1. زندگی معلمانه
راز شگرف دیگر ماندگاری شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) این است که اگر خوب به سیره و روش او بنگریم، خواھیم دید که آن حضرت از سویی ھمواره دانش پژوه و کمال طلب زیست و از بارگاه خدا و پیامبرش ھمیشه سازنده ترین درس ھا را آموخت و اوج گرفت و از سوی دیگر ھمیشه و ھمه جا و ھمه فرصت ھای زندگی و ھمه مکان ھا را به آموزشگاه، به کلاس درس، به دانشگاه و به پرورشگاه ارزش ھا و والایی ھا تبدیل ساخت و با گفتار منطقی و دعوت سنجیده، با عملکرد زیبا و رفتار پرجاذبه اش با ھر سوژه و بھانه و فرصتی درس ھای ماندگار و فراموش نشدنی به ترقی خواھان و سعادت طلبان داد.الف: دفاع از ولایت
حضرت «ام سلمه» به حضور دختر پیامبراکرم (ص) شرفیاب گردید و حال او را پرسید. آن آموزگار عصرھا و نسل ھا ھمین فرصت و آن مکان را به دانشگاه تبدیل ساخت و به بیان حقایق پرداخت و نظام فریبکار سقیفه و سیاه کاری ھای آن را ترسیم کرد و درسی ماندگار داد. او فرمود: اصبحت بین کمد و کرب، فقد النبی و ظلم الوصی. ھتک والله حجابه، من اصبحت امامته مغصوبة علی غیر ما شرع الله فی التنزیل... (1)ھان ای «ام سلمه» از حالم چه می پرسی که من درمیان رنج و اندوھی گران به سر می برم؛ چرا که از یک سو بشریت پیشوای گرانقدر توحید و آزادگی، پیامبر گرامی را از دست داده و از سوی دیگر با چشم خویش می نگرم که به جانشین راستین او ستم و بیدادی سھمگین می رود و جامعه از حق و عدالت و مسیر رشد و بالندگی به انحراف کشیده شده و مقررات خدا و حقوق و آزادی انسانھا بازیچه زورمداری و دجالگری قرار گرفته است...
ب: عمل به فرمایش اهلبیت (ع) علامت محبت راستین
یکی از زنان دوستدار خاندان وحی و رسالت به حضورش شرفیاب گردید و ضمن بیان ارادت قلبی خود و ھمسر و خاندانش به اھلبیت (ع) پرسید که آیا آنان می توانند با آن اوصاف، از رھروان و شیعیان خاندان پیامبراکرم (ص) به حساب آیند؟ حضرت فاطمه زهرا (س) ھمان پرسش و ھمان فرصت را به دانشگاھی تبدیل ساخت و درسی جاودانه در این مورد بیان کرد.آن حضرت فرمود: ان کنت تعمل بما امرناک و تنتھی عما زجرناک عنه فانت من شیعتنا والا فلا. (2) اگر به آنچه ما به فرمان خدا شما را به آن رھنمایی کرده ایم، به راستی عمل می کنی و از آنچه شما را ھشدار داده ایم دوری می جویی، در آن صورت از دوستداران و رھروان راه ما ھستی؛ و گر نه، نه.
ج: بی اعتنایی به دنیای مادی
زنانی نسشته بودند و ھر کدام از محبوب و مطلوب و دوست داشتنی ھای خویش می گفتند. یکی از جواھر و طلا سخن داشت، یکی از خانه ی وسیع و مرکب تیزرو، و سومی از باغ و بوستان پرمیوه و چھارمی از زیبایی ظاھری و....حضرت زهرا (س) اندیشمند پیامبر (ص) در آنجا رسید و ھمه چشم به او دوختند که آن بانوی اندیشمند از دنیا چه چیزی را دوست می دارد؟ و او ھمان جا را به دانشگاه تبدیل ساخت و این درس ماندگار را بیان فرمود که: حبب الی من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله، و النظر فی وجه رسول الله، و الانفاق فی سبیل الله. (3) از دنیای شما سه چیز برای من دوست داشتنی است:
(1تلاوت متفکرانه کتاب خدا و تعمق در آیات انسان ساز آن.
(2نگرش درس آموز بر چھره پرشکوه و پرمعنویت پیامبر اسلام (ص).
(3انفاق در راه خدا و دستگیری از محرومان.
ه: دفاع تمام قد از امامت علی بن ابیطالب (ع)
«محمود بن لبید» یکی از پژوھشگران و حق جویان است؛ روزی دختر پیامبراکرم (ص) را در «احد» و در کنار آرامگاه عموی فداکار و آزاده اش «حمزه» نگریست که سخت داغدار و سوگوار است. پیش رفت و پس از سلام، از دلیل امامت راستین امیرمومنان علی (ع) پرسید.آن حضرت ھمان جا را به دانشگاھی تبدیل ساخت و به روشنگری پرداخت.
از جمله فرمود: واعجباه أ نسیتم یوم غدیرخم؟ سمعت رسول الله یقول: علی خیر من اخلفه فیکم، و ھو الامام و الخلیفة بعدی، و سبطای و تسعة من صلب الحسین ائمة الابرار، لئن اتبعتموھم وجدتموھم ھادین مھدیین، و لئن خالفتموھم لیکون الاختلاف فیکم الی یوم القیامة.
شگفتا! آیا شما ھم روز ماندگار »غدیر خم« را به فراموشی سپردید؟ خود شنیدم که پیامبر خدا می فرمود: علی بھترین کسی است که او را در میان امت جانشین خویش برمی گزینیم.
علی (ع) پس از من امام راستین امت و جانشین من است و پس از او دو فرزندم حسن و حسین؛ و آنگاه نه فروغ تابناک از نسل پاک حسین، پیشوایان و امامان پاک و پاکیزه و شایسته کردار خواھند بود.
ھان! به ھوش باشید که اگر آگاھانه و خالصانه از راه و رسم آنان پیروی کنید، شما را به سرچشمه حق و سعادت راه خواھند نمود؛ و اگر با آنان از در مخالفت درآیید، تا روز رستاخیز دست خوش بلای پراکندگی و آفت تفرقه خواھید شد.
»
محمود« پرسید: سرور من! با این دلیل روشن، پس چرا امیرمومنان از پیگیری و پافشاری حق خویش کوتاه آمد و سکوت کرد؟ قلت یا سیدتی فما باله قعد عن حقه؟« صدیقه طاهره فرمود: «اباعمر»! پیامبر (ص) فرمود: مثل الامام مثل الکعبة اذ تؤتی و لا تأتی. وصف امام راستین، بسان کعبه است که مردم باید بر گرد آن بچرخند؛ نه این که کعبه بر گرد مردم طواف کند.
آری، مردم باید به سوی او بشتابند و از نور وجودش بھره گیرند و راه و رسم عادلانه و انسانی او را سرمشق سازند؛ نه این که او به سراغ مردم آید.
و آنگاه دانشمندترین بانوی جهان به روشنگری پرداخت و به بیان راز صعود و سقوط جامعه اسلامی توجه داد و فرمود: اما والله لو ترکوا الحق علی اھله و اتبعوا عترة نبیه لما اختلف فی الله اثنان... و لکن قدموا من اخره الله و اخروا من قدمه الله...»
ھان به ھوش باشید! به خدا سوگند اگر شیفتگان قدرت و مقام، پس از رحلت جانسوز پیامبر، حق را به اھل آن وا می گذاشتند و از خاندان وحی و رسالت پیروی می کردند، جامعه و دنیایی پدید می آمد که دو تن ھم در مورد دین و آیین با یکدیگر دست خوش کشمکش نمی شدند و پیشوایی جامعه، ھمان گونه که پیامبر به فرمان خدا مقرر فرمود، از امیرمومنان تا امام مھدی، نھمین فرزند حسین، از جانشینی به جانشین راستین دیگر پیامبر می رسید. اما دریغ و درد که جاه طلبان، کسی را پیش انداختند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خدایش او را پیشوا و پیشتاز مردم ساخته بود. آنان با این تحول شوم و انحصار قدرت و امکانات، در حقیقت، ره آورد بعثت را نفی و به بدعت ھا روی آوردند.
ھواپرستی و جاه طلبی را برگزیدند و براساس بافته ھای خویش رفتار کردند. نابودی و ھلاکت بر آنان باد که روند تاریخ و سیرجامعه را به ریل انحطاط برگرداندند... (4)
پی نوشت ها:
(1) ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب ابن شھر آشوب، ج2، ص225.(2) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج65، ص155.
(3) خیابانی، علی واعظ، وقایع الایام، ج3، ص295.
(4) شوشتری، نورالله، احقاق الحق، ج21، ص26.