تاثير تراکم بوته روي خصوصيات مرفولوژيکي و فيزيولوژيکي چهار رقم گندم دوروم تحت شرايط ديم
نويسنده:افشين مظفري ،(*) سيد عطاالله سيادت (**)، سيدابوالحسن هاشمي دزفولي (***)
Effect of plant density on morphological and physiological characteristics of four cultivars of durum wheat( triticum turgidum var.durum )under dryland of sarableh region , Ilam
به طورکلي به منظور افزايش توليد گندم در واحد سطح ، انجام توام عمليات به زراعي و به نژادي ضروري به نظر مي رسد و هنگامي که اين دو روش همراه يکديگر به کار گرفته شوند از ثمر بخشي بيشتري برخوردار خواهند بود ( سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ). برخي اعتقاد دارند که گندم به دليل داشتن خاصيت پنجه زني ، داراي انعطاف پذيري بالايي از نظر تراکم بوته مي باشد ،به طوري که در دامنه وسيعي از تراکم بوته ، تعداد سنبله قابل برداشت و نهايتا عملکرد دانه مشابه خواهد بود . ولي گزارش شده است که اگر عملکرد دانه مورد نظر باشد تراکم بوته مناسبي وجود دارد که در آن تراکم ،عملکرد دانه حداکثراست و چنانچه تراکم کم باشد از پتانسيل توليد به نحو بهينه استفاده نمي گردد و در فراتر از تراکم مطلوب نيز مواد فتوسنتزي به جاي اينکه صرف توليد دانه بيشتر شوند صرف رشد رويشي يا تنفس گياه مي گردند . ( کوچکي و خلقاني ، 1374 ، سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ).
سنجري و پيرايوانلو ( 1375 ) در آزمايشي به عنوان بررسي تعيين تراکم مناسب در ارقام گندم درشرايط ديم که در آن پنج تراکم ( 150 ، 200 ، 250 ، 300 و 350 بوته در مترمربع ) بود ،نتيجه گرفتند که اختلاف بين ارقام و تراکم هاي مختلف بوته از نظر عملکرد دانه و نيز اثر متقابل تراکم و رقم بر روي عملکرد دانه ، معني دار نبود . هاکل و بيکر ( Hucle and Baker 1989 ) که سه رقم گندم بهاره را در شرايط آب و هوايي نيمه خشک و در تراکم هاي بوته ، 40 ، 80 ، 160 و 320 و 640 بوته در مترمربع مورد آزمايش قرار دادند به اين نتيجه رسيدند که عملکرد دانه تاسطح 640 بوته در متر مربع در سال 1984 و تا 320 بوته در سال 1985 افزايش يافت . شيراني فر ( 1374 ) در آزمايشي به اين نتيجه رسيد که اثر رقم و تراکم بوته بر روي عملکردهاي کل ، دانه کاه و شاخص برداشت معني دار بود و حداکثر عملکرد دانه در تراکم بوته از 300 به 600 بوته در مترمربع ، عملکرد دانه افزايش يافت ولي بين سطوح مختلف تراکم ، اختلاف معني داري مشاهده نشد . مختار قبادي و همکاران (1379) در مورد گندم بين اجزاء عملکرد ، حالت جبران کنندگي نسبي وجود دارد . به عنوان مثال در ارقامي که داراي پنجه هاي بيشتري هستند تعداد سنبله در واحد سطح افزايش مي يابد ولي تعداد در سنبله و وزن دانه ها کمتر خواهد بود و افزايش وزن دانه فقط تا حدي کاهش تعداد دانه را جبران مي کند .
(Anon , 1986 ) مشخص نمود اگر چه با افزايش تراکم بوته ، تعداد سنبله در مترمربع افزايش مي يابد اما تعداد دانه درسنبله و وزن هزار دانه و نهايتاً ميزان توليد کاهش خواهد يافت . اسميد و جينکينسون( Simid and jenkinson 1979) دريافتند که تراکم هاي بوته بالاتر از حد اپتيمم (مطلوب)ممکن است باعث افزايش تعداد سنبله در واحد سطح شود ولي درعوض مي تواند باعث کاهش تعداد سنبله هاي بارور و وزن دانه در سنبله شود .
مواد فتوسنتزي که در دانه ذخيره مي شوند از سه مبدا (Source )عمده فتوسنتز جاري برگ ، فتوسنتز جاري قسمت هاي سبزغير از برگ و انتقال مواد فتوسنتزي ذخيره شده در ساير اندام هاي گياه ( منابع ثانويه ) تامين مي شود ( سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ) غلاف برگ پرچم و ميانگره برگ پرچم در شرايط خشک مي تواند به عنوان منابع ثانويه عمل نموده و نقش موثري در انتقال مواد فتوسنتزي به دانه داشته باشد ( هاشمي دزفولي ، 1377 ) آسانا و سينگ ( Asana and singh 1967 ) عملا تمام ماده خشک دانه ، توسط قسمتي از ساقه که در بالاي گره برگ پرچم قرار دارد توليد مي شود از اين مقدار ، سنبله در حدود 50 درصد وزن خشک دانه را تامين مي کند . سايمونس(Simmons 1983 ) بين وزن هزار دانه و سطوح فتوسنتزي واقع در بالاي گره برگ پرچم در هر پنجه و کل گياه همبستگي مثبتي را مشاهده نمود .
در اين آزمايش اهداف زير را مورد مطالعه و بررسي قرار مي گيرد : دستيابي به مناسب ترين رقم و تراکم بوته در متر مربع جهت کشت گندم ماکاروني در منطقه ، بررسي عملکرد و اجزاي عملکرد دانه در ارقام و تراکم هاي مختلف ، بررسي تاثير تراکم بر روي برخي صفات مرفولوژيکي و فيزيولوژيکي در ارقام مختلف ، تاثير متقابل تراکم و رقم بر روي عملکرد ، اجزاي عملکرد دانه و صفات مرفولوژيکي و فيزيولوژيکي گياه گندم .
Qutropro و Excel استفاده شد .
با توجه به نتايج تجزيه واريانس (جدول1 ) اختلاف بسيار معني داري (0/01 ) بين ارقام از نظر کليه اجزاي عملکرد مشاهده شد . بررسي مقايسه ميانگين هاي ارقام ( جدول 2) نشان مي دهد که تعداد سنبله در واحد سطح در دو رقم قلاوندي و سيمره بيش از دو رقم ديگر به دست آمده است ( نمودار 1 ) رقم آکونچي با 11/93 بيشترين تعداد سنبلچه در سنبله را در بين ارقام به خود اختصاص داد ( نمودار 2). دو رقم چن آلتار و آکونچي به ترتيب با 21/43 و 21/3 بيشترين وزن دانه در سنبه متعلق به دو رقم چن آلتار و اکونچي به ترتيب با 660 و 645/6 ميلي گرم بود ( نمودار 4) رقم قلاوندي با 36/46 گرم بالاترين وزن دانه را در مقايسه با سه رقم ديگر به خود اختصاص داده بود نمودار 5 ). نکته قابل توجه اين است که اگرچه رقم قلاوندي و سيمره در مقايسه با دو رقم ديگر تعداد دانه در سنبله داشتند ، اما به خاطر بالا بودن وزن هزار دانه و تعداد سنبله در واحد سطح کمبود تعداد دانه در سنبله جبران شده و درعملکرد نهايي دانه اين دو رقم کاهش زيادي ديده نمي شود .
با توجه به نتايج تجزيه واريانس (جدول 1 ) بين تراکم هاي مختلف بوته در مترمربع از نظر عملکرد دانه و بيولوژيکي و شاخص برداشت اختلاف معني داري مشاهده نشد . بين تراکم هاي مختلف بوته در مترمربع از نظر تعداد سنبلچه در سنبله و وزن دانه در سنبله اختلاف معني داري ( 5 % ) مشاهده شد. بررسي مقايسه ميانگين هاي تراکم هاي مختلف بوته در متر مربع (جدول 2 ) نشان م يدهد که تراکم 350 بوته در مترمربع با 10/89 و تراکم 450 بوته در مترمربع با 9/3 به ترتيب بالاترين و پايين ترين تعداد سنبلچه در سنبله را به خود اختصاص دادند ( نمودار 6 ). همان طور که ملاحظه مي شود در اين آزمايش با افزايش تراکم گياهي تعداد سنبلچه در سنبله کاهش يافت ، که اين مشابه با نتايج بسياري از محققين از جمله تاکي و همت(1377)، توحيدي و همکاران (1376)بود .
بيشترين وزن دانه در سنبله مربوط به تراکم هاي 300 و 350 بوته در مترمربع به ترتيب با 636/9 و 618/1 ميلي گرم و کمترين آن مربوط به تراکم 450 بوته در مترمربع با 482/5 ميلي گرم بود ( جدول 2 و نمودار 7 ). در اين تحقيق با افزايش تراکم گياهي وزن دانه در سنبله روند نزولي داشت ، اين موضوع مشابه بود با نتايج توحيدي و همکاران(1376) ، راهنما و همکاران( 1378) ، بلو و همکاران ( Blue et al . 1990 ) جوزف و همکاران ( Joseph et al.,1998) و تامپکينز و همکاران ( Tompkins et al , 1991) با توجه به مقايسه ميانگين هاي تراکم هاي مختلف (جدول 2) با افزايش تراکم بوته ، تعداد سنبله در مترمربع افزايش يافت که اين مشابه با نتايج به دست آمده توسط تاکي و همت 1377 ، بلو و همکاران (Blue et al,1990) و تامپکينز و همکاران ( Tompkins et al , 1991) بود ( جدول 2 و نمودار 8 ) تعداد دانه در سنبله با افزايش تراکم ، کاهش يافت ( جدول 2 و نمودار 9 ) وزن هزار دانه با افزايش تراکم گياهي تغيير چنداني نکرد و همگي در يک گروه قرار گرفتند ( جدول 2 )
با توجه به نتايج تجزيه واريانس (جدول 1 ) اختلاف بسيار معني داري ( در سطح 1 % ) بين ارقام از نظر طول ساقه و طول ميانگره برگ پرچم مشاهده شد . بررسي مقايسه ميانگين هاي ارقام (جدول 2) نشان داد که رقم قلاوندي بيشترين طول ساقه ( 51/99 سانتي متر ) و طول ميانگره برگ پرچم ( 22/33 سانتي متر ) را در مقايسه باساير ارقام به خود اختصاص داد ( نمودار 10 و 11 ). با توجه به جدول نتايج تجزيه واريانس (جدول 1) اختلاف معني داري ( درسطح 5 % ) بين تراکم هاي مختلف بوته از نظر طول سنبله و قطر ميانگره برگ پرچم ديده شد . با بررسي مقايسه ميانگين هاي تراکم هاي مختلف بوته در واحد سطح ملاحظه مي شود که بالاترين و پايين ترين طول سنبله به ترتيب مربوط به تراکم 350 و 450 بوته در متر مربع مي باشد ( نمودار 12 ). با افزايش تراکم گياهي قطر ميان گره برگ پرچم کاهش يافت ( نمودار 13 ). در بسياري از غلات ، قسمت عمده ماده خشک دانه ، در نتيجه فعاليت فتوسنتزي قسمت هاي گياه که پس از ظهور سنبله ها ( پس از تلقيح گل ها ) هنوز سبز هستند ، توليد مي شود ( سرمدنيا و کوچکي ، 1374 ). تحقيقات انجام شده بر روي گندم وجو نشان داده است که فتوسنتز برگ پرچم ساقه و سنبله که نزديک ترين مبداء ها به دانه هستند سهم عمده اي از وزن دانه را تامين مي نمايد برآورد سهم هر يک از مبداهاي فتوسنتزي مختلف در عملکردهاي دانه به اين صورت است :
فتوسنتز انجام شده قبل از گلدهي ( انتقال مجدد) 25 درصد ، فتوسنتز جاري ساقه و برگ حدود45 درصد و فتوسنتز سنبله 30 درصد ( سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ) حق پرست و آقاي سربرزه (1375) گزارش کردند که کاهش طول برگ پرچم از طريق افزايش عملکرد دانه تک خوشه در شرايط آبي و ديم موجب افزايش عملکرد دانه مي گردد .
منابع :
تاکي ، ا و همت . ع . 1377 . تاثير روش هاي مختلف تهيه بستر کاشت و مقادير مختلف بذر بر عملکرد و اجزاي عملکرد گندم آبي ، پنجمين کنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ايران .
توحيدي ، م . و . ع . سيادت و ا . ح . هاشمي دزفولي 1376 . بررسي و مقايسه روند پنجه زني و عملکرد در سه رقم گندم در ميزان هاي مختلف بذر در شرايط آب و هوايي دزفول . پايان نامه کارشناسي ارشد . 126 صفحه .
حق پرست ، ر .و آقايي م . سربرزه . 1375 . مقايسه اثر صفات مرفولوژيکي گندم نان بر عملکرد دانه در شرايط رطوبتي متفاوت . چهارمين کنگره علوم زراعت و اصلاح نبابات ايران .
راهنما ، ع . ا . 1372 . تاثير سطوح مختلف کود ازته و تراکم کاشت در مقدار محصول و کيفيت گندم رقم فلات در شرايط آب و هوايي اهواز . پايان نامه کارشناسي ارشد . دانشگاه شهيد چمران اهواز .
راهنما ، ع . ا ،بخشنده،ع. م .، هاشمي دزفولي . ا . ح . و نورمحمدي ع . ق . 1378 . تاثير تعداد پنجه در بوته بر عملکرد و اجزاي عملکرد دانه گندم دوروم در تراکم هاي مختلف کاشت . مجله علوم زراعي ايران . جلد 1 ، شماره 3 : صفحه 24 ـ 34 .
سرمدنيا ، غ . و کوچکي . ع . 1372 . فيزيولوژي گياهان زراعي ( ترجمه ) انتشارات دانشگاه مشهد ، 468 صفحه
سرمدنيا غ . ح . و کوچکي ع . 1374 . جنبه هاي فيزيولوژيکي زراعت ديم . ( ترجمه ) جهاد دانشگاخي مشهد . 424 صفحه
سنجري ، پيرايوانلو ، ا . 1375 . بررسي تعيين تراکم مناسب در ارقام گندم در شرايط ديم . چهارمين کنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ايران .
شيراني ، فر ، ب . 1374 . تاثير تراکم هاي مختلف بوته بر روند پنجه زني و رابطه آن با عملکرد در سه رقم گندم در شرايط آب و هوايي اهواز . پايان نامه کارشناسي ارشد . دانشگاه شهيد چمران اهواز .
طباطبايي ، ع . 1372 تعيين روند رشد و بررسي اثرات رژيم هاي مختلف آبياري و تراکم بذر بر عملکرد و کيفيت گندم رقم فلات در شرايط آب و هوايي اهواز ، پايان نامه کارشناسي ارشد . دانشگاه شهيد چمران اهواز .
قبادي ، م . و . ع . کاشاني و ر ، مامقاني 1379 . بررسي تاثير تراکم هاي مختلف بوته بر عملکرد و اجزاء عملکرد چهار رقم گندم در منطقه اهواز ، مجله علوم زراعي ايران . جلد 2 ، شماره 1 : صفحه ي 48 ـ 58
کوچکي ، ع . و . ج خلقاني / 1374 . شناخت مباني توليد محصولات زراعي . ( ترجمه ) انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد . 536 صفحه .
نور محمدي ، ع . ق . و . ع . سيادت . و . ع . کاشاني 1376 . زراعت . جلد اول ، غلات . انتشارات دانشگاه شهيد چمران اهواز . 446 صفحه .
ANON .1986.Report on wheat Improvement،Mexico،D.F.325PP.
ASANA ،R.D.،AND SINGH،D.N.1967.THE RELATION BETWEEN FLOWERING TIME ،ROOT GROWTH AND SOIL MOISTUEE EXTRACTION IN WHEAT UNDER NON -IRRIGATED CULTIVATION.INDIAN J.PI.PHYSIOL.10:154-160.
چکيده :
کلمات کليدي :
تراکم گياهي ، رقم ، گندم دوروم ، عملکرد ، اجزاي عملکرد ، صفات مرفولوژيکي و فيزيولوژيکيمقدمه :
به طورکلي به منظور افزايش توليد گندم در واحد سطح ، انجام توام عمليات به زراعي و به نژادي ضروري به نظر مي رسد و هنگامي که اين دو روش همراه يکديگر به کار گرفته شوند از ثمر بخشي بيشتري برخوردار خواهند بود ( سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ). برخي اعتقاد دارند که گندم به دليل داشتن خاصيت پنجه زني ، داراي انعطاف پذيري بالايي از نظر تراکم بوته مي باشد ،به طوري که در دامنه وسيعي از تراکم بوته ، تعداد سنبله قابل برداشت و نهايتا عملکرد دانه مشابه خواهد بود . ولي گزارش شده است که اگر عملکرد دانه مورد نظر باشد تراکم بوته مناسبي وجود دارد که در آن تراکم ،عملکرد دانه حداکثراست و چنانچه تراکم کم باشد از پتانسيل توليد به نحو بهينه استفاده نمي گردد و در فراتر از تراکم مطلوب نيز مواد فتوسنتزي به جاي اينکه صرف توليد دانه بيشتر شوند صرف رشد رويشي يا تنفس گياه مي گردند . ( کوچکي و خلقاني ، 1374 ، سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ).
سنجري و پيرايوانلو ( 1375 ) در آزمايشي به عنوان بررسي تعيين تراکم مناسب در ارقام گندم درشرايط ديم که در آن پنج تراکم ( 150 ، 200 ، 250 ، 300 و 350 بوته در مترمربع ) بود ،نتيجه گرفتند که اختلاف بين ارقام و تراکم هاي مختلف بوته از نظر عملکرد دانه و نيز اثر متقابل تراکم و رقم بر روي عملکرد دانه ، معني دار نبود . هاکل و بيکر ( Hucle and Baker 1989 ) که سه رقم گندم بهاره را در شرايط آب و هوايي نيمه خشک و در تراکم هاي بوته ، 40 ، 80 ، 160 و 320 و 640 بوته در مترمربع مورد آزمايش قرار دادند به اين نتيجه رسيدند که عملکرد دانه تاسطح 640 بوته در متر مربع در سال 1984 و تا 320 بوته در سال 1985 افزايش يافت . شيراني فر ( 1374 ) در آزمايشي به اين نتيجه رسيد که اثر رقم و تراکم بوته بر روي عملکردهاي کل ، دانه کاه و شاخص برداشت معني دار بود و حداکثر عملکرد دانه در تراکم بوته از 300 به 600 بوته در مترمربع ، عملکرد دانه افزايش يافت ولي بين سطوح مختلف تراکم ، اختلاف معني داري مشاهده نشد . مختار قبادي و همکاران (1379) در مورد گندم بين اجزاء عملکرد ، حالت جبران کنندگي نسبي وجود دارد . به عنوان مثال در ارقامي که داراي پنجه هاي بيشتري هستند تعداد سنبله در واحد سطح افزايش مي يابد ولي تعداد در سنبله و وزن دانه ها کمتر خواهد بود و افزايش وزن دانه فقط تا حدي کاهش تعداد دانه را جبران مي کند .
(Anon , 1986 ) مشخص نمود اگر چه با افزايش تراکم بوته ، تعداد سنبله در مترمربع افزايش مي يابد اما تعداد دانه درسنبله و وزن هزار دانه و نهايتاً ميزان توليد کاهش خواهد يافت . اسميد و جينکينسون( Simid and jenkinson 1979) دريافتند که تراکم هاي بوته بالاتر از حد اپتيمم (مطلوب)ممکن است باعث افزايش تعداد سنبله در واحد سطح شود ولي درعوض مي تواند باعث کاهش تعداد سنبله هاي بارور و وزن دانه در سنبله شود .
مواد فتوسنتزي که در دانه ذخيره مي شوند از سه مبدا (Source )عمده فتوسنتز جاري برگ ، فتوسنتز جاري قسمت هاي سبزغير از برگ و انتقال مواد فتوسنتزي ذخيره شده در ساير اندام هاي گياه ( منابع ثانويه ) تامين مي شود ( سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ) غلاف برگ پرچم و ميانگره برگ پرچم در شرايط خشک مي تواند به عنوان منابع ثانويه عمل نموده و نقش موثري در انتقال مواد فتوسنتزي به دانه داشته باشد ( هاشمي دزفولي ، 1377 ) آسانا و سينگ ( Asana and singh 1967 ) عملا تمام ماده خشک دانه ، توسط قسمتي از ساقه که در بالاي گره برگ پرچم قرار دارد توليد مي شود از اين مقدار ، سنبله در حدود 50 درصد وزن خشک دانه را تامين مي کند . سايمونس(Simmons 1983 ) بين وزن هزار دانه و سطوح فتوسنتزي واقع در بالاي گره برگ پرچم در هر پنجه و کل گياه همبستگي مثبتي را مشاهده نمود .
در اين آزمايش اهداف زير را مورد مطالعه و بررسي قرار مي گيرد : دستيابي به مناسب ترين رقم و تراکم بوته در متر مربع جهت کشت گندم ماکاروني در منطقه ، بررسي عملکرد و اجزاي عملکرد دانه در ارقام و تراکم هاي مختلف ، بررسي تاثير تراکم بر روي برخي صفات مرفولوژيکي و فيزيولوژيکي در ارقام مختلف ، تاثير متقابل تراکم و رقم بر روي عملکرد ، اجزاي عملکرد دانه و صفات مرفولوژيکي و فيزيولوژيکي گياه گندم .
مواد و روش ها :
Qutropro و Excel استفاده شد .
نتايج و بحث :
با توجه به نتايج تجزيه واريانس (جدول1 ) اختلاف بسيار معني داري (0/01 ) بين ارقام از نظر کليه اجزاي عملکرد مشاهده شد . بررسي مقايسه ميانگين هاي ارقام ( جدول 2) نشان مي دهد که تعداد سنبله در واحد سطح در دو رقم قلاوندي و سيمره بيش از دو رقم ديگر به دست آمده است ( نمودار 1 ) رقم آکونچي با 11/93 بيشترين تعداد سنبلچه در سنبله را در بين ارقام به خود اختصاص داد ( نمودار 2). دو رقم چن آلتار و آکونچي به ترتيب با 21/43 و 21/3 بيشترين وزن دانه در سنبه متعلق به دو رقم چن آلتار و اکونچي به ترتيب با 660 و 645/6 ميلي گرم بود ( نمودار 4) رقم قلاوندي با 36/46 گرم بالاترين وزن دانه را در مقايسه با سه رقم ديگر به خود اختصاص داده بود نمودار 5 ). نکته قابل توجه اين است که اگرچه رقم قلاوندي و سيمره در مقايسه با دو رقم ديگر تعداد دانه در سنبله داشتند ، اما به خاطر بالا بودن وزن هزار دانه و تعداد سنبله در واحد سطح کمبود تعداد دانه در سنبله جبران شده و درعملکرد نهايي دانه اين دو رقم کاهش زيادي ديده نمي شود .
با توجه به نتايج تجزيه واريانس (جدول 1 ) بين تراکم هاي مختلف بوته در مترمربع از نظر عملکرد دانه و بيولوژيکي و شاخص برداشت اختلاف معني داري مشاهده نشد . بين تراکم هاي مختلف بوته در مترمربع از نظر تعداد سنبلچه در سنبله و وزن دانه در سنبله اختلاف معني داري ( 5 % ) مشاهده شد. بررسي مقايسه ميانگين هاي تراکم هاي مختلف بوته در متر مربع (جدول 2 ) نشان م يدهد که تراکم 350 بوته در مترمربع با 10/89 و تراکم 450 بوته در مترمربع با 9/3 به ترتيب بالاترين و پايين ترين تعداد سنبلچه در سنبله را به خود اختصاص دادند ( نمودار 6 ). همان طور که ملاحظه مي شود در اين آزمايش با افزايش تراکم گياهي تعداد سنبلچه در سنبله کاهش يافت ، که اين مشابه با نتايج بسياري از محققين از جمله تاکي و همت(1377)، توحيدي و همکاران (1376)بود .
بيشترين وزن دانه در سنبله مربوط به تراکم هاي 300 و 350 بوته در مترمربع به ترتيب با 636/9 و 618/1 ميلي گرم و کمترين آن مربوط به تراکم 450 بوته در مترمربع با 482/5 ميلي گرم بود ( جدول 2 و نمودار 7 ). در اين تحقيق با افزايش تراکم گياهي وزن دانه در سنبله روند نزولي داشت ، اين موضوع مشابه بود با نتايج توحيدي و همکاران(1376) ، راهنما و همکاران( 1378) ، بلو و همکاران ( Blue et al . 1990 ) جوزف و همکاران ( Joseph et al.,1998) و تامپکينز و همکاران ( Tompkins et al , 1991) با توجه به مقايسه ميانگين هاي تراکم هاي مختلف (جدول 2) با افزايش تراکم بوته ، تعداد سنبله در مترمربع افزايش يافت که اين مشابه با نتايج به دست آمده توسط تاکي و همت 1377 ، بلو و همکاران (Blue et al,1990) و تامپکينز و همکاران ( Tompkins et al , 1991) بود ( جدول 2 و نمودار 8 ) تعداد دانه در سنبله با افزايش تراکم ، کاهش يافت ( جدول 2 و نمودار 9 ) وزن هزار دانه با افزايش تراکم گياهي تغيير چنداني نکرد و همگي در يک گروه قرار گرفتند ( جدول 2 )
با توجه به نتايج تجزيه واريانس (جدول 1 ) اختلاف بسيار معني داري ( در سطح 1 % ) بين ارقام از نظر طول ساقه و طول ميانگره برگ پرچم مشاهده شد . بررسي مقايسه ميانگين هاي ارقام (جدول 2) نشان داد که رقم قلاوندي بيشترين طول ساقه ( 51/99 سانتي متر ) و طول ميانگره برگ پرچم ( 22/33 سانتي متر ) را در مقايسه باساير ارقام به خود اختصاص داد ( نمودار 10 و 11 ). با توجه به جدول نتايج تجزيه واريانس (جدول 1) اختلاف معني داري ( درسطح 5 % ) بين تراکم هاي مختلف بوته از نظر طول سنبله و قطر ميانگره برگ پرچم ديده شد . با بررسي مقايسه ميانگين هاي تراکم هاي مختلف بوته در واحد سطح ملاحظه مي شود که بالاترين و پايين ترين طول سنبله به ترتيب مربوط به تراکم 350 و 450 بوته در متر مربع مي باشد ( نمودار 12 ). با افزايش تراکم گياهي قطر ميان گره برگ پرچم کاهش يافت ( نمودار 13 ). در بسياري از غلات ، قسمت عمده ماده خشک دانه ، در نتيجه فعاليت فتوسنتزي قسمت هاي گياه که پس از ظهور سنبله ها ( پس از تلقيح گل ها ) هنوز سبز هستند ، توليد مي شود ( سرمدنيا و کوچکي ، 1374 ). تحقيقات انجام شده بر روي گندم وجو نشان داده است که فتوسنتز برگ پرچم ساقه و سنبله که نزديک ترين مبداء ها به دانه هستند سهم عمده اي از وزن دانه را تامين مي نمايد برآورد سهم هر يک از مبداهاي فتوسنتزي مختلف در عملکردهاي دانه به اين صورت است :
فتوسنتز انجام شده قبل از گلدهي ( انتقال مجدد) 25 درصد ، فتوسنتز جاري ساقه و برگ حدود45 درصد و فتوسنتز سنبله 30 درصد ( سرمدنيا و کوچکي ، 1372 ) حق پرست و آقاي سربرزه (1375) گزارش کردند که کاهش طول برگ پرچم از طريق افزايش عملکرد دانه تک خوشه در شرايط آبي و ديم موجب افزايش عملکرد دانه مي گردد .
نتيجه گيري
منابع :
تاکي ، ا و همت . ع . 1377 . تاثير روش هاي مختلف تهيه بستر کاشت و مقادير مختلف بذر بر عملکرد و اجزاي عملکرد گندم آبي ، پنجمين کنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ايران .
توحيدي ، م . و . ع . سيادت و ا . ح . هاشمي دزفولي 1376 . بررسي و مقايسه روند پنجه زني و عملکرد در سه رقم گندم در ميزان هاي مختلف بذر در شرايط آب و هوايي دزفول . پايان نامه کارشناسي ارشد . 126 صفحه .
حق پرست ، ر .و آقايي م . سربرزه . 1375 . مقايسه اثر صفات مرفولوژيکي گندم نان بر عملکرد دانه در شرايط رطوبتي متفاوت . چهارمين کنگره علوم زراعت و اصلاح نبابات ايران .
راهنما ، ع . ا . 1372 . تاثير سطوح مختلف کود ازته و تراکم کاشت در مقدار محصول و کيفيت گندم رقم فلات در شرايط آب و هوايي اهواز . پايان نامه کارشناسي ارشد . دانشگاه شهيد چمران اهواز .
راهنما ، ع . ا ،بخشنده،ع. م .، هاشمي دزفولي . ا . ح . و نورمحمدي ع . ق . 1378 . تاثير تعداد پنجه در بوته بر عملکرد و اجزاي عملکرد دانه گندم دوروم در تراکم هاي مختلف کاشت . مجله علوم زراعي ايران . جلد 1 ، شماره 3 : صفحه 24 ـ 34 .
سرمدنيا ، غ . و کوچکي . ع . 1372 . فيزيولوژي گياهان زراعي ( ترجمه ) انتشارات دانشگاه مشهد ، 468 صفحه
سرمدنيا غ . ح . و کوچکي ع . 1374 . جنبه هاي فيزيولوژيکي زراعت ديم . ( ترجمه ) جهاد دانشگاخي مشهد . 424 صفحه
سنجري ، پيرايوانلو ، ا . 1375 . بررسي تعيين تراکم مناسب در ارقام گندم در شرايط ديم . چهارمين کنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ايران .
شيراني ، فر ، ب . 1374 . تاثير تراکم هاي مختلف بوته بر روند پنجه زني و رابطه آن با عملکرد در سه رقم گندم در شرايط آب و هوايي اهواز . پايان نامه کارشناسي ارشد . دانشگاه شهيد چمران اهواز .
طباطبايي ، ع . 1372 تعيين روند رشد و بررسي اثرات رژيم هاي مختلف آبياري و تراکم بذر بر عملکرد و کيفيت گندم رقم فلات در شرايط آب و هوايي اهواز ، پايان نامه کارشناسي ارشد . دانشگاه شهيد چمران اهواز .
قبادي ، م . و . ع . کاشاني و ر ، مامقاني 1379 . بررسي تاثير تراکم هاي مختلف بوته بر عملکرد و اجزاء عملکرد چهار رقم گندم در منطقه اهواز ، مجله علوم زراعي ايران . جلد 2 ، شماره 1 : صفحه ي 48 ـ 58
کوچکي ، ع . و . ج خلقاني / 1374 . شناخت مباني توليد محصولات زراعي . ( ترجمه ) انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد . 536 صفحه .
نور محمدي ، ع . ق . و . ع . سيادت . و . ع . کاشاني 1376 . زراعت . جلد اول ، غلات . انتشارات دانشگاه شهيد چمران اهواز . 446 صفحه .
ANON .1986.Report on wheat Improvement،Mexico،D.F.325PP.
ASANA ،R.D.،AND SINGH،D.N.1967.THE RELATION BETWEEN FLOWERING TIME ،ROOT GROWTH AND SOIL MOISTUEE EXTRACTION IN WHEAT UNDER NON -IRRIGATED CULTIVATION.INDIAN J.PI.PHYSIOL.10:154-160.
پی نوشت ها :
(*) عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ايلام ، پست الکترونيک : Poyan_sanat2000@yahoo.com
(**)دانشيار دانشگاه شهيد چمران اهواز
(***) دانشيار دانشگاه شهيد چمران اهواز