آیناز بابایی از تبریز
- اگر قرار باشد امام زمان فردا بیاید، چکار میکنی؟- - «خوشحال میشوم. لباس تمیز میپوشم.»
- - «یک روز یکی از بچّهها توی مدرسه زمین خورد. او را بلند کردم و به آبدارخانه بردم و لباسها و دست و صورتش را تمیز کردم. در آن لحظه نیّت کردم من این کار را میکنم که امام زمان زودتر ظهور کند.»
امیرحسین اشرفی از رشت
- شما در رشت روز تولّد امام زمان چکار میکنید؟- - «شربت و شیرینی پخش میکنیم و بادکنک هدیه میدهیم، مولودیخوانی داریم. یکی از شرکتکنندهها یک بیوگرافی دربارهی امام زمان میخواند یا دربارهی شجرهنامهی ایشان توضیح میدهد.»
- - «این است که آن روزم با روزهای دیگر فرق داشته باشد. چیزهای بد در آن روز نباشد؛ چون آن روز امام زمان همهی بدیها و پلیدیها و ناپاکیها را از بین میبرد، پس من هم باید به او کمک کنم. چند روز قبل همین حس را داشتم. میخواستم به همه بگویم که دیگر کار بد انجام ندهند. امروز هم میخواهم برای اوّلین بار نماز امام زمان را بخوانم.»
- - «توی راه که داشتیم به قم میآمدیم دربارهی فردی صحبت کردیم که امام زمان به او دستور داده این مسجد را بسازد. او هم این کار را با کمک مردم انجام داده است.»
ابوالفضل عبادزاده و حسین سجری از شهر ری
- حالا که امام زمان نیامده وظیفهی ما چسیت؟- - «برای سلامتی و ظهورش دعا کنیم. منتظر باشیم تا بیاید و امیدمان را از دست ندهیم. نماز بخوانیم. مانند امام زمان خوشاخلاق و خوشزبان باشیم به نیازمندان کمک کنیم و دروغ نگوییم.»
- - «بله توی مدرسه دعوا کردیم و صورتم قرمز شد. مادرم گفت: برای چی صورتت قرمز شده؟ من هم گفتم: زمین خوردم و زخمی شدم؛ ولی بعداً وقتی در خلوت خودم نشستم به خودم میگویم: چرا به مادر دروغ گفتم؟ رفتم به او راستش را گفتم و معذرتخواهی کردم.»
- - «بله! دعوا کرده بودم به مادرم نگفته بودم، وقتی پرسید: چی شده؟ گفتم: با دوچرخه زمین خوردهام. مادرم باور نکرد و گفت: زخم تو عمیق است، من هم گفتم دعوا کردهام.»
- - «بله! یک روز همهی دروغهایم را نوشتم، بعد از چند روز میخواستم مشق بنویسم رفتم دفترم را باز کردم و دیدم وای چقدر دروغ نوشتهام. از آن همه دروغ پشیمان شدم و برگه را پاره کردم و دیگر دروغ نگفتم. میخواهم برای اینکه محیط را برای ظهور امام زمان آماده کنم باز هم کارهایم را بنویسم تا باعث شود کارهای بدم را یادآوری کنم و آنها را تکرار نکنم.»
منبع: مجله باران