فرقه های صوفیه
محاسبی
1- مقام
2- احوال
در مورد رضا دومعنی را بیان می کنند:
1- رضای خدا از انسان : برابر این معنی رضایت خدا از انسان وبنده در شکل پاداشی که برای اعمال بندگان در نظر میگیرد متجلی میشود. این اعمال همان نیکی هایی هستند که خلق به سایرین روا داشته که آن مرضی رضای الهی است
2 - رضایت انسان از خدا: در این مقوله رضایت انسان از خدا تسلیم وخدمت انسان به خداست. زیرا رضایت انسان به رضایت خدا بستگی دارد .
رضا یک موهبت و عطیه الهی است که تام با صبر و استقامت وبردباری میباشد. فردی که صاحب این هدیه است از تمام حوادث زندگی چه آنان که موجب رنج و تام وناراحتی ودرد میشوندو یا آنانکه موجب انبساط خاطر و شادی و سرور بنده میگردند را منتسب به جلوه جمال و جلال خداوند می داند و همه را با طیب و آرامش خاطر سپری می کند.
از این رو مقام رضا بالاتر از زهد و یا انکار نفس است. رضا از عشق به خدا نشات می گیرد اما زهد و انکار نفس صرفا ترک لذات دنیا است.
مقام، طی یک مرحله بسوی خداست و انجام وظایف وتکالیفی که مربوط به این امر میباشد . مقدمه سایر مراحل است و بنده در طی سایر مقامات ابتدا امر باید توبه کندو سپس توکل نماید. در نیجه استمرار این روند است که بنده به احوالات می رسد در حالیکه زهد وترک نفس بطور مجرد انسان را به حال نمی رساند.
مقام ، کوشش انسانی است اما حال، یک رحمت الهی است.
ملامتیه
ابوصالح حمدون قصار از علمای قرن سوم هجری است و شهرت وی به تقوا و پرهیزگاری زبانزد مردم بود.در فقه و حدیت شهرت بسزایی داشت.وفات او را سال 271 هجری عنوان کرده اند و قبر او در حیره میباشد.
شالوده اعتقادات ملامتیه آنست که فرد بایدفضائل و نیکی های خود را از خلق پنهان کندو در ظاهر چنان رفتار کند تا مردم به او ایراد بگیرند و از او عیب جویی نمایند. این رویه باعث میشود تا نفس بر او مسلط نگردد ومغرور به نیکی های خود نشود.
باور انان بر اینست خدا از نیک وبد فرد باخبر است ولزومی ندارد خلق از آن خبردار شوند.لذا در نزد این گروه توجهی به اعتنای مردم نمیشود و به اصول مذهبی و مراسم اجتماعی در ظاهر مقید نیستند.
ملامتیه توجهی به رابطه مرید ومرادی در سلوک معنوی ندارند.
طیفوری
صوفی غرق شده در باده الهی و مست به تابش انوار جمال حق نسبت به دنیا بی اعتنا میشود مانند انسان مستی که به امور شخصی و اجتماعی خود بی اعتناست. این باور از اعتقاد بایزید نشات می گیرد که مستی را بالاتر از هشیاری دانسته زیرا معتقد بود مستی و سکر صفات انسانی را از بین میبرد و به فنای الهی نزدیکتر میکند.در چنین حالتی انسان محکوم به اراده حق میشود و از خویش بی اختیار است.
شطاریه
جنید
وفات او را در سال 297( به روایتی 298) در بغداد بوده در حالیکه 91 سال سن داشت.
وی در نقطه مقابل اعتقاد طیفوریان است وهشیاری را برتر از مستی میداند.وی اعتقاد بر این داشت که هشیاری حالت طبیعی روح است ومستی خروج از طبیعت حال انسانی.
نوری
اساس تعالیم وی بر ایثار نفس است. وی به مقدم داشتن دیگران بر خود از جهت رفاه و آسایش ترجیح میداد. از نظر وی تربیت صوفیانه بر مرتبه عادی فقر برتری دارد زیرا فقر روی گرداندن از خوردنی های دنیاست ولی انضباط عارفانه چیز بالاتری از شخص را می طلبد.
سهلی
سهل شوشتری مهارتش در علم کلام بود و روش وی در این راه برهان آوری جدلی .
اساس این مکتب مجاهده است و ریاضت را برای تربیت نفس بر سالکان تجویز میکنند.
هدف این آئین آنست که شخص در برابر خواهش هایی که نفس ایجاد میکند ایستادگی ومقاومت نموده تا به صفای باطن برسد.
این اعتقاد باور تمام صوفیان است که نفس مصدر خواهش ها وهوی است و لازم است در برابر آن مقاومت کرد اما نمیتوان آنرا نابود کرد لذا عموما به این روش معتقدند که صفات رذیله و پست نفس را به صفات حسنه ونیک مبدل سازند.
حکیمی
اولیا چند نوع هستند که برگزیدگان اخیار نام دارند وسیصد نفرندو ابدال چهل نفر و ابرار هفت نفر و اوتاد یا نقبا چهارنفرو قطب یا غوث تنها خودش است.
از این دید اولیا در ردیف با پیامبران وامامان نیستند که معصوم باشند اما خداوند آنان را از شر گناه محفوظ نگه میدارد بواسطه اعمالشان که ائما در حال مراقبه هستند و در حال موافقت به سر میبرند.
خرازی
وجود از دیگاه وی بر سه قسم است :
1- وجودی که آغازی و پایانی دارد مانند جهان مادی.
2- وجودی که نه آغاز دارد و نه پایان مانند حیات الهی.
3-وجودی که آغاز دارد ولی پایان ندار مانند حیات اخروی.
فنا در نزد صوفیه نابودی اراده فرد واتصال به اراده الهی و بقای به اوست.
سیاری
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/خ