اکران هاي 87 (11)- تيغ زن

برنامه ريز و دستيار اول کارگردان: رضا سخايي. دستيار دوم کارگردان: سجادي سپهري شکيب. منشي صحنه: ندا آصف. دستياران اول فيلمبرداري: جشميد الوندي، محمد مجيدي. عکس: احمد احمدي. مدير توليد: شاهين جعفري. صدابرداران صحنه: جهانگير ميرشکاري، داريوش صادق پور. گروه فيلمبرداري: بهزاد مددخاني، رضا فرجي. دستيار صداگذاري و ميکس: علي غرابي تهراني. مجري طرح: رضا داودنژاد. امورصدا: استوديو انديشه. صدابردار موسيقي: حسن فرهاني. سرپرست توليد:
سه‌شنبه، 12 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اکران هاي 87 (11)- تيغ زن
اکران هاي 87 (11)- تيغ زن
اکران هاي 87 (11)- تيغ زن






تهيه کننده، نويسنده و کارگردان: عليرضا داودنژاد
مدير فيلمبرداري: جمشيد الوندي
تدوين: مهران قدکچيان
موسيقي: يحيي سپهري شکيب
طراح صحنه و لباس: مهدي سعيدي
چهره پرداز: نگين ريحاني
صداپردازي و ميکس: علي علويان
بازيگران: رضا عطاران، لادن مستوفي، رضا داودنژاد، علي صادقي، مهرداد نوذري
محصول خط و موج
95دقيقه
برنامه ريز و دستيار اول کارگردان: رضا سخايي. دستيار دوم کارگردان: سجادي سپهري شکيب. منشي صحنه: ندا آصف. دستياران اول فيلمبرداري: جشميد الوندي، محمد مجيدي. عکس: احمد احمدي. مدير توليد: شاهين جعفري. صدابرداران صحنه: جهانگير ميرشکاري، داريوش صادق پور. گروه فيلمبرداري: بهزاد مددخاني، رضا فرجي. دستيار صداگذاري و ميکس: علي غرابي تهراني. مجري طرح: رضا داودنژاد. امورصدا: استوديو انديشه. صدابردار موسيقي: حسن فرهاني. سرپرست توليد: حسين شمسي. قطع نگاتيو: ديگران تومانيان، شارا خچاطوريان، گرگين گريگوريانس، ساکو صيادي. مدير تدارکات: محسن امجدي. ضبط موسيقي: استوديو مدرن. اتالوناژ: وحيد تبريزي، حسن حاجيون، مهرداد عزيزي. تيتراژ و تروکاژ: حسين شمسي، هاشم محققي. چاپ: جهانبخش بخشي، علي بايرامي، سامان حمداللهي. ظهور: رضا شيرمحمدزاده، محمد محسني، رضا طاهريان، محمد راسخ، ابوالقاسم محسني ولي حسن پور، رضا حسين پور. تله سينما: احسان جعفري، امير ايزدگشسب. کنترل: محمدعلي صادقي، محمدرضا جمشيدپي. نوازنده ي تار، سه تار و تنبور: بهمن سپهري شکيب. سنتور: يحيي سپهري شکيب. کمانچه: اصغر فلاح. ترانه خوان: محمدرضا داودنژاد. دستياران تدارکات: سيدمحمد موسوي، حميد کاظم اصلاني، علي درزي. حمل و نقل: علي مهربان، امير عيدي پور، کربلايي احمد رباني، مهران حاج کريميان، حميد رحماني. پذيرايي : علي اصغر تاب. فيلم روز: غلامرضا شمشيري. ساير بازيگران: فرزانه ارسطو، حسين ميرآقايي، سجاد سپهري شکيب، کورش موثق، مصطفي رمضاني، کيوان اوليايي، آرش رحيم زاده، شاهين صالحي، محسن امجدي.
شروع نمايش: از 22 خرداد
سينماهاي نمايش دهنده: قدس، ايران، آستارا، فلسطين، عصر جديد، شهر قصه، اريکه ي ايرانيان، مرکزي، بهمن، کارون، فردوسي، جمهوري، پايتخت، ملت، پرديس تماشا، تهران، حافظ، موزه سينما.

خلاصه داستان:

جوان خيلي چاقي به نام نيما که گويا عاشق دختري ( يا زني) به نان نازنين (يا احتمالاً طلعت) است و گويا محبوب جفاکار است و به عاشق سگ محلي مي کند، به اتفاق دوست ريزه ميزه اش مجيد به تعقيب او مي پردازد. نازنين/ طلعت با يک ماشين کرايه، از جايي نامعلوم در شمال قرار است به جايي در چابک سر در همان خطه برود. او پيش از سوار شدن متوجه مي شود که عطا (راننده ي مشنگ ماشين) همسايه ي دوران کودکي اوست که عاشقش بوده اما عطا تا مدتي او را به جا نمي آورد. مقصد طلعت/ نازنين، ويلاي مدري است که با دارودسته ي عجيبش منتظر او هستند تا يک «فشن شو» (نمايش مد) يک نفره از لباس هاي محلي برگزار کنند و از او فيلم بگيرند. در آغاز معلوم شده بود که کلکي در کار طلعت/ نازنين است و مجيد که با دارودسته ي صاحب ويلا هم ارتباط دارد، قرار است با همدستي زن، پول هاي توي کيف صاحب ويلا را بدزدد. پس از مقداري تعقيب و گريز، مجيد نيما را قال مي گذارد تا مأموريت نامعلومي را انجام بدهد و دوباره معلوم نيست چرا به نيما مي پيوندد. ماشين عطا توي شن هاي ساحل گير مي کند و ماشين نيما هم در نزديکي او متوقف مي شود. نازنين/ طلعت پياده به سوي ويلاي مقصد راه مي افتد و مجيد همين که مقداري مواد مخدر به ريه ي نيما فرستاده، بار ديگر او را در عالم هپروت قال مي گذارد و به ويلا مي رود. عطا و نيما در ساحل، پس از مقداري هذيان هاي جنون آميز در وصف محبوب مشترک شان و درباره ي چيزهاي نامعلوم ديگر، هر کدام به شکلي گذارشان به ويلاي «فشن شو» مي رسد و زماني به آن جا مي رسند که مجيد پول را از کيف برداشته و اعضاي دارودسته در حال کلنجار با او هستند. در جريان تعقيب و گريزي ديوانه وار به سوداي عشق و پول، قهرمانان داستان توي ويلا سنگ هاي قيمتي نامعلومي پيدا مي کنند و به صداي کلاغ هاي بالاي سرشان پاسخ مي دهند. آخرش به نظر مي رسد که نازنين/ طلعت و عطا با هم ازدواج مي کنند. آنها ماشين قراضه ي عطا را گل زده اند و نيما و مجيد که گويي مغازه ي عکاسي و فيلمبرداري باز کرده اند، از گشت عروسي آنها فيلم مي گيرند.
منبع: سالنامه فيلم - ش 18




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما