هجوم هرمي ها به خوابگاه هاي دانشجويي
گزارش مفصل خبرگزاري فارس از تاريخچه و وضعيت كنوني كوي دانشگاه تهران
كوي دانشگاه تهران واقع در انتهاي خيابان كارگر شمالي يكي از 13 خوابگاه دانشجويي دانشگاه تهران و بزرگترين مجموعه خوابگاه دانشجويي در خاورميانه است كه در سال 1324 تحويل دانشگاه تهران شد و پس از آن نيز توسعه يافته است.
كوي دانشگاه تهران از خوابگاه پسران و خوابگاه دختران ( خوابگاه فاطميه ) تشكيل ميشود. كوي دانشگاه يك مجموعه خوابگاهي بزرگ است كه از تعدادي ساختمان يا بلوك ساختماني تشكيل شده است. برخي از اين ساختمانها نوساز و جديدند و برخي نيز از قدمت زيادي برخوردارند.
خوابگاه دختران داراي كتابخانه، مركز درماني بهداشتي و مشاوره، زمين ورزش سرباز و فروشگاه است. در اين خوابگاه حضور و غياب صورت ميگيرد و دانشجويان بعد از ساعت مشخصي در شب حق ورود ندارند. ظرفيت اتاقها 3 نفره است ولي معمولا 4 الي 5 نفر در آن سكونت دارند. سرويسهاي بهداشتي ، آشپزخانهها و يخچالها اشتراكي استفاده ميشود. هر ساختمان داراي يك سالن مطالعه نيز هست.
ساختمانهاي خوابگاه پسران به ترتيب از جنوب به شمال عبارتند از: ساختمان 23، ساختمان 20-21، ساختمان 18-19، ساختمان 22، ساختمان 16-17 ساختمان رسوليان ايزدي، ساختمان 14-15، ساختمان كتابخانه و قرائتخانه مركزي، ساختمان 4، ساختمان 3، ساختمان 5، ساختمان جمالزاده، ساختمان 7، ساختمان مصلينژاد و ساختمان امام علي(ع).
دو خيابان اصلي شمالي- جنوبي و شرقي- غربي خوابگاه پسران در ميدان اصلي كوي به هم ميرسند. در كنار خوابگاههاي كوي دانشگاه تعداد زيادي ساختمانهاي رفاهي، صنفي و اداري نيز در محوطه كوي وجود دارد. سينماكوي، زورخانه كوي، سالن بدنسازي، كتابخانه و قرائتخانه مركزي، خانه فرهنگ كوي، سالن غذاخوري، مسجد كوي، پذيرش، نگهباني، فروشگاه مركزي، نانوايي، تاسيسات، انبار و دفتر اموال، زمين چمن مصنوعي، سالن ورزش، سالن ورزش، بهار رايانه (طبقه فوقاني سينماكوي) از معروفترين اماكن غير خوابگاهي كوي هستند. خوابگاه پسران داراي سه درب براي تردد دانشجويان و كارمندان است. درب اصلي، درب پائين و درب گيشا كه نگهباني كل در كنار درب اصلي مستقر است.
هسته اوليه كوي دانشگاه از زمان تاسيس جايي است كه امروزه آن را پرديس مركزي كوي مينامند و شامل تعدادي ساختمان كه با تغيير كاربري و انجام تعميرات مختصر داراي كاربرد خوابگاهي بوده است. بقيه نيز واحدهاي تاسيساتي كوي را شامل ميشده است.
ساختمان شماره دو نيز در گذشته با عنوان خوابگاه سرباز يا دانشسرا شناخته ميشد و با توجه به كاربري اوليه ساختمان كه داراي سالنهاي عريض و طويل بود و لزوم استفاده از آن در زمان تحويل به كوي دانشگاه قسمتهاي داخلي آن به صورت اتاقكهايي تقسيمبندي شد كه همگي داراي سقفي مشترك بودند كه به همين خاطر آن را خوابگاه سرباز ناميدند. البته خوابگاههاي ديگر اين شرايط را داشتند كه به يكي از آنها خوابگاه صفر (در محله صفرآباد) ميگفتند كه امروزه همان خانه فرهنگي و هنر در قسمت جنوبي كوي دانشگاه است.
ويژگي اين ساختمانها همچون مناطق كوهستاني بود، يعني تابستانهاي گرم و زمستانهاي بسيار سرد. سامانه گرمايي آنها از طريق بخاري بزرگ و پر سروصدايي تجهيز ميشد كه نيمههاي شب دانشجويان مجبور بودند جهت گرم شدن، دقايقي را در كنار آن بگذرانند كه البته بدون حادثه و اتفاق نبوده است. اين ساختمانها كه بيشتر به آسايشگاه شبيه بود تا خوابگاه دانشجويي، داراي سامانه روشنايي مشترك بود به طوري كه در ساعات پاياني شب اگر دانشجويي قصد مطالعه ميكرد مجبور بود جهت رعايت حال ديگران يا جلوگيري از اعتراض افراد بخوابد.
از ساختمانهاي قديمي ديگر كوي كه وضعيت مطلوبتري داشته، ميتوان به خوابگاههاي سه و چهار اشاره كرد كه امروزه نيز داير هستند. ساختمان چهار مجهزترين و بهترين خوابگاهي بوده كه بيشتر دانشجويان سال آخر در آن اسكان داده ميشدند و گويا طرفداران زيادي نيز داشت. از ساختمانهاي غير خوابگاهي كه قدمت طولاني دارند ميتوان به سالن سينما، خانه فرهنگ و هنر (محله صفرآباد)، سالن بدنسازي- كه قبلا رستوران بود- اشاره كرد. گفتني است كه بعضي از مراسم خاص مثل عيد مبعث يا اعياد ديگر با حضور دانشجويان و روشنفكران عصر مثل مرحوم آيتالله طالقاني، شهيد مطهري و ... در رستوران كوي برگزار ميشد.
بين سالهاي 1334 تا 1337 ساختمانهايي در كوي احداث شد ولي بعد از اين تاريخ فضاي كوي دانشگاه تغيير ماهيت داد و تركيب و فضاي خوابگاهي به خود گرفت.
كوي دانشگاه محل سكونت بهترين جوانان ايران زمين به لحاظ خوابگاه علمي و شخصيتي ساكنين آن، آرمان شهريست كه در انتهاي اميرآباد واقع شده و هر لحظه سكونت در آن بسان هزاران سال خاطره شيرين است.
اميرآباد كه زماني آن را "قريه اميرآباد " ميناميدند در گذشته تاريخي خود كه آباداني خود را از دانشگاه و دانشجو به عاريت نگرفته بود يكي از آباديهاي تهران بود كه در نيم فرسخي (5/3 كيلومتري) ديوار قلعه شهر تهران واقع شده بود تا اين كه در سال 1334 پذيراي اولين گروه دانشجويان خوابگاهنشين دانشگاه تهران شد.
در طرح تاسيس دانشگاه تهران به سال 1307 در يكي از پيشنهادات هفتگانه تاسيس دانشگاه بخش شبانهروزي دانشگاه براي اسكان دانشجويان شهرستاني پيشبيني شده بود كه بودجه آن ميبايست از محل درآمد شبانهروزي تامين ميشد.
تا اينكه دانشگاه تهران در سال 1313 تاسيس شد و در همين سال اهتمام كسب دانش توسط دانشجويان تهراني و غير تهراني آن آغاز شد. هرچند كه يك بند از بندهاي طرح تاسيس دانشگاه تا سال 1334 اجرا نشده بود، چرا كه در فاصله سالهاي 1313 تا 1334 - كه مقارن با تاسيس كوي دانشگاه تهران است- دانشجويان غير تهراني دانشگاه، ميهمانان آشنايان، دوستان، مسافرخانهها يا اجارهنشين اتاقهاي خالي شهروندان تهراني بودند كه به تبع شرايط سختي را بر آنان تحميل ميكرده و خاطرات دانشجويان آن دوره شاهد اين نوشتار است.
در چنين شرايطي مسئولان دانشگاه نيك آگاه بودند كه تحصيل مؤثر، شرايط آمادهاي را ميطلبد و اشراف به اهميت موضوع و آگاهي بر شرايط سخت زندگي دانشجويان، باعث عزم مسئولان دانشگاه براي عملي شدن يكي از مواد هفتگانه تاسيس دانشگاه گرديد. هرچند كه از قبل، دانشگاه، قول واگذاري هجده هزار متر مربع زمين در قسمت غرب دانشگاه را جهت احداث خوابگاه دانشجويي از متوليان امر شنيده بود ولي مرحوم علي اكبر سياسي رئيس وقت دانشگاه تهران بعد از جشن 15 بهمن 1333 (سال روز استقلال دانشگاه) با استدلال بر اين كه آن هجده هزار متر مربع نيازهاي آتي دانشگاه را كفايت نخواهد كرد، مسئله اميرآباد را پيشنهاد دادند.
بدون شك آن هجده هزار مترمربع زمين غرب دانشگاه ظرفيت احداث خوابگاه و پذيرش دانشجويان آن موقع دانشگاه را داشته است، ولي دكتر سياسي در انديشه نيازهاي آتي دانشگاه و آينده آن نگريست كه بعد از شصت سال كوي دانشگاه تهران همچنان جوابگوي نيازهاي اسكان دانشجويان بوده و عنوان بزرگترين مجتمع خوابگاهي كشور و شايد خيلي از كشورهاي ديگر را بر دوش ميكشد.
قريه اميرآباد در ابتدا اردوگاه سربازان آمريكايي بود كه در جريان جنگ جهاني دوم (اشغال ايران) تا سال 1334 در آن سكونت داشتند كه پس از جنگ و خروج سربازان امريكايي از ايرانيان دكتر سياسي به فكر افتاد كه آنجا را تبديل به خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران سازد.
در آن موقع قريه اميرآباد از تاسيسات برق، آب لولهكشي، تصفيه خانه آب، استخر شنا، ماشين يخسازي و ساير وسايل زندگي مدرن برخوردار بود كه بعضي از آنها در ايران بيسابقه نيز بوده است كه با خروج سربازها، دولت آمريكا مخارج تاسيسات خود را از ايران مطالبه كرد كه مبلغ آن حدود دويست هزار تومان بود كه پرداخت شد.
با موافقت واگذاري اراضي اميرآباد به عنوان خوابگاه دانشجويان، شوارتسكف مستشار نظامي و رئيس ژاندارمري ايران با اين توجيه كه اميرآباد خارج از شهر است و شرايط آن جهت تبديل به پادگان ژاندارمري مناسب است، تقاضاي واگذاري ميكند كه شاه نيز قبول كرده و به دكتر سياسي اعلام كرد تا از اميرآباد چشمپوشي كند.
در چنين شرايطي دكتر سياسي نيرو و توان دانشجويان را براي اقدامي سريع و در عين حال موثر و عقلاني بسيج ميكند. بدين نحو كه به دانشجويان دستور ميدهد هرچه سريعتر خود را به اميرآباد رسانده و تمامي ساختمانها را اشغال كنند. هرچند كه از قبل زمزمه اميرآباد در بين دانشجويان مطرح شده بود و گويا دانشجويان نيز منتظر اين فرصت بودند كه با نظر موافق دكتر ساسي، وقت را غنيمت شمرده و اميرآباد را آبادي كوي دانشگاه تهران كردند. (ساختمانهاي اوليه كوي دانشگاه به صورت سالنهاي بزرگ و عمدتا "U " شكل بود كه آخرين بازمانده آن، ساختمان يك بود كه بعد از تخريب در سال 1383 ساختمان رسوليان يزدي به جاي آن احداث گرديد).
همزمان با اشغال اميرآباد، دكتر سياسي بلافاصله پيش شاه رفت و اعلام كرد: "اميرآباد را به دانشگاه مرحمت فرمودهايد و همه سپاسگزار اين عطيه ملوكانه هستند، اما تصور نميفرمايند كه باز پس گرفتن آن چه انعكاس نامطلوب و ياسآوري در دانشگاه خواهد داشت ". شاه زماني كه متوجه شد اين بار نيز مانند دفاعيات قبل عجولانه تصميم گرفته، ظاهرا منصرف شد. با سكونت دانشجويان در اميرآباد به تاريخ 5 بهمن 1334 خوابگاههاي مومي سربازان امريكايي و حتي ساختمان شماره يك كه بازداشتگاه سربازان بود، توسط جفرودي- استاد دانشكده فني- به سرعت تقسيمبندي و به دانشجويان واگذار شد و وي اعلام كرد: دانشجويان شهرستاني كه با وضع نامناسبي در مسافرخانهها يا جاهاي ديگر سكونت داشتند در خوابگاههاي دانشگاه تهران اسكان پيدا كردهاند. اما مستشار نظامي كه همچنان چشم طمع به اميرآباد دوخته بود روزي به حضور دكتر سياسي رفت و پاكت نامهاي را به وي تقديم كرد. محتواي نامه كه به امضاي احمد قوام نخستوزير وقت خطاب به دكتر سياسي رسيده بود، مضمونش اين بود كه "نظر به احتياج ژاندارمري كشور براي توسعه و نياز آن به محل وسيع، ترتيب انتقال و تحويل اميرآباد به ژاندارمري كل كشور داده شود "، چرا كه "اميرآباد براي اين منظور در نظر گرفته شده بود ". حامل نامه اعلام ميدارد كه "ما با اين افسران آمدهايم اميرآباد را تحويل بگيريم ". مرحوم سياسي ضمن ناراحتي و تعجب از اين اقدام با كمال خونسردي و ملايمت اعلام ميدارد: "اين كاري نيست كه در عرض يكي دو ساعت يا حتي يكي دو روز انجام شود، مقدماتي دارد، از ديدن شما آقايان خيلي خوشوقتم، مقدمات كه فراهم شد اطلاع خواهم داد ". در ادامه دكتر سياسي از جاي برخاسته و دست خود را جهت خداحافظي با شوارتسكف و مراهان او دراز ميكند تا دفتر وي را ترك كنند.
بعد از اين اتفاق دكتر سياسي بلافاصله به دفتر نخستوزير رفته و لغو دستور دولت را خواهان ميشود و خطاب به قوام ميگويد كه: "اميرآباد را كه متعلق به وزارت جنگ بود شاه با وجود مخالفت آن وزارتخانه به دانشگاه داده است آيا خوشايند است كه شاه بخشد و نخستوزير پس بگيرد "؟
دكتر سياسي ادامه ميدهد كه: "استدعا دارم امر بفرماييد شوارتسكف پايش را از كفش دانشگاه كه پر از سيخ و ميخ است بيرون بياورد و محل ديگري را براي ژاندارمري برگزيند ". با اصرار و استدلال، قوام ملايم شده و ميپذيرد و خطاب به دكتر سياسي ميگويد: "اين هم به خاطر شما ".
بعد از اين قضايا آباداني و عمران اميرآباد شد كه تا به امروز نيز ادامه دارد و در نوع خود منحصر به فرد است. هرچند كه اميرآباد را شاه در اختيار دانشگاه گذاشت و بعدها نيز كمكهايي به كوي دانشگاه و دانشجويان كرد ولي دانشگاه و دانشجويان ثابت كردند هيچ وقت با سياستهاي "شاهانه شاه " و رفتارهاي عوامفريبانه توام با جاهطلبي، همراه و موافق نبودهاند و بر عليه رژيم ستمشاهي بود كه از منظر دولتمردان رژيم گذشته "لانه زنبور " بوده كه رژيم را نيش ميزده، زيرا دانشجويان در مبارزات خود بهترين پاسخها را به سياستهاي شاه دادند.
اميرآباد بعد از تبديل وضعيت (تغيير كاربري) به كوي دانشگاه، "شهرك دانشگاه " ناميده شد كه در بهترين نقطه تهران بر فراز تپهاي با آبي خوش واقع شده بود كه منطقهاي وسيعتر از امروز را كه شاهد آن هستيم شامل ميشده است. يعني از دانشكده اقتصاد تا موسسه ژئوفيزيك غرب و شرق خيابان كارگر شمالي. اما گرايشات استقلالطلبانه دانشجويان و فريادهاي استكبارستيز دانشجويان در سالهاي ملي شدن نفت كه تا آخرين فرصت و لحظه بر آرمان خود پاي فشردند، كوي دانشگاه بخشي از املاك خود را از دست داد. البته اين مساله جزؤ ذات و جوهر دانشگاه و دانشجو است كه منافع ملي و اجتماعي را در همه حال بر منافع شخصي ترجيح ميدهد.
فرداي كوتاي ننگين 2 مرداد 1333 يكي از زناني كه خود را از خاندان فتحعلي شاه و از دودمان اعتضاد ميدانست و در سقوط مصدق نيز نقش داشت، ادعا كرد كه مالك نصف اراضي اميرآباد است. در نتيجه راي موافق نيز به دست آورد و به خواسته خود رسيد و در اين راستا "شهرك دانشگاه " در تاريخ 11/6/133 تقسيم شد و خيابان كارگر شمالي در مرز اين تقسيمبندي قرار گرفت و در اين ادعاي مالكيت كوي پرنده كه در قسمت غرب كوي دانشگاه نير قرار داشت از پيكره دانشگاه جدا شد. هرچند كه بخشي از زمينهاي دانشگاه در شرق كارگر شمالي كه امروزه دانشكده تربيت بدني، چاپخانه، خوابگاه كيانوري و زمينهاي پيرامون آن براي دانشگاه باقي ماند. ولي در طول زمان ساختمانهايي چون مركز مخابرات و آزمايشگاه خاك چون وصلهاي ناجور پيكر زيباي كوي دانشگاه را نازيبا ساخت.
تا اين كه در تبصره سي لايحه قانون فروش خالصجات به تاريخ 37/10/1334 روزنامه رسمي كشور آمده كه: "آن قسمت از اراضي خالصه اميرآباد كه متعلق به دولت است به دانشگاه تهران واگذار ميشود تا پس از وضع مقداري كه براي كوي دانشجويان و ساير تاسيسات فني، علمي، امور ورزشي و غيره دانشگاه مورد احتياج است مابقي را بر طبق نقشه و شرايطي كه شوراي دانشگاه مكلف است تنظيم نمايد براي تهيه خانه مسكوني معلمين و كاركنان دانشگاه با ترتيب مقتضي تخصيص داده و هرگونه درآمدي كه عايد شود صرف آبادي و عمران كوي دانشگاه بنمايد ". بنابراين بعد از گذشت ده سال از تاسيس كوي دانشگاه وضعيت حقوقي املاك كوي دانشگاه مشخص شد.
بعدها در آن هجده هزار متر مربع، ساختمان مركزي دانشگاه و باشگاه دانشجويان احداث گرديد.
كوي دانشگاه در تاريخ 23/ آذر/ 1334 به دانشگاه تهران واگذار شد كه اين تاريخ سال روز تاسيس كوي دانشگاه است كه بعد از چهار ماه و هجده روز بنا به دلايل گفته شده دانشجويان در آن اسكان يافتند.
از شخصيتهاي علمي-فرهنگي مطرحي كه در كوي دانشگاه تهران ساكن بودهاند ميتوان به "محمد علي اسلامي ندوشن "، "رضا فرجي دانا "، "فرهاد رهبر "، "شفيعي كدكني "، "قيصر امين پور "، "محمد ابراهيم باستاني پاريزي " و ... اشاره كرد.
باستاني پاريزي شعري نيز درباره كوي دانشگاه تهران دارد كه عبارت است از " فاش ميگويم و از گفته خود دلشادم ؛ ساكن ساده دل كوي اميرآبادم. "
وي ادامه ميدهد: در بعد فعاليتهاي فرهنگي نيز فعاليتهاي فرهنگي مسجد كوي تنزل يافته است؛ چه آنكه پيش از اين مسابقات فرهنگي، كتابخواني، نهجالبلاغه، پخش فيلم، اردوهاي علمي زيارتي، فعاليتهاي ورزشي و گروه تئاتر داشتيم ولي در حال حاضر هيچكدام از اينها اجرا نميشود.
يكي ديگر از دانشجويان ساكن كوي نيز با انتقاد از وضعيت امنيتي ساختمان موقت مسجد كوي گفت: يكي از دلايل عدم مراجعه من به مسجد در مراسم خاص اين است كه ميترسم حادثه ناگواري مانند ريزش سوله يا خداي نكرده اتفاق ديگري به دليل نامقاوم بودن اين ساختمان موقت روي بدهد
به عنوان نمونه، چندي پيش بر اثر بارش باران مختصر در تهران، قسمتي از سقف ساختمان شماره 3 ريزش كرده و آب در كف سالن و داخل اتاقها وارد شده بود كه در فصل امتحانات باعث معضلات عديدهاي براي ساكنين اين ساختمان شد.
از جمله اين آسيبها، ورود شركتهاي هرمي و نتوركها به محافل دانشجويي است. اين معضل در كوي دانشگاه تهران به گونهاي است كه به گفته تعدادي از ساكنان كوي، در اكثر اتاقهاي اين مجتمع خوابگاهي دانشجويي، محوريت بحثها با شركتهاي مذكور و نحوه سودآوري از اين طريق است تا جايي كه برخي دانشجوياني كه پول تهيه ژتون غذا را به سختي فراهم ميكنند، با رفتن زير بار قرضهاي سنگين به اين شركتها وارد ميشوند و موجبات سرخوردگي و تباهي آينده خود را فراهم ميآورند.
در حال حاضر متاسفانه بخشي از دانشجويان ساكن در كوي دانشگاه به اين امر آلوده شدهاند و تقريبا در اكثر اتاقها مباحثي در اين باره مطرح ميشود و دانشجويان از هم اتاقيهاي خود براي تكميل هرم استفاده ميكنند.
ناگفته پيداست كه اين امر موجب افت شديد تحصيلي دانشجويان ساكن در كوي شده است به گونهاي كه برخي نخبگان علمي ساكن كوي، اين مجتمع خوابگاهي را رها كرده و به خانههاي تيمي در محلههايي مانند شهرك غرب و عباسآباد روي آوردهاند تا ادامه فعاليت خود را در اين خانهها پيگيري كنند.
يكي ديگر از موارد مشاهده شده در خصوص افت شديد علمي وارد شدگان به شركتهاي هرمي آن است كه يك نخبه علمي كه با معدل بالا (بالاي 19) در كارشناسي ارشد فارغالتحصيل شده و در مقطع دكترا تحصيل ميكرد، پس از ورود به شركتهاي هرمي ترك تحصيل كرده است.
خبرگزاري فارس به دليل حفظ شأن اين دانشجوي سابق عزيز از ذكر نام وي خودداري ميكند اما مسئولان دانشگاه تهران در صورت اغراقآميز دانستن ذكر اين نمونهها ميتوانند با اين خبرگزاري تماس گرفته و از نام و رشته تحصيلي وي مطلع شوند.
چند تن از دانشجويان كوي دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار ما خاطرنشان ميكنند كه وقتي آقاي فرهاد رهبر رئيس دانشگاه تهران شدند، كيفيت غذاها بهبود يافته بود و دانشجويان تقريبا راضي بودند، اما بعد از مدتي كيفيت غذا به روال سابق برگشت به طوري كه در حال حضار مرغهايي كه به دانشجويان ميدهند اكثراً نپختهاند. در مورد كباب هم اصطلاحي در خوابگاهي وجود دارد كه به چلوكباب به دليل سختياش كمربند ميگويند.
به گفته اين دانشجويان، روغن مصرفي در پخت خورشت قيمه و قرمه سبزي آنقدر زياد و نامطلوب است كه در چندين مورد باعث مسموميت و ايجاد اختلالات گوارشي در دانشجويان شده است.
اين دانشجويان معتقدند كه متأسفانه از كارشناسان امور تغذيه در تهيه برنامه غذايي و تاييد كيفيت مواد اوليه و نحوه پخت غذا استفاده نميشود و به صورت سنتي كار طبخ غذا انجام ميگيرد.
منصور خيريزاده از دانشجويان ساكن كوي كه سابقه ادمين(به يكي از مديران سايت گفته ميشود) سايت كتابخانه كوي دانشگاه تهران را داشته است، درباره وضعيت اينترنت در كوي دانشگاه تهران ميگويد: امسال سرعت اينترنت "wireless " در كوي پائين است و قطع و وصل ميشود و از اين روي دانشجويان در استفاده از اينترنت با مشكلي روبرو هستند.
سايت كتابخانه كوي دانشگاه تهران جايي است كه دانشجويان فاقد سيستمهاي كامپيوتري در اتاقهايشان ميتوانند به آنجا رجوع و از سيستمهاي موجود در آنجا بهره ببرند اما به گفته دانشجويان، امسال اداره سايت را به يكي از كارمندان مرز انفورماتيك كوي دادهاند كه اين مسئول با توجه به اينكه كارمند كوي است در روزهاي تعطيل رسمي و پنجشنبهها سايت را تعطيل ميكند و دانشجويان فاقد سيستم به مشكلي برميخورند.
وي افزود : اين نارساييها اكثرا مربوط به تغييرات مديريتي فروشگاه ها در مدت زمان كوتاه ميگردد.
كوي دانشگاه تهران واقع در انتهاي خيابان كارگر شمالي يكي از 13 خوابگاه دانشجويي دانشگاه تهران و بزرگترين مجموعه خوابگاه دانشجويي در خاورميانه است كه در سال 1324 تحويل دانشگاه تهران شد و پس از آن نيز توسعه يافته است.
كوي دانشگاه تهران از خوابگاه پسران و خوابگاه دختران ( خوابگاه فاطميه ) تشكيل ميشود. كوي دانشگاه يك مجموعه خوابگاهي بزرگ است كه از تعدادي ساختمان يا بلوك ساختماني تشكيل شده است. برخي از اين ساختمانها نوساز و جديدند و برخي نيز از قدمت زيادي برخوردارند.
خوابگاه دختران داراي كتابخانه، مركز درماني بهداشتي و مشاوره، زمين ورزش سرباز و فروشگاه است. در اين خوابگاه حضور و غياب صورت ميگيرد و دانشجويان بعد از ساعت مشخصي در شب حق ورود ندارند. ظرفيت اتاقها 3 نفره است ولي معمولا 4 الي 5 نفر در آن سكونت دارند. سرويسهاي بهداشتي ، آشپزخانهها و يخچالها اشتراكي استفاده ميشود. هر ساختمان داراي يك سالن مطالعه نيز هست.
ساختمانهاي خوابگاه پسران به ترتيب از جنوب به شمال عبارتند از: ساختمان 23، ساختمان 20-21، ساختمان 18-19، ساختمان 22، ساختمان 16-17 ساختمان رسوليان ايزدي، ساختمان 14-15، ساختمان كتابخانه و قرائتخانه مركزي، ساختمان 4، ساختمان 3، ساختمان 5، ساختمان جمالزاده، ساختمان 7، ساختمان مصلينژاد و ساختمان امام علي(ع).
دو خيابان اصلي شمالي- جنوبي و شرقي- غربي خوابگاه پسران در ميدان اصلي كوي به هم ميرسند. در كنار خوابگاههاي كوي دانشگاه تعداد زيادي ساختمانهاي رفاهي، صنفي و اداري نيز در محوطه كوي وجود دارد. سينماكوي، زورخانه كوي، سالن بدنسازي، كتابخانه و قرائتخانه مركزي، خانه فرهنگ كوي، سالن غذاخوري، مسجد كوي، پذيرش، نگهباني، فروشگاه مركزي، نانوايي، تاسيسات، انبار و دفتر اموال، زمين چمن مصنوعي، سالن ورزش، سالن ورزش، بهار رايانه (طبقه فوقاني سينماكوي) از معروفترين اماكن غير خوابگاهي كوي هستند. خوابگاه پسران داراي سه درب براي تردد دانشجويان و كارمندان است. درب اصلي، درب پائين و درب گيشا كه نگهباني كل در كنار درب اصلي مستقر است.
هسته اوليه كوي دانشگاه از زمان تاسيس جايي است كه امروزه آن را پرديس مركزي كوي مينامند و شامل تعدادي ساختمان كه با تغيير كاربري و انجام تعميرات مختصر داراي كاربرد خوابگاهي بوده است. بقيه نيز واحدهاي تاسيساتي كوي را شامل ميشده است.
ساختمان شماره دو نيز در گذشته با عنوان خوابگاه سرباز يا دانشسرا شناخته ميشد و با توجه به كاربري اوليه ساختمان كه داراي سالنهاي عريض و طويل بود و لزوم استفاده از آن در زمان تحويل به كوي دانشگاه قسمتهاي داخلي آن به صورت اتاقكهايي تقسيمبندي شد كه همگي داراي سقفي مشترك بودند كه به همين خاطر آن را خوابگاه سرباز ناميدند. البته خوابگاههاي ديگر اين شرايط را داشتند كه به يكي از آنها خوابگاه صفر (در محله صفرآباد) ميگفتند كه امروزه همان خانه فرهنگي و هنر در قسمت جنوبي كوي دانشگاه است.
ويژگي اين ساختمانها همچون مناطق كوهستاني بود، يعني تابستانهاي گرم و زمستانهاي بسيار سرد. سامانه گرمايي آنها از طريق بخاري بزرگ و پر سروصدايي تجهيز ميشد كه نيمههاي شب دانشجويان مجبور بودند جهت گرم شدن، دقايقي را در كنار آن بگذرانند كه البته بدون حادثه و اتفاق نبوده است. اين ساختمانها كه بيشتر به آسايشگاه شبيه بود تا خوابگاه دانشجويي، داراي سامانه روشنايي مشترك بود به طوري كه در ساعات پاياني شب اگر دانشجويي قصد مطالعه ميكرد مجبور بود جهت رعايت حال ديگران يا جلوگيري از اعتراض افراد بخوابد.
از ساختمانهاي قديمي ديگر كوي كه وضعيت مطلوبتري داشته، ميتوان به خوابگاههاي سه و چهار اشاره كرد كه امروزه نيز داير هستند. ساختمان چهار مجهزترين و بهترين خوابگاهي بوده كه بيشتر دانشجويان سال آخر در آن اسكان داده ميشدند و گويا طرفداران زيادي نيز داشت. از ساختمانهاي غير خوابگاهي كه قدمت طولاني دارند ميتوان به سالن سينما، خانه فرهنگ و هنر (محله صفرآباد)، سالن بدنسازي- كه قبلا رستوران بود- اشاره كرد. گفتني است كه بعضي از مراسم خاص مثل عيد مبعث يا اعياد ديگر با حضور دانشجويان و روشنفكران عصر مثل مرحوم آيتالله طالقاني، شهيد مطهري و ... در رستوران كوي برگزار ميشد.
بين سالهاي 1334 تا 1337 ساختمانهايي در كوي احداث شد ولي بعد از اين تاريخ فضاي كوي دانشگاه تغيير ماهيت داد و تركيب و فضاي خوابگاهي به خود گرفت.
كوي دانشگاه محل سكونت بهترين جوانان ايران زمين به لحاظ خوابگاه علمي و شخصيتي ساكنين آن، آرمان شهريست كه در انتهاي اميرآباد واقع شده و هر لحظه سكونت در آن بسان هزاران سال خاطره شيرين است.
اميرآباد كه زماني آن را "قريه اميرآباد " ميناميدند در گذشته تاريخي خود كه آباداني خود را از دانشگاه و دانشجو به عاريت نگرفته بود يكي از آباديهاي تهران بود كه در نيم فرسخي (5/3 كيلومتري) ديوار قلعه شهر تهران واقع شده بود تا اين كه در سال 1334 پذيراي اولين گروه دانشجويان خوابگاهنشين دانشگاه تهران شد.
در طرح تاسيس دانشگاه تهران به سال 1307 در يكي از پيشنهادات هفتگانه تاسيس دانشگاه بخش شبانهروزي دانشگاه براي اسكان دانشجويان شهرستاني پيشبيني شده بود كه بودجه آن ميبايست از محل درآمد شبانهروزي تامين ميشد.
تا اينكه دانشگاه تهران در سال 1313 تاسيس شد و در همين سال اهتمام كسب دانش توسط دانشجويان تهراني و غير تهراني آن آغاز شد. هرچند كه يك بند از بندهاي طرح تاسيس دانشگاه تا سال 1334 اجرا نشده بود، چرا كه در فاصله سالهاي 1313 تا 1334 - كه مقارن با تاسيس كوي دانشگاه تهران است- دانشجويان غير تهراني دانشگاه، ميهمانان آشنايان، دوستان، مسافرخانهها يا اجارهنشين اتاقهاي خالي شهروندان تهراني بودند كه به تبع شرايط سختي را بر آنان تحميل ميكرده و خاطرات دانشجويان آن دوره شاهد اين نوشتار است.
در چنين شرايطي مسئولان دانشگاه نيك آگاه بودند كه تحصيل مؤثر، شرايط آمادهاي را ميطلبد و اشراف به اهميت موضوع و آگاهي بر شرايط سخت زندگي دانشجويان، باعث عزم مسئولان دانشگاه براي عملي شدن يكي از مواد هفتگانه تاسيس دانشگاه گرديد. هرچند كه از قبل، دانشگاه، قول واگذاري هجده هزار متر مربع زمين در قسمت غرب دانشگاه را جهت احداث خوابگاه دانشجويي از متوليان امر شنيده بود ولي مرحوم علي اكبر سياسي رئيس وقت دانشگاه تهران بعد از جشن 15 بهمن 1333 (سال روز استقلال دانشگاه) با استدلال بر اين كه آن هجده هزار متر مربع نيازهاي آتي دانشگاه را كفايت نخواهد كرد، مسئله اميرآباد را پيشنهاد دادند.
بدون شك آن هجده هزار مترمربع زمين غرب دانشگاه ظرفيت احداث خوابگاه و پذيرش دانشجويان آن موقع دانشگاه را داشته است، ولي دكتر سياسي در انديشه نيازهاي آتي دانشگاه و آينده آن نگريست كه بعد از شصت سال كوي دانشگاه تهران همچنان جوابگوي نيازهاي اسكان دانشجويان بوده و عنوان بزرگترين مجتمع خوابگاهي كشور و شايد خيلي از كشورهاي ديگر را بر دوش ميكشد.
قريه اميرآباد در ابتدا اردوگاه سربازان آمريكايي بود كه در جريان جنگ جهاني دوم (اشغال ايران) تا سال 1334 در آن سكونت داشتند كه پس از جنگ و خروج سربازان امريكايي از ايرانيان دكتر سياسي به فكر افتاد كه آنجا را تبديل به خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران سازد.
در آن موقع قريه اميرآباد از تاسيسات برق، آب لولهكشي، تصفيه خانه آب، استخر شنا، ماشين يخسازي و ساير وسايل زندگي مدرن برخوردار بود كه بعضي از آنها در ايران بيسابقه نيز بوده است كه با خروج سربازها، دولت آمريكا مخارج تاسيسات خود را از ايران مطالبه كرد كه مبلغ آن حدود دويست هزار تومان بود كه پرداخت شد.
با موافقت واگذاري اراضي اميرآباد به عنوان خوابگاه دانشجويان، شوارتسكف مستشار نظامي و رئيس ژاندارمري ايران با اين توجيه كه اميرآباد خارج از شهر است و شرايط آن جهت تبديل به پادگان ژاندارمري مناسب است، تقاضاي واگذاري ميكند كه شاه نيز قبول كرده و به دكتر سياسي اعلام كرد تا از اميرآباد چشمپوشي كند.
در چنين شرايطي دكتر سياسي نيرو و توان دانشجويان را براي اقدامي سريع و در عين حال موثر و عقلاني بسيج ميكند. بدين نحو كه به دانشجويان دستور ميدهد هرچه سريعتر خود را به اميرآباد رسانده و تمامي ساختمانها را اشغال كنند. هرچند كه از قبل زمزمه اميرآباد در بين دانشجويان مطرح شده بود و گويا دانشجويان نيز منتظر اين فرصت بودند كه با نظر موافق دكتر ساسي، وقت را غنيمت شمرده و اميرآباد را آبادي كوي دانشگاه تهران كردند. (ساختمانهاي اوليه كوي دانشگاه به صورت سالنهاي بزرگ و عمدتا "U " شكل بود كه آخرين بازمانده آن، ساختمان يك بود كه بعد از تخريب در سال 1383 ساختمان رسوليان يزدي به جاي آن احداث گرديد).
همزمان با اشغال اميرآباد، دكتر سياسي بلافاصله پيش شاه رفت و اعلام كرد: "اميرآباد را به دانشگاه مرحمت فرمودهايد و همه سپاسگزار اين عطيه ملوكانه هستند، اما تصور نميفرمايند كه باز پس گرفتن آن چه انعكاس نامطلوب و ياسآوري در دانشگاه خواهد داشت ". شاه زماني كه متوجه شد اين بار نيز مانند دفاعيات قبل عجولانه تصميم گرفته، ظاهرا منصرف شد. با سكونت دانشجويان در اميرآباد به تاريخ 5 بهمن 1334 خوابگاههاي مومي سربازان امريكايي و حتي ساختمان شماره يك كه بازداشتگاه سربازان بود، توسط جفرودي- استاد دانشكده فني- به سرعت تقسيمبندي و به دانشجويان واگذار شد و وي اعلام كرد: دانشجويان شهرستاني كه با وضع نامناسبي در مسافرخانهها يا جاهاي ديگر سكونت داشتند در خوابگاههاي دانشگاه تهران اسكان پيدا كردهاند. اما مستشار نظامي كه همچنان چشم طمع به اميرآباد دوخته بود روزي به حضور دكتر سياسي رفت و پاكت نامهاي را به وي تقديم كرد. محتواي نامه كه به امضاي احمد قوام نخستوزير وقت خطاب به دكتر سياسي رسيده بود، مضمونش اين بود كه "نظر به احتياج ژاندارمري كشور براي توسعه و نياز آن به محل وسيع، ترتيب انتقال و تحويل اميرآباد به ژاندارمري كل كشور داده شود "، چرا كه "اميرآباد براي اين منظور در نظر گرفته شده بود ". حامل نامه اعلام ميدارد كه "ما با اين افسران آمدهايم اميرآباد را تحويل بگيريم ". مرحوم سياسي ضمن ناراحتي و تعجب از اين اقدام با كمال خونسردي و ملايمت اعلام ميدارد: "اين كاري نيست كه در عرض يكي دو ساعت يا حتي يكي دو روز انجام شود، مقدماتي دارد، از ديدن شما آقايان خيلي خوشوقتم، مقدمات كه فراهم شد اطلاع خواهم داد ". در ادامه دكتر سياسي از جاي برخاسته و دست خود را جهت خداحافظي با شوارتسكف و مراهان او دراز ميكند تا دفتر وي را ترك كنند.
بعد از اين اتفاق دكتر سياسي بلافاصله به دفتر نخستوزير رفته و لغو دستور دولت را خواهان ميشود و خطاب به قوام ميگويد كه: "اميرآباد را كه متعلق به وزارت جنگ بود شاه با وجود مخالفت آن وزارتخانه به دانشگاه داده است آيا خوشايند است كه شاه بخشد و نخستوزير پس بگيرد "؟
دكتر سياسي ادامه ميدهد كه: "استدعا دارم امر بفرماييد شوارتسكف پايش را از كفش دانشگاه كه پر از سيخ و ميخ است بيرون بياورد و محل ديگري را براي ژاندارمري برگزيند ". با اصرار و استدلال، قوام ملايم شده و ميپذيرد و خطاب به دكتر سياسي ميگويد: "اين هم به خاطر شما ".
بعد از اين قضايا آباداني و عمران اميرآباد شد كه تا به امروز نيز ادامه دارد و در نوع خود منحصر به فرد است. هرچند كه اميرآباد را شاه در اختيار دانشگاه گذاشت و بعدها نيز كمكهايي به كوي دانشگاه و دانشجويان كرد ولي دانشگاه و دانشجويان ثابت كردند هيچ وقت با سياستهاي "شاهانه شاه " و رفتارهاي عوامفريبانه توام با جاهطلبي، همراه و موافق نبودهاند و بر عليه رژيم ستمشاهي بود كه از منظر دولتمردان رژيم گذشته "لانه زنبور " بوده كه رژيم را نيش ميزده، زيرا دانشجويان در مبارزات خود بهترين پاسخها را به سياستهاي شاه دادند.
اميرآباد بعد از تبديل وضعيت (تغيير كاربري) به كوي دانشگاه، "شهرك دانشگاه " ناميده شد كه در بهترين نقطه تهران بر فراز تپهاي با آبي خوش واقع شده بود كه منطقهاي وسيعتر از امروز را كه شاهد آن هستيم شامل ميشده است. يعني از دانشكده اقتصاد تا موسسه ژئوفيزيك غرب و شرق خيابان كارگر شمالي. اما گرايشات استقلالطلبانه دانشجويان و فريادهاي استكبارستيز دانشجويان در سالهاي ملي شدن نفت كه تا آخرين فرصت و لحظه بر آرمان خود پاي فشردند، كوي دانشگاه بخشي از املاك خود را از دست داد. البته اين مساله جزؤ ذات و جوهر دانشگاه و دانشجو است كه منافع ملي و اجتماعي را در همه حال بر منافع شخصي ترجيح ميدهد.
فرداي كوتاي ننگين 2 مرداد 1333 يكي از زناني كه خود را از خاندان فتحعلي شاه و از دودمان اعتضاد ميدانست و در سقوط مصدق نيز نقش داشت، ادعا كرد كه مالك نصف اراضي اميرآباد است. در نتيجه راي موافق نيز به دست آورد و به خواسته خود رسيد و در اين راستا "شهرك دانشگاه " در تاريخ 11/6/133 تقسيم شد و خيابان كارگر شمالي در مرز اين تقسيمبندي قرار گرفت و در اين ادعاي مالكيت كوي پرنده كه در قسمت غرب كوي دانشگاه نير قرار داشت از پيكره دانشگاه جدا شد. هرچند كه بخشي از زمينهاي دانشگاه در شرق كارگر شمالي كه امروزه دانشكده تربيت بدني، چاپخانه، خوابگاه كيانوري و زمينهاي پيرامون آن براي دانشگاه باقي ماند. ولي در طول زمان ساختمانهايي چون مركز مخابرات و آزمايشگاه خاك چون وصلهاي ناجور پيكر زيباي كوي دانشگاه را نازيبا ساخت.
تا اين كه در تبصره سي لايحه قانون فروش خالصجات به تاريخ 37/10/1334 روزنامه رسمي كشور آمده كه: "آن قسمت از اراضي خالصه اميرآباد كه متعلق به دولت است به دانشگاه تهران واگذار ميشود تا پس از وضع مقداري كه براي كوي دانشجويان و ساير تاسيسات فني، علمي، امور ورزشي و غيره دانشگاه مورد احتياج است مابقي را بر طبق نقشه و شرايطي كه شوراي دانشگاه مكلف است تنظيم نمايد براي تهيه خانه مسكوني معلمين و كاركنان دانشگاه با ترتيب مقتضي تخصيص داده و هرگونه درآمدي كه عايد شود صرف آبادي و عمران كوي دانشگاه بنمايد ". بنابراين بعد از گذشت ده سال از تاسيس كوي دانشگاه وضعيت حقوقي املاك كوي دانشگاه مشخص شد.
بعدها در آن هجده هزار متر مربع، ساختمان مركزي دانشگاه و باشگاه دانشجويان احداث گرديد.
كوي دانشگاه در تاريخ 23/ آذر/ 1334 به دانشگاه تهران واگذار شد كه اين تاريخ سال روز تاسيس كوي دانشگاه است كه بعد از چهار ماه و هجده روز بنا به دلايل گفته شده دانشجويان در آن اسكان يافتند.
از شخصيتهاي علمي-فرهنگي مطرحي كه در كوي دانشگاه تهران ساكن بودهاند ميتوان به "محمد علي اسلامي ندوشن "، "رضا فرجي دانا "، "فرهاد رهبر "، "شفيعي كدكني "، "قيصر امين پور "، "محمد ابراهيم باستاني پاريزي " و ... اشاره كرد.
باستاني پاريزي شعري نيز درباره كوي دانشگاه تهران دارد كه عبارت است از " فاش ميگويم و از گفته خود دلشادم ؛ ساكن ساده دل كوي اميرآبادم. "
وضعيت فعلي كوي دانشگاه تهران
اياب و ذهاب
مسجد كوي
وي ادامه ميدهد: در بعد فعاليتهاي فرهنگي نيز فعاليتهاي فرهنگي مسجد كوي تنزل يافته است؛ چه آنكه پيش از اين مسابقات فرهنگي، كتابخواني، نهجالبلاغه، پخش فيلم، اردوهاي علمي زيارتي، فعاليتهاي ورزشي و گروه تئاتر داشتيم ولي در حال حاضر هيچكدام از اينها اجرا نميشود.
يكي ديگر از دانشجويان ساكن كوي نيز با انتقاد از وضعيت امنيتي ساختمان موقت مسجد كوي گفت: يكي از دلايل عدم مراجعه من به مسجد در مراسم خاص اين است كه ميترسم حادثه ناگواري مانند ريزش سوله يا خداي نكرده اتفاق ديگري به دليل نامقاوم بودن اين ساختمان موقت روي بدهد
نامقاوم بودن برخي ساختمانها
به عنوان نمونه، چندي پيش بر اثر بارش باران مختصر در تهران، قسمتي از سقف ساختمان شماره 3 ريزش كرده و آب در كف سالن و داخل اتاقها وارد شده بود كه در فصل امتحانات باعث معضلات عديدهاي براي ساكنين اين ساختمان شد.
شركتهاي هرمي ؛ از اين بيداد ، ميكنم فرياد
از جمله اين آسيبها، ورود شركتهاي هرمي و نتوركها به محافل دانشجويي است. اين معضل در كوي دانشگاه تهران به گونهاي است كه به گفته تعدادي از ساكنان كوي، در اكثر اتاقهاي اين مجتمع خوابگاهي دانشجويي، محوريت بحثها با شركتهاي مذكور و نحوه سودآوري از اين طريق است تا جايي كه برخي دانشجوياني كه پول تهيه ژتون غذا را به سختي فراهم ميكنند، با رفتن زير بار قرضهاي سنگين به اين شركتها وارد ميشوند و موجبات سرخوردگي و تباهي آينده خود را فراهم ميآورند.
در حال حاضر متاسفانه بخشي از دانشجويان ساكن در كوي دانشگاه به اين امر آلوده شدهاند و تقريبا در اكثر اتاقها مباحثي در اين باره مطرح ميشود و دانشجويان از هم اتاقيهاي خود براي تكميل هرم استفاده ميكنند.
ناگفته پيداست كه اين امر موجب افت شديد تحصيلي دانشجويان ساكن در كوي شده است به گونهاي كه برخي نخبگان علمي ساكن كوي، اين مجتمع خوابگاهي را رها كرده و به خانههاي تيمي در محلههايي مانند شهرك غرب و عباسآباد روي آوردهاند تا ادامه فعاليت خود را در اين خانهها پيگيري كنند.
يكي ديگر از موارد مشاهده شده در خصوص افت شديد علمي وارد شدگان به شركتهاي هرمي آن است كه يك نخبه علمي كه با معدل بالا (بالاي 19) در كارشناسي ارشد فارغالتحصيل شده و در مقطع دكترا تحصيل ميكرد، پس از ورود به شركتهاي هرمي ترك تحصيل كرده است.
خبرگزاري فارس به دليل حفظ شأن اين دانشجوي سابق عزيز از ذكر نام وي خودداري ميكند اما مسئولان دانشگاه تهران در صورت اغراقآميز دانستن ذكر اين نمونهها ميتوانند با اين خبرگزاري تماس گرفته و از نام و رشته تحصيلي وي مطلع شوند.
غذاي دانشجويي ؛ مشكلي به درازاي عمر دانشگاه
چند تن از دانشجويان كوي دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار ما خاطرنشان ميكنند كه وقتي آقاي فرهاد رهبر رئيس دانشگاه تهران شدند، كيفيت غذاها بهبود يافته بود و دانشجويان تقريبا راضي بودند، اما بعد از مدتي كيفيت غذا به روال سابق برگشت به طوري كه در حال حضار مرغهايي كه به دانشجويان ميدهند اكثراً نپختهاند. در مورد كباب هم اصطلاحي در خوابگاهي وجود دارد كه به چلوكباب به دليل سختياش كمربند ميگويند.
به گفته اين دانشجويان، روغن مصرفي در پخت خورشت قيمه و قرمه سبزي آنقدر زياد و نامطلوب است كه در چندين مورد باعث مسموميت و ايجاد اختلالات گوارشي در دانشجويان شده است.
اين دانشجويان معتقدند كه متأسفانه از كارشناسان امور تغذيه در تهيه برنامه غذايي و تاييد كيفيت مواد اوليه و نحوه پخت غذا استفاده نميشود و به صورت سنتي كار طبخ غذا انجام ميگيرد.
اينترنت نفتي ؛ مسئول بيخيال
منصور خيريزاده از دانشجويان ساكن كوي كه سابقه ادمين(به يكي از مديران سايت گفته ميشود) سايت كتابخانه كوي دانشگاه تهران را داشته است، درباره وضعيت اينترنت در كوي دانشگاه تهران ميگويد: امسال سرعت اينترنت "wireless " در كوي پائين است و قطع و وصل ميشود و از اين روي دانشجويان در استفاده از اينترنت با مشكلي روبرو هستند.
سايت كتابخانه كوي دانشگاه تهران جايي است كه دانشجويان فاقد سيستمهاي كامپيوتري در اتاقهايشان ميتوانند به آنجا رجوع و از سيستمهاي موجود در آنجا بهره ببرند اما به گفته دانشجويان، امسال اداره سايت را به يكي از كارمندان مرز انفورماتيك كوي دادهاند كه اين مسئول با توجه به اينكه كارمند كوي است در روزهاي تعطيل رسمي و پنجشنبهها سايت را تعطيل ميكند و دانشجويان فاقد سيستم به مشكلي برميخورند.
اجاره امكانات دانشجويان به افراد غيردانشجو
فروشگاه كوي
وي افزود : اين نارساييها اكثرا مربوط به تغييرات مديريتي فروشگاه ها در مدت زمان كوتاه ميگردد.