پیامهای آموزنده در خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام (بخش دوم)

بعضی دیگر از پیامهای مهم خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام: سلاح مظلومان بودن دعا، دفاع از فرهنگ شهادت، اطمینان و اعتماد به نفس نتیجه ایمان به خدا، خبر دادن از غیب و فخر و مباهات بر مقام ایثار و شهادت...
سه‌شنبه، 20 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: شهزاد عباس مولایی
موارد بیشتر برای شما
پیامهای آموزنده در خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام (بخش دوم)

1. دعا، سلاح مظلومان

از دعاهایی که هیچ شکی در مستجاب شدنش نیست، دعای مظلوم است. رسول خدا (ص) می فرماید: ثلاث دعوات مستجابات لا شک فیهنّ، دعوة المظلوم و... (1) سه دعا است که بدون شک اجابت می شود: (یکی) دعای مظلوم است و...،

در اینجا شیرزن خاندان رسالت حضرت زینب سلام الله علیها نیز در اوج مظلومیت، با توسل به سلاح دعا، از محضر حضرت حق، دادخواهی می کند و می فرماید: اللّهمّ خذ بحقّنا، و انتقم ممّن ظلمنا، و احلل غضبک بمن سفک دماءنا و قتل حماتنا. (2) خدایا ما را باز ستان و از آنان که به ما ستم کردند انتقام بگیر و خشم خود را بر کسانی که خونهای ما را ریختند و یاران ما را کشتند، فرود آر. و خطاب به طاغوت زمان می گوید: فو اللّه ما فریت إلاّ جلدک، و لا حززت إلاّ لحمک. سوگند به خدا، جز پوست خود را ندریدی و جز گوشت خود را نبریدی.
 

2. دفاع از فرهنگ شهادت

از منظر قرآن و اهل بیت (ع) مقام شهادت، رفیع ترین مقامی است که یک بنده شایسته به آن نایل می شود. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر. (3) بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا اینکه شخص در راه خدا به شهادت برسد. هنگامی که در راه خدا به شهادت رسید، دیگر بالاتر از آن نیکی وجود ندارد.

علی (ع) هم همواره آرزوی رسیدن به چنین مقامی را داشت و می فرمود: إنّ أکرَمَ المَوتِ القَتلُ. و الذی نَفسُ ابنِ أبی طالبٍ بِیَدِهِ! لَألفُ ضَربَةٍ بالسَّیفِ أهوَنُ عَلَیَّ مِن مِیتَةٍ عَلَى الفِراشِ فی غَیرِ طاعَةِ اللّه. (4) همانا، گرامی ترین مرگها کشته شدن (در راه خدا) است. قسم به آنکه جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن، بر من آسان تر است، تا در بستر مردن در غیر طاعت خدا.

پیام آور خون شهیدان دشت نینوا، در سخنرانی خود به نحو شایسته ای، مقام شهیدان را از منظر وحی بیان می کند و با عبارات خود، به تفسیر آیه شهادت می پردازد و پیروزی حقیقی شهیدان در دادگاه عدل الهی را اعلام می دارد: و ستردن على رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله بما تحمّلت من سفک دماء ذرّیّته، و انتهکت من عترته و حرمته و لحمته، و لیخاصمنّک حیث یجمع اللّه تعالى شملهم، و یلمّ شعثهم و یأخذ لهم بحقّهم، وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْیٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. (5) ای یزید! هر آینه بر رسول خدا (ص) وارد می شوی با همین باری که از ریختن خون فرزندان رسول خدا (ص) و هتک حرمت او درباره خاندان و خویشاوندانش بر دوش داری. هنگامی که خداوند همه را جمع می کند و حق آنان را باز می گیرد. (قرآن فرموده است:) هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند بلکه آنها زنده اند و در پیشگاه خدا (از نعمتها و مواهب) روزی داده می شوند.

و حسبک باللّه حاکما، و بمحمد صلّى اللّه علیه و آله خصیما، و بجبرئیل ظهیرا. ای یزید! همین (بیچارگی) تو را بس که (در روز قیامت) داوری چون خداوند، و (خونخواه و) خصمی چون محمد (ص) داری، که جبرئیل پشتیبان اوست.
 

3. اطمینان و اعتماد به نفس، نتیجه ایمان حقیقی

دختر زهرای اطهر (س) با دلی مملو از ایمان و سرشار از توکل به خدا و اعتماد به نفس و اعتقاد تام به این آیه شریفه که می فرماید: إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‌. (6) من بر الله که پروردگار من و شماست، توکل کرده ام. هیچ جنبنده ای نیست، مگر اینکه او بر آن تسلط دارد؛ (اما سلطه ای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است. به خطبه خود ادامه می دهد و خطابه اش را به اوج می رساند.

بانوی باشهامت خاندان وحی در فرازهای آخر به بازی شگفت انگیز روزگار اشاره می کند و با مثال هایی شایسته و مناسب اندیشه های غلط طاغوت صفتان را توضیح می دهد و با توکل به خدای متعال به جاودانگی یاد و خاطره و پیام حماسه سازان عاشورا می پردازد و عجز و ناتوانی ستمگران را در مقابله با این فرهنگ آسمانی خاطرنشان می شود.

او در مقابل طاغوت ستمگری که تمام ممالک اسلامی را زیر سیطره قدرت خود دارد، چنان با شهامت سخن می گوید که ارکان قدرت او و تمام وجودش را به لرزه در می آورد و می فرماید: ای یزید! گرچه در ظاهر پیشامدهای ناگوار، مرا با تو روبه رو کرده و به گفتگو کشانده است، من برای تو ذرّه ای ارزش قائل نیستم، تو را تحقیر می کنم و سرزنش و ملامت و توبیخ می کنم؛ اما چه کنم که چشمها پر از اشک است و سینه ها سوزان. و سیعلم من سوّل لک هذا و مکّنک من رقاب المسلمین أن بئس للظالمین بدلا، و أیّکم شرّ مکانا و أضعف جندا. به زودی آن کس که تو را فریب داد و بر گردن مردم سوار کرد (یعنی معاویه) خواهد فهمید که برای ستمکاران، عوض بدی در انتظار است و خواهد فهمید که کدام یک از شما جایگاهش بدتر و سپاهش ناتوان تر است.

و لئن جرت علیّ الدواهی مخاطبتک، أنّی لأستصغر قدرک، و أستعظم تقریعک، و أستکثر توبیخک، لکن العیون عبرى، و الصدور حرّى. اگرچه پیشامدهای ناگوار روزگار، مرا به سخن گفتن با تو کشانده است؛ ولی در عین حال، ارزش تو در نظر من، ناچیز و اندک و سرزنش تو بزرگ و ملامت و توبیخ تو بسیار است؛ ولی چه کنم که چشم ها پراشک است و سینه ها سوزان.
 
گریزی به شهادت عزیزان
ألا فالعجب کلّ العجب لقتل حزب اللّه النجباء بحزب الشیطان الطلقاء، آگاه باش که بسی شگفت آور است که افراد نجیب حزب خدا در جنگ با احزاب شیطان که بردگان آزاده شده بودند، به شهادت می رسند.

فهذه الأیدی تنطف من دمائنا، و الأفواه تتحلّب من لحومنا، و تلک الجثث الطواهر الزواکی تنتابها العواسل، و تعفوها امّهات الفراعل. خون ما از سرپنجه های شما می ریزد و گوشتهای ما از دهانهای شما بیرون می افتد. این پیکرهای پاکیزه عزیزان است که خوراک گرگهای درنده شما شده و زیر چنگال کفتارها به خاک آلوده شده است.

و لئن اتّخذتنا مغنما لتجدنّا وشیکا مغرما، حین لا تجد إلاّ ما قدّمت (یداک (وَ مٰا رَبُّکَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ. اگر (امروز) ما را برای خود غنیمتی می پنداری به همین زودی خواهی دید که ما به زیانت بوده ایم و آن هنگامی است که هرچه از پیش فرستاده ای خواهی دید و پروردگار تو بر بندگان ستم روا نمی دارد.

فإلى اللّه المشتکى و علیه المعوّل. من به خدا شکایت می برم و به او توکل می کنم.
 

4. خبر دادن حضرت زینب سلام الله علیها از آئنده

  حضرت زینب (س) در ادامه خطبه، از آینده دردناک یزیدیان خبر داده است و فردای درخشان حماسه آفرینان عاشورا و پیروزی همیشگی مرام حسینی را نوید می دهد و به دشمن نهیب می زند که: فکد کیدک، واسع سعیک، و ناصب جهدک، فو اللّه لا تمحو ذکرنا، و لا تمیت وحینا، و لا تدرک أمدنا، و لا ترحض عنک عارها. ای یزید؛ هر نیرنگی که خواهی بزن و هر اقدامی که توانی، بکن و هر کوشش که داری، دریغ مدار، سوگند به خدا که نمی توانی نام ما را محو کنی و نمی توانی نور وحی ما را خاموش سازی. تو نمی توانی عظمت امر ما را درک کنی و ننگ این ستم را هرگز از خود نتوانی زدود؟

و هل رأیک إلاّ فند، و أیّامک إلاّ عدد، و جمعک إلاّ بدد؟ و یوم ینادی المناد: ألا لعنة اللّه على الظالمین. آیا غیر از این است که رأی (طرح و نقشه های) تو سست و مدت حکومت تو اندک و جمعیت تو پراکنده است؟ آن روزی که منادی فریاد می زند: آگاه باشید، لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.

این سخنان که همه خبرهای غیبی است و از زبان یادگار رسول خدا (ص) تراوش می کند، بخش دیگری از شخصیت زینب کبری (س) را آشکار می کند. آن سلاله روشن بین علوی و فاطمی، در آن موقعیت حساس و تاریخی (که هیچ سخنور ماهری، حتی قادر به تعادل در گفتار نیست) چنان با اعتماد به نفس عمیقی خبر از آینده داده و طوری پیش بینی دقیقی می کند که مابعد از صدها سال نتایج آن را به وضوح مشاهده می کنیم. آری امروزه پیش بینی حضرت زینب (س) به وقوع پیوسته و دشمنان امام حسین علیه السلام خوار و رسوا شده و عظمت نام و یاد و حماسه حسینی همه عالم را فراگرفته است.
 

5. فخر و مباهات بر مقام ایثار و شهادت

سرانجام، عقیله بنی هاشم، بانوی سخنور و خطیب قدرتمند خاندان وحی، با افتخار تمام برای شهادت عزیزانش در راه خداوند متعال می بالد و با سپاس و تقدیر از منزلت والای خاندانش خطابه تاریخی خود را به پایان می برد: و الحمد للّه الّذی ختم لأوّلنا بالسعادة و المغفرة، و لآخرنا بالشهادة و الرحمة، و نسأل اللّه أن یکمل لهم الثواب، و یوجب لهم المزید، و یحسن علینا الخلف ، إنّه رحیم ودود، و حسبنا اللّه و نعم الوکیل. (7) حمد و سپاس، خداوندی که ابتدای کار ما را به سعادت و مغفرت، قرین ساخت و انتهای امر ما را به شهادت و رحمت ختم گردانید. از درگاه خدا می خواهیم که پاداش آنان (شهیدان) را کامل کند و بر پاداش آنان بیفزاید و ما را جانشینان صالح آنها قرار دهد. او مهربان و دوستدارنده است. خداوند، ما را بس است و (او) وکیل (و سرپرستی) نیکوست.

یزید در جواب این کلام رسا و خطابه حکیمانه چنان درمانده و ناتوان شد که فقط عاجزانه به این جمله بسنده کرد: این فریادی است که از زنان نوحه گر شایسته است، و چقدر مرگ برای زنان دلسوخته و نوحه گر آسان است. (8)
 

پی نوشت ها:

(1) مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج71، ص84.
(2) مجدی، محمد بن ابی طالب، تسلیة المُجالس، ج2، ص388.
(3) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، ص348.
(4) نهج البلاغه/خطبه123.
(5) آل عمران/169.
(6) هود/56.
(7) مجلسی محمد باقر، همان، ج45، ص133-135.
(8) همان.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط