سوالی که آن ها مطرح می کنند این است که اگر محسن هنوز متولد نشده و در ماجرای هجوم به خانه سقط شده چگونه اسم پسر برایش گذاشته اند؟ از کجا می دانسته اند که جنین پسر است تا نام محسن را برای ایشان در نظر بگیرند؟
پرسشگر یا شبهه کننده گویا با این سوال قصد دارد واقعه هجوم را زیر سوال ببرد که دست به چنین استبعادی زده است؛ لذا تمام تلاش خود را برای حذف شهادت این طفل به کار گرفته است؛ اما خوشبختانه با وجود کثرت گزارش ها در مورد این طفل نمی شد و نتوانسته اند اصل وجود ایشان را انکار کنند، لذا یک قدم عقب برداشته و اصل وجود را تأیید کرده اما تولدش را در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانسته اند که از این طریق خط بطلان بر قضیه هجوم بکشند جالب تر اینکه برخی با هدف آنکه اصل ماجرا را منکر شوند ناباورانه نیز تا آنجا پیش رفته که این کودک را جزء صحابه به شمار آورده اند!(1)
برخی نیز ولادت پیش از رحلت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) را تصریح کرده(8) و اشاره کرده اند که حضرت علی(علیه السلام) همانند نامگذاری برای حسینین (علیهم السلام) به حرب و تغییر از طرف پیامبر(صلی الله علیه و آله) نام این کودک را نیز حرب گذاشت ولی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را به محسن تغییر داد.(9) (سمیته حربا و سماه رسول الله محسنا) اما در گزارش دیگر این تغییر نام در مورد حسنین (علیهماالسلام) آمده اما در مورد محسن نیست.(10)
اینان فکر نکرده اند که پدر و مادر محسن، همان پدر و مادر حسنین(علیهماالسلام) هستند و جدشان رسول خدا(صلی الله علیه وآله). بنابراین این کودک در هنگام تولد همان قرابتی را دارد که قبلا دو فرزند دیگر داشته اند. همان رفتاری که در تولد حسنین(علیهماالسلام) از گفتن اذان و اقامه، حلق، عقیقه و ... بود و در روایات شیعه و سنی به صورت گسترده نقل شده باید در مورد این کودک نیز از خود نشان دهد.
در برخی منابع آمده که پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) دو گوسفند قربانی کرد اگر محسن متولد شده بود چرا حتی یکی از این کارها برای ایشان انجام نشد؟ چه تفاوتی بین این کودک و دو کودک پیشین در هنگام تولد است. آیا پدرشان همان پدر و مادشان همان مادر نیست؟ در هنگام تولد هیچ کدام که در در زمان ولادت بدیهی است به سن رشد و جوانی و میان سالی نرسیده اند و هنوز فضائل شخصی را کسب نکرده اند چه احترامی شده، آیا فضائل دو کودک پیشین در هنگام کودکی بر کودک سومی برتری یابد؟ ما در منابع فرقین در مورد تولد امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) رفتاری از طرف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می بینیم که در مورد این کودک هیچ کدامش یافت نمی شود.
چیزهایی شبیه شبهه!
پس آنچه دستگاه تبلیغاتی مهاجمان به خانه در طول تاریخ جعل کرده اند به نوعی ناقص و قابل قبول نیست لذا امروزه به این سوال متوسل شده اند که اگر این طفل سقط شده یعنی هنوز متولد نشده است، حال با امکانات آن زمان چگونه متوجه شده اند کودکی که هنوز متولد نشده پسر است تا نام محسن را برای او برگزینند؟پاسخ اول، علم غیب امام:
علم غیب معصومین از آموزه های اصیل اسلامی است که ریشه در قرآن و سنت دارد. لذا از این طریق نه تنها کودک پا به ماه بلکه کودکانی که در اعصار آینده متولد می شوند قابل تشخیص است. نامه پدر شیخ صدوق به امام زمان(علیه السلام) و توقیع حضرت در پاسخ به وی نمونه زیبایی از این سنخ است. علی بن حسین بن موسی بن بابویه، پدر شیخ صدوق از حسین بن روح نوبختی سومین نایب خاص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقاضا می کند که از امام عصر(ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بخواهد تا دعا کند خدا به وی پسری عطا کند . حسین بن روح از جناب ناحیه مقدسه جواب آورد که از این زن اولادى براى تو نخواهد آمد(زنی که در آن موقع همسرش بود)، ولى از جاریه دیلمیه دو پسر فقیه نصیب تو خواهد شد و همین طور هم شد خداوند متعال سه فرزند پسر به ایشان عطا فرمود که اولى و سومى فقیه بودند محمد(شیخ صدوق) و حسین و دومى حسن از اهل عبادت و کنارهگیر از خلق بود.(11) در این گزارش، معصوم از دو فرزندی خبر می دهد که بناست در آینده متولد شوند و حتی فقیه هم خواهند شد، چگونه نمی تواند تشخیص دهد که فرزند خودش که جنین هم هست پسر است یا دختر؟البته این پاسخ اگر چه شیعیان و حتی برخی از اهل سنت که قائل به علم غیب پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند را قانع می کند اما شبهه کننده و کسانی که نسبت به علم انبیاء و معصومین تفریط می کنند با این پاسخ قانع نخواهند شد. بنابراین باید پاسخی دیگر برای آنان جستجو کرد.
پاسخ دوم روایات نام گذاری قبل از تولد
روایاتی زیادی از معصومین (علیهم السلام) مبنی بر نام گذاری کودک پیش از تولد او، وجود دارد. در پاره ای از این روایات آمده برای کودکی که هنوز متولد نشده دو نام یکی نام پسر و یکی نام دختر انتخاب کنید و هنگامیکه متولد شد آن نام را برایش بگذارید و در پاره ای دیگر نقل شده نامی را انتخاب کنید که قابل تعمیم بر پسر و دختر باشد. برای نمونه به دو روایت اشاره می شود:یک: در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) آمده است که: فرزندان خود را پیش از تولد نامگذارى کنید و اگر نمی دانید پسر است یا دختر نامهائى بر آنان بگذارید که بر مرد و زن هر دو اطلاق مىشود زیرا نوزادانی که سقط شدهاند در روز قیامت شما را ملاقات کنند و اگر نام گذارىشان نکرده باشید فرزند سقط شده به پدرش میگوید چرا مرا نامگذارى نکردى؟ همان رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) محسن را پیش از آنکه متولد شود نام گذاشت. (12)
دو: بنابر روایتی این شیوه نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) مرسوم بوده و در میلاد امام حسن (علیه السلام) نیز اتفاق افتاد و حضرت پیش از تولد نامش را حسن گذاشت. (13)
پاسخ سوم: پیشینه تشخیص جنسیت در طب کهن
تشخیص جنسیت جنین منحصر به سنوگرافی نیست و با علم طبیعی نیز در همان زمان امکان تشخیص پسر یا دختر بودن جنین از راه های گوناگون بود و نیز در طب سنتی راه هایی اگر چه احتمالی برای تشخیص جنیست جنین وجود دارد و اگر چنین اشکال شود که آن راه ها احتمال خطا وجود دارد باید بگوئیم در طب جدید و تکنولوژی نوین هم احتمال خطا وجود دارد.شهادت حضرت محسن در منابع تاریخی:
در برخی ازمنابع کهن اشاره به شهادت حضرت محسن (علیه السلام) در ماجرای هجوم شده است.(14) یکی از علمای اهل سنت به نام ابوبکر احمد بن محمد بن السری بن یحیی بن ابی دارم به دلیل اعتقاد به شهادت محسن از دایره وثاقت بیرون انداخته شد(15) ابن ابی الحدید از شخصی به نام ابوجعفر نقیب سخن می گوید و یاد آور می شود، همانطور که پیامبر(صلی الله علیه وآله) خون هبار بن اسود را به دلیلی که سبب سقط جنین زینب دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شد هدر اعلام کرد اگر زنده بود خون مسبب سقط جنین فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را هدر اعلام می کرد(16). نویسنده کتاب البدء و التاریخ هنگامیکه از محسن یاد کرده بیان می کند که او همان کسی است که شیعیان فکر می کنند در هنگام هجوم به خانه سقط شده است.(17)منابع شیعی نیز به صورت گسترده از سقط محسن (علیه السلام) سخن گرفته اند بیان آن باعث تطویل این مقاله می شود. لذا تنها به سخن شیخ مفید در این باره اشاره می شود. در کتاب ارشاد شیخ مفید آمده:
و فی الشیعة من یذکر أن فاطمة (سلام الله علیها) أسقطت بعد النبی(صلی الله علیه و آله) ولدا ذکرا کان سماه رسول الله (صلی الله علیه و آله) و هو حمل محسنا فعلى قول هذه الطائفة أولاد أمیر المؤمنین (علیه السلام) ثمانیة و عشرون و الله أعلم. (18)
در میان شیعیان مشهور است که همانا فاطمه(سلام الله علیها) بعد از وفات رسول خدا(صلی الله علیه و آله) جنینی را سقط کرده است که آن جنین پسر بوده و پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن را محسن نامیده بود و بنا به قول این طائفه فرزندان امیرالمومنین(علیه السلام) بیست و هشت عدد بوده است و خدا عالم است.
سخن پایانی:
با توجه به مطالب فوق حضرت علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) علاوه بر حسنین(علیهماالسلام) دارای پسری دیگری به نام حضرت محسن بودند که در هنگام هجوم به خانه حضرت در ماجراهای پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله )سقط شد. برخی برای تضعیف گزارش های هجوم به انکار این واقعه پرداخته و گفته اند این کودک در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) متولد شده و پیش از رحلت پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) وفات کرد. برخی نیز تا آنجا پیش رفته که این کودک را جزء صحابه به شمار آورده اند. این برای اثبات این مدعا به سوالی متوسل شده و گفته اند اگر این کودک متولد نشده، از کجا می دانستند که پسر است یا دختر که نام محسن را برای وی انتخاب کنند؟ و با این سال به نوعی تلاش کرده اند که شهادت کودک را زیر سوال برده و در ضمن آن منکر هجوم به خانه شوند.حال پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام مجهز به علم غیب بودند و علم غیب از آموزه های اصیل قرآنی و ریشه در آیات و سنت دارد ائمه ای که می دانستند فرزند ابن بابویه که سال ها بعد متولد می شود پسر است یا دختر، بدیهی است که در تشخیص جنین شش ماهه ناتوان نباشند.
برفرض علم غیب را قبول نکنند بنابر روایات نام گذاری پیش از تولد کودک به نام هایی که قابل تعمیم بر پسر و دختر است سفارش شده و اتفاقا در برخی از این روایات به نامگذاری برای محسن(علیه السلام) پیش از تولد اشاره شده است. اگر این روایات را نیز نادیده بگیریم تشخیص جنسیت جنین منحصر به سونوگرافی نیست و با طب قدیم نیز بعضا قابل تشخیص بود.
بنابراین این شبهه نه چندان قوی نمی تواند جریان شهادت حضرت محسن(علیه السلام) را خدشه دار کند زیرا علاوه بر کثرت گزارش های شیعی این ماجرا در منابع اهل سنت که سعی بر حذفش داشتند باز سرنخ هایی دارد.
پینوشت:
1. ابن اثیر، أسدالغابة،ج4،ص:299؛ابن حجرعسقلانی، الإصابة،ج6،ص:191
2. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص 213؛ ابن حزم ، ج 16، ص 37؛ ابن حجر، الاصابه، ج 2، ص 244؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج1 ص 252؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج 2، ص 67.
3. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج 7، ص 367.
4. طبری، تاریخ طبری، ج 4، ص 118؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 397؛
5. ابن قتیبه دینوی، المعارف، 211.
6. ابن قتیبه دینوری، المعارف،210؛ طبری، ذخائر العقبی، ص 55.
7. بلاذری، انساب الاشراف، ج 2، ص 411.
8. ، مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، بیتا، ج 3 ص 39: ابن حجر, احمد بن علی العسقلانی(م852ق), ج 1(مقدمه)، ص 265
9. حاکم نیشابوری، ، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 165
10. ابن أثیر، اسد الغابه، ج 4 ص 308
11. شیخ طوسی، الغیبه، ص 309
12. وَ قَدْ سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ ص مُحَسِّناً قَبْلَ أَنْ یُولَدَ مرحوم کلینی، کافی، ج6، ص18
13. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج101، ص111
14. شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص57-58
15. ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج 1، ص 139؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 15صص576-578؛ ابن حجرالعسقلانی، لسان المیزان، ج 1 ص 268
16. ابن ابی الحدید(م656ق), شرح نهج البلاغة، ج 14 صص 192 – 193؛
17. المقدسى مطهر بن طاهر (م 507)، البدء و التاریخ، ج5،ص:20
18. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ص : 354