امام مهدى(ع) و دنياى استكبار

به موجب احاديث وارده از ناحيه پيامبر اكرم، (ص)، و ائمه معصومين،(ع)، مندرج در مصادر حديثى و كتب اختصاصى پيرامون حضرت بقية‏الله (ع)، يكى از ويژگي‌هاى قيام جهانى آن حضرت رويارويى و جنگ با كفار و مشركين و مفسدين فى الارض است ‏با سلاح‌هاى جنگى عصر پيغمبر (از جمله ذوالفقار يعنى شمشير پيغمبر)و ديگر وسائل از اين قبيل كه جهت آگاهى خوانندگان محترم را به مصادر مربوطه ارجاع مى‏دهيم. (1)
شنبه، 8 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام مهدى(ع) و دنياى استكبار
امام مهدى(ع) و دنياى استكبار
امام مهدى(ع) و دنياى استكبار

نويسنده:مهدی فقیه ایمانی




به موجب احاديث وارده از ناحيه پيامبر اكرم، (ص)، و ائمه معصومين،(ع)، مندرج در مصادر حديثى و كتب اختصاصى پيرامون حضرت بقية‏الله (ع)، يكى از ويژگي‌هاى قيام جهانى آن حضرت رويارويى و جنگ با كفار و مشركين و مفسدين فى الارض است ‏با سلاح‌هاى جنگى عصر پيغمبر (از جمله ذوالفقار يعنى شمشير پيغمبر)و ديگر وسائل از اين قبيل كه جهت آگاهى خوانندگان محترم را به مصادر مربوطه ارجاع مى‏دهيم. (1)
امام باقر، عليه‏السلام، در اين زمينه مى‏فرمايد:
... و اما شبهه من جده المصطفى، صلى‏الله‏عليه‏وآله، فخروجه بالسيف و قتله اعداء رسوله، صلى‏الله عليه‏وآله، و الجبارين و الطواغيت و انه ينصر بالسيف و الرعب و انه لا ترد له راية. (2)
امام مهدى(ع) از اين جهت‏با جدش محمد مصطفى، صلى‏الله‏عليه‏وآله، شباهت دارد كه با شمشير قيام مى‏كند و دشمنان خدا و رسولش و زورگويان و طاغوتيان را به قتل مى‏رساند و با شمشير و ايجاد رعب و وحشت نصرت مى‏يابد و يارى مى‏شود و هيچ يك از پرچمهايش شكست‏خورده بر نخواهد گشت.
همچنين امام صادق، عليه‏السلام، در پاسخ ابو خديجه كه از ايشان درمورد حضرت قائم سؤال كرده بود، فرمودند: كلنا قائم بامر الله واحد بعد احد حتى يجى‏ء صاحب السيف فاذا جاء صاحب السيف جاء بامر غير الذى كان. (3)
همه ما يكى پس از ديگرى قائم به امر خدا هستيم تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد. پس آنگاه كه صاحب شمشير آمد برنامه و دستورى غير از آنچه بوده به اجرا درمى‏آورد. گويا مراد حضرت از اين عبارت آن باشد كه پدرانش مامور به تقيه و مدارا بودند و او مامور به جهاد و براندازى ظلم و زور.
دهها حديث ديگر از اين قبيل وجود دارد كه همگى بيانگر قيام حضرت مهدى و رويارويى او با دشمنانش به وسيله شمشير و سلاح جنگى پيامبر اكرم و امير مؤمنان است.
شكى نيست كه حضرتش هيچ گونه استفاده‏اى از وسائل و نيروهاى تاخت و تاز فعلى دنيا نخواهد كرد. با توجه به قيام عدل مآبانه اسلامى و انسانى آن بزرگوار به منظور برچيدن بساط ظلم و ستم و برقرارى عدل و داد از يك سو و ظالمانه بودن استفاده از هر نوع سلاحهاى جنگى فعلى از سوى ديگر معقول و قابل قبول نيست كه حضرتش از سلاحهاى جنگى - غير شمشير و نيزه - اين چنينى استفاده نمايد و قطره خونى را بنا حق بريزد يا ظالمانه به‏جان و مال مردم آسيب رساند.
آرى به شرحى كه برخوردهاى جنگى پيامبر و امير مؤمنان و درگيريهاى آن دو بزرگوار را با كفار و مشركين و يهود و نصارى و منافقين - در رابطه با نشر و گسترش اسلام - در مصادر تاريخى و حديث‏سنى و شيعه ملاحظه مى‏كنيم، حضرت مهدى موعود، روحى‏له‏الفداء، هم عينا براى ادامه خط و رسم آن دو بزرگوار بدون هيچگونه اقدام ظالمانه‏اى به گسترش اسلام و برقرارى عدل و داد جهانى مى‏پردازد و حديث:
يملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا. و ديگر احاديث و پيشگوييهاى پيامبر اكرم، صلى‏الله‏عليه‏وآله، و پيامبران پيشين و ائمه اطهار، عليهم‏السلام، را تحقق مى‏بخشد.
اكنون اين سؤال مطرح است كه: چگونه حضرت مهدى با شمشير و نيزه در مقابل آن همه سلاحهاى جنگى و هواپيماهاى بمب‏افكن و موشك‏انداز و نيروهاى آتش‏زا و مخرب و وسائل نقليه زمينى، هوايى، و دريايى مى‏تواند استقامت كند و جمعيتها و گروههاى منحرف و بيراهه‏رو و ضد اسلام را به اسلام و قرآن گرايش دهد و در صورت تمرد و تخلف آنها از پذيرش اسلام به كار آنها خاتمه دهد؟
در پاسخ اين سؤال بايد گفت كه: اگر بخواهيم از بعد معجزه و استفاده از نيروى معنوى و يارى الهى وارد شويم، مى‏توانيم بگوييم: همانطورى كه به شرح مندرج در آيات قرآنى، خداوند با يك قطعه چوب (عصا) حضرت موسى و هارون را بدون همكارى بنى‏اسرائيل و يارى آنها بر فرعون و دارودسته و نيروى يك ميليون و ششصد هزار نفرى او مسلط و پيروز كرد. (4)
چنانكه مى‏دانيد بعد از آنكه فرعون هشتاد نفر از نيروهاى ساحر و جادوگر خود را احضار كرد و آنها در مقابل حضرت موسى با گستردن طناب و چوب و ديگر چيزها صحنه جست و خيزى در شكل مارها و ديگر حيوانات وحشتزا را به نمايش درآوردند; حضرت موسى به امر الهى عصاى خود را بر زمين زد و فورا عصا به شكل اژدهاى عظيمى به حركت درآمد و تمام وسائل و مايه‏هاى جادويى جادوگران را بلعيد، آن چنانكه آنها به شگفت آمده و وحشت زده شدند و همه در مقابل حضرت موسى تسليم شدند و به سجده افتادند و گفتند ما به خداى موسى و هارون ايمان آورديم و معتقد به خداى راستين حضرت موسى شدند و در پاسخ فرعون كه آنها تهديد به قطع دست و پا و به دارآويختن نموده بود، گفتند: مهم (5) نيست هر كارى مى‏خواهى بكن، ما گناهانى كرده‏ايم كه مى‏خواهيم با ايمان به خدا و تسليم در مقابل پيغمبرش ما را ببخشد و بيامرزد.
و نيز حضرت موسى به امر الهى عصا را بر آب رود نيل زد و آبهاى آن مثل كوه روى هم انباشته شد و دوازده جاده خشك به وجود آمد، پس حضرت موسى با دوازده فرقه بنى‏اسرائيل وارد جاده‏هاى خشك شدند و فرعون هم به همراه لشكرش در تعقيب موسى وارد جاده‏هاى خشك رود نيل شد و بالاخره پس از آنكه آخرين نفر از بنى‏اسرائيل از دريا خارج شد و پا بيرون نهاد آخرين نفر از نيروها و دنباله‏روان فرعون وارد دريا شد، آنگاه خداوند با موجى لحظه‏اى دريا را پر از آب و فرعون - همان خداى دروغين را - با انبوه زر و زيورهاى وزنه‏دار آويخته به‏خود و سلاحهاى سنگين و همراهانش همه را غرق كرد و جثه فرعون را مثل پر كاه روى آب قرار داد كه كافر و مؤمن همه به حيرت درآمدند. در حالى كه موسى و هارون و تعداد ششصد هزار نفر بنى‏اسرائيل همه نجات يافتند و بنى‏اسرائيل وارث و مالك تشكيلات فرعون و سرزمين مصر شدند. (6)
به‏فرموده امام رضا، عليه‏السلام، حضرت مهدى، عليه‏السلام، عصاى موسى و انگشتر سليمان را در دست دارد; و طبعا همانند موسى از عصا (7) و همانند سليمان از انگشتر استفاده معجزه‏آسا خواهد كرد.
بدين ترتيب براى خداوند خيلى سهل و آسان است كه حجتش امام زمان، عليه‏السلام، را بر دنياى كفر و استعمار و زور و قلدرى مسلط و پيروز فرمايد. آن چنانكه دنياى كفر و ايمان به حيرت درآيد و اسلام راستين هر چه سريع‏تر و گسترده‏تر در سراسر جهان به نمايش درآيد و بساط ظلم و كفر برچيده شود.
اكنون اگر با گذشت‏بيش از سه هزار سال از تاريخ ماجراى برچيده شدن بساط خدايى خيالى و دروغين فرعون به‏وسيله حضرت موسى تجسم ذهنى جزئيات قضيه و به وقوع پيوستن آن براى ما مشكل است‏به سراغ ماجراى از هم پاشيده شدن دستگاه وسيعترين حكومت جهانى، يعنى شوروى - آنهم بدون جنگ و خونريزى - مى‏رويم.
آرى، اين شوروى بود كه با تشكل و به‏هم پيوستگى زورمندانه پانزده كشور از كشورهاى آسيايى و اروپايى كه جمعا بالغ بر دويست و سى و پنج ميليون و هفتصد هزار نفر جمعيت آن بود، به اضافه جمعيتهاى تعدادى جمهوريهاى خودمختار و چند منطقه ملى و گسترش يافتن آن به وسعت‏سه برابر آمريكا و همانند قاره‏اى در مقابل قاره‏هاى آسيا و آفريقا و اروپا با انواع قدرتهاى نظامى و سلاحهاى جنگى فعلى و درآمدهاى مالى، مخازن گسترده نفت، توليدات وسيع مواد معدنى، كشاورزى، مواد غذايى، صنايع فلزكارى، كشتى‏سازى، اسلحه‏سازى، دامپرورى، و ديگر چيزهاى سرنوشت‏ساز يكى از دو حكومت فوق قدرت جهانى تلقى و قلمداد شده و با جمعيتى بالغ بر740414000 نفر بر اساس برآورد سال ‏1969 ميلادى توسط سازمان ملل متحد يكى از دو قدرت بزرگ (8) جهان بود.
اما بر اثر بيراهه‏رويهاى مختلف نظام حكومتى شوروى و كوبيدن راه و رسم انسانى و نارسائيهاى قانونى و ندانم‏كارى و قلدرى مسؤولان درجه بالا و سرنوشت‏ساز و آن فشار اقتصادى و از همه بدتر و زيان‏بخش‏تر فاصله‏اندازى بين دين و مردم ديديم كه ناگهان از هم پاشيده شد و سقوط كرد.
اين گونه قضايا كه در گذشته به‏طور فراوان به وقوع پيوسته و دنياى كنونى هم در گوشه و كنار جهان دست‏به گريبان آن مى‏باشد هر يك مى‏تواند سرنخى باشد براى قابل قبول بودن قيام جهانى حضرت مهدى موعود و امكان آغاز آن با تجمع سيصد و سيزده نفر از عوامل (9) اصلى قيام از بلاد اسلامى و مناطق مختلف در مكه معظمه و رسيدن آمار اصحاب و تجمع‏كنندگان به ده هزار نفر يا كمى بيشتر كه در اين موقع از (10) مكه خارج مى‏شوند و آنگاه پيروزى حضرتش در رابطه با برقرارى عدل جهانى و نابودى حكومتهاى ظلم و كفر و استعمار و استبداد به حقيقت مى‏پيوندد و به نمايش عملى در مى‏آيد.
آرى قرآن مجيد با ايراد آيه شريفه: كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله. (11) خاطر نشان فرموده است كه چه بسيار گروه اندك كه به اذن الهى بر گروه فراوان و رقم چند صد برابر يا چند هزار برابر چيره و پيروز شدند و نمونه‏هاى متعددش پيروزيهاى حيرت‏انگيز پيامبر گرامى اسلام بود با نيروهاى كم بر نيروهاى چند برابرى كفار و مشركين و بالاخره گسترش هر چه بيشتر اسلام و برچيده شدن بساط شرك و بت‏پرستى از صحنه حجاز و عربستان و بعدا ديگر مناطق و بلاد دور و نزديك به حجاز.

پی نوشت ها :

1. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏52، ص‏242، ح‏242; ص‏301، ح‏66; ص‏304، ح‏72;
ص‏307، ح‏80; ص‏321، ح‏26; ص‏338، ح‏113-116; ص‏361، ح‏129; ص‏372، ح‏164.
2. همان، ج‏1، ص‏218.
3. الكلينى، محمدبن يعقوب، الكافى، ج‏1، ص‏533.
4. المجلسى، محمدباقر، همان، ج‏13، ص‏122.
5.«لاقطعن ايديكم و ارجلكم‏من خلاف و لاصلبنكم اجمعين‏»، سوره شعرا(26)، آيه‏49.
6. ر.ك: آيات 10 تا 68 سوره شعراء و تفسير نمونه، ج‏15، ص‏194-250 و ديگر تفاسير فارسى و عربى.
7. الشيخ الصدوق، محمدبن على بن الحسين، كمال‏الدين، ج‏2، ص‏48; الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، اعلام‏الورى، ص‏407; الاربلى، كشف‏الغمة، ج‏3، ص‏364; المجلسى، محمدباقر، همان، ج‏52، ص‏322; الفيض الكاشانى، الوافى، ج‏2، ص‏113; الحر العاملى، محمدبن الحسن، اثبات‏الهداة، ج‏3، ص‏478.
8. ر.ك: شاملويى، حبيب‏الله، جغرافياى كامل جهان، ص‏717-718.
9. ر.ك: الصافى الگلپايگانى، لطف‏الله، منتخب‏الاثر، ص‏475-476.
10 النورى، حسين، كشف‏الاستار; الصافى الگلپايگانى، لطف‏الله، همان، ص‏466.
11. سوره بقره (2) ، آيه‏249.

منبع: www.bfnews.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما