حضرت خدیجه(سلام الله علیها) اولین زن مسلمان بود که با وفاداری کامل اسلام و رسول خدا(صلوات الله علیه) را یاری کرد و در همین راه جان سپرد و با آنکه زنی ثروتمند و نازپرورده بود حتی یک لحظه از سختیها گلایه نکرد لب به اعتراض نگشود. خداوند بزرگ در قرآن کریم برای توصیف بزرگی وفاداری، اول خود را باوفاترین میشمارد و میفرماید: «چه کسی به پیمانش پای بندتر از خداست».(1)
همچنین کمترین احتمال پیمان شکنی را نسبت به خود قاطعانه مردود می شمارد: «خداوند هرگز پیمان شکنی نمیکند».(2) آنگاه بندگان مؤمن خود را نیز به وفاداری و پایبندی به تعهداتشان فرا میخواند و از نقض عهد و بیوفایی باز میدارد. خداوند در آیه ای نشانههای خردمندان را وفای به عهد و پیمان را میداند: «آنها کسانی هستند که به عهد الهی وفا میکنند و پیمان را نمیشکنند».(3) خداوند حکیم، در آیه دیگری وفاداری به هر پیمانی را از مؤمنان میخواهد و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! به پیمانها وفا کنید».(4)
رسول اکرم(صلوات الله علیه) نیز وفای به عهد را از شرایط اساسی ایمان میداند و حضرت امیر(علیه السلام) نیز در فرمان خود به مالک اشتر، به اهمیت این مسئله در اسلام و جاهلیت اشاره میکند و آن را مهمترین و عمومیترین قانون اجتماع میشمارد. قرآن مجید، دستور میدهد تا به عهد و پیمان خود پیوسته وفادار باشیم زیرا از وفاداری سوال میشود.(5) و اصلا وفاداری خود ایمان است. پیامبر(صلوات الله علیه) میفرمایند: «لا دینَ، لِمَن لا عهدَ له؛ آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، مسلمان نیست» حتی در برابر دشمنان.(6)
زندگی نامه حضرت
پدر حضرت خدیجه(سلام الله علیها) خُوَیلد ابن اسد بود و مادرش فاطمه بنت زائده نامداشت؛ سال تولد او را پانزده سال قبل از عام الفیل گفتهاند.(7) ابن سیدالناس در شرافت ایشان آورده است: «او زنی شریف و بادرایت بود که خداوند خیر و کرامت برای او در نظر گرفته بود. به لحاظ نسب در طبقه متوسط از انساب عرب جای داشت، اما دارای شرافتی عظیم و ثروتی زیاد بود.» همه منابع تاریخی، خدیجه را اولین همسر پیامبر(صلوات الله علیه) معرفی کردهاند. با این حال، زمان دقیق ازدواج این دو روشن نیست. سن پیامبر(صلوات الله علیه) در هنگام ازدواج با خدیجه(سلام الله علیها)، ۲۱ تا ۳۷ سال ذکر شده است، ولی آنچه مورد اعتماد مورخین است ۲۵ سال میباشد.(8) چنانکه در منابع آمده است، خدیجه(سلام الله علیها) پیشنهاد ازدواج با پیامبر(صلوات الله علیه) را مطرح کرده است.این پیشنهاد پس از آن روی داد که با درستکاری و درستگفتاری و امانتداری و کرامت اخلاقی حضرت محمد(صلوات الله علیه) آشنا شد و او را امین بر مالش قرار داد و پس از برگشتن پیامبر(صلوات الله علیه) از سفر تجاری شام، توسط میسره، غلامش، با ویژگیهای محمد(صلوات الله علیه) آشنا شد. برخی از مورخان بر این باورند که خدیجه، به دلیل صداقت، امانت و حسن خلق و درستکاری پیامبر(صلوات الله علیه)، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخته است.(9) ابن اثیر هم در کتاب اسدالغابه، همین عوامل را بیان کرده است.
فضائل و خدمات ایشان به اسلام و پیامبر(صلوات الله علیه) بیشتر از آن است که قابل ذکر در اینجا باشد. در فضیلت آن حضرت همین بس که والده مکرمه حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) است و همه ذراری پیامبر(صلوات الله علیه) به ایشان منتهی می شوند و در اخلاق و آداب اسلامی و کمک به قوی شدن ریشه اسلام پا به پای پیامبر(صلوات الله علیه) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) جلو میرفت. حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در روزگار غربت پیامبر(صلوات اله علیه) حامی قوی و همراه صادقی برای ایشان بود که پیامبر در کنار وی آرامش می یافت.(10) ابن اثیر در اسد الغابه به نقل از ابن اسحاق میگوید: «حضرت خدیجه برای اسلام یاوری صادق بود.»(11)
پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) نیز در تجلیل این فداکاری ایشان فرمودند: «ما قام ولا استقام دینی إلا بشیئین، مال خدیجة و سیف علی بن أبی طالب؛ پا برجا نشد و ایستادگی نکرد دین من مگر بر دو چیز: مال خدیجه و شمشیر علی بن ابی طالب.»(12) این سخن پیامبر(صلوات الله علیه) یعنی؛ فضیلت مال خدیجه در کنار شمشیر زدنها و جهاد علی بن ابی طالب(علیه السلام) قرار دارد.
اولین زن در مقام کمال اسلامی
آن حضرت اولین زنی است که پیامبر(صلوات الله علیه) را تصدیق نمود و اول زنی است که در مکه با رسول خدا(صلوات الله علیه) نماز جماعت خواند و اول زنی است که ایمان خود را در مکه در میان مشرکین اظهار نمود و اول زنی است که در مقابل دشمن از رسول خدا(صلوات الله علیه) دفاع نمود و تمام اموال خود را به پیامبر(صلوات الله علیه) بخشید و اول زنی است که ایمانش با قبول ولایت أمیر المؤمنین(علیه السلام) به درجه کمال رسید.روزی پیامبر(صلوات الله علیه) خدیجه(سلام الله علیها) را خواست و در کنار خود نشانید و فرمود: این جبرئیل است و میگوید: «برای اسلام شروطی است که عبارتند از: اقرار به یگانگی خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول این شریعت و احکام آن، اطاعت از اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او یکی بعد از دیگری با برائت از دشمنان ایشان.» خدیجه(سلام الله علیها) به همه آنها اقرار نمود و ائمه طاهرین به خصوص أمیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ پیامبر(صلوات الله علیه) فرمودند: «هو مولاک و مولی المؤمنین و امامهم بعدی» یعنی «علی مولای تو و مولای مؤمنان است و بعد از من امام ایشان است» آنگاه از خدیجه(سلام الله علیها) در قبول ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) عهد مؤکد گرفت.
سپس رسول خدا(صلوات الله علیه) یک یک از اصول و فروع دین حتی آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را برای ایشان بیان فرمود. سپس دست خود را بالای دست علی(علیه السلام) نهاد و خدیجه(سلام اللَّه علیها) دست خود را بالای دست رسول خدا(صلوات الله علیه) نهاد و به این ترتیب با امیرالمؤمنین(علیه السلام)بیعت نمود.(13) خدیجه(سلام الله علیها) تمام سختیها را همراه پیغمبر(صلوات الله علیه) تحمل کرد و تمام هزار شبانه روزی که حضرت در شعب ابی طالب حبس بود، این بانو خم به ابرو نیاورد.
ایشان هزار شبانه روز تشنه و گرسنه در محاصره دشمن به سر آورد اما قدمی از حمایت رسول خدا دست نکشید و صبورانه در کنار رسول خدا(صلوات الله علیه) ایستاد.(14) آن حضرت هنگام رحلت با آن همه فداکاری و انفاق مال جهت وصیت به پیامبر(صلوات الله علیه) عرض کرد: «یارسول اللَّه، مرا ببخشید که در حق شما کوتاهی کردم» پیامبر(صلوات الله لیه) فرمود: «حاشا و کلّا ! من از شما تقصیری ندیدم، بلکه منتهای سعی و کوشش خود را در حق من نمودی. شما در خانه من زحمات زیادی را متحمل شدی. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودی.» آنگاه خدیجه(سلام الله علیها) عرض کرد: «یا رسول اللَّه شما را وصیت میکنم به این دختر «و به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اشاره نمود» این دختر بعد از من یتیم و غریب است. کسی از زنهای قریش او را اذیت نکند. کسی به صورت او لطمه ای نزند، به روی او داد نزند و مکروهی نبیند.(15)
پینوشت:
[1] توبه 111
[2] بقره 80
[3] رعد 20
[4] مائده 1
[5] اسراء34
[6] توبه 7
[7] الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۳
[8] المناقب، ج۱، ص۱۴۹
[9] عیون الاثر، ج۱، ص۶۳
[10] عیون الاثر، ج1، ص17
[11] اسد الغابه ج5، ص439
[12] شجرة طوبى، ج2، ص233
[13] بحار الانوار، ج18، ص232 و ج65، ص392
[14] تاریخ طبرى، ج3، ص25
[15] شجره طوبی، ج2، ص235 234