مقدمه:
یکی از مهمترین وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، حادثه هجوم به منزل حضرت فاطمه زهرا (س) است. روایات متعددی در منابع شیعه و اهل سنت به این واقعه پرداختهاند که در آن، تهدید به آتش زدن منزل حضرت فاطمه و حتی اقدام عملی برای این کار گزارش شده است.
این حادثه که به شدت مورد اختلاف شیعه و سنی است، در تاریخ اسلام جایگاه ویژهای دارد و تاکنون نیز موضوع بحث و بررسی بسیاری از محققان بوده است. در این نوشتار، به بررسی روایات و شواهد موجود در خصوص این واقعه پرداخته شده است.
تهدید به سوزاندن خانه حضرت فاطمه (علیها السلام)، در چند نوبت واقع شده است؟
«تهدید به احراق بیت فاطمه (علیها السلام)»، در دو نوبت، واقع شده است:* نوبت اول مربوط به «هجوم منجر به شکست تحضن» می باشد که در این مرحله (هجوم اول)، علیرغم فراهم شد همه امکانات لازم، سرانجام حادثه آتش افروزی به وقوع نپیوست.
* نوبت دوم مربوط به «هجوم اصلی» می باشد که به تصریح منابع امامیه، در این نوبت، حادثه آتش افروزی تحقق یافته و درب خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آتش گرفته است.(1)
بنابراین، دیدگاه شیعیان مبنی بر شعله ور شدن آتش بر درب خانه حضرت فاطمه (علیها السلام)، تنها به حادثه «هجوم اصلی» اختصاص دارد که متأسفانه، در منابع اهل سنت، به شدت دستخوش حذف و تحریف، واقع گردیده است.(2)
در این جا، به یکی از نقل های اهل سنت - که در این زمینه، از صراحت بیشتری برخوردار می باشد -، اشاره می کنیم:
بلاذری (متوفای ۲۷۹ هـ) در کتاب «أنساب الأشراف» نقل می کند: (اَلَّذِینَ تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَةِ أَبِی بَکْرٍ قَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ: فَأَمَّا عَلِیٌّ وَ اَلْعَبَّاسُ فَقَعَدَا فِی بَیْتِ فَاطِمَةَ حَتَّى بَعَثَ إِلَیْهِمَا أَبُو بَکْرٍ عُمَرَ بْنَ اَلْخَطَّابِ لِیُخْرِجَهُمَا مِنْ بَیْتِ فَاطِمَةَ، وَ قَالَ: إِنْ أَبَیَا فَقَاتِلْهُمَا، فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ یُضْرِمَ عَلَیْهِمَا اَلنَّارَ فَلَقِیَتْهُ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ فَقَالَتْ: یَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دِیَارَنَا؟ قَالَ: نَعَمْ)(3).
ابوبکر سراغ حضرت علی علیه السلام فرستاد تا بیعت بگیرد و او بیعت نکرد. عمر با آتش آمد و فاطمه (علیها السلام) او را بر آستانه درب دید.
فاطمه (علیها السلام) فرمود: پسر خطاب! آیا تو درب خانه ام را به آتش و می کشی؟ عمر گفت: آری.
آیا عمر بن الخطاب ، به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کرده است ؟
پاسخ
این که عمر بن الخطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کرده است ، از قطعیات تاریخ است . روایاتى که در رابطه با هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره در کتب اهل سنت آمده به چند دسته مى شود تقسیم کرد .
1. تهدید به سوزاندن خانه
ذکرالطبرى: باسناده عن زیاد بن کلیب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفیه طلحة والزبیر ورجال من المهاجرین فقال: واللّه لأحرقنّ علیکم أو لتخرجنّ إلى البیعة»، فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من بده فوثبوا علیه فأخذوه.(4) وابن أبی الحدید: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر الیهم فقال: «والذى نفسى بیده لتخرجنّ إلى البیعة أو لأحرقنّ البیت علیکم (5)
2. آوردن وسائل آتش سوزى و بى توجهى خلیفه دوم بر اعتراض مردم :
وابن قتیبة: قال: ... وقال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمة!! فقال: وإن.(6)
3 . آوردن وسائل آتش سوزی ودرگیرى لفظى میان حضرت صدیقه و خلیفه دوم
البلاذرى: باسناده عن سلیمان التیمى وعن ابن عون: إنّ أبابکر أرسل إلى على(علیه السلام)یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر ومعه فتیلة فتلقّته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: یابن الخطاب! أتراک محرقاً علیّ بابى؟ قال نعم: وذلک أقوى فیما جاء به أبوک.(7)
أبو الفداء: قال: ... فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار، فلقیته فاطمة رضى اللّه عنها وقالت: إلى أین یابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.(8)وابن عبد ربّه: الذین تخلّفوا عن بیعة أبی بکر: علىّ والعباس، والزبیر، وسعد بن عبادة، فأمّا على والعباس والزبیر فقعدوا فى بیت فاطمة حتّى بعث الیهم أبو بکر عمر بن الخطاب لیخرجوا من بیت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم. فأقبل عمر بقبس من نار على أن یضرم علیهم الدار فلقیته فاطمة فقالت: یابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.(9)
4 . حمله خلیفه دوم به حضرت صدیقه طاهره
الشهرستانى: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة علیها السلام یوم البیعة حتّى ألقت الجنین من بطنها وکان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، وماکان فى الدار غیر علىّ وفاطمة والحسن والحسین وزینب(علیهم السلام).(10)
قال المسعودى: فهجموا علیه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه کرهاً، وضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.(11)
قال ابن حجر العسقلانى: إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.(12)
قال الصفدى: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.(13)
روایات فراوانی از طریق اهل سنت و شیعه نقل شده است که غضب فاطمه ، غضب پیامبر و غضب پیامبر غضب خداوند است :
عن على رضى اللّه عنه قال:قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله وسلم لفاطمة: «إنّ اللّه یغضب لغضبک، ویرضى لرضاک . هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه .(14)
عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبنی .(15)
عن المسور بن مخرمة قال قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا .(16)
کتاب فضائل الصحابة رضى الله تعالى عنهم، ب 15 _ باب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِیِّ عَلَیْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ .و از قطعیات تاریخ است که حضرت زهرا سلام الله علیها تا آخر عمر از دست خلیفه و دار و دسته اش غضبناک بود و هرگز از آن ها راضی نشد .
محمد بن اسماعیل بخاری می نویسد :فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم فهجرت ابا بکر فلم تزل مهاجرته حتى توفیت.(17)
بنا بر نقل ابن قتیبه دینوری ، وقتی ابوبکر و عمر به ملاقات حضرت زهرا آمدند ، حضرت زهرا به آن ها گفت که آن دو را تا آخر عمر پس از هر نمازش نفرین خواهد کرد
.
واللّه لأدعونّ اللّه علیک فی کلّ صلاة أصلّیها .(18)
اما از دیدگاه روایات شیعه ، این که قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها ، عمر بن الخطاب است ، قطعی است . ما فقط به نقل یک روایت اکتفا می کنیم :
وکان سبب وفاتها : أن قنفذا مولى عمر لکزها بنعل السیف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلک مرضا شدیدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها یدخل علیها .
سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها این بوده است که قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشیرش زد . و این سبب شد که محسن سقط شود و حضرت زهرا شدیدا مریض شوند . در مدتی که مریض بودند ، به هیچ یک از آنانی را که او را اذیت کرده بودند ، اجاز? ملاقات نداد .(19)
سوزاندن درب خانه در منابع شیعه
و در منابع کهن شیعه به این مسئله به روشنى اشاره شده که به گفته چند نفر از آن ها بسنده مى کنیم :
1-على بن حسین المسعودى مى نویسد : . . . فهجموا علیه داره و احرقوا بابه و استخرجوه منه کرها ؛ پس آنان به خانه على حمله برده و درب خانه اش را به آتش کشیده و به زور وى را از خانه بیرون کشیدند . (20)
2-سلیم بن قیس از امیرمؤ منان ضمن بیاناتى چنین گوید : فاءحرق الباب ثم دفعه عمر؛ پس عمر در را سوزاند و با لگد آن را باز کرد . (21)
3-و دیلمى در ارشاد القلوب ، در بخشى از گفتگویى که على ابن ابى طالب با عمر چنین آورده است که : گویا مى بینم دستور داده مى شود . . . آن آتشى را که بر در خانه ام روشن کرده اید تا من و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین و دو دخترم زینب و ام کلثوم را بسوزانید ، بیاورند و شما دو نفر را بوسیله همان آتش مى سوزاند . . . (22)
و امام صادق علیه السلام ضمن بیاناتى به مفضل بن عمر مى فرماید : و هیچ روزى همانند محنت و مصیبت ما در کربلا نمى باشد ، اگر چه روز سقیفه و آتش روشن کردن بر درب خانه امیرمؤ منان علیه السلام و امام حسن و امام حسین و فاطمه علیهاالسلام و زینب و ام کلثوم و فضه و کشتن محسن بوسیله لگد مهم تر و سخت تر است . (23)
و در نقل دیگرى حضرت به مفضل بن عمر فرمود : هم چنین زدن سلمان فارسى و آتش روشن کردن بر درب خانه امیرمؤ منان علیه السلام و امام حسن و امام حسین ، تا آنها را بوسیله آتش بسوزانند و زدن به بازوى فاطمه و تازیانه
و لگد زدن به شکم او و اسقاط محسنش . (24)
آسیب های حضرت زهرا علیهاالسلام
و از دیگر مسائل مهمى که در ماجراى شکستن حریم اهل بیت مطرح است ، این که بسیارى مى پرسند : آیا واقعا در ماجراى حمله به خانه فاطمه علیهاالسلام به دخت پیامبر صلى الله علیه و آله آسیب رسید ؟
پاسخ مى دهیم بدون شک حضرت زهرا علیهاالسلام در این ماجرا آسیب هاى فراوانى دید و در این راستا به چند جاى بدن مبارکش آسیب وارد شد :
الف ) فشار بین در و دیوار
اولین آسیبى که دختر پیامبر صلى الله علیه و آله در این ماجرا متحمل شد ، این بود که فاطمه علیهاالسلام گمان نمى کرد که آنان بدون اجازه به خانه اش وارد شوند ، بدین جهت با قرار گرفتن در پشت درب بسته با آنان به گفتگو پرداخت .
فیض کاشانى مى نویسد : فاختبت فاطمه علیهاالسلام وراء الباب فدفعها عمر حتى ضغطها بین الباب و الحائط ؛ پس فاطمه آمده و پشت درب خانه پنهان گشت ، عمر درب خانه را به شدت باز نموده و فاطمه علیهاالسلام را بین درب و دیوار فشار داد . (25)
و مسعودى نیز جمله و ضغطوا سیدة النساء بالباب ، (26) و هم چنین صدوق در ذیل حدیث یا على علیه السلام لک کنز فى الجنة آورده است که از برخى از مشایخ و بزرگان که مى گفتند : این گنج همان محسن فرزند اوست و این همان سقطى است که به هنگام فشار بین در و دیوار بر فاطمه ، بوقوع پیوست . (27)
ب ) شکسته شدن پهلوى فاطمه علیهاالسلام
علامه طبرسى ضمن اشاره به اصل جریان به مسئله شکسته شدن پهلوى فاطمه علیهاالسلام اشاره مى کند و مى نویسد : و حالت فاطمه علیهاالسلام بین زوجها و بینهم عند باب البیت . . . فاءرسل اءبوبکر الى قنفذ اضربها ، فاءلجاءها الى عضادة بیتها فدفعها فکسر ضلعا من جنبها ؛ (وقتى که خواستند على را بیرون ببرند) فاطمه علیهاالسلام کنار درب خانه مانع از بردن شوهر خود شد . . . ابوبکر کسى را نزد قنفذ فرستاده که فاطمه علیهاالسلام را بزن تا دست از على بردارد این جا بود که قنفذ فاطمه
علیهاالسلام را به دستگیره و تیزى درب خانه فشار داده و دنده اى از پهلویش را شکست . (28)
سیلى خوردن فاطمه علیهاالسلام
مسئله سومى که در منابع شیعه به آن اشاره شده جریان اسائه ادب به فاطمه علیهاالسلام و سیلى زدن به آن حضرت مى باشد ، که پیامبر صلى الله علیه و آله در یک پیشگویى از این مسئله پرده برداشته و به على علیه السلام فرمود : گریه ام براى آن سیلى است که به صورت فاطمه علیهاالسلام زده خواهد شد . . . (29)
آسیب دیدن بازوى فاطمه علیهاالسلام
این واقعیت را نمى توان نادیده گرفت و یا پنهان کرد که بازوى شریف فاطمه علیهاالسلام مجروح گردیده به گونه اى که تا واپسین لحظات زندگى وى را مى آزارد ، حال چه کسى این کار را انجام داد ، به روایات نگاهى مى افکنیم :
امام صادق علیه السلام ضمن بیان شرح ماجراى آتش زدن درب خانه فاطمه علیهاالسلام به مفضل مى فرماید : . . . و زدن به بازوى صدیقه کبرى بوسیله تازیانه . (30)
سلیم بن قیس در شرح این ماجرا مى نویسد : وقتى که فریاد فاطمه علیهاالسلام بلند شد که مى گفت : یا ابتاه ، یا رسول الله صلى الله علیه و آله . عمر بن خطاب با نیامى که شمشیر در آن بود به پهلوى فاطمه زد .
فریاد فاطمه که بلند شد ، بار دیگر به بازوى فاطمه علیهاالسلام زد . (31) و در نقل مرحوم طبرسى گذشت ، هنگامى که مى خواستند على علیه السلام را به زور از خانه بیرون ببرند ، فاطمه علیهاالسلام مانع شده و نمى گذاشت او را ببرند ، قنفذ براى جدا کردن فاطمه از على علیه السلام دست به تازیانه برده و به شدت به بازوى فاطمه
زهرا علیهاالسلام زد به گونه اى که اثر آن تازیانه ( تا آخرین لحظه ) بر بازویش وجود داشت . (32)
سقط جنین
بیشتر مورخان شیعه و برخى از سنى ها بر این عقیده هستند که فاطمه زهرا علیهاالسلام پنج فرزند داشت : که پنجمین آن ها پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله بزرگوار اسلام در قضایاى حمله به خانه فاطمه علیهاالسلام سقط گردید .
حال براى رسیدگى به این مسئله که آیا فاطمه علیهاالسلام سقط کرده یا نه و آیا این سقط بدون سبب بوده یا در اثر ضربت ، باید به کتابهاى شیعه و سنى نظرى افکند ، تا به عمق این فاجعه و چگونگى مسئله آگاه شویم .
علیرغم این که در بسیارى از کتابهاى اهل سنت اشاره به وجود چنین فرزندى نشده است ، ابن الصباغ مالکى (33) و سبط بن الجوزى(34) و محب الدین طبرى (35) اشاره به پسر سومى به نام محسن دارند ، اما مى گویند وى در دوران کودکى از دنیا رفته است ! ! و برخى دیگر ، رحلت این فرزند را در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه و آله مى دانند . (36)
در اینجا ابن الصباغ مالکى ضمن اشاره به چنین فرزندى از فاطمه سقط شده ، این مسئله را به شیعه نسبت داده و مى نویسد : در بین فرزندان على فرزندى به نام محسن است که برادر حسن و حسین مى باشد ، شیعیان آورده اند که وى سقط شده است . (37)
آرى اگر چه ابن الصباغ اشاره گذارایى در این جهت دارد ، اما دیگر به این نپرداخته که این سقط
به چه صورت بوده است . آیا به حال طبیعى بوده و یا در اثر ضربه اى که بر فاطمه وارد آمده سقط گردیده است .
ولى ابن شهراشوب از معارف ابن قتیبه نقل کرده که : ان محسنا فسد من زخم قنفذ العدوى . (38)
گر چه این مطلب فعلا در معارف قتیبى وجود ندارد اما از نقل ابن شهراشوب مى توان با جرئت گفت که نسخه معارف در زمان هاى بعد دچار حذف شده است .
بررسى جریان سقط در منابع شیعه:
و اما جریان سقط جنین ، تا آن جا که در منابع شیعه ملاحظه شده اگر نگوئیم که اتفاق در نقل دارند ، در بیشتر آن ها آمده است . چنان چه در کتاب سلم بن قیس و اثبات الوصیه و امالى صدوق و احتجاج طبرسى و الصراط المستقیم و ده ها کتاب دیگر به نقل آن پرداخته شده است .
با این تفاوت که برخى به طور کلى مطرح کرده و برخى دیگر به تشریح ماجرا پرداخته اند .
اینک به چند نمونه اشاره مى نماییم:
ابن شهراشوب به نقل ماجرا پرداخته و از امام صادق روایت کرده که به مفضل فرمود : و کشته شدن محسن به وسیله لگد عظیم تر و تلخ تر است . (39)
همچنین امام حسن مجتبى علیه السلام در گفتگویى که با معاویه داشته ، هنگامى که به مغیرة بن شعبه رسید به ذکر همین ماجراى تلخ پرداخته و مى فرماید : این تو بودى که فاطمه دختر رسول الله صلى الله علیه و آله را کتک زدى تا خون آلودش کردى و در اثر همان ضربت سقط کرد . بدان که تو این کار را
نکردى مگر براى اهانت به رسول خدا و مخالفت با امر او . . . (40)
علامه بیاضى ضمن نقل این ماجرا مى نویسد : و بین شیعه اشتهار یافته که فاطمه را بین درب و دیوار فشار دادند تا محسن خود را سقط کرد در حالى که همه کس مى دانست که پیامبر صلى الله علیه و آله درباره اش فرموده بود : فاطمة بضعة منى من آذاها فقد آذانى . (41)
آرى این حادثه تلخ در بین شیعه از آنچنان اشتهارى برخوردار است که جزو مسلمات شمرده شده است .
و آنچه بر اشتهار آن مى افزاید ، این که عبدالکریم شهرستانى در کتاب خود همین مسئله را به عنوان طعن بر نظام نقل کرده و چنین مى گوید : وى معتقد بوده که عمر در روز بیعت گرفتن (از على ) ضربتى بر شکم فاطمه زد که در اثر همان ضربت سقط جنین کرد و او در همان روز فریاد مى زد خانه فاطمه را با آن که در او هست بسوزانید و در خانه به جز على و فاطمه و حسن و حسین شخص دیگرى وجود نداشت . (42)
آرى شهرستانى مجبور است که براى لوث کردن این ماجراى مهم تاریخى چنین بگوید و نظام را متهم به شیعه بودن نماید ، والا او چه ارتباطى به شیعه دارد ، زیرا کسى است که فرقه نظامیه به وى نسبت داده مى شود . (43)
و خلاصه این که با استناد به منابع شیعه و سنى ، به دون شک حمله به خانه فاطمه صورت گرفته و آسیب رساندن به یادگار پیامبر صلى الله علیه و آله امرى قطعى بوده خواه اهل سنت به آن اشاره کرده و یا از ذکر آن خوددارى کرده باشند .
نتیجه:
حادثه هجوم بهمنزل حضرت فاطمه (س) یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین وقایع تاریخ اسلام است. روایات متعددی در خصوص جزئیات این واقعه وجود دارد که در برخی موارد با یکدیگر متفاوتاند.
شیعیان بر این باورند که این حادثه نشاندهنده بیاحترامی به اهل بیت پیامبر (ص) و نقض حقوق ایشان است. در مقابل، برخی از اهل سنت این روایات را مورد تردید قرار میدهند. به هر حال، این واقعه نشاندهنده عمق اختلافات و تنشهای سیاسی و اجتماعی در دوره پس از رحلت پیامبر (ص) است
پینوشتها:
1- «و آتش زبانه میکشید» (تألیف: على لباف، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر).
2- «حقایق پنهان»، صص ۲۶ - ۲۹
3- أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۵۶۸، رقم ۱۱۸۴
4.تاریخ الطبرى: 2/443.
5.شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45).
6.الامامة والسیاسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا کحالة: 4/114.
7.انساب الاشراف: 1/586.
8.تاریخ أبی الفداء: 1/164.
9.العقد الفرید:5/12، طبعة مکتبة الریاض الحدیثة.
10.الملل والنحل: 1/57. طبعة بیروت، دار المعرفة.
11.اثبات الوصیة:143.
12.لسان المیزان:1/268.
13.الوافى بالوفیات: 5/347.
14.المستدرک: 3/153، مجمع الزوائد: 9/203، الآحاد والمثانی للضحاک: 5/363، الذریة الطاهرة النبویة للدولابی: 119، المعجم الکبیر للطبرانی: 1/108، 22/401، نظم درر السمطین للزرندی الحنفی: 178، الکامل لعبداللّه بن عدی: 2/351، تاریخ مدینة دمشق : 3/156، أسد الغابة :5/522، ذیل تاریخ بغداد: 2/140، 2/141 میزان الاعتدال :2/492، الإصابة: 8/265،266، تهذیب التهذیب: 21/392، سبل الهدى والرشاد للصالحی الشامی: 11/ 44 .
15.صحیح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، کتاب فضائل الصحابة، ب 12 _ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.
16.صحیح مسلم 7/141 ح 6202)
17.صحیح البخارى: 4/42، ش 2862.
18.الإمامة والسیاسة، تحقیق الشیری ج 1، ص 31.
19.دلائل الإمامة ج 2 ، عنه بحار الأنوار : 8 / 230 - 232 ( ط الکمپانی ) ، 30 / 290 - 295 . 2 . مثالب النواصب : 371 - 374 ، 418 - 419 . 3 . الصراط المستقیم : 3 / 25 . 4 . مطارح النظر فی شرح الباب الحادی عشر : 109 .
164- اثبات الوصیة ، ص 124.
165- سلیم بن قیس ، ج 2، ص 25، بحارالاءنوار، ج 43، ص 197.
166- ارشادالقلوب ، ج 2، ص 78، الکوکب الدرى ، ص 191.
167- بهجة قلب المصطفى ، ص 532.
168- بحار، ج 53، ص 14.
169- نوادرالاءخبار، ص 183.
170- اثبات الوصیة ، ص 124.
171- معانى الاءخبار، ص 206.
172- احتجاج طبرسى ، ج 1، ص 108، سلیم بن قیس ، ص 40.
173- امالى طوسى ، ص 118 و مناقب آل ابى طالب ، ج 2، ص 209.
174- بحارالاءنوار، ج 53، ص 14.
175- همان ، ج 8، ص 58 و حق الیقین ، ص 164.
176- احتجاج ، ج 1، ص 108.
177- الفصول المهمة ، ص 124.
178- تذکرة الخواص ، ص 57 و 288.
179- ذخائرالعقبى ، ص 155.
180- نیل الاءوطار، ج 4، ص 151، فتح البارى ، ج 3، ص 124.
181- الفصول االمهمة ، ص 124.
182- مناقب آل ابى طالب ، ج 3، ص 133.
183- احتجاج ، ج 1، ص 108.
184- بحارالاءنوار، ج 44، ص 83.
185- الصراط المستقیم ، ج 3، ص 12.
186- الملل والنحل ، ص 59 و الوافى بالوفیات ، ج 6، ص 17.
187- همان .
منبع:
راهنمای یاوران فاطمیه (مجموعه پرسش و پاسخ های پژوهشی)، به اهتمام: علی لباف، چاپ سوم، مرکز فرهنگی انتشارات منیر، 1390ش، صص 92-91
این مقاله در تاریخ 1403/10/6 بروز رسانی شده است.