منافع امام غائب !
از زمانی که امام عصر(ع) از دیده ها پنهان شده و در پس پرده غیبت زندگی خود را شروع کرده است، انبوهی از پرسشها، پیرامون مسائل غیبت مطرح شده است که بسیاری از آنها از یک پیشینه دیرینه ای برخوردار است، به گونه ای که بسیاری از این سؤالها در نوشته های نویسندگان کتابهای مربوط به امام زمان(ع) در قرن چهارم و پنجم اسلامی مطرح گردیده و علما پاسخهای مناسبی به آن داده اند.
از جمله پرسشهای رایج درباره امام زمان(ع) این است که:
ـ به فرض قبول امامی که فرزند بلافصل امام عسکری(ع) است چه خاصیتی بر وجود ایشان مترتب است؟
ـ اگر امام، پیشوای مردم است باید ظاهر باشد. بر وجود امام ناپیدا چه فایده ای می توان یافت؟
ـ امامی که صدها سال است، غایب است، نه دین را ترویج می کند، نه مشکلات جامعه را حل می نماید، نه پاسخ مخالفان را می دهد، نه امر به معروف و نهی از منکر می کند، نه از مظلومی حمایت می کند و نه حدود و احکام الهی را جاری می سازد، بود و نبودش با هم چه تفاوتی دارند؟
ـ در دوران غیبت که آن جمال الهی از دیدگان ما ناپیداست نحوه استفاده ما از آن حضرت چگونه است؟
پیش از پاسخگویی به این پرسشها ذکر نکاتی چند در این باره ضروری است:
۱. ظاهراً این اشکالات از زبان کسانی مطرح می گردد که در واقع نه امام را شناخته اند و نه به معنای حقیقی امامت پی برده اند. و امام را مانند رهبری عادی که کارش مسئله گویی و حداکثر، اجرای حدود و احکام است می دانند، در حالی که مقام امامت و ولایت به مراتب از این مقامات ظاهری شامخ تر و والاتر است و باید دانست که مفهوم غایب بودن امام مهدی(ع) این نیست که وجودی نامرئی دارد و به یک وجود پنداری شبیه تر است، بلکه او نیز از یک زندگی طبیعی عینی خارجی برخوردار است و تنها استثنایی که در زندگی او وجود دارد، عمر طولانی اوست و الاّ آن وجود نازنین، در جامعه انسانی به طور ناشناس زندگی می کند.
۲. باید گفت، اگر چه حضور شخصی امام غایب در بین مردم سبب می شود که مسلمانان از برکات بیشتر و در سطح وسیع تری بهره مند شوند، ولی این چنین نیست که اگر شخص امام غایب بود هیچ گونه فایده و ثمره ای برای امت اسلام و مردم نداشته باشد، بلکه مردم را تحت نفوذ شخصیتی خود می گیرد زیرا آثار امام ـ که بقیهالله در زمین است ـ بر دو قسم می باشد:
۱. آثار حضور؛
۲. آثار ظهور؛
و غیبت امام به معنای عدم ظهور اوست، نه عدم حضور.
۳. مسئله فوائد وجودی امام غایب از طرق ذیل قابل بررسی و محل بحث است:
۱. از طریق محاسبات اجتماعی؛
۲. از طریق قرآن و نهج البلاغه؛
۳. از طریق روایات متعدد معصومین(ع).
تا هر فردی به فراخور فکر خود، یکی از این طرق یا هر سه را بپذیرد؛ به گونه ای که شخص غیر معتقد، به اصالت قرآن و نهج البلاغه، از طریق اول می تواند فایده وجود امام غایب را به خوبی درک کند.
اینک؛ بیان این راهها و پاسخ به سؤال مورد نظر به کمک آنها:
اصولاً هر جامعه ای برای خود تشکیلات و سازمانی دارد، و برای بقا و ادامه کار سازمانها و به منظور تعقیب هدف، وجود رهبری لازم است. هرگاه این رهبر در دل اجتماع باشد، وجود و مداخله اش در رهبری و گردش تشکیلات و سازمانها لازم و ضروری خواهد بود، ولی هرگاه که رهبر به عللی محبوس، یا تبعید و دور افتاده، یا مریض و بیمار باشد، وجود او برای پیگیری امور اجتماع و افراد، کافی خواهد بود؛ زیرا باز مردم به امید آن رهبر، دست به دست هم داده، کارها را ادامه می دهند. در طول تاریخ، در میان ملل زنده که قیام و نهضتهایی داشتند، برای این مطلب گواهیهای فراوانی وجود دارد که نشان می دهد تا آن رهبر از حیات و زندگی برخوردار بوده، هر چند از نزدیک موفق به رهبری نمی شده، اما تشکیلات آن گروه، باقی و پایدار می ماندهاست؛ اما لحظه ای که حیات و زندگی او به پایان می رسید، تفرقه و دو دستگی، تشتّت قوا و پراکندگی و نابسامانی در میان جمعیت حکم فرما می گردید.
بهترین شاهد بر این که وجود رهبر، حافظ نظام و نگاهدارنده مکتب و مایه تشکّل پیروان اوست، ماجرای نبرد احد است. در جنگ احد، به طور اشتباه، و یا از روی غرض ورزی، ندایی در قلب لشکر بلند شد:
ألا قد قتل محمّد
محمد کشته شد.
این خبر ناگوار، زمانی در میان مسلمانان منتشر شد که آنان مشغول دفاع از تجاوز و تعدّی مهاجمان بودند. وقتی شایعه مرگ رهبر قوت گرفت، نظام و پیوستگی آنان چنان گسسته گردید که هر کدام به گوشه ای فرار کرده و دست از نبرد کشیدند و گروهی به فکر پیوستن به لشکر دشمن افتادند، اما هنگامی که خبر قتل پیامبر تکذیب شد، لشکر از هم پاشیده، بار دیگر به دلگرمی وجود رهبر از نقاط مختلف دور پیامبر گرد آمده و نبرد و دفاع را از سر گرفتند. خداوند، در قرآن کریم، این حقیقت را به خوبی بیان فرموده:
و ما محمّد، الاّ رسول قد خلت من قبله الرّسل أفإن مات أو قتل انقلبتم. علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرّالله شیئاً و سیجزی الله الشّاکرین.
با این توضیح، درباره امام زمان(ع) باید گفت: آیا اعتقاد به وجود امام حی و حاضر، ناظر، مستعد و آماده برای نهضت، هر موقعی که خدا بخواهد، در حفظ وحدت جمعیت و تشکیلات، بالأخص آماده کردن افراد برای نهضت و قیام بر ضدّ جور، استبداد و خودکامگی، و افسانه پرستی و تفرقه اندازی مؤثر نیست؟
هرگاه جمعیتی معتقد شود که رهبر آنان در قید حیات و زندگی بوده و پیوسته مترقب فرمان الهی است که از پس پرده غیبت بیرون آید، به طور مسلم ناامید نمی شود، وحدت کلمه خود را از دست نمی دهد و در حفظ مکتب خویش می کوشد.
بنابراین اگر رهبر یک جنبش در میان مردم هم نباشد، وجود واقعی او می تواند الهام بخش معنوی و مایه امید، تحرّک و یادآوری گردد و اما در مورد این که چرا خداوند امام را در موقع ظهور خلق نکرد، باید گفت: اگر چنین بود، اصولاً عنوان انتظار ظهور مصلح، واقعیت خارجی پیدا نمی کرد، زیرا انسانها در انتظار فردی می توانند باشند که به زنده بودنش معتقدند والاّ نمی توان بشریت را به این دلخوش داشت که چند سال بعد ممکن است کسی به دنیا آید که قرار است نقش منجی را ایفا کند. پس آدمیان در شناخت دقایق و ظرایف حیات و برای آنکه در مسیر تکاملی به پیکار برخیزند، لازم است که از وجود رهبری، حتی اگر غایب باشد، الهام گرفته و بهره مند گردند.
پروردگارا، روی زمین هیچ گاه از حجتهای تو خالی نمی ماند، حجتهایی که گاهی مرئی و آشکار، و گاهی از بیم مردم پنهان است، تا دلایل آئین الهی محو و نابود نشود.
مقصود امام علی(ع) از «حجت خائف و مغمور» کیست؟ آیا جز آن پیشوای معصوم است که بر اثر نبودن شرایط مساعد، در پس پرده غیبت به سر می برد تا روزی که جهان برای قیام و نهضت او آماده گردد؟
پس از آگاهی از این دو نوع حجت به ذکر نام گروهی از اولیای الهی که آنان یا غایب و پنهان بوده و با این حال هدایت می کردند یا به صورت مستتر به سازندگی افراد اشتغال داشتند و یا این که نبی و ولی بودند ولی منتظر آن بودند که فرمان حق رسیده و سپس انجام وظیفه کنند، می پردازیم:
الف) معلم موسی که در اخبار به نام «خضر» معرفی شده است؛
ب) پیامبر گرامی اسلام(ص) که سه سال از طریق فردسازی هدایت می کرد؛
ج) حضرت موسی(ع) در مدت غیبت چهل روزه؛
د) حضرت یونس(ع) که مدتها در شکم نهنگ، پنهان از دیدگان به سر می برد.
فرمود: آری! قسم به پروردگاری که مرا به پیامبری برانگیخت، از وی نفع می برند و از نور ولایتش کسب نور می کنند، هم چنان که از خورشید استفاده می نمایند، هنگامی که در پشت ابرها پنهان می گردد.
فرمود: آن چنان که از خورشید استفاده می شود هنگامی که در پشت ابرها پنهان گردد.
راوی پرسید:
از امام غایب چگونه استفاده می شود؟
فرمود: آن چنان که از خورشید استفاده می شود هنگامی که در پشت ابر قرار گیرد.
د) در توقیع مبارکی که از ناحیه مقدس امام عصر(ع) توسط دومین نایب خاص ایشان، محمدبن عثمان به اسحاق بن یعقوب صادر شده است، چنین آمده است:
اما چگونگی استفاده مردم از من، بهسان استفاده آنهاست از خورشید، هنگامی که در پشت ابر پنهان شود.
۱. نور هستی و هدایت توسط آن حضرت می رسد؛ زیرا حضرات ائمه(ع)، علت غایی ایجاد مخلوقات عالم اند و اگر آنها نبودند نور عالم به غیر ایشان نمی رسید و نیز به برکت آنهاست که علوم و معارف حقّه بر مردم آشکار می گردد و گرفتاریها از امت اسلام برطرف می شود. اگر آنها نبودند، مردم به وسیله اعمال زشت خود مستحق انواع عذابهای الهی می شدند، چنان که خداوند فرموده است:
و ما کان اللَّه لیعذّبهم و أنت فیهم...
۲. همان گونه که مردم از آفتاب پشت ابر بهره می برند و انتظار دارند که ابر کنار رفته و دوباره قرص خورشید پیدا شود تا بیشتر از آن بهره بگیرند، در ایام غیبت نیز شیعیان با اخلاص، در همه وقت، منتظر ظهور امام عصر(ع) هستند و هیچ گاه مأیوس نمی گردند.
۳. کسانی که وجود آن حضرت را با همه آثار و علائمی که دارد انکار می کنند، مانند انکار کنندگان خورشید هنگام ناپدید شدن آن در پشت ابر می باشند.
۴. گاهی برای بندگان خدا پنهان شدن خورشید در پشت ابر از روی مصلحت بهتر از آشکار بودن آن است. همچنین غیبت امام زمان(ع) از روی مصلحت برای مردم عصر غیبت، بهتر است. از این رو ایشان از نظرها غایب گردیده اند.
۵. نگاه کردن مستقیم به خورشید، بینایی انسان را به مخاطره می افکند و این به خاطر ضعف قوه دید و عدم احاطه به خورشید است. آفتاب ملکوتی وجود امام عصر(ع) نیز همین گونه است که اگر همه او را ببینند ممکن است به حال مردم زیان بخش باشد و موجب کوردلی آنها از دیدن آفتاب حقیقت گردد. در صورتی که در غیبت ایشان، چشم بصیرتشان موجب ایمان به او می گردد؛ همان طور که انسان می تواند از میان ابر به خورشید بنگرد و ضرری نبیند.
۶. گاهی آفتاب از میان ابر بیرون می آید اما یکی به آن می نگرد و دیگری توجهی ندارد. همین طور نیز ممکن است آن حضرت در ایام غیبت بر عده ای آشکار شود ولی دیگران او را نبینند.
۷. وجود ملکوتی و نور مطلق الهی ائمه اطهار(ع) از لحاظ نفعی که برای عالم وجود دارند، همانند خورشید است و تنها کسانی نمی توانند از وجود مقدسشان بهره مند گردند که چشم دلشان کور باشد. در قرآن کریم نیز به این اشاره شده است:
و من کان فی هذه أعمی فهو فی الآخره أعمی و اضلّ سبیلاً.
۸. همان طور که خورشید نورش فروزان است و به اندازه روزنه های خانه ها وارد آن می شود و به اندازه ارتفاع آنها در آن می تابد، مردم نیز به اندازه روزنه های دلشان از انوار هدایتگر اهل بیت(ع) استفاده می کنند. اگر انسان، پرده های هواپرستی را از پیش روی خود کنار بزند، در زیر آسمان قرار می گیرد و نور آفتاب، بدون مانع، از هر سو او را احاطه می کند.۱۰
امام باقر(ع) در حدیثی فرمودند:
اینکه خداوند می فرماید: «إعلموا أنّ الله یحیی الأرض بعد موتها» به این معنی است که خداوند به وسیله قائم(ع) زمین مرده را حیات خواهد داد.۱۱و۱۲
حضرت آیت اللَّه جوادی آملی در این باب میفرمایند: « تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت امام به واقع شدن آفتاب پشت ابر لطایف بسیاری در بردارد:
۱. خورشید در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او در حرکتاند، چنان که وجود گرامی حضرت حجت(ع) در نظام هستی مرکزیت دارد:
ببقائه بقیت الدّنیا و بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض والسّماء.۱۳
۲. خورشید در این مجموعه، منافع فراوانی دارد: ایجاد جاذبه،که مایه ثبات و بقای نظام است؛ گرما و حرارت، که از پشت انبوه ابر غلیظ نیز به زمین می رسد؛ باد و باران، روییدن گیاهان و امثال آن از برکت تابش خورشید است و ابر گرفتگی در آن اثر مهمی ندارد. بله، نور افشانی از پشت ابر، کمتر خواهد بود. بدین ترتیب ابر گرفتگی فقط یکی از منافع آفتاب ـ آن هم در برخی نقاط ـ را تقلیل می دهد، نه این که از بین ببرد.
۳. ابر، هرگز آفتاب را نمی پوشاند بلکه ما را می پوشاند، در نتیجه ما را از دیدن آن محروم می کند، نه آنکه در منفعت رسانی آن خلل ایجاد کند. چگونه می توان گفت کسی که عالم وجود در قبضه قدرت اوست و می تواند هر لحظه ای در هر جا حضور داشته باشد، غایب است؟
۴. پوشاندن ابر، اختصاص به کسانی دارد که در زمین هستند نه کسی که بر فراز ابر حرکت می کند. غیبت آن حضرت نیز برای کسانی است که به دنیا و طبیعت چسبیده اند، اما کسانی که بر ابرهای شهوات و غبار هواهای نفسانی پا می گذارند و در آسمان عبودیت پرواز می کنند، در بهره گرفتن از خورشید با دیگران قابل مقایسه نیستند.
۵. آفتاب، لحظه ای از نورافشانی غفلت نمی کند. هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره می برد و اگر بتواند همه موانع را کنار بزند و در برابر آفتاب بنشیند بهره کاملی می برد. چنان که حضرت ولی عصر(ع) مجرای فیض الهی است و از این جهت فرقی بین بندگان خدا نمی گذارد؛ لیکن هر کس به اندازه ارتباط خود مستفیض می شود.
۶. اگر این آفتاب پشت ابر هم نباشد شدت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد. اگر وجود گرامی آن حضرت در پس پرده غیبت نباشد سختیها و تنگیهای معیشت و کینه توزی دشمنان مجالی به شیعه نمی دهد. آن حضرت در توقیع مبارک خود به مرحوم شیخ مفید(ره) نوشته اند:
ما در مراعات حال شما سهل انگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمی کنیم وگرنه سختیها و تنگناهای فراوانی به شما می رسید و دشمنان، شما را نابود می کردند:
إنّا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم الّلأو اء و اضطلمکم الأعداء.۱۷
۷. درست است که امام(ع) با حضور و ظهور خود می تواند مایه اضمحلال دشمنان گردد، آن گونه که از نظر علمی، تابش بدون ابر و مستقیم خورشید ـ به خاطر اشعه هایی که دارد ـ ضدّعفونی کننده و از نظر فقهی نیز جزو مطهرات محسوب می شود و برخی نجاسات را پاک می کند، لیکن وجود امام معصوم(ع) در نظام آفرینش مثل مغناطیس زمین است که با وجود نامرئی بودن، همه قبله نماها و قطب نماهای کشتیها، هواپیماها، عملیاتهای نظامی و... را به حرکت درمی آورد و از برکت آن میلیونها بلکه میلیاردها انسان، جهت قبله یا مسیر مسافرت خود را پیدا می کنند و به مقصد می رسند.۱۹
الف) امنیت فکری و روحی: امام و حجت خدا براساس این که مسؤلیت هدایت و ارشاد جامعه را برعهده دارد، از مرزهای اعتقادی و فکری جامعه اسلامی نگهبانی می کند تا مورد هجوم افکار غلط و اعتقادات منحرف دشمنان خدا واقع نشود. در پرتو هدایت و ارشاد حجت خداست که انحرافات فکری و عقیدتی که موجب تزلزل روحی و فکری جامعه است، از بین رفته و امنیت فکری و روحی به وجود می آید.
ب) احساس آرامش در سایه امام: یکی دیگر از ثمرات مهم امام در میان بندگان از جهت وجود شخصیتی بزرگ، ملکوتی، معصوم و آگاه به حال مردم است و در میان افرادی که اعتقاد به امامت و رهبری وی دارند و او را از هر کس دیگر نسبت به خود مهربان تر و دلسوزتر می دانند، موجب دلگرمی روحی است و هر نوع یأس و نومیدی را از ایشان دور می کند و آنها را به آینده ای روشن و ارزشمند امیدوار می سازد. به عبارت دیگر وجود امام، نقطه اتکایی است برای بندگان خدا که در هنگام مواجهه با حوادث هولناک، به وی پناه برند و به عنوان پناهگاهی چاره ساز و آرام بخش از وجود امام منتفع گردند و به تلاش و کوشش خویش در راستای نیل به اهداف الهی و اسلامی ادامه دهند.
إن الله لیدفع بمن یصلّی من شیعتنا عمّن لایصلّی ولو اجتمعوا علی ترک الصّلاه لهلکوا.
به درستی که خداوند به واسطه نمازگزاران شیعه، بلا را از کسانی که نماز نمی خوانند، دفع می کند، زیرا اگر همه شیعیان نماز را ترک کنند، هلاک می گردند.۲۳
واضح است که وقتی وجود افراد مؤمن در اجتماع، چنین برکتی را به همراه داشته باشد، برکات وجود اما
منبع:www.sibtayn.com
/خ
از جمله پرسشهای رایج درباره امام زمان(ع) این است که:
ـ به فرض قبول امامی که فرزند بلافصل امام عسکری(ع) است چه خاصیتی بر وجود ایشان مترتب است؟
ـ اگر امام، پیشوای مردم است باید ظاهر باشد. بر وجود امام ناپیدا چه فایده ای می توان یافت؟
ـ امامی که صدها سال است، غایب است، نه دین را ترویج می کند، نه مشکلات جامعه را حل می نماید، نه پاسخ مخالفان را می دهد، نه امر به معروف و نهی از منکر می کند، نه از مظلومی حمایت می کند و نه حدود و احکام الهی را جاری می سازد، بود و نبودش با هم چه تفاوتی دارند؟
ـ در دوران غیبت که آن جمال الهی از دیدگان ما ناپیداست نحوه استفاده ما از آن حضرت چگونه است؟
پیش از پاسخگویی به این پرسشها ذکر نکاتی چند در این باره ضروری است:
۱. ظاهراً این اشکالات از زبان کسانی مطرح می گردد که در واقع نه امام را شناخته اند و نه به معنای حقیقی امامت پی برده اند. و امام را مانند رهبری عادی که کارش مسئله گویی و حداکثر، اجرای حدود و احکام است می دانند، در حالی که مقام امامت و ولایت به مراتب از این مقامات ظاهری شامخ تر و والاتر است و باید دانست که مفهوم غایب بودن امام مهدی(ع) این نیست که وجودی نامرئی دارد و به یک وجود پنداری شبیه تر است، بلکه او نیز از یک زندگی طبیعی عینی خارجی برخوردار است و تنها استثنایی که در زندگی او وجود دارد، عمر طولانی اوست و الاّ آن وجود نازنین، در جامعه انسانی به طور ناشناس زندگی می کند.
۲. باید گفت، اگر چه حضور شخصی امام غایب در بین مردم سبب می شود که مسلمانان از برکات بیشتر و در سطح وسیع تری بهره مند شوند، ولی این چنین نیست که اگر شخص امام غایب بود هیچ گونه فایده و ثمره ای برای امت اسلام و مردم نداشته باشد، بلکه مردم را تحت نفوذ شخصیتی خود می گیرد زیرا آثار امام ـ که بقیهالله در زمین است ـ بر دو قسم می باشد:
۱. آثار حضور؛
۲. آثار ظهور؛
و غیبت امام به معنای عدم ظهور اوست، نه عدم حضور.
۳. مسئله فوائد وجودی امام غایب از طرق ذیل قابل بررسی و محل بحث است:
۱. از طریق محاسبات اجتماعی؛
۲. از طریق قرآن و نهج البلاغه؛
۳. از طریق روایات متعدد معصومین(ع).
تا هر فردی به فراخور فکر خود، یکی از این طرق یا هر سه را بپذیرد؛ به گونه ای که شخص غیر معتقد، به اصالت قرآن و نهج البلاغه، از طریق اول می تواند فایده وجود امام غایب را به خوبی درک کند.
اینک؛ بیان این راهها و پاسخ به سؤال مورد نظر به کمک آنها:
۱. وجود رهبر مایه بقای مکتب است
اصولاً هر جامعه ای برای خود تشکیلات و سازمانی دارد، و برای بقا و ادامه کار سازمانها و به منظور تعقیب هدف، وجود رهبری لازم است. هرگاه این رهبر در دل اجتماع باشد، وجود و مداخله اش در رهبری و گردش تشکیلات و سازمانها لازم و ضروری خواهد بود، ولی هرگاه که رهبر به عللی محبوس، یا تبعید و دور افتاده، یا مریض و بیمار باشد، وجود او برای پیگیری امور اجتماع و افراد، کافی خواهد بود؛ زیرا باز مردم به امید آن رهبر، دست به دست هم داده، کارها را ادامه می دهند. در طول تاریخ، در میان ملل زنده که قیام و نهضتهایی داشتند، برای این مطلب گواهیهای فراوانی وجود دارد که نشان می دهد تا آن رهبر از حیات و زندگی برخوردار بوده، هر چند از نزدیک موفق به رهبری نمی شده، اما تشکیلات آن گروه، باقی و پایدار می ماندهاست؛ اما لحظه ای که حیات و زندگی او به پایان می رسید، تفرقه و دو دستگی، تشتّت قوا و پراکندگی و نابسامانی در میان جمعیت حکم فرما می گردید.
بهترین شاهد بر این که وجود رهبر، حافظ نظام و نگاهدارنده مکتب و مایه تشکّل پیروان اوست، ماجرای نبرد احد است. در جنگ احد، به طور اشتباه، و یا از روی غرض ورزی، ندایی در قلب لشکر بلند شد:
ألا قد قتل محمّد
محمد کشته شد.
این خبر ناگوار، زمانی در میان مسلمانان منتشر شد که آنان مشغول دفاع از تجاوز و تعدّی مهاجمان بودند. وقتی شایعه مرگ رهبر قوت گرفت، نظام و پیوستگی آنان چنان گسسته گردید که هر کدام به گوشه ای فرار کرده و دست از نبرد کشیدند و گروهی به فکر پیوستن به لشکر دشمن افتادند، اما هنگامی که خبر قتل پیامبر تکذیب شد، لشکر از هم پاشیده، بار دیگر به دلگرمی وجود رهبر از نقاط مختلف دور پیامبر گرد آمده و نبرد و دفاع را از سر گرفتند. خداوند، در قرآن کریم، این حقیقت را به خوبی بیان فرموده:
و ما محمّد، الاّ رسول قد خلت من قبله الرّسل أفإن مات أو قتل انقلبتم. علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرّالله شیئاً و سیجزی الله الشّاکرین.
با این توضیح، درباره امام زمان(ع) باید گفت: آیا اعتقاد به وجود امام حی و حاضر، ناظر، مستعد و آماده برای نهضت، هر موقعی که خدا بخواهد، در حفظ وحدت جمعیت و تشکیلات، بالأخص آماده کردن افراد برای نهضت و قیام بر ضدّ جور، استبداد و خودکامگی، و افسانه پرستی و تفرقه اندازی مؤثر نیست؟
هرگاه جمعیتی معتقد شود که رهبر آنان در قید حیات و زندگی بوده و پیوسته مترقب فرمان الهی است که از پس پرده غیبت بیرون آید، به طور مسلم ناامید نمی شود، وحدت کلمه خود را از دست نمی دهد و در حفظ مکتب خویش می کوشد.
بنابراین اگر رهبر یک جنبش در میان مردم هم نباشد، وجود واقعی او می تواند الهام بخش معنوی و مایه امید، تحرّک و یادآوری گردد و اما در مورد این که چرا خداوند امام را در موقع ظهور خلق نکرد، باید گفت: اگر چنین بود، اصولاً عنوان انتظار ظهور مصلح، واقعیت خارجی پیدا نمی کرد، زیرا انسانها در انتظار فردی می توانند باشند که به زنده بودنش معتقدند والاّ نمی توان بشریت را به این دلخوش داشت که چند سال بعد ممکن است کسی به دنیا آید که قرار است نقش منجی را ایفا کند. پس آدمیان در شناخت دقایق و ظرایف حیات و برای آنکه در مسیر تکاملی به پیکار برخیزند، لازم است که از وجود رهبری، حتی اگر غایب باشد، الهام گرفته و بهره مند گردند.
۲. امیرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه برای خدا دو نوع حجت معرفی می نمایند: یکی حاضر و آشکار و دیگری غایب و ناپیدا. آنجا که می فرماید:
پروردگارا، روی زمین هیچ گاه از حجتهای تو خالی نمی ماند، حجتهایی که گاهی مرئی و آشکار، و گاهی از بیم مردم پنهان است، تا دلایل آئین الهی محو و نابود نشود.
مقصود امام علی(ع) از «حجت خائف و مغمور» کیست؟ آیا جز آن پیشوای معصوم است که بر اثر نبودن شرایط مساعد، در پس پرده غیبت به سر می برد تا روزی که جهان برای قیام و نهضت او آماده گردد؟
پس از آگاهی از این دو نوع حجت به ذکر نام گروهی از اولیای الهی که آنان یا غایب و پنهان بوده و با این حال هدایت می کردند یا به صورت مستتر به سازندگی افراد اشتغال داشتند و یا این که نبی و ولی بودند ولی منتظر آن بودند که فرمان حق رسیده و سپس انجام وظیفه کنند، می پردازیم:
الف) معلم موسی که در اخبار به نام «خضر» معرفی شده است؛
ب) پیامبر گرامی اسلام(ص) که سه سال از طریق فردسازی هدایت می کرد؛
ج) حضرت موسی(ع) در مدت غیبت چهل روزه؛
د) حضرت یونس(ع) که مدتها در شکم نهنگ، پنهان از دیدگان به سر می برد.
۳. پاسخ پرسش از طریق روایات متعدد معصومین(ع):
الف) جابربن عبدالله انصاری، از پیامبر اکرم(ص) پرسید:
فرمود: آری! قسم به پروردگاری که مرا به پیامبری برانگیخت، از وی نفع می برند و از نور ولایتش کسب نور می کنند، هم چنان که از خورشید استفاده می نمایند، هنگامی که در پشت ابرها پنهان می گردد.
ب) از امام چهارم، حضرت سجاد(ع) پرسیدند:
فرمود: آن چنان که از خورشید استفاده می شود هنگامی که در پشت ابرها پنهان گردد.
ج) حضرت امام صادق(ع) فرمود:
راوی پرسید:
از امام غایب چگونه استفاده می شود؟
فرمود: آن چنان که از خورشید استفاده می شود هنگامی که در پشت ابر قرار گیرد.
د) در توقیع مبارکی که از ناحیه مقدس امام عصر(ع) توسط دومین نایب خاص ایشان، محمدبن عثمان به اسحاق بن یعقوب صادر شده است، چنین آمده است:
اما چگونگی استفاده مردم از من، بهسان استفاده آنهاست از خورشید، هنگامی که در پشت ابر پنهان شود.
خورشید فروزان در پشت ابرهای تار
۱. نور هستی و هدایت توسط آن حضرت می رسد؛ زیرا حضرات ائمه(ع)، علت غایی ایجاد مخلوقات عالم اند و اگر آنها نبودند نور عالم به غیر ایشان نمی رسید و نیز به برکت آنهاست که علوم و معارف حقّه بر مردم آشکار می گردد و گرفتاریها از امت اسلام برطرف می شود. اگر آنها نبودند، مردم به وسیله اعمال زشت خود مستحق انواع عذابهای الهی می شدند، چنان که خداوند فرموده است:
و ما کان اللَّه لیعذّبهم و أنت فیهم...
۲. همان گونه که مردم از آفتاب پشت ابر بهره می برند و انتظار دارند که ابر کنار رفته و دوباره قرص خورشید پیدا شود تا بیشتر از آن بهره بگیرند، در ایام غیبت نیز شیعیان با اخلاص، در همه وقت، منتظر ظهور امام عصر(ع) هستند و هیچ گاه مأیوس نمی گردند.
۳. کسانی که وجود آن حضرت را با همه آثار و علائمی که دارد انکار می کنند، مانند انکار کنندگان خورشید هنگام ناپدید شدن آن در پشت ابر می باشند.
۴. گاهی برای بندگان خدا پنهان شدن خورشید در پشت ابر از روی مصلحت بهتر از آشکار بودن آن است. همچنین غیبت امام زمان(ع) از روی مصلحت برای مردم عصر غیبت، بهتر است. از این رو ایشان از نظرها غایب گردیده اند.
۵. نگاه کردن مستقیم به خورشید، بینایی انسان را به مخاطره می افکند و این به خاطر ضعف قوه دید و عدم احاطه به خورشید است. آفتاب ملکوتی وجود امام عصر(ع) نیز همین گونه است که اگر همه او را ببینند ممکن است به حال مردم زیان بخش باشد و موجب کوردلی آنها از دیدن آفتاب حقیقت گردد. در صورتی که در غیبت ایشان، چشم بصیرتشان موجب ایمان به او می گردد؛ همان طور که انسان می تواند از میان ابر به خورشید بنگرد و ضرری نبیند.
۶. گاهی آفتاب از میان ابر بیرون می آید اما یکی به آن می نگرد و دیگری توجهی ندارد. همین طور نیز ممکن است آن حضرت در ایام غیبت بر عده ای آشکار شود ولی دیگران او را نبینند.
۷. وجود ملکوتی و نور مطلق الهی ائمه اطهار(ع) از لحاظ نفعی که برای عالم وجود دارند، همانند خورشید است و تنها کسانی نمی توانند از وجود مقدسشان بهره مند گردند که چشم دلشان کور باشد. در قرآن کریم نیز به این اشاره شده است:
و من کان فی هذه أعمی فهو فی الآخره أعمی و اضلّ سبیلاً.
۸. همان طور که خورشید نورش فروزان است و به اندازه روزنه های خانه ها وارد آن می شود و به اندازه ارتفاع آنها در آن می تابد، مردم نیز به اندازه روزنه های دلشان از انوار هدایتگر اهل بیت(ع) استفاده می کنند. اگر انسان، پرده های هواپرستی را از پیش روی خود کنار بزند، در زیر آسمان قرار می گیرد و نور آفتاب، بدون مانع، از هر سو او را احاطه می کند.۱۰
امام باقر(ع) در حدیثی فرمودند:
اینکه خداوند می فرماید: «إعلموا أنّ الله یحیی الأرض بعد موتها» به این معنی است که خداوند به وسیله قائم(ع) زمین مرده را حیات خواهد داد.۱۱و۱۲
حضرت آیت اللَّه جوادی آملی در این باب میفرمایند: « تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت امام به واقع شدن آفتاب پشت ابر لطایف بسیاری در بردارد:
۱. خورشید در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او در حرکتاند، چنان که وجود گرامی حضرت حجت(ع) در نظام هستی مرکزیت دارد:
ببقائه بقیت الدّنیا و بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض والسّماء.۱۳
۲. خورشید در این مجموعه، منافع فراوانی دارد: ایجاد جاذبه،که مایه ثبات و بقای نظام است؛ گرما و حرارت، که از پشت انبوه ابر غلیظ نیز به زمین می رسد؛ باد و باران، روییدن گیاهان و امثال آن از برکت تابش خورشید است و ابر گرفتگی در آن اثر مهمی ندارد. بله، نور افشانی از پشت ابر، کمتر خواهد بود. بدین ترتیب ابر گرفتگی فقط یکی از منافع آفتاب ـ آن هم در برخی نقاط ـ را تقلیل می دهد، نه این که از بین ببرد.
۳. ابر، هرگز آفتاب را نمی پوشاند بلکه ما را می پوشاند، در نتیجه ما را از دیدن آن محروم می کند، نه آنکه در منفعت رسانی آن خلل ایجاد کند. چگونه می توان گفت کسی که عالم وجود در قبضه قدرت اوست و می تواند هر لحظه ای در هر جا حضور داشته باشد، غایب است؟
۴. پوشاندن ابر، اختصاص به کسانی دارد که در زمین هستند نه کسی که بر فراز ابر حرکت می کند. غیبت آن حضرت نیز برای کسانی است که به دنیا و طبیعت چسبیده اند، اما کسانی که بر ابرهای شهوات و غبار هواهای نفسانی پا می گذارند و در آسمان عبودیت پرواز می کنند، در بهره گرفتن از خورشید با دیگران قابل مقایسه نیستند.
۵. آفتاب، لحظه ای از نورافشانی غفلت نمی کند. هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره می برد و اگر بتواند همه موانع را کنار بزند و در برابر آفتاب بنشیند بهره کاملی می برد. چنان که حضرت ولی عصر(ع) مجرای فیض الهی است و از این جهت فرقی بین بندگان خدا نمی گذارد؛ لیکن هر کس به اندازه ارتباط خود مستفیض می شود.
۶. اگر این آفتاب پشت ابر هم نباشد شدت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد. اگر وجود گرامی آن حضرت در پس پرده غیبت نباشد سختیها و تنگیهای معیشت و کینه توزی دشمنان مجالی به شیعه نمی دهد. آن حضرت در توقیع مبارک خود به مرحوم شیخ مفید(ره) نوشته اند:
ما در مراعات حال شما سهل انگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمی کنیم وگرنه سختیها و تنگناهای فراوانی به شما می رسید و دشمنان، شما را نابود می کردند:
إنّا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم الّلأو اء و اضطلمکم الأعداء.۱۷
۷. درست است که امام(ع) با حضور و ظهور خود می تواند مایه اضمحلال دشمنان گردد، آن گونه که از نظر علمی، تابش بدون ابر و مستقیم خورشید ـ به خاطر اشعه هایی که دارد ـ ضدّعفونی کننده و از نظر فقهی نیز جزو مطهرات محسوب می شود و برخی نجاسات را پاک می کند، لیکن وجود امام معصوم(ع) در نظام آفرینش مثل مغناطیس زمین است که با وجود نامرئی بودن، همه قبله نماها و قطب نماهای کشتیها، هواپیماها، عملیاتهای نظامی و... را به حرکت درمی آورد و از برکت آن میلیونها بلکه میلیاردها انسان، جهت قبله یا مسیر مسافرت خود را پیدا می کنند و به مقصد می رسند.۱۹
منافع وجودی امام غایب
۱. امام غایب(ع) مایه آرامش اهل زمین
الف) امنیت فکری و روحی: امام و حجت خدا براساس این که مسؤلیت هدایت و ارشاد جامعه را برعهده دارد، از مرزهای اعتقادی و فکری جامعه اسلامی نگهبانی می کند تا مورد هجوم افکار غلط و اعتقادات منحرف دشمنان خدا واقع نشود. در پرتو هدایت و ارشاد حجت خداست که انحرافات فکری و عقیدتی که موجب تزلزل روحی و فکری جامعه است، از بین رفته و امنیت فکری و روحی به وجود می آید.
ب) احساس آرامش در سایه امام: یکی دیگر از ثمرات مهم امام در میان بندگان از جهت وجود شخصیتی بزرگ، ملکوتی، معصوم و آگاه به حال مردم است و در میان افرادی که اعتقاد به امامت و رهبری وی دارند و او را از هر کس دیگر نسبت به خود مهربان تر و دلسوزتر می دانند، موجب دلگرمی روحی است و هر نوع یأس و نومیدی را از ایشان دور می کند و آنها را به آینده ای روشن و ارزشمند امیدوار می سازد. به عبارت دیگر وجود امام، نقطه اتکایی است برای بندگان خدا که در هنگام مواجهه با حوادث هولناک، به وی پناه برند و به عنوان پناهگاهی چاره ساز و آرام بخش از وجود امام منتفع گردند و به تلاش و کوشش خویش در راستای نیل به اهداف الهی و اسلامی ادامه دهند.
۲. وجود امام، منشأ خیر و برکت
إن الله لیدفع بمن یصلّی من شیعتنا عمّن لایصلّی ولو اجتمعوا علی ترک الصّلاه لهلکوا.
به درستی که خداوند به واسطه نمازگزاران شیعه، بلا را از کسانی که نماز نمی خوانند، دفع می کند، زیرا اگر همه شیعیان نماز را ترک کنند، هلاک می گردند.۲۳
واضح است که وقتی وجود افراد مؤمن در اجتماع، چنین برکتی را به همراه داشته باشد، برکات وجود اما
منبع:www.sibtayn.com
/خ