. دستيار تدوين: نيما حسن دوست. دستيار تهيه کننده: سعيد خوش کنار. مجري طرح: جواد نوروزبيگي. دستياران فيلم بردار: محمد ابراهيميان، ناصر بيک زاده؛، بهمن نادياب، عاطف اميري، علي خسروآبادي، حسين داودي. دستيار چهره پردازي: کيان اولادوطن، طاهره مهدوي. مدير صحنه: مصطفي آذرنوش. دستيار صحنه و لباس: ليدا مايلي. دستيار لباس: اطلس منصوري. دستياران دکور: يوسف بهشتي، عليرضا غلامي، سيد حسن موسوي، سامان فريدوني. دستياران صحنه: کيارش حسن پور، اميرحسين نوروز بيگ، با تشکر از بابک پناهي. مشاور در امور بازيگر ناشنوا: مريم قبادي. فيلم بردار پشت صحنه: محمد فراهاني، مهدي فارسي. طراح جلوه هاي ويژه: محسن روزبهاني. تدوين صدا: رضا نريمي زاده. امور صدا: استوديو مون. تدوين صدا و افکت سالن: حسين مافي. دستياران صدا: علي نوري، علي طوسي. جانشين توليد: مجيد بابايي. استوديو تدوين و ترکيب صدا: استوديو روشنا. دستياران جلوه هاي ويژه: ايمان کرميان، کاوس روزبهاني، محمود مسن آبادي. بدل کار: مجتبي سروش. طراح و مجري جلوه هاي ويژه کامپيوتري: امير سحرخيز، کامران سحر خيز. مدير تدارکات: کيومرث عباسي نوده. مدير امور کيفي: بهمن کريميان. دستيار تدارکات: عليرضا قبله، عباس بنايي، سعيد نظري. حسابدار: منوچهر پاوير. امور فني و پشتيباني: مجيد گيل. تروکاژ: منوچهر ثابت قدم، سيد حامد طباطبايي. اتالوناژ: مجيد محمد نژاد، ابوالفضل هاشم زاده. قطع نگاتيو: ابوالفضل سپهري، محمد عابديني، جوا غريبي، حسين کريمي. چاپ: صمد حيدري عشاق، مسعود شاهپورزاده. ظهور: اکبر بخشي زاده، محمد رفيع اسدي الموتي، مجيد دربان، عبدالحسين غفار. شيمي و سانسيتومتري: پدرام عظيمي، پونه مراديان. کنترل کيفي و هماهنگي: زهرا سيد هادي. مسئولان فني: عباسعلي بخش نظري، روح الله عموزاده. مسئول هنروران: عشرت الملوک عظيمي. تيتراژ: امير سحرخيز. آوا: راحله برزگري. ني: شهاب فياض. کمانچه: صبا عليزاده. رباب: نيما عليزاده. عود: علي بوستان. فلوت: رضا عسگرزاده. سازهاي کوبه اي: پژهام اخواص. سه تار و شورانگيز: حسن عليزاده. صدابردار موسيقي: رضا عسگرزاده. گروه حمل و نقل: محمد خليل زاده، محمد صاحبي، ربعلي ستاري، ابوالفضل فولادي، ناصر خانکي، محمد نکويي، حميد اکبري، محمدرضا فريناني. خدمات: حسين شعبان زاده، يوسف مرادنيا، احمدي نامور. ديگر بازيگران: سيدرضا امامي، سيد پيمان امامي، حسن رستم پور، اکرم نجفي، زينب سهرابي، مسعود چوبين، اصغر خرم، بهزاد مينايي، محمدعلي مشکيان، سعيد عراقي، رضا باقري، محسن آهنگرانچي، ابراهيم رهبري، اميرحسين اشرف کاشاني، زهرا منصوري، اميرحسين نوروزبيگي، فرهاد اسماعيلي؛ هنگامه نصراصفهاني، جمشيد جعفري، سعيد مددکار، جواد پورهاشم، حسن ناظميان، بهزاد رفيعي، سعيد رضوي، علي کرم شکريان، شبنم اخلاقي، نشاط نظري، حسن رضايي، محمدرضا شيخي، پويا صالحي، اسماعيل عزيزي. سرمايه گذاران: معاونت اجتماعي سازمان بهزيستي کل کشور، مجيد مجيدي، سازمان فرهنگي و هنري شهرداري. پخش از سازمان توسعه ي سينمايي سوره.
شروع نمايش: از دهم مهر
سينماهاي نمايش دهنده: آزادي، فرهنگ، استقلال، ايران، فلسطين، مرکزي، جوان، اريکه ي ايرانيان، شاهد، فردوسي، بهمن، جمهوري، حافظ، پرديس تماشا

خلاصه داستان:

کريم، کارگر يک شتر مرغ داري، مخالف پيشنهاد پسر نوجوانش حسين مبني بر احياي يک آب انبار متروک به عنوان حوضچه ي پرورش ماهي است. اما حسين دور از چشم پدر، حول آب انبار مي پلکد تا ارزيابي اش کند. سمعک هانيه، خواهر ناشنواي حسين، درون آب مي افتد و خراب مي شود. کريم براي تهيه ي سمعک جديد، از رييس شترمرغ داري تقاضاي مساعده مي کند، ولي مدتي بعد در اثر سهل انگاري او يکي از شترمرغ ها فرار مي کند. کريم تلاش مي کند شترمرغ را پيدا کند اما موفق نمي شود و اخراج مي شود. او به شهر مي رود تا براي تهيه ي سمعک راهي پيدا کند و تصادفاً متوجه مي شود با مسافرکشي از طريق موتورسيکلتش مي تواند درآمدي داشته باشد. او هر روز از اين پولي در مي آورد و از شهر هم وسايل مستعمل پيدا مي کند و در خانه اش انبار مي کند. به تدريج خلق و خويش عوض مي شود؛ حيفش مي آيد به مستمندان صدقه بدهد، از دادن وسايلي که انبار کرده به همسايگان نيازمند دريغ مي ورزد و حتي يک بار تا آستانه ي دزديدن يک يخچال وسوسه مي شود.
حسين و هانيه ـ که کريم موضوع سمعک او را فراموش کرده ـ پنهاني گل مي فروشند تاهزينه ي خريد ماهي را براي راه اندازي حوضچه به دست آورند. کريم متوجه مي شود و پس از تنبيه آنها، سراغ آب انبار مي رود تا تخريبش کند، اما پس از آن که مي بيند بچه ها تميزش کرده اند و گنجشک ها در ديواره هايش لانه ساختاه اند، منصرف مي شود. يک روز وسايلي که انبار کرده بر سرش فرو مي ريزند و جراحت شديد و شکستگي پا، او را خانه نشين مي کند. کريم روزها مقابل پنجره مي نشيند و شاهد تلاش همسر و فرزندانش براي امرار معاش خانواده و بردن همه ي وسايلي که طي اين مدت انبار کرده به بيرون از خانه است و اين مشاهدات اورا به تأمل وامي دارد. روزي که قرار است حسن و دوستانش ماهي هاي حوضچه را تحويل بگيرند، کريم هم با آن ها همراه مي شود، اما با سوراخ شدن دبه، بچه ها مجبور مي شوند ماهي ها را به جوي بريزند تا نميرند و فقط يک شاه ماهي را به حوضچه مي رسانند. يک روز که کريم مقابل پنجره ي اتاق نشسته و گنجشکي را که داخل اتاق حبس شده نجات مي دهد، مش رمضان ـ آبدارچي شترمرغ داري که از زيارت مشهد برگشته ـ مژده بازگشت شترمرغ فراري را به کريم مي دهد. کريم پس از بهبودي، به سر کار اولش برمي گردد و شاهد رقص شترمرغ مي شود.
منبع:سالنامه فيلم - ش 18
/س