روایاتی از ائمه معصومین علیه السلام در باب قبرستان بقیع

قبرستان بقیع، قبرستانی است که شاید با شنیدن نامش اشک در چشمان بچه مسلمان‌ها جمع می شود و به یاد مظلومیت افراد بزرگ منتسب به خانواده ائمه که در این قبرستان دفن شده اند، بیفتند.اما مطلبی که در این مقاله به آن میپردازیم مربوط به حرمت بقیع در سیره معصومین علیه السلام میباشد.
شنبه، 9 ارديبهشت 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روایاتی از ائمه معصومین علیه السلام در باب قبرستان بقیع

بقیع، یادواره فضیلت ها، ایثارها، بزرگی ها و کرامت ها است. در نوشتار پیشین اشاره شد که پیامبر خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم ) به آن مکان تردد و مکث فراوانی داشتند و سنتی گرانمایه و سترگ را در حرمت نهادن به بقیع، از خود بر جای نهادند، همواره به بقیع می رفتند و برای مدفونین در آن، دعا می کردند و از خداوند برای آن ها مغفرت می خواستند.


این سنت ارزشمند، در دوران بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، مورد توجه معصومان قرار گرفت و پس از آن، امامان شیعه یکی پس از دیگری آن مرکز نور را مورد توجه قرار می دادند و پیوسته درباره آن سفارش کرده و خود در آن مکان حضور می یافتند و به دعا برای مدفونین در بقیع می پرداختند.
 

حرمت بقیع در سیره معصومین و امامان شیعه

حرمت نهادن به بقیع در سیره معصومان، دارای چند جهت اساسی است که به همین جهات، امامان شیعه فراوان به بقیع آمد وشد داشتند و با نگاهی از سر تعظیم و احترام، به بقیع می نگریستند و سیره خویش را فراراه پیروان خویش در آینده تاریخ قرار دادند. این جهات، عبارتند از :
 
۱. اقتدا به سیره پیامبرگرامی
پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) به بقیع می رفتند و برای مدفونین در آن مکان، طلب مغفرت می کردند و دعا می خواندند. «معاویه بن وهب گوید : پیامبر خدا ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ همواره به بقیع می رفتند و برای مدفونین آن طلب مغفرت می کردند...» [ 1 ] امامان شیعه، سنت و سیره پیامبر گرامی اسلام را محترم می شمردند و به آن اقتدا می کردند.

۲. اشارت و رهنمود برخی از روایات و گواهی های تاریخی، مبنی بر این که قبر منوّر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در بقیع است و ائمه طاهرین (علیهم السلام)، به همین دلیلِ خاص، صرف نظر از ادله دیگر، به بقیع احترام فراوان داشتند و در آن مکان شریف حاضر می شدند و دعا و استغفار می کردند و به زیارت قبر مخفی مادرشان زهرا (سلام الله علیها) می پرداختند.

۳. وجود قبور بسیاری از صحابه بزرگوار پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) و شخصیت های ممتاز تاریخ اسلام و قبور برخی از شهدای اُحد و... که خود موضوعیت فراوانی برای ائمه  (علیهم السلام) در بقیع داشته است .

۴. وجود قبور چهار امام معصوم در آن مکان نیز موضوعیت اساسی داشت و به همین دلیل امامان شیعه به آن مقبره نورانی عنایت ویژه ای داشته اند.

۵. صرف نظر از موارد فوق، خودِ حضور در قبرستان و سلام بر اهل قبور، دلیل مستقلی است  که در آموزه های دینی به آن توجه شده است.

۶. در بخشی از بقیع، پیش از دفن امامان شیعه، در آن، خانه ای وجود داشته متعلّق به عقیل برادر امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) که این خانه مورد توجه پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) بوده و محل دعا و مناجات آن حضرت به شمار می آمده است.
 

جایگاه بقیع در سیره علوی

علی (علیه السلام)، شاگرد مکتب نبوی و وصی رسالت و ولایت کبرای او است. او نزدیک ترین فرد به پیامبرگرامی است که از آن حضرت درس ها گرفته و بر سیره او اقتدا کرده است. ابو ذر غفاری نقل کرده است: « شبی دیدم پیامبر خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم ) از خانه خویش بیرون شدند و دست علی را گرفته، به بقیع رفتند.»[2]

امام صادق (علیه السلام) نقل فرمود: «روزی پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) در بقیع بودند که علی (علیه السلام) خبر از پیامبر گرفتند. به وی گفته شد که پیامبر در بقیع هستند. علی به بقیع آمد و بر پیامبر سلام کرد. پیامبر فرمود: بنشین. علی  در طرف راست آن حضرت نشست. سپس جعفر بن ابی طالب در جستجوی پیامبر بود که گفته شد که آن حضرت در بقیع است. جعفر هم به بقیع آمد و بر پیامبر سلام کرد. پیامبر فرمود: بنشین. جعفر روبه روی پیامبر نشست. سپس پیامبر رو به علی کرده، فرمودند: ای علی، آیا بشارت دهم و خبری را بر تو بگویم ؟ علی عرض کرد : آری، ای پیامبر. پیامبر فرمود: شب گذشته جبرئیل نزد من بود و خبر داد قائمی که در آخر الزمان قیام و زمین را پر از عدل و داد می کند، بعد از آن که از ظلم وجور آکنده شده باشد، از نسل فرزندت حسین است.»[3]

از این دست روایات فراوان است که پیامبر علی (علیهما السلام) را با خود به بقیع می برد. بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه وآله وسلّم )، علی(علیه السلام) بر اساس درس هایی که از پیامبر گرفته بودند، در بیست و پنج سالی که در مدینه بودند، برای ستردن غم های دل خویش و برای سبک شدن روح بزرگوارش و به جهت طلب مغفرت برای خفتگان در بقیع و سلام بر صحابه بزرگوار پیامبر و مادرش فاطمه بنت اسد و عموی گرامی اش عباس و... فراوان به بقیع می رفتند و برای اهل بقیع استغفار و با آنان گفتگو می کردند.
 
توجه به بقیع پس از شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
روایت شده که حضرت زهرا(سلام الله علیها) ده روز مانده از جمادی الآخر رحلت کرد و این در حالی است که از عمر شریفش هیجده سال و هشتاد و پنج روز می گذشت. پس علی (علیه السلام) آن وجود مبارک را غسل داد و کسی جز حسن و حسین و زینب و امّ کلثوم و فضّه، کنیز زهرا و اسماء بنت عمیس حضور نداشتند.

علی (علیه السلام) جنازه ای را به سمت بقیع حرکت داد وحسن و حسین همراه ایشان بودند و بر آن نماز خواندند و کسی آگاهی نیافت و بر جنازه حاضر نشد و کسی ندانست که جسد مطهرش در روضه دفن شده است. آن حضرت جایگاه قبر اصلی را مرمّت کرده و از نظرها ناپدید و مخفی نمودند. صبح که شد، صورت چهل قبر جدید در بقیع آماده گردید. مسلمانان وقتی از این خبر آگاهی شدند، به بقیع آمدند و دیدند چهل قبر تازه موجود است. جایگاه قبر زهرا مخفی بود.

مردم ناله کردند و بعضی هم بعضی را ملامت نموده، گفتند : پیامبرتان یک دختر داشت که مرد و دفن شد و کسی از جایگاه قبرش آگاه نشد و کسی بر آن نماز نخواند و حتی جایگاه قبرش هم مخفی است. والیان امرشان گفتند : بروید زن هایی را بیاورید که قبور را نبش نمایند، تا جسد فاطمه را بیابیم و بر آن نمازگزاریم و قبرش را زیارت کنیم .

این خبر به امیر المومنین علی  (علیه السلام) رسید، خشمگینانه از خانه خارج شد، رگ های گردن مبارکش متورّم شد. قبای زردش را پوشید ؛ قبایی که در زمان سختی ها و دردها می پوشید. ذوالفقار را حمایل کرد و به بقیع وارد شد. فردی مردم را خبر کرد که این علی بن ابی طالب است، قسم خورده که اگر سنگی از این قبور، جابجا شود، شمشیر خود را بر گردن امر کنندگان بکشد و نابودشان سازد![4]

در پایان این روایت آمده است: مردم از کرده خود منصرف شدند و خلیفه اول و دوم از این کار دست نگه داشتند.
 
سخن گفتن علی  (علیه السلام) با بقیع
در برخی منابع نقل شده که علی  (علیه السلام) با بقیع سخن گفته  است: یکی از آنها روایتی است که ابن حمزه طوسی در کتاب «الثاقب فی المناقب» آورده است که به دنبال در خواست برخی از اهالی مدینه، امیر مؤمنان، علی(علیه السلام) به بقیع وارده شد و خطاب به آن قبرستان مطالبی را بیان داشت. 
 
نگاه به بقیع در سیره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
در منابع و متون تاریخی نقل گردیده است که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با توجه به سیره پدر بزرگوارش، به دو مکان عنایت ویژه  داشتند:
 
اول
اُحد، که آن حضرت بعد از رحلت پدر بزرگوارش، به اُحد، سر قبر حمزه می رفت و می گریست.
 
دوم
بقیع، که باز هم با اقتدا به پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) همواره به بقیع می رفت. این مطلب نیز دارای شهرت تاریخی است که فاطمه (سلام الله علیها) به بقیع می رفت و به مناجات، دعا و راز و نیاز و گریه می پرداخت. تا آنجا که گریه ممتد زهرا (سلام الله علیها) را در بقیع نمی توان انکار کرد و حتی در منابع فراوانی از اهل سنت، ماجرای بیت الحزن فاطمه آمده و آنان نیز این مسأله را تقریباً مسلّم می دانند.

سمهودی شافعی در کتاب وفاء الوفا، در این باره این گونه نقل کرده است:

«از جمله قبور در بقیع، جایگاه دفن آقای ما ابراهیم، پسر سرورمان پیامبر خدا است ـ  که درود خدا بر او و آلش باد ـ قبرش در فاصله ای از قبر حسن و عباس است و چسبیده به دیوار جایگاه قبلی است. در این دیوار شبکه هایی است.

مجد گفته است که موضع تربتش امروزه به نام بیت الحزن شناخته شده است و گفته می شود آن خانه ای است که فاطمه زهرا بعد از رحلت پدرش به آنجا پناه می برد و به اندوه و غم می نشست.»[5]

«مشهور درباره بیت الحزن این است که آنجا جایگاه معروفی است به نام مسجد فاطمه، در قبله مشهد حسن و عباس و به این مطلب اشاره نموده است ابن جبیر که : در جانب قبر عباس ( عموی پیامبر ) خانه ای است از آن فاطمه دختر پیامبر اسلام که به نام بیت الأحزان معروف و مشهور است و گفته شده : آن خانه ای است که فاطمه زهرا بعد از رحلت پدر گرامی اش به آنجا می آمده و به حزن و اندوه و گریه می پرداخته است.» [6]

مرحوم مجلسی[7] نیز چنین آورده است: «در بعضی از کتب، خبری را یافتم درباره وفات فاطمه زهرا (علیه السلام) که دوست دارم آن را نقل کنم، گر چه این خبر را از اصلی قابل تکیه و اعتماد نقل نکرده و آن را نیافته ام.» [8]

مجلسی(رحمه الله) سپس خبر را بدینگونه نقل می کند : « زهرا (سلام الله علیها) به قبرستان بقیع می رفت و بر سر قبر شهدا و سربازان فداکار اُحد می نشست و اشک می ریخت. علی بن ابی طالب(علیه السلام) هم برای آسایش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سایبانی در بقیع بنا کرد که بعدها بیت الأحزان نامیده شد.»[9]

«علی(علیه السلام) خانه ای برای زهرا در بقیع بنا نهاد که نامش بیت الأحزان شد و آن بانو صبح گاهان دست حسن و حسین را می گرفت و به بقیع می رفت و گریه می کرد.»

به تناسب بحث؛ مطالبی را که نشان دهد فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به بقیع توجه داشته ، نقل کردیم و در نتیجه کاوش مختصری در این زمینه انجام گرفت و بعد از این، به تفصیل در این باره خواهیم نگاشت .

نکاتی که در پی می آید، دال بر نگاه محترمانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به بقیع بوده است:

ـ بیت الأحزان در دوران حسین بن علی (علیه السلام) به صورت خیمه و چادری مشخص بوده و آن حضرت اهتمام فراوانی بر حفظ این چادر و مکان شریف داشته اند. بیت الأحزان بعدها به مسجد فاطمه تغییر نام یافت که خود گواهی روشن بر وجود این مکان شریف بوده است. مورّخان اهل سنت، بر وجود آن گواهی قطعی داده اند؛ از جمله آن ها سمهودی، ابن شبه، ابن عساکر و برخی دیگر می باشند.

امام ابو محمد غزالی، که یکی از شخصیت های معروف و از دانشمندان به نام اهل سنت است، درضمن بیان وظایف زائران مدینه منوره، چنین نگاشته است:

«مستحب است که زائران پس از ورود بر پیامبر... . در مسجد فاطمه (سلام الله علیها) نماز بگزارند. جهانگردانی هم در سفرنامه های خود، از بیت الأحزان و مشاهده آن سخن گفته اند که در تفصیل اماکن مهم و مقدس بقیع، از قول آنان خواهیم نگاشت.»[10]
 
بقیع در نگاه امام حسن مجتبی(علیه السلام)
امام مجتبی (علیه السلام) از بقیع خاطرات فراوان دارد. آن حضرت، هم در کنار جدّ بزرگوارش بوده و حضور آن گرامی را در بقیع مشاهده کرده و هم گریه های پی در پی مادرش زهرا را در بقیع به خاطر دارد و نیز از سیره پدر گرامی اش آگاه است. از آن ها درس ها گرفته و به سیره آن بزرگواران اقتدا کرده است و بالأخره آن حضرت، حرمت ذاتی بقیع را به خوبی می شناسد. بنابراین، حضور آن سبط ارجمند پیامبر در بقیع، از قطعیات تاریخی است.

علاوه بر این ها، امام مجتبی (علیه السلام) از سوی پدر بزرگوارش، به حضور در بقیع مأمور شده است. قطب الدین راوندی نقل کرده است که علی(علیه السلام) در حادثه عجیبی، امام حسن مجتبی(علیه السلام) را مأمور کرد که به بقیع برود و فرمان علی(علیه السلام) را مبنی بر انجام حادثه ای عجیب به جای آورد و آن گرامی، امر پدر را به انجام رسانید. «علی (علیه السلام) به پسرش حسن (علیه السلام) فرمود: برخیز ای حسن. آن گرامی برخاست برای انجام امر پدر. علی(علیه السلام) فرمود: نزد فلانی برو و چوب (عصای دست ) پیامبر را بگیر و به بقیع رفته، سه بار بر فلان صخره بزن و بنگر که از آن، چه چیز خارج می شود... .»[11]

قطب الدین راوندی نقل می کند که حسن بن علی(علیهما السلام) با اقتدا به سیره جدش، هر پنج شنبه به بقیع می رفت و برای اهل آن طلب مغفرت می کرد و آنجا را محل استجابت دعا می دانست و گاهی هم شب ها به تنهایی به بقیع قدم می نهاد و به دعا و مناجات می پرداخت.[12]
 
وصیت امام مجتبی(علیه السلام)
گرچه خواسته و توصیه امام حسن مجتبی(علیه السلام) به برادرش حسین بن علی(علیهما السلام) این بود که در کنار جد بزرگوارش دفن شود، اما با توجه به حوادثی که پیش بینی می کرد و با اهمیتی که برای بقیع قائل بود، در وصیت خویش به برادر گرامی اش امام حسین(علیه السلام) فرمود:

«برادرم ! چون پایان مهلتم برسد، چشم مرا ببند و غسلم بده و کفنم کن و مرا برسریری گذارده، بر سر قبر جدّم پیامبر خدا ببر تا پیمانم را با ایشان تجدید کنم، سپس مرا نزد جدّه ام فاطمه ( بنت اسد) ببر و در آنجا به خاکم بسپار.» از این رو پس از شهادتش آن حضرت را در بقیع، در کنار جده اش فاطمه بنت اسد دفن کردند ؛ « وَمَضَوْا بِالْحَسَنِ (علیه السلام) فَدَفَنُوهُ بِالْبَقِیعِ عِنْدَ جَدَّتِهِ فَاطِمَه بِنْتِ أَسَدِ بْنِ هَاشِم... »‏. [13]

و در اصول کافی است که محمد بن حسن و علی بن محمد، از سهل، از محمدبن سلیمان، از هارون بن جهم، از محمد بن مسلم نقل نموده که گفت: «شنیدم از امام باقر (علیه السلام) که می فرمود : چون زمان احتضار حسن بن علی (علیه السلام) فرا رسید، به برادرش حسین بن علی (علیه السلام) فرمود: برادرم ! تو را سفارش می کنم به یک وصیت که حفظش نموده، به آن عمل کن. هر گاه من مردم، تجهیزم نما، سپس به سمت قبر رسول الله  (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ببر تا تجدید عهدی کنم. سپس مرا به سوی مادرم فاطمه ببر و آنگاه به بقیع برگردان و دفنم نما.» [14] از وصیت امام مجتبی (علیه السلام) در می یابیم که در اندیشه نورانی آن حضرت، بقیع دارای حرمت و مکانتی ویژه بوده است.
 
بقیع در سیره سید الشهدا(علیه السلام)
امام حسین(علیه السلام) با تأسی به سیره جدّ گرامی  و پدر بزرگوار و مادرش زهرا (سلام الله علیها) بقیع را محترم می شمرد و به حضور در این مکان اصرار داشت ؛ به خصوص پس از دفن جده اش فاطمه بنت اسد و عموی بزرگوارش عباس و به ویژه پس از دفن برادر گرامی اش امام مجتبی (علیه السلام). در سیره آن بزرگوار حضور در بقیع قطعی و مشهور است. قطب الدین راوندی نقل کرده است:

«آن سبط گرامی، پس از وداع با جدش پیامبر و مادرش فاطمه، راهی بقیع گردید و سخنانی را با برادرش داشت و سپس به سمت مکه خارج گردید.» [15] البته قبل از آن که امام شهید و اسوه قیام و جهاد و شهادت به سمت مکه خارج شود، بارها در روزهای پنج شنبه در بقیع حاضر می شده است .

طبرسی روایتی به شرح زیر نقل کرده است که:
«امام حسن(علیه السلام) در مجلس معاویه مناظره و احتجاج کرده، فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می دانید در روزهایی که مردم با عثمان بیعت کرده بودند، ابو سفیان روزی دست حسین را گرفت و به آن گرامی چنین گفت: پسر برادرم ! با من بیا تا به بقیع غرقد برویم. امام حسین همراه شد تا به وسط مقبره غرقد رسیدند. ابو سفیان با صدای بلند فریاد زد: ای اهل قبور که با ما بر سر حکومت نبرد می کردید، اکنون حکومتی که برایش با ما می جنگیدید، به دست ما افتاده و شما خاک شده اید!

امام حسین (علیه السلام) فرمود: خداوند صورت تو را کریه و زشت گرداند. آنگاه با تندی دست خود را از دست ابوسفیان کشید ؛ به طوری که اگر نعمان بن بشیر دست آن حضرت را نمی گرفت و آن گرامی را از آنجا خارج نمی کرد، ابوسفیان را به هلاکت می رساند ! » [16] این گونه نقل ها گواهی است روشن بر حضور سرور شهیدان، امام حسین(علیه السلام) در بقیع و حرمت نهادن آن حضرت به این مکان.
 
بقیع در سیره امام سجاد(علیه السلام)
امام سجاد (علیه السلام) با احترام بسیار به بقیع می نگریستند ؛ به خصوص پس از شهادت امام حسین و ماجرای عاشورا. دو مکان برای امام سجاد، بسی آمیخته با تکریم و احترام بود :

۱. کنار مرقد پیامبر گرامی اسلام، که بیش تر دعاهای صحیفه در آنجا خوانده شده و ایراد گردیده است.
۲. بقیع، که به نقل صحیفه شناسان، برخی از فقرات دعاهای صحیفه در بقیع ایراد گردیده است. بر این مسأله، گواهان فراوانی وجود دارد :

«پرسشگری در برخی از کوچه های مدینه می پرسید: کجایید ای اهل زهد در دنیا و راغبان به آخرت؟ پس صدایی از جانب بقیع شنیده شد ولی معلوم نبود که چه شخصی است. این شخص در واقع علی بن الحسین، امام سجاد (علیه السلام) بود.»[17]

مانند این متن را شیخ مفید هم در ارشاد آورده است:
«شنیده شد که پرسشگری در دل شب فریاد می زد : کجایید زهد پیشگان در دنیا و گرویدگان به آخرت ؟ که ناگاه صدایی از سمت بقیع شنیده شد و پاسخ داد. صدا شنیده می شد ولی صاحب صدا دیده نمی شد، این شخص علی بن الحسین (علیه السلام) بود. » [ 18]
 
جایگاه بقیع در سیره امام باقر(علیه السلام)
بقیع در نزد امام باقر (علیه السلام) نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار بود و دلایلی مانند دفن پدر بزرگوار و جدّه  گرامی اش فاطمه بنت اسد و به احتمال، دفن مادر ائمه، حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) این امر را موجب می شد. از همین رو، ایجاد یک سنت در میان شاگردان و نیز شیعیان شان برای رفتن به بقیع و محترم شمردن آن، جزو برنامه ها و دستوراتش بود .
 
بقیع از منظر امام صادق(علیه السلام)
در این که امام صادق (علیه السلام) نیز با تأسی به پدر بزرگوارش، در بقیع حضور می یافت، شکی وجود ندارد ؛ زیرا هم جد بزرگوارش امام سجاد و هم امام مجتبی و هم مادرش فاطمه بنت اسد و به احتمال قوی، مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آنجا مدفون اند و هم ذات بقیع از احترام ویژه ای برخوردار است .

سمهودی گوید : « جعفر بن محمد این محل را محل استجابت دعا می دانست و فرموده است : در تمام اماکنی که پیامبرخدا دعا می کرد و محل آمد و شد آن حضرت بود، برای دعا شایسته و به استجابت نزدیک است. » [ 19]
 
جایگاه والای بقیع در اندیشه موسی بن جعفر(علیه السلام)
روایت زیر جایگاه والای بقیع در اندیشه امام هفتم (علیه السلام) را نشان می دهد :

« ابراهیم شتربان، از افراد موحّد و آشنا به مقام امامت بود. از ابو الحسن علی بن یقطین، اجازه خواست که بر او وارد شود و علی بن یقطین که از دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) بود، مانع شد و اجازه اش نداد. در همان سال، علی بن یقطین به مدینه رفت و پس از مراسم حج از امام موسی بن جعفر اجازه ورود به حضورش را خواست. حضرت مانع شدند و اجازه اش ندادند. روز دوم ورودش به مدینه، امام را در مدینه ملاقات کرد، پرسید : سرور من ! چه گناهی کرده ام که مانع ورودم شدید؟

حضرت فرمود : از آن رو که برادر دینی ات ابراهیم جمال را اجازه ورود ندادی. علی بن یقطین گفت : کجا است ابراهیم جمال و من. او در کوفه و من در مدینه ا؟ !

حضرت فرمود : شب که شد، به گونه ای که کسی تو را نبیند، به بقیع برو و این مرکب را، که آماده است سوار شو تا تو را به کوفه رساند. علی بن یقطین به بقیع رفت و بر مرکب سوار شد و درنگی نکرد تا این که خود را در کوفه، در خانه ابراهیم جمال دید. در را کوبید، از داخل خانه کسی پرسید کیستی ؟

علی بن یقطین گفت : من علی بن یقطین، کار مهمی دارم. ابراهیم جمال از گشودن در امتناع می کرد ولی در نهایت در را گشود. علی بن یقطین گفت : ای ابراهیم، مولایمان موسی بن جعفر (علیه السلام) از پذیرفتن من امتناع می ورزد، به خاطر کاری که در حق تو انجام داده ام و به من امر کرده است که از تو پوزش بخواهم. مرا ببخش ای ابراهیم. ابراهیم او را بخشید. سپس علی بن یقطین سوار بر مرکب شده، در همان شب به مدینه بازگشت و خدمت امام رسید. حضرت به او اجازه ورود دادند و پیشانی اش را بوسیدند.»[20]
 
حضور علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) در بقیع
علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) نیز با اقتدای به نیاکان و پدران و اجداد طاهرشان، به بقیع می رفتند و بر مدفونین بقیع سلام می دادند و از خداوند برای اهل بقیع طلب مغفرت می کردند. «علی بن اسباط گوید: در روز عرفه خدمت امام رضا (علیه السلام) رفتم، حضرت به من فرمود : مرکبم را آماده کن. پس آماده اش کردم. حضرت به سمت بقیع رفتند تا فاطمه (سلام الله علیها) را زیارت کنند. آن حضرت زیارت کردند و من هم زیارت کردم. پس پرسیدم : آقای من ! بر کدام یک از مدفونین سلام دهم ؟

فرمود: سلام کن بر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و بر حسن و حسین و بر علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر(علیهم السلام)، پس سلام دادم بر سروران خودم و باز گشتم.» [21]
 
فرمان حضرت رضا (علیه السلام) به دفن شیعیان در بقیع
به خاطر عظمت و احترامی که بقیع در نزد امام رضا (علیه السلام) داشت، آن حضرت امر می کرد که دوستداران و شیعیان خود را در این مکان دفن کنند.

« ابونصر گوید : شنیدم از علی بن الحسن که می گفت : یونس بن یعقوب در مدینه از دنیا رفت، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) افرادی را برای غسل و حنوط و کفن وی فرستادند و به دوستان خود و پدرش امر فرمودند که بر جنازه یونس بن یعقوب حاضر شوند و به آن ها فرمود : این شخص از دوستداران امام صادق و از شاگردان آن حضرت است که در عراق زندگی می کرده و اکنون در مدینه از دنیا رفته است و فرمود : قبرش را در بقیع حفر کنید، پس اگر اهل مدینه گفتند : او عراقی است و در بقیع دفنش نمی کنیم، به آن ها بگویید او از شاگردان و یاران امام صادق (علیه السلام) است که در عراق ساکن بوده، اگر مانع ما شوید و نگذارید که او را در بقیع دفن کنیم، ما هم نخواهیم گذاشت که دوستداران و یاران خود را در بقیع به خاک بسپارید. امام رضا (علیه السلام) به یکی از شاگردان خود ؛ محمد بن حباب فرمان داد که به بقیع برود و بر جنازه یونس بن یعقوب نماز بگزارد. » [ 22]
 

برداشت و نتیجه

نتیجه ای که از این نوشتار می گیریم این است که : بقیع از منظر معصومان، دارای حرمت و جایگاه بسیار والایی بوده و همه امامان شیعه، در آن مکان مطهّر حضور می یافتند و به شاگردان، یاران و شیعیان خود دستور می دادند که به بقیع رفته، آن را زیارت کنند و برای اهل بقیع و خودشان از خدای متعال درخواست بخشش نمایند .

هدف ائمه اطهار آن بود که نگاه احترام آمیز آنان به بقیع، برای پیروان ایشان سنت شود و بقیع همواره در نظر آنان محترم باشد .

نگاه به بقیع، در سیره امام جواد، امام هادی، امام عسکری و امام زمان (علیهم السلام) را در نوشتاری دیگر پی خواهیم گرفت .
 
پی نوشت ها
[1]. آقا رضا همدانی، مصباح الفقیه، ج۲، قسمت ۲، ص۴۷۱
[2]. صدوق علل الشرایع، ج۱، ص۱۷۶
[3]. محمد بن ابراهیم النعما نی، ابو زینب، الغیبه، مؤسسه الأنوار الهدی/ ۱۴۲۲ ص۵۵۵
[4]. محمد بن جریر طبری الشیعی، الدلائل الامامه ص۱۲۷
[5]. نورالدین علی بن قاضی سمهودی، وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، ج۳، ص۹۱۸
[6]. سمهودی، پیشین، ص۹۱۸
[7]. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۴
[8]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج،۴۳، ص۱۷۷
[9]. همان. بیت الأحزان، امیر کبیر، بی تا، ص ۱۶۵
[10]. غزالی، امام محمد، احیاء العلوم، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۹م، ج، ۱ ص۲۶۰
[11]. قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، مؤسسه الامام الهادی بقم المقدسه، بی تا، ص۵۵۹
[12]. ر.ک. به: قطب الدین راوندی، مأخذ پیشین، صص۵۵۹، ۵۶۰ و ۵۶۱
[13]. همان، ص۱۶۶
[14]. شیخ الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۳، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ایران، بی تا ص۲۹۶
[15]. ر.ک. به: قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، مؤسسه الامام الهادی بقم، بی تا، ص۴۸۵
[16]. محمود شریفی و سید حسین زینالی، کلمات الامام الحسین، دارا المعروف، بی تا، ص۱۲۲
[17]. قاضی نعمان المغرمی، شرح الاخبار، ج۲، دارالمعروف، بی تا، ص۲۵۶
[18]. محمد بن نعمان عکبری، معروف به شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، مؤسسه آل البیت، بی تا، ص۱۴۴
[19]. سمهودی، پیشین، ج۲، ص۲۱۸
[20]. ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، مؤسسه انصاریان للطباعه والنشر، ۱۴۱۲هـ ص۴۵۹
[21]. همان، ص۴۷۲
[22]. رجال کشی، ج۲ ص ۶۸۳ و میرزای نوری، خاتمه مستدرک، ج ۵، ص۲۹۵.


منبع: سایت عصر شیعه


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
تظاهرات دانشجویان مقابل سفارت اسرائیل در آتن
play_arrow
تظاهرات دانشجویان مقابل سفارت اسرائیل در آتن
نجات یک خانم بعد از چهار روز گیر کردن بین ۲ دیوار
play_arrow
نجات یک خانم بعد از چهار روز گیر کردن بین ۲ دیوار
ماجرای پیشنهاد نجومی به وحید شمسایی برای تبلیغ برنج!
play_arrow
ماجرای پیشنهاد نجومی به وحید شمسایی برای تبلیغ برنج!
منوی عجیب رستوران وحید شمسایی؛ چه غذایی در منو نیست؟
play_arrow
منوی عجیب رستوران وحید شمسایی؛ چه غذایی در منو نیست؟
مرحوم صابری (گل آقا)؛ نمونه طنزپرداز متعهد
play_arrow
مرحوم صابری (گل آقا)؛ نمونه طنزپرداز متعهد
نماهنگ/ تو را است معجزه در کف... عصا بیفکن!
play_arrow
نماهنگ/ تو را است معجزه در کف... عصا بیفکن!
گفت‌وگو | آحاد مردم در حوزه نظارت، تولید و مدیریت اقتصادی مشارکت خواهند داشت
play_arrow
گفت‌وگو | آحاد مردم در حوزه نظارت، تولید و مدیریت اقتصادی مشارکت خواهند داشت
گفت‌وگو | تأمین مالی بنگاه‌های اقتصادی کشور در راستای جهش تولید خواهد بود
play_arrow
گفت‌وگو | تأمین مالی بنگاه‌های اقتصادی کشور در راستای جهش تولید خواهد بود
حمله به اسرائیل با کدامیک از جنگ افزارهای ایرانی انجام شد؟
play_arrow
حمله به اسرائیل با کدامیک از جنگ افزارهای ایرانی انجام شد؟
روایت جالب شمسایی از روز پاسخ ایران به اسرائیل
play_arrow
روایت جالب شمسایی از روز پاسخ ایران به اسرائیل
نحوه برخورد صحیح با همسر در جمع چگونه است؟
نحوه برخورد صحیح با همسر در جمع چگونه است؟
غیرت چیست؟ اقسام غیرت کدامند؟ علل بی غیرتی چیست؟
غیرت چیست؟ اقسام غیرت کدامند؟ علل بی غیرتی چیست؟
جایگاه تعلیم در اسلام و برخی اصول آن
جایگاه تعلیم در اسلام و برخی اصول آن
تاثیر پماد آنتی هموروئید بر درمان بواسیر داخلی و خارجی چیست؟
تاثیر پماد آنتی هموروئید بر درمان بواسیر داخلی و خارجی چیست؟
حمله با گاز فلفل به دانشجویان معترض آمریکا
play_arrow
حمله با گاز فلفل به دانشجویان معترض آمریکا