اکران هاي 87 (43)- مخمصه

دستيار کارگردان: وحيد زارع زاده. برنامه ريز: محمد آهنگراني. منشي صحنه: هاجر سعيدي نژاد. دستيار اول فيلمبردار: آبتين سهامي. دستيار صدابردار: مهدي ابراهيم زاده. دستياران صداگذاري: رامين ابوالصدق، علي ابوالصدق....
سه‌شنبه، 12 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اکران هاي 87 (43)- مخمصه
اکران هاي 87 (43)- مخمصه
اکران هاي 87 (43)- مخمصه






نوسينده، کارگردان و تدوين گر: محمدعلي سجادي
مدير فيلمبرداري: حسن ملکي
موسيقي: سعيد شهرام
طراح چهره پردازي: محسن ملکي
صدابردار صحنه: ناصر شکوهي نيا
طراح صحنه و لباس: کيوان مقدم
صداگذاري و ميکس: مسعود بهنام، حسين ابوالصدق
بازيگران: مسعود رايگان، شهرام حقيقت دوست، مهدي پاکدل، فرهاد قائميان، لاله اسکندري، ثريا قاسمي، مريم کاوياني
تهيه کننده: منوچهر شاهسواري
95 دقيقه
دستيار کارگردان: وحيد زارع زاده. برنامه ريز: محمد آهنگراني. منشي صحنه: هاجر سعيدي نژاد. دستيار اول فيلمبردار: آبتين سهامي. دستيار صدابردار: مهدي ابراهيم زاده. دستياران صداگذاري: رامين ابوالصدق، علي ابوالصدق. دستيار تدوين: احسان جعفري. مدير توليد: منوچهر شاهسواري. عکاس: مهدي حيدري. روابط عمومي: افسانه فراهاني. فيلمبردار پشت صحنه: نيما دبيرزاده. دستيار صحنه و لباس: رضا عسکرخاني، فرشاد مهديادگار. دستيار چهره پردازي: سعيد آهنگرها، نسيم اسدي. جامه دار: وحيده حيدري. طراح و مدير جلوه هاي ويژه بدل کاري: پيمان ابدي. جلوه هاي ويژه بصري: اميررضا معتمدي. جلوه هاي ويژه ميداني: داود رسوليان، حميد رسوليان، ناظر کيفي: رضا دادويسي. مشاور انتظامي: فرهاد شمس آبادي. اجراي جلوه هاي ويژه بدل کاري: شهرام فاضل، ارشا مقدسي، عليرضا قره خاني، مهدي احمدي، سيامک عباسي، سعيد اصانلو، حميدرضا قره خاني، مصطفي مرتضي پور. هنروران انتظامي: جواد ابوفاضلي، عباس نجيب، يدالله کرمي آزاد، علي اکبر عابدي، سهراب حيدري، محمود احمدي، محمدرضا کيامنش، رضا پاخيره، محمدحسن ترشاني، اسماعيل حيدري، مرحوم محمد صدوقي. دستياران تدارکات: ولي جامه بزرگي، محمد طاولي. امور مالي: مهدي اسکندري. حمل و نقل: غلامحسين خوانساري، مجيد چالش، محمد گل چوبي، ايرج ابراهيمي، اميد اصغري. دستيار توليد: مجتبي علي شاه،. پشتيباني توليد: بهزاد هاشمي. مدير تدارکات: مجيد بذرپاش. دستياران نور: علي لنگرلو، حامد کرمي، رضا طوفانيان نوري. سينه موبيل: حسين زاده. چاپ و ظهور: مرکز خدمات صنايع فيلم ايران.سرپرست توليد: حسين شمس. قطع نگاتيو: ديگران تومانيان، داود برجعلي، گرگين گريگوريانس. اتالوناژ: حسن حاجيون، مهرداد عزيزي، نوا رضواني، وحيد تبريزي. تيتراژ . تروکاژ: حسين شمس، هاشم محققي. چاپ: علي بايرامي، جهانبخش بخشي. ظهور: رضا شيرمحمدزاده، محمود محسني، رضا طاهريان، محمدراسخ، ابوالقاسم محسني، محمدرضا جمشيدپي. کنترل: محمدعلي صادقي، سامان حمداللهي. تله سينما: احسان جعفري، تينا سلطانيان، مانا محمدطاهر. فيلم رو: غلام شمشيري. تاورکرين: رضا احدي، گودرزي. خدمات: رضا صابري، علي پارسه، تقي حکيمي. ساير بازيگران: اميررضا دلاوري، فرهاد بشارت، معصومه مير حسيني، شيوا خسرومهر، پويا دلاوري، حميد صفايي، اصغر معيني، علي لنگرلو، سپيده پهلوان زاده، عاطفه نيک عزم، پارسا بهادري. پخش از فيمليران. محصول 1385 مؤسسه ناجي هنر ودفتر آفتاب نگاران.
شروع نمايش: از 25 دي
سينماهاي نمايش دهنده: قدس، آزادي، صحرا، اريکه ايرانيان، آستارا، جوان، پرديس ملت، عصر جديد، پايتخت، ماندانا، مرکزي، تهران، جي، پيوند، شاهد، فرهنگ سراي اشراق، بهمن، موزه سينما.

خلاصه داستان:

امير دلاوري و دستيارش ياشار به شيوه اي خاص خود دزدي هايي مي کنند و پليس را قال مي گذارند. رضا شميراني کارآگاه پليس که مسئول پي گيري پرونده ي اين دزدي هاست مصمم به دستگيري آن هست اما سرنخ چنداني ندارد. او که چند سال پيش در ازدواج با دختر مورد علاقه اش يلدا ناکام مانده با مادر و خواهرش و فرزند خردسال خواهر زندگي مي کند. يکي از همکاران دزدها، زخمي و دستگير مي شود اما يپش از آن که بتواند اطلاعاتي به پليس بدهد، ياشار اورا در بيمارستان مي کشد. اين زماني است که کارآگاه شميراني و همکارش نيز در بيمارستان هستند، اما رضا ناگهان يلدا را در بيمارستان مي بيند و هنگامي که اين دو مشغول صحبت کردن هستند، ياشار شاهد را مي کشد. رضا ياشار را تعقيب مي کند اما ياشار موفق به فرار مي شود. يلدا که از شوهرش جدا شده و فرزند خردسالي دارد، ديدارهايش را به رضا ادامه مي دهد و حتي ظاهراً به دليل تهديد دارودسته ي دزدها مدتي ناچار مي شود به خانه ي رضا برود. مادر رضا هم که به او علاقه دارد و مايل به ازدواج رضا با اوست از اين اتفاق استقبال مي کند. رضا در جريان پي گيري هايش درمي يابد که يکي از دستيارانش با دزدان همکاري مي کند و با اطلاعات تازه اي که به دست مي آيد، پليس خود را به محل سرقت دزدان از يک بانک مي رساند. در زدوخورد، ياشار دستگير مي شود، اما امير دلاوري که ظاهراً يلدا را گروگان گرفته، در آنجا نيست. معلوم مي شود که در واقع يلداـ که شوهر سابقش دوست امير بوده ـ با دزدان همکاري داشته و نزديک شدنش به رضا هم براي جاسوسي بوده؛ از جمله در بي سيم رضا فرستنده اي کار گذاشته که دزدان را از اقدامات پليس مطلع مي کرده است. امير در تماس با رضا وانمود مي کند که يلدا را گروگان گرفته و مي خواهد او را با ياشار مبادله کند. پيش از مبادله، رضا متوجه نقش يلدا در اين ماجرا مي شود، درحالي که يلدا هم از کرده اش پشيمان است. در محل مبادله، يلدا که قصد فرار دارد به شليک امير مي ميرد و امير هم به دست پليس کشته مي شود.
منبع:سالنامه فيلم - ش 18




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما