انیس نقاش و عماد مغنیه
مصاحبه ای که در ادامه می آید مصاحبه ای خواندنی با انیس نقاش است که از دوستان مغنیه بوده است .
سوال :
با توجه به فرارسيدن اولين سالروز شهادت عماد مغنيه اگر توضيحاتي درباره نظريات ايشان و همچنين برنامههايي كه براي تقويت مقاومت و تضعيف رژيم صهيونيستي طراحي و اجرا كردهاند داريد، بفرماييد.
انيس نقاش :
حاج عماد از روز اول كه به مسائل نظامي و مقاومت وارد شد به اين ذهنيت ايمان داشت كه دشمن نخست ما صهيونيسم است. هرچند در آن روزگار لبنان درگير جنگ داخلي بود اما آموزشهايي كه وي ديده بود نه براي مسائل داخلي لبنان كه درباره مبارزات فلسطين و حزبالله با اسرائيل بود. در آن زمان كه حاج عماد در حال برنامهريزي براي مقابله با حملات دشمن صهيونيستي بودند حتي جنوب لبنان هم در سيطره ارتش اشغالگر نبود. در سال 1978 كه اسرائيل جنوب لبنان را اشغال كرد عماد مغنيه با دوستان خود براي مبارزه با رژيم صهيونيستي همپيمان شدند. وي همچنين از روابط نزديكي كه با دوستان خود در خارج و داخل داشت براي ادامه مبارزات استفاده كرد. بعد از انقلاب اسلامي ايران حاج عماد كه به ايمان و عزم انقلابي مردم و سران بويژه رهبر ايران آگاه شده بود به سرعت با اين كشور ارتباط برقرار كرد.
البته ايشان مدام در فكر طراحي تاكتيكهاي جديد و سيستمهاي نوين براي ادامه مبارزات بودند و آن را فورا به تشكيلات خود منتقل ميكردند. در نخستين اردوگاه نظامي كه مشغول به آموزش شدند به هيچوجه درباره جنگ داخلي صحبت نميكردند بلكه همواره محور بحثهاي ايشان صهيونيستها بودند. وي ميگفت جنوب لبنان هماكنون آرام است ولي تا چند وقت ديگر متشنج ميشود لذا بايد از فرصت استفاده كرد و به فكر ايجاد تشكيلات و آموزش نيروها بود. وقتي جبهه به اين منطقه رسيد تشكيلات هم بايد آماده باشد. حاج عماد معتقد بود كه از لحاظ جنگي هميشه بايد جلوتر از دشمن باشيم و همه احتمالات را پيشبيني كرده و براي مواجهه با آن آماده باشيم. يعني اينطور نباشد كه وقتي مشكلي پيش آمد، تازه به فكر چارهجويي بيفتيم كه نيرو را چگونه و كجا بفرستيم يا تجهيزات را از كجا بياوريم. اين ويژگي حاج عماد از جمله خصوصيات منحصر به فرد ايشان بود كه كمنظير است. يكي از دلايل قدرت كنوني حزبالله لبنان نيز به خاطر همين مساله است كه همواره جلوتر از زمان حركت ميكند. همه اين امور به صورت محرمانه انجام و به اين ترتيب دشمن غافلگير ميشد. هماكنون ميبينيم كه دشمن صهيونيستي درباره اتخاذ تدابير شروع به كار و آغاز عمليات با مشكل مواجه شده لذا با تهديد مقاومت به نوعي ميخواهد ضعف خود را جبران كند و براي همين است كه خطاب به حزبالله ميگويد: " به ما حمله نكنيد زيرا ما قدرت بالايي داريم و شما را نابود ميكنيم ".
سوال :
جنابعالي از چه زماني شهيد مغنيه را ميشناختيد و چگونه با ايشان ارتباط برقرار كرديد؟ اصولا ايشان كار خود را از كجا آغاز كردند؟
انيس نقاش :
من از زماني كه در لبنان آموزش نظامي ميديدم ايشان را ميشناختم. نبوغ حاج عماد بسيار واضح بود زيرا از همان زمان آموزش، او و تعداد معدود ديگري بودند كه در ميان سخنان استادان به دنبال پاسخ سوالات تاكتيكي و بسيار دقيق و جزئي ميگشتند و اين نشان از فكر بالاي او داشت. حاج عماد وقتي عمليات مقاومت اسلامي شروع شد جزو عناصر و اركاني بودند كه هم با ايران ارتباط داشتند هم با سازمان فتح و هم با بسيجيان مومن حزبالله.
حاج عماد قبل از تشكيل حزبالله با فتح ارتباط داشت. وي عضويتي در جنبش امل نداشت زيرا اين جنبش در آن زمان (سال 1976) سكولار بود و خيلي مومن نبودند. حاج عماد فردي بسيار مومن بود كه از 16 سالگي نزد علامه سيد محمدحسين فضلالله درس ميآموخت. او در الفتح آموزش ميديد ولي عضو اين گروه نبود. بعدها تشكل ويژه دانشجويان را در سازمان الفتح تاسيس كرد كه آرمانهايش با اهداف اين سازمان كاملا متفاوت بود. اين تشكل با ريشهاي لبناني از لحاظ نوع مبارزات، سياستهاي نظامي و ساختار سياسي كاملا با فتح متفاوت بود. اعضاي همين تشكيلات بودند كه بعدها در مارون الراس با ارتش اسرائيل درگير شدند و 9 نفر از آنها را به هلاكت رسانده و 16 نفر را زخمي كردند. بعدها نيروهاي آمريكايي به اين بهانه كه لبنان دولتي ضعيف دارد و نيازمند به كمك است وارد اين كشور شدند اما به شرط آنكه نيروهاي فلسطيني در اين كشور حضور نداشته باشند. اما اين مساله نتيجه عكس داد و بعد از دو- سه عمليات استشهادي هم آمريكاييها و هم فرانسويها از لبنان فرار كردند. ناتو به بهانه تقويت دولت و به اصطلاح مهار مقاومت وارد لبنان ميشود اما با چند عمليات استشهادي معدود از هم ميپاشد و ميگريزد. در آن عملياتها 75 فرانسوي، 70 اسرائيلي و بيش از 200 آمريكايي كشته شدند. اين ضربه از لحاظ نظامي حتي بزرگتر از خسارت جاني آمريكا در حادثه 11 سپتامبر بود ولي برنامههاي حاج عماد هميشه محرمانه و البته مورد اطمينان همگان بود. من به شخصه از حاج عماد مسائل محرمانه يا حتي اموري كه به من مربوط ميشد را نميپرسيدم مگر اينكه خودشان بگويند. درباره روابط او با ياسر عرفات نيز تا زماني كه در تونس با عرفات ملاقات كردم اطلاعي نداشتم. در آنجا وقتي از عرفات پرسيدم كه چرا از حزبالله كمك نميخواهيد و در مسائل جنوب لبنان همكاري نميكنيد، وي گفت، اگر حاج عماد از من بخواهد و ضمانت اين همكاري دوطرفه از سوي تهران تضمين شود من هم با شما همكاري ميكنم. بردن نام شخص مغنيه و نه تشكيلات حزبالله از سوي عرفات بسيار تعجببرانگيز بود. آن هنگام بود كه از روابط عرفات و حاج عماد آگاه شدم چنانكه بعدها يك نفر از دوستان مغنيه كه به نمايندگي از ايشان در تونس با عرفات ديدار ميكرد نيز اين مساله را تاييد كرد. عرفات تا آن زمان به هر كسي كه ميخواست با اسرائيل بجنگد اسلحه و تجهيزات ميداده است اما بعدها كه بسياري از اين قولهاي مبارزه دروغين از آب درآمد وي ديگر به كسي اعتماد نكرد و گفت اگر روزي بخواهيم به جنوب لبنان برگرديم تنها با پيشنهاد و همكاري حاج عماد اين امر ميسر خواهد بود.
سوال :
به اعتقاد صاحبنظران جنگ 33 روزه لبنان از سوي نيروهاي مقاومت پيشبيني شده بود، لذا تشكيلات حزبالله به خوبي از مديريت جنگ برآمد و در نهايت پيروز شد، نظر شما در اينباره چيست؟
انيس نقاش :
سالها پيش از جنگ در ارودگاه جويه لبنان كه منطقهاي دور از شهر و آبادي بود "جنگ شهري " درس ميدادم. كسي از شاگردانم پرسيد كه چرا در اين منطقه چنين درسي ميدهم، گفتم من اطمينان دارم روزي فراخواهد رسيد كه رژيم صهيونيستي تا بيروت پيش ميآيد و آنجا با ما ميجنگد و در آن روز ما بايد از بيروت دفاع كنيم. حتي وقتي كه در زندان فرانسه بودم نيز درباره جنگ با اسرائيل برنامهريزي ميكردم. در آن زمان وقتي ريگان رئيسجمهور آمريكا و ساندر هيگ معاون امنيتي او شد، بگين در اسرائيل نخست وزير و شارون نيز وزير جنگ او شد. پيشبيني كردم كه حتما جنگ بزرگي در منطقه رخ ميدهد و تا بيروت ميرسد. اين مطلب را در گزارشي به لبنان فرستادم كه حتي وزارت خارجه فرانسه هم از اين گزارش كپي تهيه كرده بود و پس از ترجمه آن بشدت شگفتزده شدند.
سوال :
درباره ايده تشكيل مقاومت و اصولاً جبههاي براي مبارزه با رژيم صهيونيستي جنابعالي چه نقشي داشتيد؟
انيس نقاش :
اندكي پس از اشغال لبنان در ديداري كه با ياسر عرفات داشتم به او گفتم كه در شرايط كنوني كمك گرفتن از تنها چند لبناني و الفتح كار را به نتيجه نميرساند، بايد تشكيلاتي گستردهتر براي آزادي جنوب لبنان تشكيل شود. گفتم يك تشكيلات لبناني به نام مقاومت ايجاد ميكنم كه صرفاً هدف آن مبارزه با اسرائيل باشد. او هم قبول كرد و اسلحه و امكانات در اختيار من قرار داد. نزديك به 200 مبارز لبناني را كه تعدادي از آنها عضو الفتح بودند و تعدادي هم از سازمانهاي ديگر در جنوب لبنان، آماده كردم. به محض اينكه انقلاب ايران پيروز شد ما نيز شروع به رد و بدل كردن تجربههاي خود با ايران كرديم اما اين ارتباط با رفتن من به فرانسه قطع شد. پس از آن تعدادي از اين تشكيلات لبناني ضمن برقراري رابطه با سپاه به ايران آمدند. در آن هنگام هنوز حزبالله نبود. قبل از حمله دوم اسرائيل به لبنان در سال 1982، ميدانستيم تشكيلات مقاومت بايد عظيمتر از قبل شود يعني از قبل پيشبيني كرده بوديم كه اسرائيل ميآيد پس ما بايد آماده باشيم. حاج عماد اين ديدگاه استراتژيك را كاملاً درك كرده و معتقد بودند كه كار مقطعي فايده ندارد. همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه يك هديه الهي بود، مصر از جنگ خارج شد و ضمن امضاي قرارداد كمپ ديويد با اسرائيل، همپيمان آمريكا در منطقه شد اما توازن منطقه به لطف خدا حفظ شد زيرا ايران كه قبل از انقلاب همپيمان آمريكا بود پس از انقلاب نهتنها به كشوري بيطرف بلكه به دشمن آمريكا و اسرائيل بدل شد. در آن زمان آقايان رضايي و رفيقدوست به لبنان آمدند تا چند برنامه را اجرا كنند. يكي از برنامههاي آنها امضاي توافقنامه با سازمان الفتح (ساف) براي همكاري نظامي و امنيتي بود. پس از آن از تشكيلات ما در جنوب لبنان بازديد كردند.
سوال :
با توجه به گفتههاي شما، در آغاز روابط سازمان الفتح با ايران مسالمتآميز بود پس چرا بعدها سياستهايي مخالف و متفاوت از قبل اتخاذ كردند؟
انيس نقاش :
مسؤولان الفتح پس از انقلاب روابط خود را با ايران تقويت نكرده بلكه با عملكرد نادرستي كه داشتند از دايره دوستان ايران خارج شدند بنابراين اختلافاتي كه ابومازن در حال حاضر با ايران دارد ريشه در مشكلات استراتژيك الفتح در زمان گذشته دارد.
سوال :
درباره ترور حاج عماد، گمان ميكنيد كه چه عوامل و عناصري در افشاي موقعيت مكاني ايشان نقش داشتند و علت عدم انتشار گزارشي موثق و كامل درباره ترور حاج عماد چه بوده است؟
انيس نقاش :
اين سوال از چند جنبه قابل بررسي است؛ يكي اينكه نميتوان گفت شهادت مغنيه در نتيجه غفلت يا وجود خلأ در سازمان امنيتي حزبالله رخ داد زيرا مسؤوليت اين سازمان برعهده خود حاج عماد بوده است؛ به اين معني كه حاج رضوان تنها شخصي از اعضاي حزبالله بود كه با توجه به داشتن مسؤوليت سازمان امنيت حزبالله شخصاً مسائل حفاظتي خود را برنامهريزي ميكرد و سازمان نميتوانست به او بگويد چگونه ترتيبات امنيتي مربوط به خود را سامان دهد. مساله دوم اين بود كه بعد از جنگ 33 روزه، روابط حاجعماد بسيار گسترده شد و موضوعاتي نظير عراق و فلسطين نيز علاوه بر حزبالله در حيطه تفكرات و برنامههاي ايشان قرار گرفت. اين امر منجر به توسعه روابط با گروههاي فلسطيني شد به نحوي كه اگر قبل از آن مثلاً سالي يكي، دو بار با يكي از مسؤولان فلسطيني ديدار ميكردند در آن زمان اين ديدارها به برنامههاي هفتگي و با چندين نفر تبديل شده بود، ضمن اينكه ديدارهاي فوق نه در جنوب لبنان كه در سوريه انجام ميشد؛ جايي كه تحت كنترل حزبالله نبوده و دشمنان هم از اين نكته كمال استفاده را كردند.
از سوي ديگر مسؤولان سوري هم از حضور مغنيه در اين كشور كاملاً آگاه نبودهاند زيرا بنا به دلايل امنيتي نام و سمت دقيق ايشان فاش نشده بود، لذا سيستمهاي امنيتي سوريه هم بنا به عدم آگاهي خود از حاج عماد مراقبت نميكردند.
سوال :
نقش ديگر كشورهاي عربي در طرحريزي ترور حاجعماد چگونه بوده است؟
انيس نقاش :
برنامه ترور حاجعماد با همكاري مشترك سازمانهاي امنيتي برخي كشورهاي عربي، اسرائيل و آمريكا طراحي شد. با وجود آنكه نقش اصلي در اين توطئه برعهده اسرائيل بود اما بقيه كشورها نيز اين رژيم را ياري كردند. از چند سال پيش تاكنون برخي از كشورهاي عربي در ايجاد جنگ رواني در منطقه و سرمايهگذاري براي مبارزه با تشكيلات مقاومت با رژيم صهيونيستي همكاري دارند، چنانكه مصر به صورت علني و اردن و عربستان نيز در پشت پرده همپيمان اسرائيل هستند و پروژههاي چند صدميليون دلاري را براي رسيدن به اهداف خود اجرا كردهاند.
سوال :
تحليل شما از برنامههاي مبارزاتي حاجعماد و كيفيت انتقامگيري حزبالله از دشمن صهيونيستي با استناد به سخنان سيدحسن نصرالله كه ترور حاجعماد را آغاز نابودي اسرائيل دانستهاند، چيست؟
انيس نقاش :
جنگ مقاومت با اسرائيل را ميتوان به دو مرحله تقسيم كرد؛ مرحله اول جنگ چريكي و همان حمله به اسرائيليهاي حاضر در جنوب لبنان بود. در اين مرحله طرحهاي حاجعماد در ميان همه تشكيلات امل، حزبالله و گروههاي فلسطيني حرف اول را ميزد. بعد از سال 2000 و آزادي جنوب لبنان، تاكتيك متفاوتي در جنگ 33 روزه پياده شد كه هنوز براي سازمانهاي امنيتي دنيا ناشناخته است. هماكنون به دشمن صهيونيستي كه پيش از اين با هر حملهاي منطقه مورد نظر را به اشغال خود درميآورد اثبات شد كه با وجود مقاومت ديگر در حملههاي زميني هم توفيقي نخواهد داشت و شكست خواهد خورد. چنانكه در جنگ 22 روزه هم همان سيستم جنگ لبنان اجرا و رژيم صهيونيستي در مدت زمان كمتري شكست خورد. بنابراين استراتژي عماد مغنيه براي بار دوم و اين بار در غزه پياده شد و نتيجه داد. اما درباره پاسخگويي به ترور حاج عماد و سخن سيد حسننصرالله مبني بر نابودي اسرائيل، اين نكته قابل توجه است كه برنامههاي از پيش طراحي شده خود مغنيه نهايتاً انتقام خون او را خواهد گرفت و منظور سيدحسن نصرالله نيز همين بود.
سوال :
چشمانداز مبارزات آينده گروههاي مقاومت با اشغالگران صهيونيست را باتوجه به نتايج و پيامدهاي دو جنگ لبنان و غزه، چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انيس نقاش :
جنگ غزه جنگ مياني بود يعني اسرائيل در سه جنگ نابود ميشود؛ جنگ اول لبنان و جنگ دوم غزه بود و اما جنگ سوم همان جنگ نهايي و نابودي كامل اسرائيل است. اسرائيل هماكنون به حدي تضعيف شده كه حتي نميتواند جلوي موشكهاي حماس را بگيرد چه برسد به هزاران موشكي كه احتمال دارد از لبنان به تمامي نقاط اراضي اشغالي پرتاب شود. اين كشورهاي عربي هم كه از اسرائيل حمايت ميكنند به اين دليل است كه روابط استراتژيك با اسرائيل دارند و وجود آنها به وجود اسرائيل مرتبط است. در شرايط كنوني كشورهايي مثل مصر، عربستان، اردن و برخي ديگر درك كردهاند كه وجود اسرائيل براي پيشبرد اهداف آنها ضروري است، بنابراين اگر يك روز مصر و اسرائيل با هم به غزه حمله كنند تعجببرانگيز نيست.
سوال :
چنانكه گفتيد، وجود برخي كشورهاي عربي به وجود اسرائيل گره خورده است، به نظر شما چرا همپيماني اين كشورها با رژيم صهيونيستي تا به اين حد براي اعراب مهم است؟
انيس نقاش :
نكته قابل توجه در اين مقوله اين است كه خود اين كشورهاي عربي داراي مشروعيت لازم نيستند زيرا از دل مردم برنيامده و بهطور استبدادي انتخاب شدهاند بنابراين اگر آمريكا و اسرائيل به عنوان حاميان اين دولتها ارتباط خود را با آنها قطع كنند، آنها هم طبيعتا با خلع قدرت مواجه ميشوند، لذا اين كشورهاي عربي به نحوي دارند از خود دفاع ميكنند. اين كشورهاي عربي دو دسته هستند؛ دسته اول مثل ملكعبدالله اول، پادشاه اردن كه قوم و قبيله او در عربستان هستند. او به دليل حضور عبدالعزيز نميتواند به عربستان برگردد، برادرش هم در سوريه كشته شده است لذا وي دست همكاري به سوي انگليس دراز كرد و اين كشور هم عمارتي را براي عبدالله در نزديكي محل اقامتش يعني شهر امان برقرار كرد. با وجود آنكه ملكعبدالله اول هيچ ارتباطي با ملت اردن ندارد اما با پول و پشتيباني انگليس توانست دولت و پادشاهي تشكيل دهد. حال اين دولت براي استمرار بقاي خود نيازمند حمايت از منافع انگليس است. دسته دوم كشورهاي عربي مثل مصر هستند. در زمان رياست جمهوري جمال عبدالناصر بر مصر، انور سادات معاون او بود. پس از فوت عبدالناصر، انور سادات رئيسجمهور مصر شد و حسني مبارك را كه يك افسر نيروي هوايي بود به عنوان نخستوزير معرفي كرد. يك ساعت پس از اعلام اين خبر، سفير آمريكا در ملاقاتي محرمانه با انور سادات به وي تأكيد كرد كه حسني مبارك بايد معاون اول و نه نخستوزير انور سادات باشد. ظهر همان روز حكم جديدي از سوي انور سادات صادر و شخص ديگري به عنوان نخستوزير معرفي شد. مبارك، معاون اول انور سادات شد و پس از ترور رئيسجمهور بهدست خالد اسلامبولي، جانشين وي شد. بدين ترتيب نقش آمريكا در به قدرت رسيدن مبارك كاملا واضح و روشن است، لذا دو گروه كشورهاي عربي عبارتند از يك گروه كه از ابتدا توسط آمريكا و انگليس بر سر كار آمدند و گروه دوم بهطور غيرمستقيم توسط اين كشورها به قدرت رسيدند و حمايت ميشوند.
سوال :
مهمترين ديدار شما با حاج عماد چه زماني بوده و در چه موردي مذاكره كردهايد.
انيس نقاش :
مهمترين ديدار ما قبل از جنگ 33روزه لبنان بود كه در آن درباره تاكتيك و چارچوب جنگ مذاكره كرديم. اولا در آن نشست من پيشبيني كردم جنگ نزديك است. حاج عماد هم برنامهها و نوع تجهيزاتي كه براي هر حملهاي قرار بود استفاده شود را براي من توضيح داد. حاج عماد به دقت تمامي تاكتيكهاي جنگ و نحوه استفاده از ادوات جنگي را براي من توضيح دادند زيرا ايشان به همه امور جنگي از برنامهريزي گرفته تا به كارگيري سلاحها كاملا آگاه بودند. همان موقع بود كه من در چشمهاي حاج عماد برق پيروزي را كه ميدرخشيد، ديدم و مطمئن شدم كه رژيم صهيونيستي شكست خواهد خورد.
سوال :
پس از ترور حاج عماد وقتي كه سيدحسن نصرالله از انتقام بزرگ سخن گفتند برخي بر اين اعتقاد بودند كه اين انتقام در داخل اراضي اشغالي مثلا خود تلآويو انجام ميشود، آيا از نظر امكانات و ديگر شرايط، وقوع چنين امري توسط حزبالله عملي است؟
انيس نقاش :
حزبالله يك شيوه جديد را براي جنگ پياده كرده است و تاكتيك خاص خود را دارد. همچنين از آنجا كه اسرائيل خارج از لبنان عمليات ترور را انجام داد لذا حزبالله نيز ممكن است در جايي در دنيا؛ نيويورك، پاريس، لبنان، اراضي اشغالي يا هر جاي ديگري ضربه را وارد كرده و انتقام بگيرد. در شرايط كنوني اسرائيل از لحاظ لجستيكي، امكاناتي و كادر نظامي به پايان رسيده و تنها از لحاظ مقررات سياسي حضور دارد، به همين دليل سيدحسن نصرالله گفتند كه امروز بايد به رژيم صهيونيستي ضربه زد و اما نوع ضربهاي كه به دشمن وارد خواهد آمد از سوي خود سيدنصرالله تعيين ميشود كه در چه حدي و چگونه باشد. براي حمله به دشمن بايد به تدريج و گام به گام حركت كرد تا به هدف رسيد. چنانكه ميبينيم اسرائيل با از دست دادن اعتماد به نفس خود كمكم مقاومتش از 33 روز به 22 روز رسيد. ما ابتدا از جنگ چريكي آغاز كرديم و بعد به جنگ براي اخراج اسرائيل از جنوب و شمال اراضي اشغالي رسيديم. برد اين نوع جنگ در طول تاريخ نيز اثبات شده است چنانكه در ويتنام، آمريكا با آن همه توان نظامي و قدرتي كه داشت نتوانست در برابر مقاومت و جنگ چريكي مردم پيروز شود. الجزاير نيز همين تجربه را داشت؛ وقتي جنگ چريكي رخ داد؛ نيروهاي اشغالگر خسته شده و شكست خوردند. در همين راستا ميتوان به ارتش اسرائيل نام "ارتش دفاع " داد. اين نام براي نخستينبار مطرح شد زيرا معتقديم در شرايط كنوني اسرائيل تنها در حال دفاع از خود است و ديگر نميتواند به كشورها حمله كند.
سوال :
بعد از ترور شهيد مغنيه دو گمانهزني درباره نحوه انتقامگيري حزبالله لبنان مطرح شد؛ يكي اينكه اقدام فوق با ترور يكي از سران اسرائيل پاسخ داده ميشود يا حزبالله در جنگي تمامعيار با رژيم صهيونيستي مقابله ميكند. به نظر شما كداميك از حالتهاي فوق مصداق سخن سيدحسن نصرالله درباره ضربه نهايي خواهد بود؟
انيس نقاش :
نميتوان به صراحت اعلام كرد كه كداميك از حالتها رخ ميدهد، اما احتمال وقوع حالت دوم بيشتر است هرچند اين لزوما به معناي جنگ نخواهد بود ولي در هر حال تصميم اصلي توسط سيدحسن نصرالله اتخاذ ميشود.
سوال :
در حال حاضر با توجه به نتيجه انتخابات پارلماني اسرائيل و احتمال روي كار آمدن كابينه جديد به رياست بنيامين نتانياهو تغييري در سياستهاي رژيم صهيونيستي حاصل ميشود؟
انيس نقاش :
هر چند تغييرات كلي در سياستهاي رژيم غاصب اسرائيل به وجود نميآيد اما اگر ليوني نتواند كابينه تشكيل دهد و نتانياهو مامور تشكيل كابينه شود، افراطگرايي و تندرويهاي اسرائيل بيش از پيش به منصه ظهور ميرسد اما بيان اين نكته ضروري به نظر ميرسد كه جنگ 33روزه به دستور آمريكا و بهوسيله اسرائيل عملي شد و در نهايت سران صهيونيست و آمريكا قصد بهرهبرداري از آن را داشتند. جنگ 22 روزه به درخواست كشورهاي عربي، اجراي اسرائيل و در نهايت بهرهبرداري آمريكا انجام شد ولي اكنون با توجه به روي كار آمدن اوباما بعيد است كه جنگ بعدي اسرائيل به درخواست آمريكا باشد. سفارش جنگ بعدي از سوي اسرائيل و اجراي آن به طور مستقيم يا غيرمستقيم از سوي كشورهاي عربي خواهد بود.
سوال :
با توجه به در پيش بودن انتخابات پارلماني لبنان، جنابعالي نتيجه احتمالي اين همهپرسي و رقابت 2 گروه 8 مارس و 14 مارس را چگونه تحليل و ارزيابي ميكنيد؟
انيس نقاش :
اگر گروه 14 مارس با ديگر احزاب وارد ائتلاف نشود حتي قدرت كمتري نسبت به 8 مارس خواهد داشت. از سوي ديگر مسيحيان لبنان هستند كه برگ برنده دست آنهاست. ولي تا ماه ژوئن يعني حدود 4 ماه ديگر كه انتخابات برگزار شود، ممكن است حوادث مختلفي روي دهد و هر نوع حادثه منطقهاي يا داخلي بر آراي مردم تاثيرگذار خواهد بود. چنانكه پس از جنگ 22 روزه و پيروزي حماس و گروههاي مقاومت، مردم لبنان متوجه شدند كه حزبالله يا كشورهايي مثل ايران همپيمان مردم بوده و در عوض دولتهاي عربستان و مصر نميتوانند پشتيبان لبنان باشند. اين امر طبيعتا ميتواند در آراي مردم به نفع گروه 8 مارس و رهبري حزبالله تاثير بسزايي داشته باشد.
سوال :
درباره مبارزه گروههاي مقاومت و مردم با اشغالگران فلسطيني فرآيند تبديل سنگ فلسطينيها به موشك حماس در جنگ غزه نقش بسزايي داشت، شما اين دو نوع جنگ را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انيس نقاش :
ببينيد! هر كدام از اين نوع جنگها در مرحله خاصي اثربخش است! سالها پيش من خودم طراح تظاهرات و راهپيماييهاي مردم در بيروت بودم و جوانان و دانشجويان را تشويق ميكردم كه با پليس بجنگند. حتي ياسر عرفات نيز كه دليل اين اقدام را نميدانست روزي رفت نزد سليمان فرنجيه، رئيسجمهور وقت لبنان براي مذاكره، رئيسجمهور براي مذاكره پيششرط گذاشت كه اين تشكيلات دانشجويي بايد جمع شود زيرا مخل فعاليتهاي دولت هستند. پس از جلسه مذكور عرفات با اعزام يك نماينده نزد من توضيح خواست كه چرا اقدامات فوق را انجام ميدهيم و من هم توضيح دادم كه ارتش لبنان با خريد اسلحه و تجهيز نيروهايش قصد دارد به ما حمله كند. آن جواناني كه سالها قبل با سنگ به دشمن حمله ميكردند همان موجب شد كه امروز جرأت كنند و با در دست گرفتن آر.پي.جي و كاتيوشا جلوي دشمن را بگيرند لذا مرحله سنگ خيلي مهم است و نميتوان جواناني كه تاكنون نجنگيدند را مستقيما وارد جنگ تمامعيار كرد؛ جنگ با سنگ مقدمه جنگ با سلاح بود.
سوال :
آيا گمان ميكنيد رژيم صهيونيستي با اتكا به دولتهاي اروپايي و آمريكا و همچنين كمك گرفتن از برخي كشورهاي عربي ميتواند نهايتا مانع از رسيدن امكانات و سلاح به غزه شود؟
انيس نقاش :
به اعتقاد من هيچ ممنوعيت صددرصدي وجود ندارد. در حال حاضر نيروهاي مقاومت و دوستان آن بايد با به خرج دادن ابتكار عمل، براي رسيدن امكانات به غزه تلاش كنند. در اينجا 2 مساله وجود دارد، يا اينكه راه ورود اسلحه بايد تغيير كند و يا نوع سلاح بايد عوض شود. اگر هر كدام از راهها ميسر نشد راه بعدي بايد در پيش گرفته شود تا مقاومت ادامه يابد. استفاده از مواد شيميايي براي ساختن بمبهاي دستي در كارخانههاي زيرزميني فلسطين يكي از اين ابتكار عملها بود كه به حقيقت پيوست و نتيجه مثبتي هم داشت.
سوال :
به نظر شما تاثير جنگ 33 روزه روي معادلات منطقهاي و مناسبات كشورهاي عربي چه بود و چشمانداز همكاريهاي برخي كشورها از جمله مصر و عربستان با رژيم صهيونيستي را چگونه ميبينيد؟
انيس نقاش :
در نهايت اين تحولات، آمريكا از منطقه خاورميانه خارج ميشود، همچنين قدرتهاي برتر منطقه كه همان ايران، سوريه و گروههاي مقاومت لبنان و فلسطين هستند جايگاه خود را مييابند. حتي موقعيت عراق نيز مشخص ميشود و با توجه به رفراندومي كه قرار است ماه ژوئن در اين كشور برگزار شود و مردم نظر خود را درباره حضور يا خروج نيروهاي آمريكايي اعلام كنند، موضع بغداد مشخص ميشود كه البته پيشبيني ميشود مردم عراق مايل به ادامه حضور اشغالگران آمريكايي نباشند. از سوي ديگر آمريكا براي پيشبرد اهداف و حفظ قدرت خود در عراق مجبور است از كشورهايي نظير ايران و روسيه براي تامين امكاناتش استفاده كند لذا واشنگتن كه نميخواهد زيرمجموعه و نيازمند به دو كشور مذكور باشد به بنبست رسيده و از عراق خارج ميشود.
سوال :
به نظر شما نقش گروههاي داخلي لبنان از جمله كساني مانند سمير جعجع يا وليد جنبلاط در برنامه ترور شهيد مغنيه چگونه و در چه حدي بوده است؟
انيس نقاش :
اين افراد نقش علني در ترور حاج عماد داشتند، چنانكه وليد جنبلاط چند ماه قبل از ترور با انتقاد صريح از شخص حاج عماد، وي را شخصي خطرناك توصيف كرد. سمير جعجع حتي در جنگ 33روزه هم با جمعآوري اطلاعات و ارسال آنها به رژيم صهيونيستي براي مبارزه با مقاومت تلاش ميكرد. ربوده شدن ديپلماتهاي ايراني نيز با دخالت همين گروهها عملي شد و به طور كلي ميتوان گفت، اين گروهها به نوعي نفوذي و عوامل دشمن بودند كه به احتمال زياد در عمليات ترور شهيد مغنيه دخالت داشتند.
سوال :
به نظر شما رديابي حاج عماد از سوي موساد در مدت زمان كوتاهي انجام شده يا اينكه طي زمان طولاني موقعيت شهيد مغنيه شناسايي شده بود؟
انيس نقاش :
خير! اين شناسايي چند ماه قبل از ترور حاج عماد انجام شده بود. ماموران امنيتي اسرائيل با پيگيري حوادث و ردپاي شهيد مغنيه توانستند جاي او را شناسايي كنند. تشكيلات اطلاعاتي و لجستيكي رژيم صهيونيستي بسيار گسترده است و علاوه بر اراضي اشغالي در كشورهايي نظير لبنان و مناطق كردستان عراق نيز حضور دارند، حتي روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت هم نوشته بود، شخص تروركننده حاج عماد از كردستان عراق آمده بود.
منابع :
وطن امروز
خبرگزاری فارس
/خ
سوال :
با توجه به فرارسيدن اولين سالروز شهادت عماد مغنيه اگر توضيحاتي درباره نظريات ايشان و همچنين برنامههايي كه براي تقويت مقاومت و تضعيف رژيم صهيونيستي طراحي و اجرا كردهاند داريد، بفرماييد.
انيس نقاش :
حاج عماد از روز اول كه به مسائل نظامي و مقاومت وارد شد به اين ذهنيت ايمان داشت كه دشمن نخست ما صهيونيسم است. هرچند در آن روزگار لبنان درگير جنگ داخلي بود اما آموزشهايي كه وي ديده بود نه براي مسائل داخلي لبنان كه درباره مبارزات فلسطين و حزبالله با اسرائيل بود. در آن زمان كه حاج عماد در حال برنامهريزي براي مقابله با حملات دشمن صهيونيستي بودند حتي جنوب لبنان هم در سيطره ارتش اشغالگر نبود. در سال 1978 كه اسرائيل جنوب لبنان را اشغال كرد عماد مغنيه با دوستان خود براي مبارزه با رژيم صهيونيستي همپيمان شدند. وي همچنين از روابط نزديكي كه با دوستان خود در خارج و داخل داشت براي ادامه مبارزات استفاده كرد. بعد از انقلاب اسلامي ايران حاج عماد كه به ايمان و عزم انقلابي مردم و سران بويژه رهبر ايران آگاه شده بود به سرعت با اين كشور ارتباط برقرار كرد.
البته ايشان مدام در فكر طراحي تاكتيكهاي جديد و سيستمهاي نوين براي ادامه مبارزات بودند و آن را فورا به تشكيلات خود منتقل ميكردند. در نخستين اردوگاه نظامي كه مشغول به آموزش شدند به هيچوجه درباره جنگ داخلي صحبت نميكردند بلكه همواره محور بحثهاي ايشان صهيونيستها بودند. وي ميگفت جنوب لبنان هماكنون آرام است ولي تا چند وقت ديگر متشنج ميشود لذا بايد از فرصت استفاده كرد و به فكر ايجاد تشكيلات و آموزش نيروها بود. وقتي جبهه به اين منطقه رسيد تشكيلات هم بايد آماده باشد. حاج عماد معتقد بود كه از لحاظ جنگي هميشه بايد جلوتر از دشمن باشيم و همه احتمالات را پيشبيني كرده و براي مواجهه با آن آماده باشيم. يعني اينطور نباشد كه وقتي مشكلي پيش آمد، تازه به فكر چارهجويي بيفتيم كه نيرو را چگونه و كجا بفرستيم يا تجهيزات را از كجا بياوريم. اين ويژگي حاج عماد از جمله خصوصيات منحصر به فرد ايشان بود كه كمنظير است. يكي از دلايل قدرت كنوني حزبالله لبنان نيز به خاطر همين مساله است كه همواره جلوتر از زمان حركت ميكند. همه اين امور به صورت محرمانه انجام و به اين ترتيب دشمن غافلگير ميشد. هماكنون ميبينيم كه دشمن صهيونيستي درباره اتخاذ تدابير شروع به كار و آغاز عمليات با مشكل مواجه شده لذا با تهديد مقاومت به نوعي ميخواهد ضعف خود را جبران كند و براي همين است كه خطاب به حزبالله ميگويد: " به ما حمله نكنيد زيرا ما قدرت بالايي داريم و شما را نابود ميكنيم ".
سوال :
جنابعالي از چه زماني شهيد مغنيه را ميشناختيد و چگونه با ايشان ارتباط برقرار كرديد؟ اصولا ايشان كار خود را از كجا آغاز كردند؟
انيس نقاش :
من از زماني كه در لبنان آموزش نظامي ميديدم ايشان را ميشناختم. نبوغ حاج عماد بسيار واضح بود زيرا از همان زمان آموزش، او و تعداد معدود ديگري بودند كه در ميان سخنان استادان به دنبال پاسخ سوالات تاكتيكي و بسيار دقيق و جزئي ميگشتند و اين نشان از فكر بالاي او داشت. حاج عماد وقتي عمليات مقاومت اسلامي شروع شد جزو عناصر و اركاني بودند كه هم با ايران ارتباط داشتند هم با سازمان فتح و هم با بسيجيان مومن حزبالله.
حاج عماد قبل از تشكيل حزبالله با فتح ارتباط داشت. وي عضويتي در جنبش امل نداشت زيرا اين جنبش در آن زمان (سال 1976) سكولار بود و خيلي مومن نبودند. حاج عماد فردي بسيار مومن بود كه از 16 سالگي نزد علامه سيد محمدحسين فضلالله درس ميآموخت. او در الفتح آموزش ميديد ولي عضو اين گروه نبود. بعدها تشكل ويژه دانشجويان را در سازمان الفتح تاسيس كرد كه آرمانهايش با اهداف اين سازمان كاملا متفاوت بود. اين تشكل با ريشهاي لبناني از لحاظ نوع مبارزات، سياستهاي نظامي و ساختار سياسي كاملا با فتح متفاوت بود. اعضاي همين تشكيلات بودند كه بعدها در مارون الراس با ارتش اسرائيل درگير شدند و 9 نفر از آنها را به هلاكت رسانده و 16 نفر را زخمي كردند. بعدها نيروهاي آمريكايي به اين بهانه كه لبنان دولتي ضعيف دارد و نيازمند به كمك است وارد اين كشور شدند اما به شرط آنكه نيروهاي فلسطيني در اين كشور حضور نداشته باشند. اما اين مساله نتيجه عكس داد و بعد از دو- سه عمليات استشهادي هم آمريكاييها و هم فرانسويها از لبنان فرار كردند. ناتو به بهانه تقويت دولت و به اصطلاح مهار مقاومت وارد لبنان ميشود اما با چند عمليات استشهادي معدود از هم ميپاشد و ميگريزد. در آن عملياتها 75 فرانسوي، 70 اسرائيلي و بيش از 200 آمريكايي كشته شدند. اين ضربه از لحاظ نظامي حتي بزرگتر از خسارت جاني آمريكا در حادثه 11 سپتامبر بود ولي برنامههاي حاج عماد هميشه محرمانه و البته مورد اطمينان همگان بود. من به شخصه از حاج عماد مسائل محرمانه يا حتي اموري كه به من مربوط ميشد را نميپرسيدم مگر اينكه خودشان بگويند. درباره روابط او با ياسر عرفات نيز تا زماني كه در تونس با عرفات ملاقات كردم اطلاعي نداشتم. در آنجا وقتي از عرفات پرسيدم كه چرا از حزبالله كمك نميخواهيد و در مسائل جنوب لبنان همكاري نميكنيد، وي گفت، اگر حاج عماد از من بخواهد و ضمانت اين همكاري دوطرفه از سوي تهران تضمين شود من هم با شما همكاري ميكنم. بردن نام شخص مغنيه و نه تشكيلات حزبالله از سوي عرفات بسيار تعجببرانگيز بود. آن هنگام بود كه از روابط عرفات و حاج عماد آگاه شدم چنانكه بعدها يك نفر از دوستان مغنيه كه به نمايندگي از ايشان در تونس با عرفات ديدار ميكرد نيز اين مساله را تاييد كرد. عرفات تا آن زمان به هر كسي كه ميخواست با اسرائيل بجنگد اسلحه و تجهيزات ميداده است اما بعدها كه بسياري از اين قولهاي مبارزه دروغين از آب درآمد وي ديگر به كسي اعتماد نكرد و گفت اگر روزي بخواهيم به جنوب لبنان برگرديم تنها با پيشنهاد و همكاري حاج عماد اين امر ميسر خواهد بود.
سوال :
به اعتقاد صاحبنظران جنگ 33 روزه لبنان از سوي نيروهاي مقاومت پيشبيني شده بود، لذا تشكيلات حزبالله به خوبي از مديريت جنگ برآمد و در نهايت پيروز شد، نظر شما در اينباره چيست؟
انيس نقاش :
سالها پيش از جنگ در ارودگاه جويه لبنان كه منطقهاي دور از شهر و آبادي بود "جنگ شهري " درس ميدادم. كسي از شاگردانم پرسيد كه چرا در اين منطقه چنين درسي ميدهم، گفتم من اطمينان دارم روزي فراخواهد رسيد كه رژيم صهيونيستي تا بيروت پيش ميآيد و آنجا با ما ميجنگد و در آن روز ما بايد از بيروت دفاع كنيم. حتي وقتي كه در زندان فرانسه بودم نيز درباره جنگ با اسرائيل برنامهريزي ميكردم. در آن زمان وقتي ريگان رئيسجمهور آمريكا و ساندر هيگ معاون امنيتي او شد، بگين در اسرائيل نخست وزير و شارون نيز وزير جنگ او شد. پيشبيني كردم كه حتما جنگ بزرگي در منطقه رخ ميدهد و تا بيروت ميرسد. اين مطلب را در گزارشي به لبنان فرستادم كه حتي وزارت خارجه فرانسه هم از اين گزارش كپي تهيه كرده بود و پس از ترجمه آن بشدت شگفتزده شدند.
سوال :
درباره ايده تشكيل مقاومت و اصولاً جبههاي براي مبارزه با رژيم صهيونيستي جنابعالي چه نقشي داشتيد؟
انيس نقاش :
اندكي پس از اشغال لبنان در ديداري كه با ياسر عرفات داشتم به او گفتم كه در شرايط كنوني كمك گرفتن از تنها چند لبناني و الفتح كار را به نتيجه نميرساند، بايد تشكيلاتي گستردهتر براي آزادي جنوب لبنان تشكيل شود. گفتم يك تشكيلات لبناني به نام مقاومت ايجاد ميكنم كه صرفاً هدف آن مبارزه با اسرائيل باشد. او هم قبول كرد و اسلحه و امكانات در اختيار من قرار داد. نزديك به 200 مبارز لبناني را كه تعدادي از آنها عضو الفتح بودند و تعدادي هم از سازمانهاي ديگر در جنوب لبنان، آماده كردم. به محض اينكه انقلاب ايران پيروز شد ما نيز شروع به رد و بدل كردن تجربههاي خود با ايران كرديم اما اين ارتباط با رفتن من به فرانسه قطع شد. پس از آن تعدادي از اين تشكيلات لبناني ضمن برقراري رابطه با سپاه به ايران آمدند. در آن هنگام هنوز حزبالله نبود. قبل از حمله دوم اسرائيل به لبنان در سال 1982، ميدانستيم تشكيلات مقاومت بايد عظيمتر از قبل شود يعني از قبل پيشبيني كرده بوديم كه اسرائيل ميآيد پس ما بايد آماده باشيم. حاج عماد اين ديدگاه استراتژيك را كاملاً درك كرده و معتقد بودند كه كار مقطعي فايده ندارد. همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه يك هديه الهي بود، مصر از جنگ خارج شد و ضمن امضاي قرارداد كمپ ديويد با اسرائيل، همپيمان آمريكا در منطقه شد اما توازن منطقه به لطف خدا حفظ شد زيرا ايران كه قبل از انقلاب همپيمان آمريكا بود پس از انقلاب نهتنها به كشوري بيطرف بلكه به دشمن آمريكا و اسرائيل بدل شد. در آن زمان آقايان رضايي و رفيقدوست به لبنان آمدند تا چند برنامه را اجرا كنند. يكي از برنامههاي آنها امضاي توافقنامه با سازمان الفتح (ساف) براي همكاري نظامي و امنيتي بود. پس از آن از تشكيلات ما در جنوب لبنان بازديد كردند.
سوال :
با توجه به گفتههاي شما، در آغاز روابط سازمان الفتح با ايران مسالمتآميز بود پس چرا بعدها سياستهايي مخالف و متفاوت از قبل اتخاذ كردند؟
انيس نقاش :
مسؤولان الفتح پس از انقلاب روابط خود را با ايران تقويت نكرده بلكه با عملكرد نادرستي كه داشتند از دايره دوستان ايران خارج شدند بنابراين اختلافاتي كه ابومازن در حال حاضر با ايران دارد ريشه در مشكلات استراتژيك الفتح در زمان گذشته دارد.
سوال :
درباره ترور حاج عماد، گمان ميكنيد كه چه عوامل و عناصري در افشاي موقعيت مكاني ايشان نقش داشتند و علت عدم انتشار گزارشي موثق و كامل درباره ترور حاج عماد چه بوده است؟
انيس نقاش :
اين سوال از چند جنبه قابل بررسي است؛ يكي اينكه نميتوان گفت شهادت مغنيه در نتيجه غفلت يا وجود خلأ در سازمان امنيتي حزبالله رخ داد زيرا مسؤوليت اين سازمان برعهده خود حاج عماد بوده است؛ به اين معني كه حاج رضوان تنها شخصي از اعضاي حزبالله بود كه با توجه به داشتن مسؤوليت سازمان امنيت حزبالله شخصاً مسائل حفاظتي خود را برنامهريزي ميكرد و سازمان نميتوانست به او بگويد چگونه ترتيبات امنيتي مربوط به خود را سامان دهد. مساله دوم اين بود كه بعد از جنگ 33 روزه، روابط حاجعماد بسيار گسترده شد و موضوعاتي نظير عراق و فلسطين نيز علاوه بر حزبالله در حيطه تفكرات و برنامههاي ايشان قرار گرفت. اين امر منجر به توسعه روابط با گروههاي فلسطيني شد به نحوي كه اگر قبل از آن مثلاً سالي يكي، دو بار با يكي از مسؤولان فلسطيني ديدار ميكردند در آن زمان اين ديدارها به برنامههاي هفتگي و با چندين نفر تبديل شده بود، ضمن اينكه ديدارهاي فوق نه در جنوب لبنان كه در سوريه انجام ميشد؛ جايي كه تحت كنترل حزبالله نبوده و دشمنان هم از اين نكته كمال استفاده را كردند.
از سوي ديگر مسؤولان سوري هم از حضور مغنيه در اين كشور كاملاً آگاه نبودهاند زيرا بنا به دلايل امنيتي نام و سمت دقيق ايشان فاش نشده بود، لذا سيستمهاي امنيتي سوريه هم بنا به عدم آگاهي خود از حاج عماد مراقبت نميكردند.
سوال :
نقش ديگر كشورهاي عربي در طرحريزي ترور حاجعماد چگونه بوده است؟
انيس نقاش :
برنامه ترور حاجعماد با همكاري مشترك سازمانهاي امنيتي برخي كشورهاي عربي، اسرائيل و آمريكا طراحي شد. با وجود آنكه نقش اصلي در اين توطئه برعهده اسرائيل بود اما بقيه كشورها نيز اين رژيم را ياري كردند. از چند سال پيش تاكنون برخي از كشورهاي عربي در ايجاد جنگ رواني در منطقه و سرمايهگذاري براي مبارزه با تشكيلات مقاومت با رژيم صهيونيستي همكاري دارند، چنانكه مصر به صورت علني و اردن و عربستان نيز در پشت پرده همپيمان اسرائيل هستند و پروژههاي چند صدميليون دلاري را براي رسيدن به اهداف خود اجرا كردهاند.
سوال :
تحليل شما از برنامههاي مبارزاتي حاجعماد و كيفيت انتقامگيري حزبالله از دشمن صهيونيستي با استناد به سخنان سيدحسن نصرالله كه ترور حاجعماد را آغاز نابودي اسرائيل دانستهاند، چيست؟
انيس نقاش :
جنگ مقاومت با اسرائيل را ميتوان به دو مرحله تقسيم كرد؛ مرحله اول جنگ چريكي و همان حمله به اسرائيليهاي حاضر در جنوب لبنان بود. در اين مرحله طرحهاي حاجعماد در ميان همه تشكيلات امل، حزبالله و گروههاي فلسطيني حرف اول را ميزد. بعد از سال 2000 و آزادي جنوب لبنان، تاكتيك متفاوتي در جنگ 33 روزه پياده شد كه هنوز براي سازمانهاي امنيتي دنيا ناشناخته است. هماكنون به دشمن صهيونيستي كه پيش از اين با هر حملهاي منطقه مورد نظر را به اشغال خود درميآورد اثبات شد كه با وجود مقاومت ديگر در حملههاي زميني هم توفيقي نخواهد داشت و شكست خواهد خورد. چنانكه در جنگ 22 روزه هم همان سيستم جنگ لبنان اجرا و رژيم صهيونيستي در مدت زمان كمتري شكست خورد. بنابراين استراتژي عماد مغنيه براي بار دوم و اين بار در غزه پياده شد و نتيجه داد. اما درباره پاسخگويي به ترور حاج عماد و سخن سيد حسننصرالله مبني بر نابودي اسرائيل، اين نكته قابل توجه است كه برنامههاي از پيش طراحي شده خود مغنيه نهايتاً انتقام خون او را خواهد گرفت و منظور سيدحسن نصرالله نيز همين بود.
سوال :
چشمانداز مبارزات آينده گروههاي مقاومت با اشغالگران صهيونيست را باتوجه به نتايج و پيامدهاي دو جنگ لبنان و غزه، چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انيس نقاش :
جنگ غزه جنگ مياني بود يعني اسرائيل در سه جنگ نابود ميشود؛ جنگ اول لبنان و جنگ دوم غزه بود و اما جنگ سوم همان جنگ نهايي و نابودي كامل اسرائيل است. اسرائيل هماكنون به حدي تضعيف شده كه حتي نميتواند جلوي موشكهاي حماس را بگيرد چه برسد به هزاران موشكي كه احتمال دارد از لبنان به تمامي نقاط اراضي اشغالي پرتاب شود. اين كشورهاي عربي هم كه از اسرائيل حمايت ميكنند به اين دليل است كه روابط استراتژيك با اسرائيل دارند و وجود آنها به وجود اسرائيل مرتبط است. در شرايط كنوني كشورهايي مثل مصر، عربستان، اردن و برخي ديگر درك كردهاند كه وجود اسرائيل براي پيشبرد اهداف آنها ضروري است، بنابراين اگر يك روز مصر و اسرائيل با هم به غزه حمله كنند تعجببرانگيز نيست.
سوال :
چنانكه گفتيد، وجود برخي كشورهاي عربي به وجود اسرائيل گره خورده است، به نظر شما چرا همپيماني اين كشورها با رژيم صهيونيستي تا به اين حد براي اعراب مهم است؟
انيس نقاش :
نكته قابل توجه در اين مقوله اين است كه خود اين كشورهاي عربي داراي مشروعيت لازم نيستند زيرا از دل مردم برنيامده و بهطور استبدادي انتخاب شدهاند بنابراين اگر آمريكا و اسرائيل به عنوان حاميان اين دولتها ارتباط خود را با آنها قطع كنند، آنها هم طبيعتا با خلع قدرت مواجه ميشوند، لذا اين كشورهاي عربي به نحوي دارند از خود دفاع ميكنند. اين كشورهاي عربي دو دسته هستند؛ دسته اول مثل ملكعبدالله اول، پادشاه اردن كه قوم و قبيله او در عربستان هستند. او به دليل حضور عبدالعزيز نميتواند به عربستان برگردد، برادرش هم در سوريه كشته شده است لذا وي دست همكاري به سوي انگليس دراز كرد و اين كشور هم عمارتي را براي عبدالله در نزديكي محل اقامتش يعني شهر امان برقرار كرد. با وجود آنكه ملكعبدالله اول هيچ ارتباطي با ملت اردن ندارد اما با پول و پشتيباني انگليس توانست دولت و پادشاهي تشكيل دهد. حال اين دولت براي استمرار بقاي خود نيازمند حمايت از منافع انگليس است. دسته دوم كشورهاي عربي مثل مصر هستند. در زمان رياست جمهوري جمال عبدالناصر بر مصر، انور سادات معاون او بود. پس از فوت عبدالناصر، انور سادات رئيسجمهور مصر شد و حسني مبارك را كه يك افسر نيروي هوايي بود به عنوان نخستوزير معرفي كرد. يك ساعت پس از اعلام اين خبر، سفير آمريكا در ملاقاتي محرمانه با انور سادات به وي تأكيد كرد كه حسني مبارك بايد معاون اول و نه نخستوزير انور سادات باشد. ظهر همان روز حكم جديدي از سوي انور سادات صادر و شخص ديگري به عنوان نخستوزير معرفي شد. مبارك، معاون اول انور سادات شد و پس از ترور رئيسجمهور بهدست خالد اسلامبولي، جانشين وي شد. بدين ترتيب نقش آمريكا در به قدرت رسيدن مبارك كاملا واضح و روشن است، لذا دو گروه كشورهاي عربي عبارتند از يك گروه كه از ابتدا توسط آمريكا و انگليس بر سر كار آمدند و گروه دوم بهطور غيرمستقيم توسط اين كشورها به قدرت رسيدند و حمايت ميشوند.
سوال :
مهمترين ديدار شما با حاج عماد چه زماني بوده و در چه موردي مذاكره كردهايد.
انيس نقاش :
مهمترين ديدار ما قبل از جنگ 33روزه لبنان بود كه در آن درباره تاكتيك و چارچوب جنگ مذاكره كرديم. اولا در آن نشست من پيشبيني كردم جنگ نزديك است. حاج عماد هم برنامهها و نوع تجهيزاتي كه براي هر حملهاي قرار بود استفاده شود را براي من توضيح داد. حاج عماد به دقت تمامي تاكتيكهاي جنگ و نحوه استفاده از ادوات جنگي را براي من توضيح دادند زيرا ايشان به همه امور جنگي از برنامهريزي گرفته تا به كارگيري سلاحها كاملا آگاه بودند. همان موقع بود كه من در چشمهاي حاج عماد برق پيروزي را كه ميدرخشيد، ديدم و مطمئن شدم كه رژيم صهيونيستي شكست خواهد خورد.
سوال :
پس از ترور حاج عماد وقتي كه سيدحسن نصرالله از انتقام بزرگ سخن گفتند برخي بر اين اعتقاد بودند كه اين انتقام در داخل اراضي اشغالي مثلا خود تلآويو انجام ميشود، آيا از نظر امكانات و ديگر شرايط، وقوع چنين امري توسط حزبالله عملي است؟
انيس نقاش :
حزبالله يك شيوه جديد را براي جنگ پياده كرده است و تاكتيك خاص خود را دارد. همچنين از آنجا كه اسرائيل خارج از لبنان عمليات ترور را انجام داد لذا حزبالله نيز ممكن است در جايي در دنيا؛ نيويورك، پاريس، لبنان، اراضي اشغالي يا هر جاي ديگري ضربه را وارد كرده و انتقام بگيرد. در شرايط كنوني اسرائيل از لحاظ لجستيكي، امكاناتي و كادر نظامي به پايان رسيده و تنها از لحاظ مقررات سياسي حضور دارد، به همين دليل سيدحسن نصرالله گفتند كه امروز بايد به رژيم صهيونيستي ضربه زد و اما نوع ضربهاي كه به دشمن وارد خواهد آمد از سوي خود سيدنصرالله تعيين ميشود كه در چه حدي و چگونه باشد. براي حمله به دشمن بايد به تدريج و گام به گام حركت كرد تا به هدف رسيد. چنانكه ميبينيم اسرائيل با از دست دادن اعتماد به نفس خود كمكم مقاومتش از 33 روز به 22 روز رسيد. ما ابتدا از جنگ چريكي آغاز كرديم و بعد به جنگ براي اخراج اسرائيل از جنوب و شمال اراضي اشغالي رسيديم. برد اين نوع جنگ در طول تاريخ نيز اثبات شده است چنانكه در ويتنام، آمريكا با آن همه توان نظامي و قدرتي كه داشت نتوانست در برابر مقاومت و جنگ چريكي مردم پيروز شود. الجزاير نيز همين تجربه را داشت؛ وقتي جنگ چريكي رخ داد؛ نيروهاي اشغالگر خسته شده و شكست خوردند. در همين راستا ميتوان به ارتش اسرائيل نام "ارتش دفاع " داد. اين نام براي نخستينبار مطرح شد زيرا معتقديم در شرايط كنوني اسرائيل تنها در حال دفاع از خود است و ديگر نميتواند به كشورها حمله كند.
سوال :
بعد از ترور شهيد مغنيه دو گمانهزني درباره نحوه انتقامگيري حزبالله لبنان مطرح شد؛ يكي اينكه اقدام فوق با ترور يكي از سران اسرائيل پاسخ داده ميشود يا حزبالله در جنگي تمامعيار با رژيم صهيونيستي مقابله ميكند. به نظر شما كداميك از حالتهاي فوق مصداق سخن سيدحسن نصرالله درباره ضربه نهايي خواهد بود؟
انيس نقاش :
نميتوان به صراحت اعلام كرد كه كداميك از حالتها رخ ميدهد، اما احتمال وقوع حالت دوم بيشتر است هرچند اين لزوما به معناي جنگ نخواهد بود ولي در هر حال تصميم اصلي توسط سيدحسن نصرالله اتخاذ ميشود.
سوال :
در حال حاضر با توجه به نتيجه انتخابات پارلماني اسرائيل و احتمال روي كار آمدن كابينه جديد به رياست بنيامين نتانياهو تغييري در سياستهاي رژيم صهيونيستي حاصل ميشود؟
انيس نقاش :
هر چند تغييرات كلي در سياستهاي رژيم غاصب اسرائيل به وجود نميآيد اما اگر ليوني نتواند كابينه تشكيل دهد و نتانياهو مامور تشكيل كابينه شود، افراطگرايي و تندرويهاي اسرائيل بيش از پيش به منصه ظهور ميرسد اما بيان اين نكته ضروري به نظر ميرسد كه جنگ 33روزه به دستور آمريكا و بهوسيله اسرائيل عملي شد و در نهايت سران صهيونيست و آمريكا قصد بهرهبرداري از آن را داشتند. جنگ 22 روزه به درخواست كشورهاي عربي، اجراي اسرائيل و در نهايت بهرهبرداري آمريكا انجام شد ولي اكنون با توجه به روي كار آمدن اوباما بعيد است كه جنگ بعدي اسرائيل به درخواست آمريكا باشد. سفارش جنگ بعدي از سوي اسرائيل و اجراي آن به طور مستقيم يا غيرمستقيم از سوي كشورهاي عربي خواهد بود.
سوال :
با توجه به در پيش بودن انتخابات پارلماني لبنان، جنابعالي نتيجه احتمالي اين همهپرسي و رقابت 2 گروه 8 مارس و 14 مارس را چگونه تحليل و ارزيابي ميكنيد؟
انيس نقاش :
اگر گروه 14 مارس با ديگر احزاب وارد ائتلاف نشود حتي قدرت كمتري نسبت به 8 مارس خواهد داشت. از سوي ديگر مسيحيان لبنان هستند كه برگ برنده دست آنهاست. ولي تا ماه ژوئن يعني حدود 4 ماه ديگر كه انتخابات برگزار شود، ممكن است حوادث مختلفي روي دهد و هر نوع حادثه منطقهاي يا داخلي بر آراي مردم تاثيرگذار خواهد بود. چنانكه پس از جنگ 22 روزه و پيروزي حماس و گروههاي مقاومت، مردم لبنان متوجه شدند كه حزبالله يا كشورهايي مثل ايران همپيمان مردم بوده و در عوض دولتهاي عربستان و مصر نميتوانند پشتيبان لبنان باشند. اين امر طبيعتا ميتواند در آراي مردم به نفع گروه 8 مارس و رهبري حزبالله تاثير بسزايي داشته باشد.
سوال :
درباره مبارزه گروههاي مقاومت و مردم با اشغالگران فلسطيني فرآيند تبديل سنگ فلسطينيها به موشك حماس در جنگ غزه نقش بسزايي داشت، شما اين دو نوع جنگ را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انيس نقاش :
ببينيد! هر كدام از اين نوع جنگها در مرحله خاصي اثربخش است! سالها پيش من خودم طراح تظاهرات و راهپيماييهاي مردم در بيروت بودم و جوانان و دانشجويان را تشويق ميكردم كه با پليس بجنگند. حتي ياسر عرفات نيز كه دليل اين اقدام را نميدانست روزي رفت نزد سليمان فرنجيه، رئيسجمهور وقت لبنان براي مذاكره، رئيسجمهور براي مذاكره پيششرط گذاشت كه اين تشكيلات دانشجويي بايد جمع شود زيرا مخل فعاليتهاي دولت هستند. پس از جلسه مذكور عرفات با اعزام يك نماينده نزد من توضيح خواست كه چرا اقدامات فوق را انجام ميدهيم و من هم توضيح دادم كه ارتش لبنان با خريد اسلحه و تجهيز نيروهايش قصد دارد به ما حمله كند. آن جواناني كه سالها قبل با سنگ به دشمن حمله ميكردند همان موجب شد كه امروز جرأت كنند و با در دست گرفتن آر.پي.جي و كاتيوشا جلوي دشمن را بگيرند لذا مرحله سنگ خيلي مهم است و نميتوان جواناني كه تاكنون نجنگيدند را مستقيما وارد جنگ تمامعيار كرد؛ جنگ با سنگ مقدمه جنگ با سلاح بود.
سوال :
آيا گمان ميكنيد رژيم صهيونيستي با اتكا به دولتهاي اروپايي و آمريكا و همچنين كمك گرفتن از برخي كشورهاي عربي ميتواند نهايتا مانع از رسيدن امكانات و سلاح به غزه شود؟
انيس نقاش :
به اعتقاد من هيچ ممنوعيت صددرصدي وجود ندارد. در حال حاضر نيروهاي مقاومت و دوستان آن بايد با به خرج دادن ابتكار عمل، براي رسيدن امكانات به غزه تلاش كنند. در اينجا 2 مساله وجود دارد، يا اينكه راه ورود اسلحه بايد تغيير كند و يا نوع سلاح بايد عوض شود. اگر هر كدام از راهها ميسر نشد راه بعدي بايد در پيش گرفته شود تا مقاومت ادامه يابد. استفاده از مواد شيميايي براي ساختن بمبهاي دستي در كارخانههاي زيرزميني فلسطين يكي از اين ابتكار عملها بود كه به حقيقت پيوست و نتيجه مثبتي هم داشت.
سوال :
به نظر شما تاثير جنگ 33 روزه روي معادلات منطقهاي و مناسبات كشورهاي عربي چه بود و چشمانداز همكاريهاي برخي كشورها از جمله مصر و عربستان با رژيم صهيونيستي را چگونه ميبينيد؟
انيس نقاش :
در نهايت اين تحولات، آمريكا از منطقه خاورميانه خارج ميشود، همچنين قدرتهاي برتر منطقه كه همان ايران، سوريه و گروههاي مقاومت لبنان و فلسطين هستند جايگاه خود را مييابند. حتي موقعيت عراق نيز مشخص ميشود و با توجه به رفراندومي كه قرار است ماه ژوئن در اين كشور برگزار شود و مردم نظر خود را درباره حضور يا خروج نيروهاي آمريكايي اعلام كنند، موضع بغداد مشخص ميشود كه البته پيشبيني ميشود مردم عراق مايل به ادامه حضور اشغالگران آمريكايي نباشند. از سوي ديگر آمريكا براي پيشبرد اهداف و حفظ قدرت خود در عراق مجبور است از كشورهايي نظير ايران و روسيه براي تامين امكاناتش استفاده كند لذا واشنگتن كه نميخواهد زيرمجموعه و نيازمند به دو كشور مذكور باشد به بنبست رسيده و از عراق خارج ميشود.
سوال :
به نظر شما نقش گروههاي داخلي لبنان از جمله كساني مانند سمير جعجع يا وليد جنبلاط در برنامه ترور شهيد مغنيه چگونه و در چه حدي بوده است؟
انيس نقاش :
اين افراد نقش علني در ترور حاج عماد داشتند، چنانكه وليد جنبلاط چند ماه قبل از ترور با انتقاد صريح از شخص حاج عماد، وي را شخصي خطرناك توصيف كرد. سمير جعجع حتي در جنگ 33روزه هم با جمعآوري اطلاعات و ارسال آنها به رژيم صهيونيستي براي مبارزه با مقاومت تلاش ميكرد. ربوده شدن ديپلماتهاي ايراني نيز با دخالت همين گروهها عملي شد و به طور كلي ميتوان گفت، اين گروهها به نوعي نفوذي و عوامل دشمن بودند كه به احتمال زياد در عمليات ترور شهيد مغنيه دخالت داشتند.
سوال :
به نظر شما رديابي حاج عماد از سوي موساد در مدت زمان كوتاهي انجام شده يا اينكه طي زمان طولاني موقعيت شهيد مغنيه شناسايي شده بود؟
انيس نقاش :
خير! اين شناسايي چند ماه قبل از ترور حاج عماد انجام شده بود. ماموران امنيتي اسرائيل با پيگيري حوادث و ردپاي شهيد مغنيه توانستند جاي او را شناسايي كنند. تشكيلات اطلاعاتي و لجستيكي رژيم صهيونيستي بسيار گسترده است و علاوه بر اراضي اشغالي در كشورهايي نظير لبنان و مناطق كردستان عراق نيز حضور دارند، حتي روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت هم نوشته بود، شخص تروركننده حاج عماد از كردستان عراق آمده بود.
منابع :
وطن امروز
خبرگزاری فارس
/خ