خودسازی و تربیت اخلاقی به سبک شهدا

یکی از مهارت های بسیار مهم و اثر بخش در سلوک معنوی شهدا، استفاده بهینه و هوشمندانه از اسلحه اشک و انابه به درگاه الهی است، مهارت بسیار زیبا و اثربخشی که جلوه های ناب و زیبای آن را به خوبی می توان در صفحه...
سه‌شنبه، 1 مهر 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی بیرانوند
موارد بیشتر برای شما
خودسازی و تربیت اخلاقی به سبک شهدا
سیره و سبک زندگی شهدا از جنبه های مختلفی قابل تأمل، بررسی و عبرت آموزی است، این اسوه های کوی جهاد و شهادت پیش از آنکه در عرصه جهاد نظامی و جنگ فیزیکی یکه تاز میدان نبرد باشند، فاتح قله های عبودیت و بندگی حق تعالی و سالک مسیر تهذیب نفس و پرورش روح و جان خود بوده اند، اهتمام و تلاش آنها برای تربیت روح چنان پر جاذبه و خواندنی است که انسان را مشتاق سلوک معنوی شهدا می نماید. از این رو اگر کسی خواهان موفقیت در مسیر تربیت اخلاقی است، بدون شک مأنوس بودن با شیوه و روش تربیتی شهدا به وی کمک شایانی می نماید و مسیر رسیدن به حق تعالی را برای او روشن تر می نماید.

 
خودسازی و تربیت اخلاقی به سبک شهدا

1-استفاده هوشمندانه از اسلحه اشک
یکی از مهارت های بسیار مهم و اثر بخش در سلوک معنوی شهدا، استفاده بهینه و هوشمندانه از اسلحه اشک و انابه به درگاه الهی است، مهارت بسیار زیبا و اثربخشی که جلوه های ناب و زیبای آن را به خوبی می توان در صفحه های زندگی و سیره شهدا مشاهده کرد. اسلحه اشک و گریه به درگاه الهی انسان را از جاده های انحرافی و ممنوعه باز می دارد و طراوت و شادابی معنوی منحصر به فردی را در روح و باطن زندگی جاری و ساری می نماید، در واقع گریه کردن به درگاه الهی نوع خاصی از توبه و انابه و استغفار به شمار می آید که موجب تصفیه و پالایش روح از زنگارهای اخلاقی می شود، در اهمیت گریه به در گاه الهی روایات فراوانی نقل شده است که شاید بسیاری از افراد از اهمیت آن غافل باشند، برای نمونه در منابع روایی از امام سجّاد(علیه السلام) نقل شده است: «مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَتَیْنِ قَطْرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعَةٍ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ لَا یُرِیدُ بِهَا عَبْدٌ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ؛[1]هیچ قطره‏ اى نزد خدا محبوبتر از این دو قطره نیست : قطره خونى که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکى که براى خدا در دل شب فرو افتد».

در خاطرات و احوالات شهید گرانقدر جناب علی چیت سازیان، فرمانده اطلاعات عملیات لشکر32 انصار الحسین(علیه السلام) نقل شده است: روزی خواب مصیب، معاونش را دیده بود و حال غریبی داشت، بهش گفته بود: «خیلی دلتنگ تون شده ام، هم دلتنگ تو، و هم دلتنگ بقیه شهدای واحد» می گفت «التماسش کردم و پرسیدم از کدوم راه کار رفتی که به این مقام رسیدی؟ شهید مجیدی هم گفته بود: «راه اشک!» از همان روزی که این خواب زیبا و رویای صادقانه را دیده بود تا صبح شهادتش روز و شبی نبود که چشم هایش خیس اشک نباشد، به بهانه گریه برای امام حسین(علیه السلام)، نماز و مناجات با خدا، و نماز شب.[2]
 
2-محاسبه و حسابرسی به سبک شهدا
یکی دیگر از ابزارها و مهارت های تربیت اخلاقی در سیره و سلوک شهدا استفاده کاربردی و اثربخش از توان محاسبه و حسابرسی در زندگی است. به طور قطع و یقین اگر هر انسانی آنچنان که مال و دارایی خود را بررسی و محاسبه می نماید، وقت مشخصی از زندگی خود را به امر بررسی عملکرد روزانه خود قرار می داد بسیاری از موانع خطرناک اخلاقی از مسیر سلوک معنوی او برداشته می شد، در اهمیت و ارزش محاسبه و حسابرسی در منابع روایی از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:«لا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنَ المُتَّقینَ حَتَّی یُحاسِبُ نَفسَهُ أشَدُّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّریکِ شَریکَه؛[3]آدمی از پرهیزگاران نمی شود مگر اینکه حسابرسی او از نفسش سخت تر از حساب کشیدن او از شریکش باشد».صدای ضجه و ناله اش را می شنیدم نزدیک نمی رفتم، از همان ته قبرستان هم شنیده می شد، ساعتی بعد می آمد بیرون، به خودش نهیب می زد و می گفت: آقا رسول! فکر کن مرده بودی، یه بار دیگه زنده شدی! حالا که داری می ری حواست رو جمع کن تا دیگه اشتباه نکنی و مرتکب گناه نشیهمسر شهید محمد علی خورشاهی، قائم مقام فرمانده گردان کوثر لشکر 5 نصر، در خصوص سلوک معنوی همسرش این چنین بیان می کند: «یک شب کاغذی را از جیبش در آورد، علامت زد و گذاشت کنار. بعد گفت: «خانوم! بیا بشین این جا باهات کار دارم». کاغذ را نشانم  داد و گفت: تا الان این کاغذ رو دیده بودی؟ با تعجب گفتم نه چی هست؟! چرا این قدر خط خطیه؟! گفت نامه عملمه،حساب و کتاب کارامه، می خوام حسابش رو داشته باشم، بدونم صبح تا شب دل چند نفر رو شکستم، با چند نفر خوب بودم، چه کار کردم، چه کار نکردم همه اش رو این تو می نویسم. گفتم به تو هم نشون بدم شاید خوشت بیاد و برای خودت درست کنی».[4]
 
3-مبارز و «آرپی جی زن» نمونه
شهدای شاخص و ممتاز همواره در عرصه دشمن شناسی، توجه خاص و جدی به دشمن درونی یعنی نفس اماره خود داشته اند، از این رو پیش از وارد شدن در میدان مبارزه و عملیات علیه دشمن خارجی وارد عرصه پیکار و کار زار با نفس خود شده اند، این روحیه مبارزه طلبی و ایستادگی در برابر هوای نفس از آنها انسانهای مقاوم و پولادینی ساخته بود، مجاهدان کوی عبودیت و بندگی حق تعالی هیج گاه از حربه و نیرنگ هوای نفس خود غافل نیستند و فریفته ی نجواهای شیطانی آن نمی شوند چرا که به خوبی می داند اندکی غفلت می تواند مساوی یک عمر پشیمانی و عقب ماندگی شود، در اهمیت توجه به هوای نفس در فرهنگ قرآن از یوسف نبی(علیه السلام) این چنین می آموزیم: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ؛[5] من هرگز خودم را تبرئه نمى‏ کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر مى‏ کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است».

در قسمتی از وصیت نامه اخلاقی، عرفانی شهید حسین بصیر، قائم مقام لشکر 25 کربلا نقل شده است: انسان موقعی می تواند خود را یک رزمنده به حساب آورد که بتواند واقعاً با درون خودش بجنگد، یک «آرپی جی زن» اول باید گلوله آرپی جی را به نفس خود بزند. اولین شلیک را باید به خودش بزند؛ به نفسش بزند تا بتواندشلیک های بعدی را به دشمن متخاصم و نابکار بعثی و متجاوز داشته باشد.[6]

4-پادزهری برای فراموشی های مرگبار
بدون شک همه ما انسان ها شاهد و ناظر مرگ بسیاری از اطرافیان و نزدیکان خود بوده ایم، ولی با این وجود آنچنان که شایسته است، مرگ و زندگی ابدی را برای خود تجسم نکرده ایم، از این رو همواره سبک و سیاق زندگی ما به جای آنکه رنگ و بوی الهی و آخرتی به خود بگیرد، شکل و شمایل مادی و دنیوی دارد، دغدغه های ما به جای اینکه دغدغه های بهشتی باشد، دغدغه مادی و دنیوی است، گویی قرار است که تا ابد در این سرای خاکی زندگی کنیم و هیچ گاه فرشته مرگ به سراغ ما نخواهد آمد، این فراموشی غفلت مرگبار خود زمینه ساز حرص و طمع های شیطانی در زندگی بسیاری از انسان ها شده است، از این رو برای در امان ماندن از تبعات شوم دنیا طلبی اساتید اخلاق و معرفت نفس همواره داروی معاد باوری و تقویت ایمان به حیات ابدی را تجویز کرده اند: «أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ؛[7] هر جا باشید، مرگ شما را درمی‌یابد؛ هر چند در برجهای محکم باشید!».

در احوالات شهید عبد الرسول صفری نقل شده است: «صبح جمعه هر هفته با عبد الرسول می رفتیم قبرستان رضوانیه، او می رفت یک قبر خالی پیدا می کرد، می خوابید داخلش و با خدا حرف می زد، صدای ضجه و ناله اش را می شنیدم نزدیک نمی رفتم، از همان ته قبرستان هم شنیده می شد، ساعتی بعد می آمد بیرون، به خودش نهیب می زد و می گفت: آقا رسول! فکر کن مرده بودی، یه بار دیگه زنده شدی! حالا که داری می ری حواست رو جمع کن تا دیگه اشتباه نکنی و مرتکب گناه نشی».[8]
 
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار(ط-بیروت) ج 66 ، ص 378، ح31.
[2]. راوی به نقل از شهید چیت ساز، دلیل، حمید حسام، انتشارات صریر، ص 204.
[3].مکارم الاخلاق ص 468.
[4]. آخرین معادله، راضیه رضا پور، انتشارات ستارها، ص 160.
[5]. سوره مبارکه یوسف، آیه53.
[6]. خودسازی به سبک شهدا، زهرا موسوی، ص 35.
[7]. سوره مبارکه نساء آیه 78.
[8]. معجزه های کوچک، حمید اکبرپور، ص 129.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط