شما نیز میتوانید با تلاش هر روزه و بکارگیری از افکار و ایدههای نو خودتان را به سوی خلاقیت بیشتر سوق دهید. در ادامه با عادات مخربی که برایتان عادی شده است اما عامل مهمی در سرکوب سازی خلاقیتتان محسوب میشود آشنا خواهید شد.
ترس از شکست
این ترس به شما اجازه نمیدهد به اندازه کافی جسور و خلاق باشید. اگر هدفتان دوری از شکستخوردن و اشتباهکردن باشد، به آدمی خاموش و محافظهکار تبدیل خواهید شد.خلاقیت یعنی «آزمون فرصتهای پیشرو و کاوش در بنبستها».
ایده جذابی که پس از تمامی اشتباهاتی که مرتکب شدهاید به ذهنتان میرسد، به همه آنها میارزد.
پیشداوری
خلاقیت نیاز به ایده پردازی و نوآوری بصورت آزادانه و بدون پیشداوری دارد. اگر سریع به ایدههایتان واکنش نشان دهید و آنها را قضاوت کنید باعث تردید درباره ایدههایتان و درنتیجه خلاقیت کمتر خودتان میشوید.به خودتان فرصت این را دهید که ایدهها یکی پس از دیگری سراغتان بیایند؛ سپس میتوانید بهترینها را گزینش و پیرایش کنید.
رنجیدن از نقدها
همه افراد در مسیر موفقیت و پیشرفت، نیازمند بازخورد و نقدهایی هستند تا آنها را از اشتباهاتشان آگاه سازد. این انتقادات مانند کلیدی طلایی به ما کمک میکنند؛ بنابراین باید بدانید که ترس از نقد به منزلهی ترس از پیشرفت و رشد است.
مقایسه خود با دیگران
زمانی که خود را با دیگران مقایسه میکنید، خلاقیت و نوآوریهای بیمانند ذهنیتان را خاکستر میکنید. سعی کنید معیار خاص خودتان در خلاقیت داشته باشید و خودتان را با دیگران قیاس نکنید.1
دائماً می نشینیم
این روزها عدم تحرک و نشستن طولانی مدت به سبک زندگی بیشتر آدم ها و مسأله ای عادی تبدیل شده. بیشتر ما شغل هایی داریم که تحرک زیادی ندارند، عصرها هم با ماشین شخصی یا وسایل نقلیه ی عمومی به خانه بر می گردیم و در خانه هم دوباره پای تلویزیون می نشینیم یا خودمان را با تلفن همراه مان مشغول می کنیم.وقتی تحرک نداریم، سطح اندورفین و دیگر هورمون های شادی بخش در بدن کاهش پیدا می کند. ۳۰ دقیقه پیاده روی روزانه یا ورزش کردن در طول هفته، انرژی و احساس رضایت خاطر بیشتری به شما می دهد، فارغ از اینکه زندگی تان چه شرایطی دارد.
تمام روز را در فضاهای بسته سپری می کنیم
برای همه ی ما مسلم است که دور کاری از خانه لزوماً خوشحال کننده نیست. اما مکان هایی مثل سینما، رستوران و هر جای دیگری که دوست داریم به آنجا برویم هم همیشه باعث خوشحالی ما نمی شوند.اما اگر مدت زمانی را در فضای باز در یک مکان ناشناخته بگذرانید، احساس خوشحالی بیشتری خواهید کرد و عزت نفس تان بالاتر می رود. روانشناسان به این روش «ماجراجویی درمانی» می گویند. دقت داشته باشید که اهمیتی ندارد به یک کشور خارجی می روید یا روستایی در نزدیکی شهر محل زندگی تان که تا به حال آنجا را ندیده اید؛ این تجربه در هر صورت شما را خوشحال تر می کند.
به اتفاقات اطراف مان بی توجهیم
خیلی مهم است که نه فقط به کاری که انجام می دهیم، بلکه به نحوه ی انجام آن هم توجه داشته باشیم. برای مثال، دو زن را در نظر بگیرید. یکی از آن ها از اینکه مجبور است خانه اش را تمیز کند عصبانی است و ترجیح می دهد که در این لحظه در رستورانی مجلل بر سر قراری عاشقانه باشد، اما هیچکس او را دعوت نکرده است. اما زن دیگر فقط ظرف ها را می شوید و از اینکه وقت تمیز کردن خانه اش را دارد خوشحال است.زن اول احساس خستگی می کند و زن دوم آرام تر است. اگر بتوانیم در زمان و مکان فعلی زندگی کنیم و هرگز اجازه ندهیم ترس ها، افسوس ها، و خاطرات مان حواس ما را پرت کنند، این توانایی زندگی بهتری برای ما خواهد ساخت.
از دیگران دوری می کنیم
حتی در عصر فرد گرایی هم هر کسی باید عضوی از یک گروه باشد. این مسأله فقط درمورد دوستان نزدیک و اعضای خانواده صدق نمی کند. برای تجربه ی شادی واقعی باید احساس کنیم بین ما و دیگران پیوندی وجود دارد.تحقیقات مختلفی نشان می دهد این مسأله به ما کمک می کند با بیماری ها مبارزه کنیم، سطح اضطراب را در ما کاهش می دهد و باعث می شود بیشتر احساس اعتماد به نفس کنیم. اهمیتی ندارد عضو چه گروهی باشید، این گروه می تواند یک باشگاه کتاب، فوتبال، بازی های کامپیوتری و هر چیز دیگری باشد. شما فقط باید احساس کنید که به یک گروه تعلق دارید.
چیزی از خودمان خلق نمی کنیم
ما نیاز داریم سرگرمی های خلاقانه ای داشته باشیم، اما نه به خاطر پول و شهرت، بلکه به خاطر سلامتی خودمان. اثبات شده است که فرآیند خلق کردن، سطح اضطراب را کاهش می دهد، روحیه ی ما را تقویت می کند و به ما کمک می کند با افسردگی مقابله کنیم.فراموش نکنید که خلاقیت محدود به کارهایی مثل نقاشی کردن و آواز خواندن نمی شود، بلکه خلاقیت می تواند هر چیزی باشد که به دید منحصر به فرد شما نیاز دارد. گل بکارید، رنگ دیوار اتاق تان را انتخاب کنید، کارهای خانه را انجام دهید و تخیل تان را به کار اندازید. تنها چیزی که نیاز دارید همین کارهای به ظاهر ساده است.2
کمبود جسارت
اگر از ریسکپذیری و کاوش در مسیرهای نو میترسید، بیتردید انحراف از مسیر رایج برایتان دشوار خواهد بود. برای خلاقبودن باید جسور باشید و فرصتهای پیش رویتان را امتحان کنید. ترس بزرگترین دشمن خلاقیت است.
نگرانی از عدماطمینان
ابهام آدمهای بسیاری را نگران میکند. این آدمها میخواهند همهچیز درست و منطقی باشد. اما برای خلاقیت باید شجاعت پذیرش عدماطمینان را داشته باشیم. از عدماطمینان نترسید. خلاقیت عادت است و بهترین خلاقیتها نتیجهٔ عادتهای سودمندی هستند که بهرهبردن از خیالپردازی و نوآوری را برای ما ممکن میکنند. برایآنکه بهراستی خلاق باشید، نباید از اشتباهکردن بترسید.
کمبود اعتمادبهنفس
خلاقیت همیشه با میزان مشخصی عدماطمینان همراه است. درنتیجه، اگر کمی هم به خودمان تردید کنیم، طبیعی است. اما کمبود بیشازاندازۀ اعتماد به نفس، در طولانیمدت، بر تواناییها و قابلیتهایمان تأثیر منفی دارد. بهترین راه برای خلاقبودن این است که نخست اعتمادبهنفسمان را تقویت کنیم.
وسواس تحلیل
وسواس تحلیل یا فلج تحلیلی باعث میشود بهدلیل انبوه دادهها و اطلاعات، نتوانیم هیچ تصمیمی بگیریم. آدمهای خلاق میدانند که درگیرشدن و تمرکز بیشازاندازه بر موضوعی خاص، دشمن خلاقیت است.3پی نوشت:
1.www.miimiik.com
2.www.charechi.com
3.www.mag.gaj.ir