مفهوم شناسی حسد

حسد به معناى آرزو کردن زوال نعمت از کسى و نیز به معناى آرزوى ادامه یافتن فقدان نعمت، نقص، فقر و مانند آن، براى دیگران است. حسد یکی رذایل اخلاقی بسیار مضر و خطرناک می باشد که اگر از مرحله آرزو به مرحله اجرا در بیاید به قتل منجر می شود.
پنجشنبه، 19 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: شهزاد عباس مولایی
موارد بیشتر برای شما
مفهوم شناسی حسد

مقدمه

یکی از راذیل اخلاقی بسیار خطرناک از نظر فردی و اجتماعی و مادی و معنوی، حسد و حسادت است. این اخلاق زشت هم به شخص و هم به جامعه زیان و ضرر وارد می کند و حتی موجب قتل می شود. از این روست که در آیات قرآنی به ویژه در سوره فلق پناهجویی به خدا از حسادت فعلی بیان شده است؛ زیرا اگر حسادت از حالت روانی، اقتضائی و خلق زشت اخلاقی به صورت فعل ظهور یابد خطراتی از جمله قتل را به همراه خواهد داشت.
در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام به بیان معنا و مفهوم آن اشاره می شود.
 

معنا و مفهوم حسد

حسد به معناى آرزو کردن زوال نعمت از کسى است که استحقاق آن را دارد. (1) و نیز به معناى آرزوى ادامه یافتن فقدان نعمت، نقص، فقر و مانند آن، براى دیگران است. (2)

بنابراین حسود هم چشم ندارد کسی نعمتی داشته باشد و هم دوست ندارد کسی از بلایی رهایی یابد و به نعمتی دست یابد. اگر شخصی بیمار است دوست دارد که هرگز سلامتی اش را به دست نیاورد و از این که کسی خوار و ذلیل است خوشحال می شود؛ چنان که اگر کسی نعمتی داشته باشد آرزو می کند که آن را از دست دهد و بدبخت و بیچاره و بیمار شود.

برای حسود فرقی نمی کند که این نعمت مادی یا معنوی یا جسمی و روحی باشد. اصولا دوست ندارد کسی بهتر از او باشد؛ حال این بهتری و برتری در مادیات باشد یا معنویات. حسود همواره می ترسد که بهبود وضعیت کسی موجب شود دیده نشود و برتری او تحت شعاع قرار گیرد. از این روست که دوام نقص و فقدان نعمت را در دیگر می پسندد و آرزوی بقا و داوم آن را دارد.

حسد اقتضائی و حسد فعلی
البته این که تنها در شکل آرزو و اقتضائی باشد خیلی مشکلی ندارد، خطرناک تر آن که این آرزو پس از مدتی به جانش می افتد و وقتی می بیند که آرزوی باطلش بر آورده نمی شود، دست به کارهای خطرناکی می زند. در این صورت دیگر تنها آرزو نیست بلکه اقدام فعلی است.

حسد فعلی در قرآن
در قرآن این نوع حسادت در دو مورد گزارش شده است:
اولین مورد؛ حسادت قابیل نسبت به هابیل که از آرزو بیرون آمده و به شکل حسد فعلی خودنمایی کرده و در نهایت قتل هابیل به دست قابیل را موجب شده است، می باشد. (3)

دومین مورد از حسد فعلی را برادران یوسف (ع) مرتکب شدند. آنان که آرزو داشتند پدر توجه بیش تری به این جوانان رشید و برومند کند، بیش ترین توجه را به یوسف (ع) داشت. این آرزو وقتی تحقق نیافت و دیدند که روز به روز محبت پدر به یوسف (ع) افزایش می یابد، حسد از آرزو به حسد فعلی تبدیل شد. این گونه است که نخست تصمیم به قتل یوسف(ع) گرفتند و در نهایت با مخالفت برادر بزرگ تر بر آن شدند که او را در چاهی بیندازند که خود هلاک شود یا کاروانیانی او را بیابند و به بردگی بگیرند و از آن منطقه خارج نمایند و این گونه محبت پدر را از یوسف(ع) به خودشان معطوف دارند. (4)
 
خطرناک تر بودن حسد فعلی
خداوند در آیات سوره فلق این نوع از حسد را خطرناک تر دانسته و به آن توجه داده است. این سوره برای آن است که مردم نسبت به خطر فعلی حسد تنبه و آگاهی پیدا کنند؛ زیرا تنها راه چاره از این نوع حسد خطرناک پناه جویی به خداست؛ چرا که حسود کینه هایش را نهان می کند و به شکل نفاق آمیز رفتار می کند و زمانی آدم گرفتار حسد فعلی می شود که نمی تواند کاری انجام دهد؛ زیرا حسد فعلی خنجری است که از خویشان و بستگان و نزدیکان و دوستان بر پشت آدمی فرود می آید؛ یعنی در حالی که بر تو لبخند می زند دست های حسادتش با خنجر بر پشت تو فرود آمده است. پس می توان گفت خطرناک ترین نوع حسد قابل پیش بینی و رفع نیست مگر آن که با استعاذه و پناهجویی به خدا در دفع آن پیش از عمل بکوشیم.

اصولا حسود دچار بیماری خطرناکی است که جز زوال نعمت او را شفا نمی دهد و درمان نمی کند؛ از این رو، نه تنها به آرزو و دعا کردن بسنده نمی کند، بلکه تلاش هایی نیز برای زوال نعمت انجام می دهد و کارهایی را مستقیم و غیر مستقیم در پیش می گیرد تا این نعمت از دست برد. از این روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: اَلْحاسِدُ لا یَشْفیهِ إِلاّ زوالُ النِّعْمَهِ؛ حسود را شفا نمی دهد مگر از دست رفتن نعمت. (5) پس کسی که این بیماری حسادت چون خوره او را می خورد، اجازه نمی دهد که نعمت در دست مستحق آن باشد و به هر شکلی تلاش می کند که آن را از وی سلب کند. پس اقدامات فعلی و عملی یکی از راه هایی است که در پیش می گیرد تا این گونه خودش را تشفی دهد و دردش را درمان کند. پس تنها آبی که آتش حسادتش را خاموش می کند فقدان نعمت و در برخی موارد بقای فقدان است.

حسود چون دچار عقده خودبرتربینی است، تلاش می کند تا به هر شکلی شده برتری خودش را به نمایش بگذارد و هر عاملی دیگری را برتر از او نشان دهد و یا احتمال دهد که در آینده عاملی نقص شخصی را برطرف کرده و دیگری را برتر از او می کند، مانع جدی در سر راه خودبرتربینی خود می داند و تلاش می کند که به هر شکلی شده سیادت و برتری خود را حفظ کرده یا برتری و سیادتی را به دست آورد. البته ممکن است که حسادت نتواند او را به مقصد و مقصودش برساند ولی تلاش خود را خواهد کرد. به سخن دیگر چنان که امیرمومنان علی(ع) فرموده است: اَلْحَسُودُ لا یَسُودُ؛ حسود، سیادت و برتری نمی یابد. (6) با این همه تلاش و کوشش می کند تا این سیادت را به دست آورد. پس اقدامات فعلی را نیز برای موفقیت خود خواهد داشت و از هیچ کوششی برای تحقق خواسته و آرزوی خویش دست بر نمی دارد. پس حسادت فعلی نیز ممکن است شکل گیرد.

بنابراین، تعریف حسادت و حسد به آرزوی زوال نعمت یا آرزوی فقدان نعمت نمی تواند تعریف کاملی باشد؛ زیرا نوعی از حسد فعلی است که دیگر در محدوده آرزو نمی گنجد، بلکه فراتر از آرزو در رفتار و عمل خودنمایی می کند. پس در تعریف حسادت و حسد باید گفت: آرزو و افعالی که موجب زوال نعمت از کسى می شود که استحقاق آن را دارد و یا آرزو و انجام افعالی برای بقای فقدان نعمت از کسی که استحقاق داشتن آن نعمت را داراست.

البته راغب اصفهانی به حسادت فعلی توجه یافته و می فرماید: راغب اصفهانی می‌گوید: الحسد تمنّی زوال نعمهٔ من مستحق لها و ربما کان مع ذلک سعی فی زوالها، و روی: المؤمن یغبط و المنافق یحسد؛ حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی چه بسا کوشش در زوان آن نعمت می‌کند. در روایت آمده است که “مؤمن اهل غبطه است و منافق حسد می‌ورزد. (7)

غبطه آرزوی داشتن نعمت است بدون آنکه زوال آن را از صاحب نعمت آرزو داشته باشند. به دیگر سخن، اهل غبطه هنگامی که نعمت و فضیلتی را در دیگران مشاهده می‌کنند می‌گویند: ای کاش ما هم از این نعمت برخوردار بودیم، و در راه تحصیل آن کوشش می‌کنند، ولی هیچ گاه آرزوی زوال نعمت از دیگران نکرده و درصدد ازاله و از میان بردن آن برنمی‌آیند. به این جهت فرموده‌اند: مؤمن غبطه می‌خورد و منافق حسادت می‌ورزد.
 

پی نوشت:

(1) راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن کریم، ص‌۲۳۴، ماده حسد.
(2)  آلوسی، محمود، روح‌المعانى، ج‌۱۶، ص‌۵۰۷.
(3) سوره مائده، آیات ۲۷ تا ۳۱.
(4) سوره یوسف، آیات ۷ تا ۱۵.
(5) تیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، حدیث ۶۸۳۷.
(6) همان، حدیث ۶۷۹۵.
(7) راغب اصفهانی، حسین بن محمد، همان.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما