جهانبینی
نکتهای که در ابتدا باید متذکر شد این است که هرچند نوع نگاهها به حقوق بشر، تفاوتها و تمایزهایی دارد[3] ولی مصداق جهانی حقوق بشر و نوع نگاه جامعه جهانی به حقوق بشر را باید در اعلامیه جهانی حقوق بشر مشاهده کرد. اعلامیهای متشکل از 30 ماده است که ذیل آن، ابعاد و مؤلفهها و نوع نگاه جامعه جهانی به حقوق بشر را متجلی نموده است. مهمترین تفاوتی که در نوع نگاه غرب به حقوق بشر و نوع نگاه اسلام به حقوق بشر وجود دارد، جهانبینی و جهانشناسی این دو دیدگاه است. جهانبینی غربی که یک جهانبینی اومانیستی و انسانمحور است، سراسر اعلامیه جهانی حقوق بشر پوشانده است؛ بهعنوانمثال ماده سه این اعلامیه اظهار میدارد که «هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.»[4] و تاکید این اعلامیه، بر انسان و خواستههای او است، درحالیکه در اعلامیهی جهانی حقوق بشر اسلامی که مبتنی بر اندیشه اسلامی است، تاکید بر توحید است و منشأ انسان و نیازهای انسانی را حرکت به سمت توحید میداند؛ مانند ماده یک اعلامیه حقوق بشر اسلامی که بیان میکند «بشر به طور کلی، یک خانواده میباشند که بندگی نسبت به خداوند و فرزندی نسبت به آدم آنها را گرد آورده...»[5]؛ بنابراین، نکتهی مهمی که در تمایز بین حقوق بشر اسلامی و غربی وجود دارد، نوع نگاه به جهان هستی و جهانبینی این دو است؛ در حقوق بشر غربی، نقطه تمرکز و محوری، انسان و نیازهای او است، درحالیکه در اندیشه اسلامی، تاکید بر توحید و منشأ الهی هستی است و ناگفته پیدا است که زمانی که اندیشههای اومانیستی منشأ تلاش باشد تا هر میزانی که نیازهای انسان اقتضا بکند، برای تأمین خواستههای او تلاش میشود و هیچ حد و مرز دیگری برای آن وجود ندارد، درحالی که در دیدگاههای توحیدی، ملاک، رشد و تعالی و تقرب به درگاه الهی است.انسانشناسی
تفاوت بنیادین دیگری که در نوع نگاه حقوق بشر اسلامی و غربی وجود دارد، تفاوت در انسانشناسی و نوع نگاه ایشان به انسان است. در حقوق بشر غربی، انسان را محدود به نیازهای مادی و دنیوی میدانند و تمام تلاش ایشان بر این است که نیازهای مادی انسان مرتفع شود، حتی در تأمین نیازهای مادی انسان، به بیان حداقلهای زندگی مادی اکتفا کردهاند، مانند ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح دارد «هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید بازداشته شده و ممنوع شود.» و همچنین ماده 5 این اعلامیه بیان میکند که «هیچکس نباید مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.» و همانطور که مشخص است، عدم شکنجه شدن یا عدم بردگی انسان، در قرن بیستم، باید تصریح شود و به عنوان یک ماده قانونی ذکر شود و این نشاندهنده حداقلی بودن این اعلامیه است. درحالیکه در اعلامیه حقوق بشر اسلامی در ماده دوم این اعلامیه بیان شده است که «زندگی موهبتی است الهی و حقی است که برای هر انسانی تضمین شده است» و همانطور که ذکر شده است، هدف و مقصود برای انسان، زندگی متعالی و ارزنده است. در باب تفاوتهای موجود بین حقوق بشر اسلامی و غربی باید بیان کرد که حقوق بشر امروزی، تلفیقی از ارزشها و اعتقادات مربوط به نوع بشر از گذشته تا به امروز است[6] و به همین جهت است که در حقوق بشر غربی، به حداقلهای انسانی و حیات اکتفا شده است. در ادامهی نکات مذکور باید بیان کرد که هرچند روانشناسان و محققان بر این نکته تاکید دارند که دین و مذهب میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده در مواجه با خشونتها باشد و همچنین یک عامل پیشرو در عرصه رشد بشر است، جای خالی تاکید و اشاره به دین و مذهب در اعلامیه جهانی حقوق بشر احساس میشود[7].پینوشت
[1] علی احمدی میر آقا، «مبانی نظری حقوق بشر»، کتابهای اسلامی 21، ش. 6 (۱ تیر ۱۳۸۴): 97-100.
[2] «گزارش نشست علمی - حقوق بشر»، پرتو خرد 5-6، ش. 5 (۴ فروردین ۱۳۹۳): 217-25.
[3] سخنران: مری رابینسون و مریم گزارشگر: زرافشار، «حقوق بشر»، رویدادها و تحلیل ها 116، ش. 11 (۱ اسفند ۱۳۷۶): 46-48.
[4] اعلامیه جهانی حقوق بشر.
[5] اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی.
[6] پرویز محمدنژاد، «حقوق بشر و زندان»، اصلاح و تربیت 94، ش. 8 (۱ اسفند ۱۳۸۸): 27-35.
[7] عماد الدین مصاحبه شونده: باقی، «نگاه ویژه: اسلام و حقوق بشر»، بازتاب اندیشه 78، ش. 7 (۱ مهر ۱۳۸۵): 7-11.