سندورم لاندو – کلفتر چیست؟

بسیاری از مخالفت‌های درمانگران و آسیب شناسان زبان با این احتمال که برخی کودکان مبتلا به اختلال‌های زبان به درخودماندگی دچارند، بر مبنای درک نادرست ماهیت متغیر درخودماندگی است.
پنجشنبه، 28 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سندورم لاندو – کلفتر چیست؟
سندورم لاندو - کلفتر بطور کلی برای درمانگران زبان زیاد شناخته شده نیست، اما در حال حاضر چون این اختلال بصورت بارزتری خود را نشان داده است برای مداخله‌های درمانی رهنمودهایی ارائه شده است. ونس (۱۹۹۱) مطالعه‌ای موردی را درباره یک کودک گزارش می‌کند که به ناگویایی اکتسابی همراه با صرع (شروع اختلال در3 سالگی) مبتلاست. او در این مطالعه درباره برنامه‌ای سازمان دار و دارای نظم برای بازآموزی و بازپدیداری زبان به تفصیل سخن می‌گوید. ونس همراه با شروع مهارت‌های بنیادی از پایین به بالا، مانند شناخت و تمیز شنیداری، پیشرفت کند اما روش مؤثری را با استفاده از رویکرد غالب دیداری به یادگیری زبان ترسیم می‌کند که از آن جمله می‌توان به خدمات نشانه‌ای پاجت گورمن، تولید و استفاده گسترده از زبان، و طرح رمزگردانی رنگ‌ها اشاره کرد. بدون در نظر گرفتن سطح توانایی، کودک مورد مطالعه ونس در نهایت به مدرسه‌ای ملحق شد که در محیط آن به علت پیش آگهی و توانایی‌های ضعیف برخی کودکان، بطور کامل از علائم نشانه‌ای استفاده می‌شد. لی (۱۹۹۳) می‌گوید لازم است در مورد مداخله درمانی این کودکان بیشتر تحقیق شود. به اعتقاد او این تحقیقات باید بر مبنای اصول روانشناسی عصب شناختی صورت گیرد.
 
 چنین تحقیقاتی توسط مارتین Martin و رایلی Reilly (۱۹۹۵) صورت گرفت. این دو محقق دیگر بار گزارش مطالعه موردی کودکی را ارائه می‌دهند که به آنچه آن‌ها اختلال پردازش شنیداری مرکزی نامیدند مبتلا بودند. آنان می‌گویند این اختلال نوع خفیف‌تر ادراک پریشی شنیداری کلامی است. برخلاف رویکرد از پایین به بالای و نس، مارتین و رایلی بر رویکردی از بالا به پایین نظر دارند که در آن به مهارت‌های شنیداری پایه توجه اندکی می‌شود. مورد این کودک با موارد دیگر مشابهت‌هایی دارد بگونه‌ای که در نهایت برای این کودک نیز، با استفاده از ایما و اشاره و حرکات سر و دست و کلمات نوشتاری، یا به عبارت دیگر، رویکردی دیداری به کار گرفته شد. مطالعه مارتین و رایلی به علت آن که می‌کوشد چارچوب شناختی - روانشناختی - عصب شناختی را برای اختلال رشدی به کار گیرد اهمیت فراوان دارد، گر چه این دیدگاه تا اندازه ای واپسگرایانه می‌نماید.
 

اختلال زبان معنایی - کاربردی

ما در این زمینه با دیدگاه بیشاپ و روزن بلوم (۱۹۷۸) موافقیم که اعتقاد دارند اختلال زبان معنایی - کاربردی بواقع مجموعه‌ای از اختلال‌های گوناگون است تا یک اختلال واحد. کودکی نخستین بار در ۴ سالگی به درمانگاه آورده شد. وی به علت فشار خون بالای مادر در زایمانی زود رس در هفته ۳۲ بارداری به دنیا آمده بود، و نشان میداد که از نظر رشد مشکلی ندارد. هنگام تولد از دستگاه فورسپس استفاده شده و پس از تولد تنفس با تأخیر شروع شده بود. هنگام مراجعه، زبان بیان او روان، اما دارای برخی خطاهای نحوی بود. در زبان او مقداری پژواک گویی بخوبی مشهود بود. پاسخ‌های او به پرسش های درک مطلب مقیاس‌های رشدی زبان ری نل RDLS از ثبات برخوردار نبود، و امتیاز او با کودک ۳ ساله مطابقت داشت.
 
او هنگام بازی زیاد با خود حرف می‌زد، همچنین بر حرکت‌های ظریف خود تسلط کاملی نداشت. در خلال سنجش، او از خود حواس پرتی نشان داد و مشهود بود که به دیگر مشکلات بی توجهی نیز دچار است. او در خواندن مهارت فوق العاده چشمگیری داشت. او می‌توانست دستورالعمل‌های پیچیده، برای مثال برگه آزمون روان شناسی را، با یک نگاه بخواند. اما خواندن او با درک همراه نبود. زمانی در آزمون خواندن درجه بندی شده اسکوتل Schonell، امتیاز ۱۷۰ آورد. این امتیاز وی را در ردیف کودکان بسیار توانا در خواندن قرار داد. بعدا مشخص شد او دچار درخورماندگی است. با این حال، وی پس از دو سال در یک مهد کودک ویژه، به روند عادی آموزش ابتدایی منقل شد. در مدرسه نیز مشکلات مفهومی - معناشناختی او تداوم یافت. گر چه او هنوز در ایجاد رابطه با دیگران دچار برخی مشکلات بود، اما دیگر مبتلا به درخورماندگی محسوب نمی‌شد. با این حال، او از ویژگی خاص خود یعنی توانایی خواندن برخوردار بود، و نشانه‌های کافی از رفتارهای درخودماندگی در او دیده می‌شد. به همین دلیل در دوره‌ای از رشد، از جمله این افراد دانسته شد. با این حال، هیچ گاه تشخیص درخودماندگی مورد توجه قرار نگرفت.
 
هنگام بحث درباره اختلال‌های معنایی - کاربردی، نمی‌خواهیم وارد این مجادله جاری شویم که آیا چنین رفتاری همیشه با درخودماندگی مرتبط است یا خیر. با دسترسی به اطلاعات بیشتر، می‌توان انتظار داشت که کمتر به دیدگاه‌های افراطی پرداخته و این مسائل منتشر شود. بسیاری از مخالفت‌های درمانگران و آسیب شناسان زبان با این احتمال که برخی کودکان مبتلا به اختلال‌های زبان به درخودماندگی دچارند، بر مبنای درک نادرست ماهیت متغیر درخودماندگی است. همواره تصور بر این نیست که کودک مبتلا به درخودماندگی با گذشت زمان بهبود می‌یابد. این کودکان در صورت بهتر شدن جلوه‌های متفاوتی از درخودماندگی را کم و بیش همچنان از خود بروز می‌دهند. درخودماندگی، مانند اختلال زبان، شرایطی مطلق نیست که نتوان هیچ تغییری در آن انتظار داشت. ممکن است در کودکان مبتلا به اختلال‌های معنایی کاربردی، ویژگی‌های درخودماندگی دیده شود، و بالعکس آنانی که در خودماندگی دارند در برخی از جنبه های معنایی - کاربردی زبان دچار مشکلاتی باشند.
 
اعتقاد بر این است که تصمیم در این باره که چه کسی با این کودکان کار کند باید بر این مبنا گرفته شود که در هر زمان خاص چه تخصصی می‌تواند بیشتر به رشد و بهبود آن‌ها کمک کند. از سوی دیگر امکان کافی برای کار مشترک برای معلمان، روان شناسان، و آسیب شناسان زبان، و گفتار درمانگران وجود دارد. چون در حال حاضر امکان ارزیابی و سنجش اختلال‌های زبان که ممکن است در کودکان مبتلا به درخودماندگی دیده شود وجود دارد، از بعد منطقی و انسانی لازم می‌نماید برای آنان برنامه‌های مخصوص درمانی زبان طراحی و تدارک دیده شود.
 
بنابراین لازم است چند نکته‌ای درباره مداخله درمانی در مورد کودکان مبتلا به اختلال زبان معنایی - کاربردی گفته شود. این کودکان برای تعامل با دیگران بی علاقه هستند. برخی از آنان در خلال دوره کودکی هیچ واکنش و علاقه مندی برای ارتباط با دیگران نشان نمی‌دهند و تصور می‌شود که بطور کلی در زمینه‌های شناختی دچار تاخیر هستند. تحریک او به برقراری ارتباط با دیگران دشوار بود. او روی صندلی چرخدار می‌نشست و گویی مانند عروسک توجهی به اطراف و فعالیت‌های پیرامونش نداشت. تفکر کنونی درباره این کودکان بر آن است تا ارتباط بین کودک و دیگران برقرار شود و رشد کند. به رغم این که برقراری ارتباط با دیگران بسیار مهم است، به اعتقاد ما این کار باید با دقت تمام صورت گیرد. از این رو لازم است در خلال رشد اولیه، از این کودکان در برابر دشواری‌های محیطی که درک بسیاری از آن‌ها برایشان مشکل است، حمایت شود. فشار پیوسته به آنان برای برقراری ارتباط ممکن است آن‌ها را خسته کند و در نتیجه به آنان ضربه بزند.
 
منبع: اختلال‌های رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص238-235، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط