نماز توأم با زکات از منظر قرآن کريم

اهميت و جايگاه نماز و زکات به عنوان دو وظيفه الهي همراه با هم در آيات متعدد قرآن کريم مطرح گرديده است. در ابتدا آيات نماز از بزرگترين سوره قرآن (سوره بقره) مطرح و سپس ساير آيات نماز از سوره هاي ديگر مطرح شده است. مسئله مورد نظر در اين مقاله پيوند بين نماز و زکات است که پس از بررسي واژه هاي نماز و زکات، سيره ي رسول الله (ص) در اين خصوص مطرح شده و آنگاه نماز با زکات از حيث فرهنگي اجتماعي و اقتصادي مورد بررسي قرار گرفته و نماز واقعي
دوشنبه، 14 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نماز توأم با زکات از منظر قرآن کريم
نمازتوأم با زکات از منظر قرآن کريم
نماز توأم با زکات از منظر قرآن کريم

نويسنده:مريم شکريان دهکردي




چکيده:

اهميت و جايگاه نماز و زکات به عنوان دو وظيفه الهي همراه با هم در آيات متعدد قرآن کريم مطرح گرديده است. در ابتدا آيات نماز از بزرگترين سوره قرآن (سوره بقره) مطرح و سپس ساير آيات نماز از سوره هاي ديگر مطرح شده است. مسئله مورد نظر در اين مقاله پيوند بين نماز و زکات است که پس از بررسي واژه هاي نماز و زکات، سيره ي رسول الله (ص) در اين خصوص مطرح شده و آنگاه نماز با زکات از حيث فرهنگي اجتماعي و اقتصادي مورد بررسي قرار گرفته و نماز واقعي نمازي توصيف شده که توأم با زکات باشد. در ادامه مقاله موارد مصرف زکات در هدفمندي اصلاح جامعه و رشد و تعالي افراد در جامعه اسلامي ذکر گرديده و تهديد نماز گزاراني که اهل زکات و انفاق نيستند بر پيوستگي نماز و
زکات تأکيد شده و آيات نماز و زکات به ترتيب سوره هاي قرآن ارائه گرديده است.

کليد واژه :

قرآن کريم،نماز، زکات،
قرآن کريم:
قرآن کريم و آيات وحياني آن و گوش جان سپردن به نواي آن و عمل به معارف بلند و بي نظير آن معرفت و بصيرت خاصي به انسان مي بخشد و سبب مي شود زندگي انسان در يک سير تکاملي به سمت رشد و تکامل حرکت نمايد. از مهم ترين برنامه هاي قرآن کريم براي انسان سازي اقامه نماز همراه با زکات است.

نماز و زکات:

نماز و زکات دو برنامه از مجموعه برنامه هاي قرآن براي سامان بخشي دنيا و آخرت انسان هاست. قرآن کريم اين دو برنامه را توامان مطرح نموده تا اولي الباب با فهم صحيح و عميق آن به انسان سازي و جامعه سازي قرآني روي آورند.

نماز:

اين واژه در لغت به معني دعا و انعطاف است و در اصطلاح شرعي به مجموعه اي از اذکار و حرکات خاصي گويند که به عنوان ستايش و توجه بنده به خداوند انجام مي گيرد. از اين اصطلاح در لغت فارسي به نماز تعبير شده است. نظر به اينکه نماز اساسي ترين ستايش به درگاه خداوند است.

جايگاه نماز در بينش پيامبر اعظم (ص):

رسول ا... فرمودند: « نماز نورمومن و معراج مومن و مايه ي نزديکي هر پرهيزکاري به خدا و کليد بهشت است. « هر چيزي چهره اي دارد و چهره دين اسلام (نماز) است و خداوند نور ديده مرا در نماز قرار داده است و نماز را محبوب من گردانيد به گونه اي که من از نماز سير نمي شوم همانا نماز ستون دين است و نماز نخستين عمل فرزند آدم است که به آن رسيدگي مي شود. اگر درست بود به ديگر اعمالش رسيدگي مي شود و اگر درست نبود به ساير اعمالش رسيدگي نمي شود.کسي که در نمازش خشوع و فروتني ندارد نمازش نماز نيست و هرکه نمازش او را از هرکار زشت و ناپسند باز ندارد، جز بر دوري او از خدا افزوده نشود. هرکس دو رکعت نماز همراه با تفکر بخواند بهتر است از اين که شبي را تا به صبح نماز بگذارد و تفکر نکند ميان مسلمانان و کافر فاصله اي جز اين نيست که نماز واجب را عملاً ترک کند يا از روي سبک شمردن آن را نخواند هرکه پنج نماز را با جماعت بخواند به او گمان نيک بريد و بدانيد که نماز چهره شيطان را سياه مي کند و انسان را از زشتکاري باز خواهد داشت. ( ميزان الحکمه، باب صلاه/ ص 452)
قرآن کريم در موارد متعددي به موضوع صلاه به معني دعا و درود اشاره دارد که به اختصار به آنها مي پردازيم.
1-«وصل عليهم ان صلاتک سکن لهم.» (توبه / 103)
آيه فوق درباره پرداخت زکات است. خداوند به پيامبر (ص) مي فرمايد: از اموال آنها صدقه اي بگيرتا به وسيله آن، آن ها را پاک سازي و پرورش دهي و براي آن ها ( هنگام گرفتن زکاه) دعا کن که دعاي تو مايه آرامش آنهاست.
2-هو الذي يصلي عليکم و ملائکته ليخرجکم من الظلمات الي النور و کان بالمومنين رحيماً. (احزاب/ 43)
او کسي است که بر شما درود و رحمت مي فرستد و فرشتگان او نيز براي شما تقاضاي رحمت مي کنند، تا شما را از ظلمات جهل و شرکت و گناه به سوي نور ايمان و تقوا رهنمون سازد. او نسبت به مومنان همواره مهربان بوده است.
3-ان الله و ملائکته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما (احزاب/ 56)
خداوند و فرشتگان بر پيامبر درود مي فرستند. اي کساني که ايمان آورده ايد، بر او درود بفرستيد و سلام گوييد و تسليم فرمانش باشيد. صلوات هر گاه به خدا نسبت داده شود به معني فرستادن رحمت است و هر گاه به فرشتگان و مومنان منسوب شود به معني طلب رحمت است. (تفسير نمونه جلد 17 ص 416)
رسول خدا (ص) فرمود: « لا تصلوا علي الصلاه التبراء، فقالوا و ما الصلاه التبراء»
« قال تقولون اللهم صل علي محمد و تمسکون، بل قولوا اللهم صل علي محمد و آل محمد». ( همان ص 419)
هرگز بر من صلوات ناقص نفرستيد: عرض کردند؛ صلوات ناقص چيست؟ فرمود: اين که فقط بگوئيد: اللهم صل علي محمد و ادامه ندهيد. بلکه بگوييد: اللهم صل علي محمد و
آل محمد و اما صلاه به معني عبادت ويژه اي است که در اسلام تشريع شده است يعني نماز، آيات متعددي در قرآن کريم وجود دارد که به خاطر اهميتشان به پاره اي از آنها اشاره مي شود. به پاداشتن نماز از نشانه هاي پرهيزگاران است. (بقره/3)
نماز مظهر اتکاء به خداوند است. ( يا ايهاالذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلاه...) (بقره/ 53)
اي افراد با ايمان، از صبر و استقامت و نماز در برابر حوادث سخت زندگي کمک بگيريد.
در احاديث مي خوانيم « کان علي (ع) اذا اهاله امر فزع قام الي الصلاه ثم تلي هذه آلايه و استعينوا بالصبر و الصلاه ... (تفسير نمونه / ج 15)
هنگامي که علي (ع) با مشکلي روبرو مي شد به نماز بر مي خاست و پس از نماز به دنبال حل مشکل مي رفت و اين آيه را تلاوت مي فرمود: ( و استعينوا بالصبر و الصلاه )
در انجام نماز بايد کوشا بود و مداومت داشت: (حافظوا علي الصلوات و الصلاه الوسطي ...) (بقره / 238)
در انجام همه ي نمازها (مخصوصاً نماز وسطي (نماز ظهر) کوشا باشيد. صلاه وسطي را عده اي از مفسران گرامي، نماز ظهر دانسته اند. نماز وظيفه ثابت و معيني براي مومنان است: ( إن الصلاه کانت علي المومنين کتاباً موقوتاً) (کلمه موقوف از ماده وقت است) (نساء / 103)
بايد خانواده را به نماز دعوت کرد: ( و أمر اهلک بالصلاه و اصطبر عليها) ( طه / 132)
خانواده خودت را به نماز دستور ده و خود نيز بر انجام آن شکيبا و پراستقامت باش. با توجه به اين که سوره ي طه در مکه نازل شده است، در آن زمان مصداق (اهل) حضرت علي (ع) و خديجه بوده اند. به هرحال والدين وظيفه دارند، فرزندان خود را به انجام نماز دعوت کنند و زمينه هاي لازم براي تشويق آنها را فراهم آوردند. زيرا نماز سنگري مستحکم براي حفظ کيان خانواده است.
نماز انسان را از زشتي ها باز مي دارد: ( ان الصلاه تنهي عن الفحشاء و المنکر ... ) (عنکبوت/45)
فحشاء اشاره به گناهان بزرگ پنهاني و منکر اشاره به گناهان بزرگ آشکار مي تواند باشد. در حديثي از پيامبر گرامي اسلام (ص) مي خوانيم که فرمود: ( من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم يزد و من الله الا بعداً.) (تفسير نمونه، ج16، به نقل از مجمع البيان) کسي که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد، هيچ بهره اي از نماز جز دوري از خدا حاصل نکرده است. و امام صادق (ع) مي فرمايد: کسي که دوست دارد ببيند آيا نمازش مقبول درگاه الهي شده است يا نه بايد ببيند آيا اين نماز او را از زشتي ها و منکرات باز داشته است يا نه، به همان مقدار که بازداشته، نمازش قبول است. (تفسيرنمونه، ج 16)
رسول خدا (ص) از ياران خود سوال کرد اگر بر در خانه ي يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و هر روز پنج بار خود را در آن شست وشو دهيد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او مي ماند؟ در پاسخ عرض کردند: نه فرمود: نماز درست همانند اين آب جاري است، هر زمان که انسان نمازي مي خواند، گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است، از ميان مي رود. (تفسيرنمونه، جلد 16)

زکات:

زکات در لغت به معناي نمو، برکت و پاکيزگي است، که معني اخير آن در آيه 21 نور و آيه 74 کهف آمده است و در اصطلاح به معني جدا کردن بخشي از گونه هايي از مال است که بطوري خاص در مصارف معلومي خرج مي گردد. بنا به اشارات قرآني همين حکم در امم گذشته وجود داشته که واضع اسلامي بر آن صحه نهاده است (مريم، 31 و بقره 83، 43 و به تفسيري يوسف، 88) زکات در فقه اسلامي بر دو گونه است:
الف: زکات بدن که عبارت از زکات عيد فطر است و مستند وجوب آن سنت و اجماع است و به تفسيري آيه 14 سوره اعلي: ( قد افلح من تزکي) مُشعر بر آن است. و بنا به نظر اماميه وجوب آن مشروط به بلوغ، عقل و قدرت بر تهيه نيازمنديهاي خود و عائله خويش (بالقوه يا بالفعل) در طول سال است که بايد در بين غروب روزآخر ماه رمضان تا روز عيد از مال جدا گردد و به مستحق داده شود.
ب) زکات مال: وجوب زکات، علاوه بر سنت و اجماع مسلمانان،آيات متعددي بيانگر وجوب زکات است، آياتي که بيانگر حکم زکات مي باشند بر چند گونه اند:
1-تصريح در لفظ زکات دارند. اکثر اين آيات بيانگر صفت اهل ايمانند که زکات مي دهند. (بقره: 177، مومنون 4، روم 39، فصلت 7)
2-تصريح به وجوب اخراج زکات از مال دارند. توبه آيه 103 از آن به صدقه تعبيرشده است: ( خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و نزکيهم بها..) و در انعام آيه 141: (و اتوا حقه يوم حصاده) و اسراء آيه 26: ( و آت ذاالقربي حقه) از آن به حق تعبير شده که همين نام در ذاريات آيه 19، معارج آيه 24، نيز آمده است؛
و بالاخره در فصلت آيه 6و7 عدم دادن زکات به عنوان صفت مشرک دانسته شده: ( ويل للمشرکين الذين لا يؤتون الزکوه)
3-آيه هايي از زکات به انفاق تعبير کرده است: بقره 3، 215، 271، 267، 264و 273؛ آل عمران 94؛ توبه 34؛ و در آيه 219 سوره بقره از انفاق به (عفو) تعبير شده است: ( و يسئلونک ماذا ينفقون قل العفو)

رابطه نماز با زکات:

1-دعوت نمازگزاران به انفاق در قرآن:

از جمله مطالب مهمي که در قرآن کريم به آن اهميت خاصي داده شده و مورد توجه قرار گرفته پرداخت انفاق است که از طريق نمازگزاران انجام مي شود، نه انفاقات واجب، بلکه انفاق عام که شامل واجب و مستحب مي گردد و آياتي دراين باره ذکر شده که برخي از آنها عبارتند از:
( يقيمون الصلاه و مما رزقناهم ينفقون) (بقره /3)
و نماز را پيوسته به طور دسته جمعي بپا مي دارند و از آنچه ما به آنها روزي داديم انفاق مي کنند.
(و اقاموا الصلاه و انفقوا مما رزقناهم سراً و علانيه ) ( رعد/4)
و نماز را بپا مي دارند و از آن چه آن ها را روزي داديم به طور پنهان و آشکار انفاق مي کنند.
(قل لعبادي الذين آمنوا يقيموا الصلاه و ينفقوا مما رزقناهم سراً و علانيه) ( ابراهيم/5)
بگو به بندگان من، کساني که ايمان آورده اند، نماز را بپا دارند و از آنچه ما روزي به آنها داديم پنهان و آشکار انفاق مي کنند. (و المقيمي الصلاه و مما رزقناهم ينفقون) ( حج/ 53)
بشارت ده متواضعان و تسليم شدگان را کساني که نماز را بر پا مي دارند و از آنچه روزيشان داديم انفاق مي کنند.
( و اقاموا الصلاه و انفقوا مما رزقناهم سراً و علانيه ) (فاطر / 92)
و نماز را بر پا مي دارند و از آن چه روزيشان داديم پنهان و آشکار انفاق مي کنند.
(المصلين،الذين هم علي صلاتهم دائمون. و الذين في اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم.) (معارج/ 22 تا 52)
نمازگزاراني که نمازهاي خود را تداوم مي بخشند و کساني که در اموالشان حق معلومي، براي سائل و محروم است. معلوم مي شود نمازگزاران حقيقي کساني هستند که انفاق مال جزء برنامه آن هاست. و اگر کسي در انفاق سهيم نبود جزء نمازگزاران محسوب نمي شود و علاوه براين از شرايط صحت نماز اين است که لباس، زمين مکان نماز و غيره هيچ کدام غصبي نباشد،يعني وقتي به حقوق الهي در قالب نماز توجه شده که حقوق خلق را بشناسد و با مراعات حقوق مردم (انفاقات واجب و مستحب) مي تواند وارد نماز شود چرا که وقتي در نماز، خدا و حق او را شناخت حق مردم که عيال خدايند را هم مي شناسد و انفاق مي کند.

2-نمازگزاران مامور به زکات:

يکي از مسائلي که در قرآن کريم روي آن زياد تکيه شده، اين است که پرداختن زکات واجب را تنها نمازگزاران از ياد نمي برند و نمازگزاراني که آن را از ياد ببرند نمازگزار واقعي نيستند و اين نکته در 27 آيه از آيات قرآن ذکر شده است، البته در برخي آيات امر به نماز و زکات شده است. مانند : ( و اقيموا الصلاه و اتو الزکاه...) (بقره / 43) و نماز را برپا داريد و زکات را بپردازيد.
در هشت مورد به نحو عام خطاب فرموده که شامل مردان و زنان مي شود و تنها در يک مورد خطاب به زنان پيامبر (ص) مي فرمايد: ( فاقمن الصلاه و اتين الزکاه...) (احزاب /33) نماز را برپا داريد و زکاه را بپردازيد.
شايد اين امر اختصاصي، نظر به اهميت وابستگي و انتساب با نبي اکرم (ص) داشته و اقامه نماز و دادن زکاه از زنان پيامبر (ص) چه دراطاعت امر چه در مخالفت امر پاداش و کيفر خاصي دارد. تاکيد خداوند متعال روي اين دو شاخه فردي و اجتماعي و فرمان به انجام آن، آن هم بصورت دسته جمعي که فرمود: همه نماز را بپاداريد و همه زکات را بپردازيد، خالي از نکات نيست که آن نکات عبارتند از: يکي اين که نشان مي دهد، تمام اجزاي دين باهمند و دينداري تبعيض و انتخاب جزئي از آن و ترک مابقي، بر نمي دارد، اين مجموعه با هماهنگي که در بينشان نهفته است، دين شماست، لذا معنا ندارد افرادي در قسمتي از دين که هيچ گونه ضرر مادي و جسمي نداشته باشد، ديندار و متدين شوند ولي در بقيه آن کوچکترين اقدامي نکنند، مخصوصاً روي اين دو تکليف بيشتر تکيه شده چرا که مسلمانان و مومنين چه در بعد عبادي که جنبه فردي دارد بيشترين تکليف واجب را در اقامه نماز بر عهده دارند و چه در بعد اجتماعي و پرداخت ماليات بيشترين تکليف را در اداي زکات دارند. براي اهميت اين ارتباط در دين همراه با انکار و تعجب مي فرمايد: ( افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض!)
پس آيا به بعضي از قسمت هاي کتاب ايمان مي آوريد و به قسمت ديگر کفر مي ورزيد؟ مومن کسي است که به همه آن ايمان دارد و اگر فردي به قسمتي از آن کافر شد به همه کفر ورزيده و به همين خاطر تارکين زکات و انفاق با اين که از نمازگزاران بودند مورد عتاب و سرزنش قرار گرفتند. نکته ديگر اينکه اين عبادت و بندگي خدا چيزي جداي از فرمان ها و دستورات او نسبت به خلق او نيست، بلي گرچه بعضي از حقوق تنها اختصاص به خدا و بعضي ديگر تنها به مردم اختصاص دارد ولي بسياري از آنها هم به خدا و هم به مردم مربوط مي شود و اگر کسي حق خدا را در قالب انجام نماز شناخت معنا ندارد و حق مردم را در سايه امر خدا نشناسد که فرمود: زکات حق فقرا و ضعيفان را بدهيد، يعني اگر کسي حق شناس است در همه جا حق را مي شناسد، چه حق خدا در نماز و چه حق مردم در زکات و اگر نشناسد حق هيچ کدام را نمي شناسد و اين است که در نماز و زکات با هم ذکر شده است.

3-نمازگزاران زکات مي دهند:

پس از آن که خداوند مردم را به نماز و زکات امر فرمود به نکته ديگري تکيه نموده و آن اين است که نمازگزاران را تنها زکات دهنده معرفي نموده است و اين نکته در شانزده مورد از آيات قرآن ذکر شده است از جمله مي فرمايد (و اقام الصلاه و اتي الزکاه) (بقره/ 177)
نيکي و نيکوکاري آن است که نماز را برپا مي دارد و زکات را مي پردازد.
و نيز از قول حضرت عيسي (ع) مي فرمايد: (اوصاني بالصلاه و الزکاه مادمت حيا.) (مريم/ 31)
مادرم مرا به اقامه نماز و پرداخت زکات تا مادامي که زنده ام سفارش فرمود. همچنين در دو مورد درباره رجالي که از ياد خدا غفلت نمي کنند و از اولياي خدا هستند مي فرمايد: ( و اقام الصلاه و ايتاء الزکاه) (نور/ 37)
آن ها به اقامه نماز و پرداخت زکات مأمورند و انجام مي دهند. و نيز مي فرمايد.
(و المقيمين الصلاه و المؤتون الزکاه) (نساء/ 163)
و کساني که برپادارنده نماز و پرداخت کننده زکاتند.
و همچنين در دو مورد مي فرمايد: ( و اقاموا الصلاه و اتو الزکاه) (بقره/ 277) و نماز را بپا داشتند و زکات را پرداخت نمودند.
و درباره اسماعيل (ع) مي فرمايد: ( و کان يأمراهله بالصلاه و الزکاه) (مريم/ 55)
او پيوسته اهل خانه خود را به نماز و زکات امر مي نمود.
و همچنين مي فرمايد: (لذين هم في صلاتهم خاشعون ... و الذين هم للزکاه فاعلون.) (مومنون/ 2تا4)
مومنون کساني هستند که در نمازشان خاشعند و زکات را مي پردازند. مجموع اين آيات از مومنيني حکايت مي کند که هم نمازگزارند و هم زکات خود را در زمان گذشته حال و آينده مي پردازند و هم مادر و پدر به فرزند بر انجام آن وصيت و سفارش مي کنند و هم دائم و دسته جمعي انجام مي دهند.

4-نمازگزاران و حق معلوم در اموال:

در عالم تکوين موجودات قوي که جنبه علي و سببيت دارند با کمال خضوع وجود خود را در خدمت معلول قرار مي دهند و اين قاعده همه علت ها و سبب ها جاري است در عالم
تشريع و اعتبار هم افرادي که داراي امکانات خدادادي بيشتر هستند و از طريق علم و کار و کسب تدبير بهتر به سرمايه بيشتري رسيده اند بايد توجه خاصي به افراد ضعيف و مستمند داشته باشند و به همين خاطر در اسلام حقوق فراواني تحت عنوان اخوت و برادري بين مردم جاري شده که از جمله آن حقوق « حق معلوم» در اموال آن هاست و در قرآن به آن اشاره شده است.
يکي درباره نمازگزاران است که مي فرمايد: ( الا المصلين الذين هم علي صلاتهم دائمون و الذين في اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم.) (معارج/ 22 تا 25)
مگر نمازگزاران، کساني که نماز را مرتباً بجا مي آورند و آن هايي که در اموالشان حق معلوم و شخص است براي تقاضا کنندگان و محرومان.
همچنين در توصيف پرهيزکاران چنين مي فرمايد: ( و في اموالهم حق للسائل و المحروم) (زاريات/19)
و در اموال آنها حقي براي سائل و محروم است. راغب مي گويد به قول و فعل واجبي که به حسب اقتضاء وجوبش به قدر واجب و در وقت مناسب محقق مي شود، حق مي گويند و با تعبيري ديگر به آن چه که ملاحظه مصلحت و حکمت واجب شده حق گفته مي شود حال چه خداوند چنين حقي را واجب شمرده (مثل زکاه و خمس و سايرحقوق شرعي) و چه خود انسان با تعقل خود (حجت باطني) چنين حقي را برخود واجب نموده و ملزم به انجام آن شده است. بعضي از مفسرين منظور از حق معلوم را اتفاقات واجب داشته اند چرا که داراي آن ها طبق ملاک و ميزاني ثابت و معلوم است، ولي ايراد اين تفسير اين است که سوره معارج و ذاريات هر دو کلي است و زکات در مدينه واجب شده و اگر هم در مکه سخني از آن بوده به آن صورتي که در مدينه تحقق يافته نبوده است.
ابن مهران از امام صادق (ع) نقل مي کند که فرمودند: خداوند متعال در اموال ثروتمندان حقوقي غير از زکات را واجب نموده که فرمود: کساني که دراموالشان حق معلومي است پس حق معلوم غير از زکات است و آن چيزي که هر مردي براي خود واجب مي کند که از مالش به مقدار طاقت و وسعت مالش بپردازد. و آن چه را واجب کرده به دلخواه خود در هر روز و يا هر جمعه و يا هر ماهي پرداخت مي کند. (نورالثقلين، ج5، ص 416)
« علي ابن ابراهيم» از ابي بصير نقل مي کند، مي گويد: ما نزد امام صادق (ع) بوديم سخن از زکات به ميان آمد امام (ع) فرمودند زکات چيزي نيست که تعريف و تمجيدي از صاحب آن به ميان آيد، اين چيزي است که ظاهر است و خون انسان با آن حفظ مي شود و به خاطر پرداخت آن به انسان، مسلمان گفته مي شود و چنانچه آن را پرداخت نکند نماز او مقبول نمي شود.
البته بر عهده شما در اموالتان چيزي غير از زکات واجب است. ابي بصير مي گويد: گفتم چيزي بر ما غير از زکات واجب نيست، امام (ع) فرمود: «سبحان الله» آيا نشنيدي خدا در کتابش فرمود:
(و في اموالهم حق للسائل و المحروم.) يعني در اموال آن ها حق معلومي براي سائل و محروم است.
مي گويد: گفتم آن حق معلوم چگونه و چقدر است؟ فرمود آن مقدار است که هر کس از مالش در هر روز يا هر جمعه و يا هر ماهي پرداخت مي کند کم باشد يا زياد، ولي آن کار را ادامه مي دهد. (نور الثقلين، ج5، ص 28) نيز از امام صادق (ع) تفسير اين آيه سوال شد آياحق معلوم غير از زکات است؟ و امام (ع) فرمود منظور آن مردي است که خدا مال فراوان به او داده و او هزار و دو هزار و سه هزار کمتر و يا بيشتر از مال خارج مي کند و به وابستگان خود مي پردازد و مشقت را از قوم خود بر مي دارد. (وسائل الشيعه، ج6، ص 29)

5-سائل و محروم کيانند؟

در حديثي از امام صادق (ع) درباره سائل و محروم مي خوانيم که فرمود: محروم کسي است که پيوسته در جستجوي رزق از طريق تلاش و کوشش است ولي در خريد و فروش و غيره به بهره نمي رسد و هميشه با حفظ آبرو محروميت همراه است ولي سائل کسي است که با کمبود ظرفيت خود و شايد تلاش هم نداشته باشد و درخواست کمک مي کند.
درحقيقت وجود نمازگزاران و پرهيزکاران همانند درختان تنومند و پرميوه اي هستند که براي تغذيه سائل و محروم برکاتي را مي فرستند که از يک طرف توجهي به خدا و از طرف ديگر عنايتي به خلق خدا دارند.

6-نماز بدون انفاق و تهديد به عذاب:

انفاق بقدري حائز اهميت است که حتي نمازگزاراني که توجه به انفاق ندارند ولو به ظاهر مسلمانند ولي در عين حال تهديد به عذاب شدند،معلوم مي شود چنين نمازي هيچ ارزشي ندارد از اين رو مي فرمايد: ( فويل للمصلين ... و يمنعون الماعون.) (ماعون/ 4 تا 7)
پس واي به حال نمازگزاراني که ... ديگران را از ضروريات زندگي منع مي کنند.
در جاي ديگر مي فرمايد: ( يتسائلون عن المجرمين، ما سلککم في سقر. قالوا لم نک من المصلين و لم نک نطعم المسکين.) (مدثر/ 40 تا 44)
بهشتيان از مجرمين مي پرسند چه چيزي شما را به دوزخ کشاند؟ مي گويند ما از نمازگزاران نبوديم و اطعام مستمند نمي کرديم.
اين عبارت نشان مي دهد نماز و انفاق هر دو با هم متلازمند اگر نمازحقيقي است، انفاق هم به دنبال آن هست و اگر انفاقي نيست نماز هم نيست و در سوره انفال آيه 3 نيز به همين مطلب اشاره کرده است.
بنابراين عبادت، با بريدن از خلق خدا هيچ معنايي ندارد، زيرا کسي که با خدا باشد بايد آثار برکت وجود او در بين مردم ديده شود و اگر آثار برکت از او ديده نشود در اصل عبادت او نيز بايد شک کرد. بنابراين ارتباط مالي با مردم از لوازم عبادت و بندگي است. (معارج/19 تا23) (حسيني اصفهاني، اسلام و فاصله طبقاتي، 1380).

7-مروري بر پيوستگي آيات نماز و زکات در قرآن کريم:

(الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلاه و مما رزقناهم ينفقون.) (بقره/3)
آن کساني که به جهان غيب ايمان آرند نماز را به پا مي دارندو از هرچه روزيشان کرديم انفاق مي کنند.
(و اقيمو الصلوه و اتو الزکوه و ارکعوا مع الراکعين.) (بقره/ 34)
و نماز را به پا داريد و زکاه بدهيد و با خدا پرستان حق را پرستش کنيد.
(استعينوا بالصبر و الصلوه و انها لکبيره الا علي الخاشعين.) (بقره /54)
از خداوند،با صبر و نماز ياري بجوييد و صبر و نماز به غير از خاشعين بر ديگران دشوار است.
(وقولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوه و آتو الزکاه.) (بقره/ 38)
به زبان خوش با مردم تکلم کنيد و نماز را به پاي داريد و زکات مال خود را بدهيد.
( واقيموا الصلوه و اتوأ الزکاه و ما تقدمو الانفسکم من خير تجدده عندالله.) (بقره/11)
و نماز را به پاي داريد و زکات بدهيد و بدانيد آنچه براي خود پيش مي فرستيد در نزد خدا خواهيد يافت.
( و اذ جعلنا البيت مثابه للناس و امناً و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي و عهدنا الي ابراهيم و اسماعيل ان طهرا بيتي للطائفين و العاکفين و الرکع السجود.) (بقره/ 521)
و به ياد آر هنگامي که قرار داديم خانه کعبه را محل امن و دستور داده شد که مقام ابراهيم را جايگاه پرستش خدا قرار دهيد و از ابراهيم و فرزندش اسماعيل پيمان گرفتيم که حرم خدا را از هر پليدي پاکيزه داريد براي اينکه اهل ايمان به طواف و اعتکاف حرم بيايند و در آن نماز و اطاعت خدا به جاي آرند.
(و اقام الصلوه و آتي الزکوه الموفون بعهدهم اذا عاهدوا.) (بقره/ 771)
و نماز را به پا داريد وزکات به مستحق برسانيد و با هر که عهد بسته ايد به عهد خود وفا کنيد.
(حافظوا علي الصلوه و الصلوه الوسطي و قوموا لله قانتين.) (بقره/ 832)
بر نمازها و نماز ميانه مواظبت کنيد و خاضعانه براي خدا به پا خيزيد.
(ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اقاموا الصلوه و آتوالزکاه لهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم و لا هم يحزنون.) (بقره /772)
همانا آنان که اهل ايمان و نيکوکار شد و نماز به پا دارند آنان نزد پروردگارشان پاداش نيکو خواهند داشت و هرگز ترس از آينده و اندوه از گذشته نخواهند داشت.
(فنادته الملائکه و هو قائم يصلي في المحراب.) (آل عمران/ 93)
پس زکريا را فرشتگان ندا کردند هنگامي که در محراب عبادت به نماز ايستاده بود.
(يا مريم أقنتي لربک و اسجدي و ارکعي مع الراکعين.) (آل عمران/ 34)
اي مريم فرمان بردار خدا باش و نماز را با اهل طاعت به جاي آر.
( من اهل الکتاب أمه قائمه يتلون آيات الله آناء اليل و هم يسجدون) (آل عمران/ 311)
طايفه اي از اهل کتاب در دل شب به تلاوت آيات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند.
( يا ايها الذين آمنوا لاتقربوا الصلاه و انتم سکاري حتي تعلموا ما تقولون.) ( نساء / 34)
اي کساني که ايمان آورده ايد در حال مستي به نماز نزديک نشويد تا بدانيد چه مي گوئيد.
( فاذا قضيتم الصلوه فاذکرو الله قياماً و قعوداً و علي جنوبک فاذا اطمأننتم فاقيموا الصلوه ان الصلوه کانت علي المؤمنين کتاباً موقوتاً.) (نساء /301)
سپس چون نماز گزاريد، خدا را در همه حال (ايستاده، نشسته و به پهلو خفته) ياد کنيد و هرگاه آسوده خاطر شديد، نماز را به طور کامل برپا داريد که نماز به وقت هاي معين بر مومنان مقرر شده است. (رب اجعلني مقيم الصلوه و من ذريتي ربنا و تقبل دعاء.) (ابراهيم/ 4)
پروردگارا، مرا برپا دارنده نماز قرار ده و فرزندان مرا نيز، پروردگارا، دعاي مرا بپذير.
(و کان يأمراهله بالصلوه و الزکاه و کان عند ربه مرضياً.) (مريم/ 55)
و اسماعيل کسان خود را به نماز و زکات فرمان مي داد و نزد پروردگارش پسنديده بود.
(و اوصاي بالصلوه و الزکاه مادمت حيا) (مريم/ 14)
و عيسي (ع) گفت که پروردگارا مرا به نماز و زکاه تا زنده ام سفارش نمود.
(اتل ما أوحي اليک من الکتاب و اقم الصلاه ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنکر و لذکروالله اکبر و الله تعلم ما تصنعون.) (عنکبوت/54)
آنچه را از کتاب به تو وحي شده است بخوان و نماز تو را از کار زشت و ناپسند باز مي دارد و قطعاً ياد خدا از هر عبادتي بالاتر است و خدا مي داند چه مي کنيد.
(قد افلح المومنون. الذين هم في صلاتهم خاشعون.) (مومنون/ 1و2)
براستي که مومنان رستگار شدند همانان که در نمازشان خاشعند.
(الذين ان مکناهم في الارض اقاموا الصلوه و اتوا الزکوه.) (حج/14)
آنان که اگر به آنها در زمين قدرت و مکنت بخشيديم، نماز را برپا مي دارند و زکات مي دهند.
(ربنا اني اسکنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتک المحرم ربنا ليقيموا الصلوه.) (ابراهيم/ 73)
پروردگارا من، فرزندانم را در کنار خانه اي که حرم توست ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند.
انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخره و اقام الصلوه. (توبه /81)
آنهايي که به آباداني مساجد مي پردازند به خدا و روز قيامت ايمان دارند و نماز را برپا مي دارند. (قل ان صلاتي و نسکي و محياي و مماتي لله رب العالمين.) (انعام / 261)
بگو در حقيقت نماز من و ساير عبادات من و زندگي و مرگ من براي خدا پروردگار جهانيان است.
فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات.) (مريم/95)
پس آنان که به نماز پشت پا زدند و آن را تباه کردند و از شهوت پيروي نمودند به زودي مجازات گمراهي خود را خواهند ديد.
(فان تابوا و اقاموا الصلوه و آتوالزکوه فاخوانکم في الدين.) (توبه/ 11)
اگر توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند برادر ديني شما هستند.
( والذين يمسکون بالکتاب و اقاموا الصلوه انا لانضيع اجرا المصلحين.) (اعراف/ 961)
و خدا پاداش شايستگان نيکوکاري را که به قرآن چنگ مي زنند و نماز را به پا مي دارند،ضايع نمي کند.

نتيجه:

با بررسي تفسيري 30 آيه از آيات قرآن کريم موضوع کاربردي (نماز و زکات) و پيوستگي اين دو مطرح گرديده است تا اولي الباب با فهم صحيح و عميق آن به انسان سازي و جامعه سازي قرآني روي آورند. توأمان بودن اين دو فريضه الهي موجب مي گردد.
1-انسان نمازگذار به ديگران هم اهميت داده و در سرنوشت مطلوب آنها مشارکت نمايد.
2-انسان نمازگذاربين معنويت و ماديت ارتباطي معنادار بر قرار نموده که حاصل آن توليد عمل صالح در مزرعه دنياست.
3-انسان نمازگذار به واژگاني چون اخوت، انفاق، دستگيري از ضعفا و عمران مادي و معنوي جامعه حيات مي بخشد.
4-انسان نمازگذار با ارائه زکات احساس مقبوليت و پذيرش اعمال صالح را داشته باشد
همچنين توأمان بودن اين دو فريضه آنقدر مهم و کارساز است که ترک کنندگان زکات و انفاقات را
1-تهديد به عذاب الهي نموده است
2-تهديد به عدم قبولي طاعات و عبادات نموده است .
3-تهديد به خروج از جامعه اسلامي و مسئوليت مسلماني نموده است.
منابع:
1-العروسي الحويزي، علي بن جمعه، تفسير نورالثقلين، قم، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1412ق.
2-بحراني، هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، قم، انتشارات اسماعيليان، بي تا
3-جوادي آملي عبدالله، تسنيم، مرکز نشر اسراء، 1378
4-حرعاملي، محمدبن حسن، وسائل الشيعه، دارالاحياء التراث العربي، بيروت
5-طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه، بيروت 1406.
6-طباطبائي، محمدحسين، الميزان، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1391ق
7-طالقاني، سيد محمود، پرتوي از قرآن، تهران، شرکت سهامي انتشار، بي تا.
منبع:نشريه کوثر،شماره 32





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط