آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب

این مقاله در صدد است ضمن نگاه اجمالی به آرای علمای شیعه و سنی اعم از قدماء و متأخران وجوه و ادله آنها را در تفسیر آیات حجاب و احادیث و روایات مربوط به آن مورد بررسی قرار دهد.
يکشنبه، 27 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب

مقدمه

بحث حجاب و پوشش زن به عنوان یکی از مسلمات شریعت اسلامی از دیرباز مورد توجه نویسندگان و دانشمندان و فقها بوده است که گاهی در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی و نفوذ فرهنگ بیگانه، به افراط یا تفریط کشیده شده و گاهی از آن نه به عنوان یک مسئله شرعی، که ابزاری در جهت گسترش فرهنگ غربی و یا ایجاد اختلاف میان ملل مسلمان و مذاهب اسلامی بهره برداری شده است.
 
شاید بتوان گفت امروزه تاریخ بحث های جدی درباره حجاب به زمان نفوذ استعمارگران در شرق اسلامی و رواج و رونق مظاهر غربی در این جوامع بر می گردد. آنگاه که اندیشمندان جوامع اسلامی به آگاه سازی ملت ها در خصوص آفات حضور بیگانه در کشورهای اسلامی پرداختند طیفی از روشنفکران غرب زده با علم کردن مظلومیت زن و تحت فشار بودن او و عدم برخورداری از آزادی، دم از حقوق زنان زدند و در پی آن به دنبال پیروی زن شرقی از کلیه مظاهر غربی از جمله نوع پوشش آمدند.
 
در هر صورت بحث نحوه پوشش و حجاب زن در دنیای اسلام هر از گاهی جریانی در میان روشنفکران و علمای مذاهب ایجاد کرده و سبب انتشار آثار بسیاری با گرایش های گوناگون در باب نوع پوشش، حدود پوشش و شکل حجاب شده است؛ به طوری که طی سه قرن گذشته عقب ماندگی فرهنگ برخی از کشورها، مخالفان تمدن اسلامی را وادار کرده تا به ارزش ها و مقدسات این امت اهانت کرده و آن را به نوعی زیر سؤال ببرند. مسئله آزادی زن هم از جمله مواردی است که به عنوان مدخل تهاجم فرهنگی بافت اجتماعی جوامع اسلامی را نشانه گرفت و باعث کمرنگ شدن هویت دینی در آن گردید. لذا جسم و بدن زن مسلمان قبل از عقل و اندیشه او مورد هدف این تهاجم قرار گرفت و حجاب یکی از مهمترین موانع بر سر نفوذ این فرهنگ به شمار می رفت. در نتیجه با بی ارزش جلوه دادن حجاب از طریق ایجاد شک و تردید در حکم شرعی، اهمیت و فلسفه آن، به بحث هایی در این خصوص دامن زده و باعث رونق بی حجابی در جوامع اسلامی شدند.
 
این مقاله در صدد است ضمن نگاه اجمالی به آرای علمای شیعه و سنی اعم از قدماء و متأخران وجوه و ادله آنها را در تفسیر آیات حجاب و احادیث و روایات مربوط به آن مورد بررسی قرار دهد.
 

ادله حجاب

با توجه به اهمیت واژگان به کار رفته در آیات حجاب که در ۵ آیه ۳۱ و 60 سوره نور و آیات ۵۳، 55 و 59 احزاب آمده است و اهمیت آنها در تفسیر و تاویل این آیات و اختلاف نظر مفسران علماء در نوع برداشت از این واژگان با یک بحث مختصر به تبیین معنای لغوی و اصطلاحی آنها اشاره می کنیم:
 
الف. واژه شناسی کلمات آیات حجاب
حجاب: از ریشه حجب به معنای پوشش، حجبه: ستره او را پوشاند و زن محجوبه: زنی که با پوششی خود را حفظ کند (1). و نیز به معنای ممانعت از دسترسی آمده است. به این دلیل به پوشش زن، حجاب گفته می شود چون جلوی دیدن و رؤیت او توسط دیگران را می گیرد و به دربان حاجب می گویند چون مانع ورود می شود (2).
 
سفور یا بی حجابی: وقتی باد ابر را از صفحه آسمان کنار بزند می گویند سفر، و زنی که نقاب خود را کنار بزند «سافر» گفته می شود. جالب است که معنای لغوی سفور را برداشتن نقاب می آورند هر چند معنای اصطلاحی آن امروز، گسترده تر شده و شامل تبرج و بی قید و بندی هم می شود.
 
امروز معنای حجاب نزد علمای اسلامی مدلول های گوناگونی به خود می گیرد. مثلا در دیدگاه سلفی و سکولار شکل آن را در «نقاب» که همان روبندی است که زنان به چهره می کشند طوری که فقط چشمانشان پیداست و نیز «خمار» که پوششی برای صورت زن محسوب می شود محدود می کنند (3). در صورتی که اصل کلمه خمار از خمر به معنای پوشیدن چیزی است و خمار وسیله ای است برای پوشاندن و آن عبارتست از پارچه یا مقنعه ای که زن سر خود را می پوشاند (4).
 
جلباب: وسیله پوشش، پیراهن، لباس گشادتر از خمار و تنگ تر از ردا که به وسیله آن سر و سینه و پشت زن پوشانده می شود یا آن را روی همه لباس ها می پوشند (5).
 
از دیگر کلماتی که در آیات حجاب آمده، کلمه ادناء است از ریشه دنو به معنای نزدیک کردن، انداختن لباس بر روی تن را می گویند (6).

آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب
 
ب. برداشت های مختلف از حدود
البته هریک از این تعابیر در بیان مفسران و فقها معنای اصطلاحی خاصی دارد که گاهی همین امر باعث خطا در برداشت و ضعف استدلال می گردد که در تحلیل آیات حجاب بدان خواهیم پرداخت. حجاب در لغت به معنای پرده، حاجب و پنهان کردن است و در اصطلاح پنهان کردن زن خود را از دید مرد بیگانه و نامحرم به کار رفته است. آنچه دین اسلام بر زنان لازم دانسته همان پوشش است که در متون دینی و در کلام فقیهان از آن به ستر، پوشش، ساتر و پوشاننده تعبیر شده است.
 
البته گاهی علما و مفسران از کلمه حجاب در زبان عربی معنای پوشش کامل (نقاب) به ویژه برای زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برداشت می کنند. در هر صورت در خصوص حکم پوشش زن که از آن با تعبیر حجاب یاد می شود و منظور از آن پوشیدن بدن زن از مرد نامحرم بالغ است این اختلاف نظر وجود دارد که آیا مکلف شدن زن به حجاب شامل همه اعضای بدنش می شود یا اینکه باز بودن صورت و دو دست تا مچ و پا جایز است.
 
گروهی معتقدند که حجاب واجب، پوشاندن همه اعضای بدن از جمله صورت و دو دست و پاها می باشد. و گروهی دیگر همه بدن به جز قرص صورت و دو دست تا مچ را حجاب شرعی می دانند. در این مجال ابتدا به بررسی دلایل پوشیدن نقاب، توسط برخی از علمای اهل سنت می پردازیم و سپس بررسی حکم پوشش زن از دیدگاه شیعه را می آوریم و پاسخ به برخی اشکالات.
 
بسیاری از علمای معاصر از جمله یوسف القرضاوی و ناصرالدین آلبانی و اغلب علمای ازهر و تونس و مغرب و پاکستان با این رأی که «وجه و کفین جزء صورت نیستند لذا پوشاندن آنها بر زن مسلمان واجب نیست»، موافق اند. ولی نمی شود ادعای اجماع علمای معاصر را بر این قضیه نمود چون برخی از علمای مصر و سعودی و پاکستان مانند بن باز و ابوالاعلی مودودی پوشاندن صورت زن را واجب می دانند.
 
همچنین از علمای معاصر دیگر محمدسعید رمضان بوطی (اهل سوریه) را داریم که در رساله خطاب به هر دختری که ایمان به خدا دارد «إلى کل فتاة تؤمن بالله» می گوید: ظاهرة علمای قدیم هیچ کدام پوشیدن نقاب برای زن را حرام ندانسته اند مگر در حالت احرام، از سوی دیگر افرادی مانند محمدسعید عشماوی در اصل فلسفه حجاب و دینی بودن آن شک می کند!

آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب
 
وجوب پوشش صورت و دو دست
قائلین به وجوب پوشش صورت و دو دست ابتدا به اتفاق نظر علما در خصوص وجوب پوشاندن صورت توسط زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره می کنند و ضمن استنباط حکم حجاب شرعی همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حکم کلی وجوب نقاب و پوشاندن صورت و دو دست همه زنان می رسند. اتنا آیه 59 سوره احزاب می فرماید: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ». آنها می گویند معنی آیه دلالت بر این دارد که حجاب زنان مؤمن مانند همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و این یک دستور واحد به شمار می رود و بر اساس «یدنین علیهن من جلابیبهن» پوشش زنان مؤمن هم همانند همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پوشش صورت است. و اینکه جلباب ردائی است که کل بدن سر تا پا و از جمله صورت را می پوشاند و این آیه بر وجوب پوشش اعضای بدن زن هنگام خروج از منزل و در مواجهه با مردان نامحرم دلالت دارد و قرینة آن «ذلک أدنى أن یعرفن فلایؤذین» می باشد و جلباب با کلمة «ادناء» کل بدن زن حتى صورتش را می پوشاند و دلیل آن حدیث عایشه در حادثه إفک است که وقتی صفوان بن معطل او را دید عایشه گفت صورتم را با جلباب پوشاندم. (7)
 
از سوی دیگر آیه «وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» را با اتفاق علماء مبنی بر وجوب حجاب داشتن و پوشاندن صورت، می دانند. و دلایل خود را در رد کسانی که پوشش صورت را خاص همسران پیامبر می دانند چنین بیان می کنند:
 
1- این آیه شامل همه زنان می شود.
 
۲- زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که مادر مؤمنان (امهات المؤمنین) بودند از نظر قلب و جایگاه معنوی پاکترین زنان دنیا بودند. آنها به غیر از پیامبر به دیگران حرام بودند، با وجود این دعوت به حجاب آنان به منظور تزکیه قلب و روح آنها بوده است پس زنان دیگر شایسته تر به این طهارت هستند.
 
٣- خداوند فلسفه و هدف حجاب را در این آیه تزکیه قلب معرفی کرده و این علتی است که تحصیل آن در هر زمان و هر مکان مورد توجه است. اگر بگوئیم این حجاب مخصوص زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است بدین معناست که دیگر زنان مؤمن به این طهارت نیازی ندارند. خداوند بعد از این آیه می فرماید «لاجناج علیهن فی آبائهن و لاانبائهن ولا اخوانهن. ابن کثیر در تفسیر این آیه می گوید: وقتی خداوند زنان را دعوت به حجاب نمود محارم و غیر محارم را مشخص کرد. پس این یک حکم کلی برای همه زنان است!
 
گاهی برای تکمیل دلیل به حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره می کنند که «من جر ثوبه خیلاء لم ینظر الله إلیه یوم القیامه»، کسی که لباس خود را با تبختر بکشد روز قیامت خداوند به او نظر نخواهد کرد. ام سلمه می گوید: پس زنان با دنباله لباس خود چه باید کنند؟ فرمود یک وجب بکشند. گفت: در این صورت پاهایشان معلوم خواهد شد! فرمود: فقط مقداری بالا ببرند و بیش از آن نباشد!
 
از این حدیث برداشت می کنند که در زمان پیامبر، پای زن، عورت به شمار می رفت و باید از دید نامحرم پوشانده می شد، پس اگر پای زن، که هیچ زیبایی ندارد، عورت است و حکم پوشش آن آمده! پس پوشاندن صورت (گذاشتن نقاب) اولی است. از دیگر دلایلی که در این خصوص می آورند استناد به برخی احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در امر نگاه خواستگار به زن می باشد. مغیرہ بن شعبه نقل می کند که نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم و درباره زنی که قصد خواستگاری از او داشتم صحبت کردم فرمود: اذهب فانظر الیها: برو و او را ببین. البنات است از این حدیث برداشت می کنند که اولا زنان خود را از دیگران کاملا می پوشاندند و مردی که به خواستگاری زنی می رفت نمی توانست او را ببیند و اگر صورت زنان باز می بود نیازی به اجازه گرفتن از خانواده زن برای نگاه کردن به وی نبود! در اینجا به منظور تبیین دقیق موضوع و ذکر مصادیق از آراء علمای اهل سنت به نظریات تنی چند از این علما که از شهرت بیشتری برخوردارند اشاره می کنیم:
 
در تفسیر محمد بن جریر طبری ذیل آیه 59 احزاب با این بیان مواجه می شویم که صفت «ادناء» به معنای پوشاندن سر و صورت به طوری که فقط یک چشم او بیرون باشد تفسیر شده است (8)
 
مثلا ابوبکر رازی حنفی (ت ۳۷۰ هـ) می گوید: وقتی آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن...» نازل شد، از انصار خارج شدند گویی که کلاغ های سیاه روی سرشان بود. او می گوید این آیه بر این دلالت می کند که زن جوان باید صورت خود را از مردان اجنبی بپوشاند. عمادالدین بن محمد طبری معروف به الکیا الهراس در تفسیر آیه ۵۹ می گوید: جلباب همان رداء است که به وسیله آن زنان صورت و سرشان را می پوشانند. قاضی ابوبکر معروف به ابن عربی مالکی در تفسیر آیه می گوید: معنای یدنین علیهن پوشاندن سر با جلباب روی خمار است به طوری که صورت را کاملا بپوشاند و فقط چشم چپ معلوم شود. (9). در همین خصوص رأی ابوالأعلی مودودی ۱۳9۹ در تفسیر آیه یدنین علیهن من جلابیبهن به قرار زیر است:
 
گفته ها و نوشته ها حاکی از این است که از زمان عصر صدر اسلام/ صحابه تا قرن ۸ هجری همه علما این آیه را به یک مفهوم می گرفتند. و اگر به احادیث نبوی و آثار باقیمانده مراجعه کنید متوجه خواهید شد که زنان به طور کلی بعد از نزول این آیه به نقاب پوشیدن، روی آوردند. مواردی با استناد به سنن أبی داود و ترمذی و موطأ ابن مالک... می گوید پیامبر به زن محرم دستور داد که نقاب نزند و دستکش نپوشد. و این خود به طور صریح دلالت دارد بر اینکه زنان عصر پیامبر به پوشیدن نقاب و دستکش عادت داشتند ولی پیامبر آنها را در حالت احرام از این کار منع کرد و البته مقصود این نبوده که صورت زنان در موسم حج باز باشد بلکه منظور این بود که نقاب و روبند که جز لباس عادی زنان بوده جز لباس اسارة احرام به شمار نیاید. وی اضافه می کند هر کسی در کلمات این آیه تأمل کند و به تفاسیر همه دوره ها مراجعه کند و احوال زمان پیامبر را در نظر بگیرید شکی نخواهد داشت که شرع اسلام به زن دستور داده تا صورت خود را از بیگانگان بپوشاند (10).
 
ابوهشام عبدالله انصاری نیز در تفسیر آیه ادناء می گوید این آیه تتمه و تفسیر آیه حجاب است چراکه آیه حجاب در سیاق بیان احکام خانه آمده است «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ» و در این سیاق به حجاب امر شده است.
 
«وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» از این امر برداشت می شود که حجاب برای زنان در دو حالت استقرار در منزل و خروج از آن در نظر گرفته شده است، با این نکات زیر دارای اهمیت است:
 
۱- اینکه در آیه یتجلببن نیامده و یدنین آمده، نشان میدهد که ادناء همان تجلبب نیست بلکه زائد بر آن است.
 
۲- ادناء فقط برای پوشیدن لباس نیست و معمولا با لام و من و إلى متعدی می شود و آمدن با حرف على نشان دهنده معنی دیگری از کلمات و آن انداختن از بالاست.
 
3- ضمیر در یدنین شامل سه گروه می شود: ۱- زنان پیامبر، ۲دختران پیامبر، ۳- زنان مؤمن. و همه اتفاق نظر دارند که پوشاندن صورت و دو کف بر زنان پیامبر واجب بود و وقتی این فعل دلالت بر وجوب پوشش صورت و دو دست یک گروه می کند چه منافاتی دارد که شامل دو گروه بعدی هم بشود.
 
4- خداوند زنان مؤمن را در آیه حجاب به پوشش کامل دعوت کرد، و هیچ عضوی را از دیگری مستثنی نکرده است و اگر منظور، فقط پوشاندن سر باشد بدون صورت و کفین، کلام خدا در حق زنان امهات المؤمنین مصداق نداشت.
 
5- اسلوب روایات علی رغم اختلاف در بیان سبب نزول این آیه بر تشخیص زنان آزاد از کنیزان تأکید دارد. و وقتی به آداب و رسوم عرب در آن زمان مراجعه می کنیم و همین طور اشعار جاهلی می بینیم که زنان آزاد و از طبقه بالا صورت خود را می پوشانند و پوشش صورت گرچه عمومیت نداشت، ولی وجه تمایز بین زنان آزاد و کنیز بوده است.
 
6- روایات مبنی بر بیان اسباب نزول این آیه یا نسبت به وجه تمایز آزاد و کنیز ساکت شدند و یا با قطعیت و صراحت بیان کرده اند.
 
۷- اگر طبق سیاق اسباب نزول قبول کنیم که فقط پوشش سر برای تشخیص آزاد و کنیز کفایت می کند. شکی نیست که پوشش صورت با سر شایسته تر است برای وجه تمییز این دو.
 
۸- همه صحابه و تابعین و علمای اهل تأویل و تفسیر که به تفسیر ادناء الجلباب پرداختند اغلب آن را به پوشش صورت تفسیر نموده اند.
 
9- یدنین صیغه مضارع امری است و صیغه امر لزوم وجوب است (11).
 
ابوبکر جزائری در تفسیر آیه (یا ایها النبی قل لأزواجک) می گوید این آیه سوره احزاب از نظر تلاوت بعد از دو آیه قبل است یعنی خطاب خصوصی باطل شده و به صراحت همه زنان مؤمن را شامل می شود و این آیه از زنان می خواهد اگر برای هر کاری از منزل بیرون رفتند صورت خود را بپوشانند.
 
اما باید توجه داشت که این آیه به جامعه اسلامی آن زمان اشاره دارد که زنان خلخال به پا می کردند و اغلب منافقان و مشرکان هم حضور داشتند و حکم پیامبر ساری نشده بود و امنیت کام جاری نبود؛ به طوری که منافقان هر از چند گاه متعرض کنیزکان در خیابان ها می شدند و برای جلوگیری فوری از این مفسده، پیامبر دستور داد زنان و دختران و دیگر زنان مؤمن هنگام خروج از منزل سر و صورت خود را بپوشانند تا معلوم نشود که آزاده اند و کنیز نیستند. و این آیه تأکیدی است بر فرض و وجوب حجاب. طرفداران بی حجابی قصد آیه را پوشاندن سر می گیرند و می گویند در صورتی که اگر جلباب را چیزی که بر سر گذاشته میشود معنا کنیم. اینکه پوشاندن صرف سر مانع مزاحمت منافقان نمیشد بلکه پوشاندن صورت مانع این کار می شود (12).
 
عبدالعزیز بن باز در این خصوص می گوید جلابیب ج جلباب و جلجاب همان چیزی است که زن برای پوشش روی سرش می گذارد و خداوند تمام زنان مؤمن را به انداختن جلباب بر مو و صورت دعوت می کند تا مورد فتنه واقع نشوند (13).
 
فتوای البانی در وجوب جلباب نیز به این شرح است که مضمون دو آیه نور و احزاب دلالت بر این دارد که زنان وقتی از خانه هایشان بیرون می آیند باید خمار بزنند و جلباب را روی خمار بیاندازند و این پوشیده تر است و زن مسلمان را نباید مردم غریبه بدون نقاب و خمار ببینند (14).

آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب
 
ج. مراتب حجاب
حجاب شرعی دارای سه مرتبه است که از کتاب و سنت استخراج می شود:
 
۱- حجاب شخصی در خانه توسط خانه و پرده و مانند آن و طوری که مردان چیزی از بدن اعم از صورت و دو دست و سایر اعضاء و لباس و زینت و غیره آنها نبینند، و این دستور صریح خداوند در قرآن است«و إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ»(15) و «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى...» (16). این آیات با این وصف از حجاب به زنان پیشنهاد می کند در منزل بمانند و حتی برای نماز جماعت با رسول خدا هم از خانه خارج نشوند (17).
 
۲- خروج از منزل به صورت کاملا پوشیده و از دلایل آن: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» (18).
 
٣- خروج از منزل با پوشش کامل از سر تا پا به استثناء صورت و دو دست که البته در صورت نبود فتنه آن هم براساس نظر برخی از علماء!
 
و الا اغلب علمای مذاهب امروزه به وجوب پوشاندن صورت و دو دست زن تأکید دارند (19).
 
امروزه به دلیل افراط و تفریط و بروز مشکلات ناشی از این پدیده در جوامع اسلامی به ویژه کشورهای عربی رویکرد علمای معاصر را نسبت به پوشیدن نقاب کاملا عوض کرده است. لذا در کشورهایی چون مصر و تونس و مغرب عربی شاهد مقابله جدی با پوشیدن نقاب به عنوان وسیله ایجاد فتنه در جامعه هستیم. لذا علمایی چون صالح بن فوزان الفوزان، محمد بن صالح العثیمین و دیگران به طور جدی آن را تحریم کرده اند.
 
ظاهرا سوء استفاده از نقاب در برخی جوامع و برخورد تند و متعصبانه برخی گروه ها با این قضیه باعث شده است که نه تنها نقاب به عنوان یک پوشش شرعی اسلامی در میان زنان عرب جا نیفتد، بلکه گاهی باعث دلزدگی و کنار گذاشتن کلی حجاب در میان برخی از آنها شده است؛ لذا حتی این علما به صراحت حکم عدم جواز نقاب را صادر کرده و اظهار نموده اند که همه گفته های صحابه دلالت بر پوشیدن بدن به جز صورت و دو دست دارد و هیچ صحابی دعوت به پوشش صورت نکرد و ما تابع سلف صالح هستیم و نه رأی شخصی افراد!
 
در خصوص حکم عدم وجوب پوشیدن صورت و دو دست، علمای شیعه به دلایل قرآنی و دلایل روانی هر دو استناد می کند. از میان آیات حجاب آیه ۳۱ سوره نور بیش از بقیه مورد توجه مفسران و فقها قرار گرفته و معمولا در بیان وجوب حجاب و تبیین حدود آن به حدیث امام صادق (علیه السلام) در شأن نزول این آیه اشاره می کنند که جوانی از انصار با زنی روبه رو شد در حالی که خمار را پشت گوش انداخته بود. نگاه جوان به زن افتاد وقتی زن عبور کرد جوان وارد کوچه ای شد و همچنان به او نگاه می کرد تا اینکه چوب یا استخوان یا شیشه ای از دیوار به صورتش برخورد کرد و آن را زخمی نمود به طوری که خون از لباس و سر و صورتش جاری شد وقتی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و علت را پرسید جبرئیل آمد این آیه نازل گردید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ» (20).

آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب
 

بررسی آیه ۳۱ سوره نور

الف. نکات اصلی
آنچه بیش از همه در خصوص آیه ۳۱ سوره نور جلب توجه می کند تکرار لفظ زینت سه بار در آیه ۳۱ سوره نور است. که بار اول به طور مطلق مورد نظر است که استثناء هم از خود زینت بیان شده است إلا ما ظهر منها؛ بار دوم مطلق زینت مورد نظر است ولی با استثناء ناظری که زینت بر او معلوم است اقتران پیدا کرده است. إلا لبعولتهن...؛ بار سوم در خصوص میزانی که باید پوشانده شود ما یخفین من زینتهن که در مقابل ما ظهر منها آمده است. که به نظر برخی علماء زینت پنهان یعنی صدای زینت مورد نظر بوده است.(21)
 
نکته دوم این است که آیا اطلاق لفظ زینت به محاسن و زیبایی زن صحت دارد یا نه؟ اگر لفظ زینت به مطلق زیبائی زن اطلاق نمی شود و مخصوص وسایل آذین و زینت زن مانند طلا، سرمه، حنا، رنگ و لعاب می شود. پس منظور از زینت در آیه ذکر حال و ارادۀ محل به بیان مجازی است که در این صورت منظور صورت و دو دست و پا و سینه و گردن و گوش و مانند آن می شود.
 
شکی نیست که جواز بیرون بودن سرمه و حنا و انگشتر باز بودن صورت و دو دست را می طلبد. پس آیه بر جواز باز بودن این اعضا و تحریم غیر آن بر اساس دلالت التزامی دلالت دارد.(22)
 
نکته بعدی اینکه اگر لفظ زینت به اصل این زیبائی ها (محاسن) اطلاق شود. و منظور طلا و رنگ و حنا چیزهایی است که زن به عنوان زینت استفاده می کند، پس إلا ما ظهر منها مستثنایی است که شامل محاسن و زینت ظاهری می شود. لذا دلالت آیه در استعمال لفظ زینه براساس دلالت مطابقت، جایز بودن، عدم پوشش صورت و دو دست است.
 
ب. اقسام زینت
زینت به دو بخش آشکار و پنهان تقسیم می شود:
زینت ظاهر که برخی مفسران آن را زینت عادی که باید ظاهر شود تعبیر می کنند. که این مورد جایز است و إلا ما ظهر منها دلالت بر آن دارد (23).
 
پنهان یا باطن که مجمع البیان از آن با تعبیر باز بودن / آشکار بودن آن در نماز جایز نیست برخورد می کند و نشان دادن آن به غیر محارم هم جایز نیست (24).
 
به نظر می رسد منظور از زینت در این آیه ۳۱ نور بخشی است که ظاهر نمی شود. در بخش اول إلا ما ظهر منها: نشان می دهد که بخشی از زینت معمولا ظاهر نمی شود و گرنه استثنا قائل نمی شود، در بخش دوم الایبدین إلا لبعولتهن... مطلق زینت پنهان و مخفی مورد نظر است و در بخش سوم لیعلم ما یخفین من زینتهن. بطور صریح بر وجود زینت مخفی و پنهان اشاره دارد (25).
 
در روایتی از امام باقر(علیه السلام) آمده است: زینت ظاهر (آشکار) همان لباس و سرمه و انگشتر و حنای کف دست و النگو است. ایشان زینت را به سه قسم تقسیم می کنند: زینت برای مردم، زینت مخصوص محرم، و زینت ویژه همسر .(26)
 
با بررسی اجمالی این آیه از نظر احکام موجود و دلالت فقهی می توان گفت این آیه شامل حکم پوشش زن و میزان بیرون بودن اعضای بدن او می شود که هر دو بعد زندگی عمومی و حضور در جامعه و زندگی خانوادگی و ارتباط با محارم و همسر را شامل می شود. یعنی توجه به ارتباط زن با جامعه بیرونی به عنوان یک انسان نموده و به او اجازه ابراز نشانه های جنسیت (زنانه) در برابر مردان بیگانه را نداده است. به طوری که آیه تأکید بر عدم کوبیدن پا به زمین به منظور نشان دادن خلخال می نماید. که از هدف آن پرهیز از برانگیختن توجه مردان به ویژگی زنانه است. چرا که این از قبیل تبرج و استفاده از لباس تنگ و عطر و مانند آن است.
 
به نظر می رسد که با عنایت به اسباب نزول آیه ارتباط بین حکم شرعی حجاب و ویژگی زنانه زن که حجاب را بر آن قرار داده روشن می شود. به طوری که در بحث حضور اجتماعی زن تأکید به بروز کمترین حد ویژگی های زنانه کند ضمن اینکه این امر منافاتی با حضور او در جامعه ندارد.
 
ج. اقوال متعدد در باب مقصود از زینت (إلا ما ظهر منها)
1- برخی معتقدند زینت همان لباس آشکار و ظاهری است که افرادی مانند طبری بر اساس روایت ابن عباس و دیگران ذکر می کنند البته در روایت دیگر منظور از آن رداء است. برخی با استناد به آیه «خذوا زینتکم عند کل مسجد» منظور از زینت را لباس (ثیاب) معنی می کنند و در این خصوص روایت ابواسحاق را نقل می کنند.
 
۲- منظور از زینت نزد گروه دیگر زینت ظاهر و آشکار شده مانند سرمه و انگشتر و النگو و صورت است. و این روایت به نقل از ابن عباس و سعید بن جبیر و عایشه و عطاء و مجاهد و الضحاک آورده شد.
 
٣- دیگران منظور از آن را صورت و لباس دانسته اند (27) و شیخ طوسی در تبیان می گوید: زینت نهی شده از اظهار آن دو زینت است: ۱- زینت ظاهری که همان ثیاب است بر اساس گفته ابن مسعود و دیگران؛ و ۲- در روایت دیگری از ابن عباس: چیزی که سرمه و انگشتر و گونه و حنا در کف دست را مباح کند. قتاده می گوید کفش و النگو و انگشتر و دیگری دو دست و صورت، و دیگری صورت و لباس را قید می کند (28).
 
جلال الدین سیوطی در «الدر المشور» می گوید: منظور از إلا ما ظهر منها بر اساس روایت صورت و گودی گردن است (29).
 
به طور کلی روش آراء فقها با عنایت به گفته مفسران در دو گفته زیر خلاصه می شود:
 
١- زینت استثنانشده از وجوب پوشش لباس است و زن نباید بدن خود را در برابر دید مردان نامحرم قرار دهد.
۲- زینت مستثنا نشده صورت و دو دست تا مچ و دو پا است که در مورد دست اختلاف نظر کوچکی مبنی بر اینکه تا مچ یا بالاتر از آن که محل النگوست و یا تا بازو باشد، وجود دارد.
 
ابن تیمیه در این زمینه می گوید زنان مؤمن جلباب های خود از روی سرشان انداختند تا همه جای آنها به جز چشمان پوشانده شود و تحریم پوشش نقاب و دستکش برای زن محرم نشان دهنده رواج آنها میان زنان بوده و این اقتضا می کند تا صورت و دستان خود را بپوشانند. و این نظر احمد بن حنبل هم است و دانشمند معاصر سوری ناصرالدین البانی در کتاب «حجاب المرأة المسلمة» به این امر اشاره می کند:
 
در آیه تصریح به وجوب پوشاندن کل زینت دارد و عدم اظهار آن در برابر نامحرمان و إلا ما ظهر منها مگر موردی که بدون قصد ظاهر شود و به خاطر آن سرزنش نمی شود. در پاسخ به کسانی که زینت را ثیاب / لباس معنا کرده اند، باید گفت. ثوب / لباس چه در لغت و یا عرف زینت نامیده نمی شود. و آن را مختص به لباس پر زرق و برق که زینت محسوب شود دانستن نیز خطاست. مستثنی امری شایع و عام بین مردم قابل تخصیص نیست. (اشکال اول)
 
اشکال دوم: احتمال اینکه و لیضربن بخمرهن على جیوبهن - پوشیدن سینه و گردن باشد با متن آیه منافات دارد. مادامی که پوشیدن کل بدن واجب است تخصیص صدر (سینه) به ذکر وجوب چیست؟
 
اشکال سوم: این احتمال باعث می شود نسبت لغوی به کلام شارع مقدس دهیم و این تحصیل حاصل است و زن جایز است لباس ظاهر خود را ظاهر و آشکار کند. و چنین مسئله ای در کلام شارع محال است.
 
لذا استدلال ابن تیمیه صحیح نیست، زیرا اینکه آورده است زنان مؤمن جلباب خود را می انداختند تا همه جای بدن به جز چشمان پوشیده شود دلالتی ندارد. چون آیه مبتنی بر وجوب باز گذاشتن صورت زن نیست، بلکه جایز بودن عدم پوشش آن است و استدلال به معروف بودن (آشنا بودن) دستکش و نقاب در میان زنان دلیل وجوب استفاده آنها نمی شود. استدلال به اینکه کل بدن مورد نظر بوده بی دلیل است؛ چون صورت و دو دست شامل عورت نمی شوند.
 
اما در مورد استدلال به جایز بودن نگاه مرد به صورت و دست زنی که از او خواستگاری کرده به دلایل زیر صحیح نیست:
 
1- تناسبی بین عدم جواز نگاه مرد به زن نامحرم و میان عدم جواز باز بودن دست و صورت او وجود ندارد؛ چراکه امکان دارد نگاه کردن حرام باشد و باز بودن صورت جایز و امکان دارد نگاه جایز باشد باز بودن صورت حرام باشد.
 
۲- روایاتی که به جایز بودن نگاه به زن به قصد ازدواج اشاره می کند محدوده ای بیش از صورت و دو دست را در نظر دارد. گاهی حتی یکبار نگاه کردن به مو و زیبایی های او جایز است. و این امر اقتضای منع جایز بودن نگاه به صورت و دو دست او را نمی کند.
 
این مصادیق آن در روایات زیر آمده است:
۱- روایت محمدبن مسلم از امام باقر (علیه السلام): آیا میشود نگاه ان کرد؟ (30)
۲- روایت حسن بن سری از امام صادق (علیه السلام): آیا می شود به زن نگاه کرد؟ (الکافی)
 
و روایت دیگر که همه جواز نگاه مرد به زن به قصد ازدواج را تأیید می کند.
 
قول دوم مبنی بر زینت صورت و دو دست و دو پا است. و این بر اساس گفته ابن عباس و برخی از صحابه و نیز مذهب اوزاعی و شافعی و احمد بن حنبل است. این مسئله از گفتار تمام کسانی که جواز و یا ترجیح عدم پوشش صورت و دو دست و دو پا را در نماز بیان می کنند کاملا مشهود است. و تصریح نشده که کل بدن زن عورت است؛ چراکه این امر اقتضا می کند این دو مورد از زینت مستثنا شوند. اگر عورت به شمار میرفت مورد استثنا قرار نمی گرفت چرا که عورت قابلیت استثنا را ندارد. این مورد را در کتاب «مقنعه) شیخ مفید ص ۲۵ و الینابیع الفقهیة شیخ مرتضی ج۳ و النهایه شیخ طوسی کتاب الصلاة ملاحظه می کنیم. به طوری که شیخ طوسی به کراهت نقاب در نماز اشاره دارد. و به استثناء وجه و کفین و قدمین. در «قواعد الأحکام» علامه حلی کتاب «الصلاة» کل بدن زن عورت است و پوشاندن آن در نماز واجب است به جز قرص صورت و دو دست و روی پا.(31)

آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب
 
 د. دلایل دیگر از قرآن مبنی بر حکم شرعی پوشش صورت زن
 ١. دلایل قرآنی
آیه ۵۲ سوره احزاب
«لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَ کَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَقِیبًا»
دلالت آیه عدم مشروعیت ازدواج نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با زن جدید دیگری غیر از زنان فعلی است، حتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  تمایل پیدا کند و این خود دلیل جواز باز بودن صورت زن بدون ضرورت است. بنابراین نگاه به صورت زن نامحرم اشکالی نداشته است. سیاق آیه « مِنْ بَعْدُ وَ لَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» اراده ازدواج ناشی از پسندیدن و تمایل است و این در اثر طبیعت پوشش زن در جامعه است.
 
 آیه ۲۳۵ بقره
«وَ لَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَکْنَنْتُمْ فِی أَنْفُسِکُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ وَ لَکِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَ لَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکَاحِ حَتَّى یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ.» در تفسیر آیه و کلام فقها در خصوص خواستگاری از زن در حالت عده معلوم می شود که صورت اور پوشیده نبود و مرد به راحتی می توانست او را انتخاب نماید.
 
2. دلیل روائی
برای اثبات حکم شرعی حجاب و حد پوشش زن غیر از دلیل قرآنی که بیان شد دلیل روائی نیز وجود دارد که بر دو گروه قابل تقسیم است:
 
روایات ذکر شده در تفسیر آیه حجاب
روایت صحیحه فضیل: از ابی عبدالله سؤال کرد آیا بازوان زن جز زینتی است که در آیه «و لا یبدین زینتهن إلا لبعولتهن» آمده؟ فرمود: بله. و این روایت صحیح است و همه رجال آن از جمله ثقات هستند و از سیاق سؤال اینکه آیا حکم بیرون بودن بازو چیست معلوم می شود که حکم دو دست تا مچ روشن بوده و اشکالی نداشته است؛ لذا از روایت عدم پوشش صورت و دو دست با دلالت اشاره و اقتضا برداشت می شود (32).
 
روایت صحیحه مسعده بن زیاد: رجال آن همه ثقات هستند از امام جعفر (علیه السلام) سؤال شد چه بخشی از زینت زن جایز است دیده شود. فرمود: صورت و دو دست.
 
روایت زراره: عن أبی عبدالله درباره «إلا ما ظهر منها» فرمود: زینت ظاهری که همان سرمه و انگشتر است.
 
روایت أبی بصیر: از أبی عبدالله می پرسد درباره «و لا یبدین زینتهن إلا ما ظهر منها» فرمود: خاتم (انگشتر) و عطر و... (33).
 
روایت ابن أبی جارود: أبی جعفر (علیه السلام) درباره «و لا یبدین زینتهن إلا ما ظهر منها» می فرماید: ثیاب و سرخه و انگشتر و حنای دست و النگو.
 
روایات منقول از عبدالله بن عباس و سلیم بن حبیر و عطاء و عایشه و الضحاک و.... : که همه تصریح می کنند منظور از زینتی که بیرون بودن، (پوشیده نبودن) آن اشکال ندارد: سرمه، انگشتر و النگو و صورت است (32).
 
روایاتی که ملازمت حکم حجاب زن از آن برداشت می شود
در این خصوص دو دسته روایت وجود دارد: نخست، روایات وارده در حکم زنان سالخورده و مسن از نظر حجاب که می توان به مورد زیر اشاره کرد:
 
صحیحة عمر بن مسلم: و القواعد من النساء اللاتی لایرجون نکاح: از أبی عبدالله سؤال شد چه لباسی را می توانند نپوشند فرمود: جلباب.
 
صحیحة حلبی: أن یضعن ثیابهن: عن أبی عبدالله فرمود: خمار و جلباب. روایت در این خصوص نقل شده که در هیچ کدام نامی از نقاب و دستکش نیامده است و این نشان میدهد که لباس حجاب همان جلباب و خمار بوده و جایز است زنان سالخورده که امیدی به آنها نیست نپوشند. و حتى عدم اشاره به صورت و کفین نشان دهنده این است که از جمله مواردی نیست که باید پوشیده شود.
 
دومین روایات وارده در خصوص وجوب پوشیدن سر بعد از بلوغ و پوشیدن موها از پسر بالغ نامحرم که مورد زیر از اهمیت زیادی برخوردار است:
 
روایت صحیحه عبدالرحمن بن حجاج و روایت احمدبن عمر بن أبی نصر از جمله این موارد است. تمام این روایت دلالت می کند بر اینکه پوشیدن موها توسط دختر بعد از سن بلوغ است و از پسر نامحرمی که به سن بلوغ رسیده باشد. لازم به ذکر است که در این خصوص روایاتی از اهل سنت آمده که همه مؤید این روایات بوده و توسط محمدناصر الدین البانی در کتاب حجاب المرأة المسلمة فی الکتاب و السنه جمع آوری شده است.
 
اما در خصوص اینکه آیا در حکم پوشش صورت و دو دست آیا واجب است یا مستحب، براساس ادله زیر پاسخ این است که بنابر احتیاط پوشاندن صورت و دو دست در برابر مردان نامحرم واجب است؟
 
١- لایبدین زینتهن در آیه ۳۰ سوره نور حاکی از آن است که بالاترین زینت زن صورت اوست، لذا به این دلیل خواستگار تأکید بر دیدن چهره او دارد. وقتی علما به وجوب پوشش پا و موی سر زن در برابر بیگانه تأکید دارند. کدام یک اهمیت بیشتری دارد و جلب توجه می کند پای زن یا صورت او. خداوند کوبیدن پای زن در حالی که خلخال پوشیده را تحریم می کند چون صدای آن جز زینت محسوب می شود. (وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ) (35) نشان وجوب پوشش است و اینکه پوشاندن صورت لازم و واجب است.
 
۲- دلیل دیگر حدیث ابن مسعود از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمودند زن عورت است اگر بیرون بیاید در معرض دید شیطان قرار می گیرد.
 
۳- حدیث عایشه در داستان إفک
 
4- تفسیر آیه «یدنین علیهن من جلابیهن» توسط ابوبکر رازی حنفی : زن جوان مأمور به پوشش صورت خود از نامحرم است و هنگام خروج از منزل باید کاملا پوشیده باشد تا نااهلان طمعی نکنند (36).
 
5- نظر ابوبکر مالکی در تفسیر آیه «سألتموهن متاعا فاسألوهن من وراء حجاب»: زن تمامش عورت است چه بدن و صدا؛ پس جز به ضرورت نباید بدون پوشش باشد مانند شهادت و گواهی و یا بیماری.
 
در مورد جاذب بودن صورت زن و نشان زیبایی او و اینکه چرا شارع جواز عدم پوشاندن آن را می دهد این گونه پاسخ داده شده است:
 
1- صورت بدون آرایش با پوشش دیگر اعضای بدن و در حالت احتشام و جدیت به نظر نمی رسد موجب برانگیختن و ایجاد فتنه شود؛
 
۲- استنباط حکم شرعی از ملاک (علت حکم) در موارد عدم وجود نص، و وجود دلیل لفظی مبنی برخلاف آنچه که ملاک فرض می کند بسیار اشکال دارد و ممنوع است. وقتی دلیل لفظی از کتاب و سنت مبنی بر عدم وجوب پوشاندن صورت و دو دست وجود دارد، نمی توان از مورد متن برخلاف آن را استنباط کرد.
 
۳- آنچه که شرع تثبیت کرده جواز باز بودن صورت و عدم وجوب پوشیدن است و زن می تواند در صورت دلخواه صورت خود را بپوشاند. البته باید توجه داشت که پوشش کامل صورت و دو دست امکان هرگونه فعالیت اجتماعی و فرهنگی را از او می گیرد و تأثیر منفی عدم حضور زن در جامعه بیشتر از آثار باز بودن صورت اوست.
 
در مقابل گفته شده است که معنای جلباب همان رداء یا ملحفه ای است که زن روی لباس هایش می پوشد و سر و دیگر اعضای بدن را پوشاند. و معنی انداختن بر صورت از آن برداشت نمی شود، بلکه وظیفه جلباب (مانتو) پوشاندن دیگر لباس ها است که شاید زینتی داشته باشد و به نوعی تنگ و تن نما باشد و این مانند روپوشی است.
 
و منظور آیه گستره پوشش زینتی است که امر به پوشش آن شده است. زبان آیه الزام و وجوب نیست، بلکه بیشتر تنزیه است. پس آیه غض و روایت موجود دلالت بر جواز عدم پوشش صورت و کفین دارد و این دو قرینه ای برای منظور آیه احزاب به شمار می روند. از جمله مواردی که به عنوان دلیل حرمت باز بودن صورت و دو دست این است که از جمله «المرأة عورة» استفاده شود.
 
طبق ضرورت شرعی شکی نیست که عورت باید پوشانده شود و شاید از این امر استفاده شود که باید همه بدن زن پوشانده شود از جمله صورت و کفین و قدمین. و این به اعتبار عورت بودن زن در حقیقت، و یا پایین آوردن شأن زن در حد عورت که در این صورت باید کاملا پوشیده شود و باز بودن صورت او هرگز جایز نیست.
 
علی رغم روایاتی که در خصوص عورت بودن زن وجود دارد که اغلب آنها ضعیف هستند می توان چنین نتیجه گرفت که در هیچ یک از روایات «المرأة عورة» دلالت وجوب پوشش صورت و کفین وجود ندارد حتى دلالت وجوب پوشش دیگر اعضا هم از آن برداشت می شود. از سوی دیگر در کلام فقها و مفسران تصریحاتی دیده می شود که به مشروعیت باز بودن قرص صورت و دو دست به دلیل عورت نبودن، اشاره شده است. غیر از روایات امامیه، در کتاب خلاف، شیخ طوسی گفته: «المرأة کلها عورة إلا الوجه و الکفین» را می آورد و آن را به امام شافعی نسبت می دهد (37).
 
کما اینکه البانی می گوید: ثابت شد که صورت عورت نیست تا پوشش آن واجب باشد و این مذهب اغلب علما از جمله ابن رشد و ابوحنیفه و مالک و شافعی است و در روایتی از احمد بن حنبل میباشد(38).

آرای علمای شیعه و سنی پیرامون حجاب
 

نظر سکولارها درباره فلسفه و علت حجاب

می توان آرای سکولارها را در موارد زیر خلاصه کرد:
 
1- حجاب برای تشخیص زن آزاد از کنیز واجب شده و دلیل آن آیه «ذلک أدنى أن یعرفن فلا یؤذین» است. بسیاری از مفسران از جمله طبری و رازی و بیضاوی و قرطبی و زمخشری معتقدند که حجاب مخصوص زنان آزاد بوده و شامل کنیزان نمی شده است. بر این اساس حجاب نمی تواند حکم واجب شرعی به خود بگیرد چرا که دوره بردگی سر آمده و نیازی به این وجه تمایز نیست. از سوی دیگر در تفاسیر فوق این قضیه را در بیان اخباری ذکر کرده اند که خیلی از صحت برخوردار نیست مثلا عمربن خطاب وقتی کنیزکان را باحجاب و پوشیده می دید، می زد و می گفت: پوشش سر را بردارید و خود را شبیه زنان آزاد جلوه ندهید. در حالی که مقاصد شرعی با این تمایز بین آزاد و کنیز در تناقض است، آن هم در شرایطی که احادیث زیادی مبنی بر تساوی بین آزاد و کنیز وجود دارد. به هر حال مفسرانی که چنین اخباری را در تفاسیر و کتب خود آورده اند از باب اهداف پژوهش و رعایت امانت علمی بوده و به نظر نمی رسد که هدفشان بیان وجه تمایز بین زن آزاد و کنیز به عنوان تنها دلیل وجوب حجاب آورده باشند.
 
۲- حجاب برای تربیت زن و صیانت اخلاقی او از هر گونه انحراف واجب شده است. طرفداران این نگرش همیشه مثال زنانی را می زنند که حجاب دارند و غیر اخلاقی هستند و از سوی دیگر زنان بااخلاق و متشخصی که هیچ پوشش بر سر ندارند! آیات قرآن کریم حاکی از حمایت و صیانت زن از آزار و اذیت است. پس حجاب اقدامی برای حفظ مردان از فتنه و حمایت زن از عواقب این فتنه است و این امر (حجاب) بر همه زنان بدون توجه به ابعاد دینی با اخلاق یا اجتماعی واجب است.
 
۳- حجاب یک ابزار سیاسی است که اسلام گرایان برای مقابله با دشمنان خود ایجاد کرده اند. و به دنبال آن اصطلاحات جدیدی مانند فرهنگ حجاب، سازمان حجاب و ... رواج پیدا کرده است. البته چنین نگرشی فراتر از این حد پیش نمی رود و دلیل آن فعالان اسلام گرایی است که در دنیای سیاست دعوت به حجاب می کنند. غافل از اینکه این فعالان دعوت به نماز و روزه و دیگر احکام دینی هم می کنند و هدفشان حفظ وطن از طمع دشمنان است، اینها توجه ندارند که حجاب برگرفته از متن صریح قرآن است که 14 قرن است مورد عنایت مسلمانان می باشد. پس چه نیازی است که بعد سیاسی به خود گیرد. و این در حالی است که سالانه هزاران نفر از زنان مسلمان در جوامع غیر اسلامی مقید به پوشش شوند.
 
4 - علت وجوب حجاب، شکنجه و آزار زنان توسط مردان است. به همین دلیل حجاب فقط برای زن واجب شده است و آن نتیجه سوءاستفاده طبقه فقیهان از برخی متون دینی است. این در حالی است که زنان در زمان نزول این آیات و متون، بی آن که طبقه فقها در کار باشند آن را پذیرفتند.اما اینکه چرا مخصوص زن است و به مردان اختصاصی ندارد. خیلی ساده است شک نیست که مرد با کمترین نشانه زیبایی زنان تحریک می شود.
 
5- حجاب ابزاری است برای جداسازی زن مسلمان غربی از جامعه سکولار خود و از دیگر زنان و اینکه حجاب نماد دین است همان طوری که ریش مردان نشانه تدین و وابستگی به طبقه دینداران است؛ لذا داشتن چنین نشانه هایی مخصوص گروه خاصی از جامعه است و باعث جداسازی افراد از عموم جامعه می شود.
 
چنین تصور و برداشتی برخاسته از نوع نگرش غربی آنان به دین و جایگاه و نقش مردان مؤمن دیندار است. البته موضع غرب ریشه در تاریخ طولانی آن دارد. آنجا که مردان کلیسا باعث انواع ظلم و شکنجه و ... بوده اند ولی مسلمانان چنین تاریخی در فرهنگ خود سراغ ندارند. علمای دینی مانند دیگر مردم مقید به ظواهر و رفتار و عقاید دینی هستند و وجه تمایزشان غیر از پایبندی داشتن توانمندی عقلی و روحی و علمی برای راهنمایی دیگران است.
 

جمع بندی

اخیرا رسانه های غربی به نام دفاع از حقوق زنان با معرفت حجاب به عنوان عامل محدودیت و سلب آزادی او جنجال های تبلیغاتی در شبکه های جهانی راه انداخته و تا بدانجا پیش رفته که برخی از سران و مسئولان بلندپایه کشورهای اسلامی آن را عامل عقب ماندگی فرهنگی کشور خود تلقی می کنند.
 
علی رغم آیات صریح قرآن و وجود روایات و احادیث روشن و مورد اتفاق علمای شیعه و سنی، گاهی شاهد صدور فتاوای جدید علمای معاصر برخلاف تعالیم مذاهب اربعه هستیم که بسیار بحث برانگیز بوده و قبل از هر چیز، ثبات و اصالت حجاب را مورد هدف قرار می دهد و در واقع ناخواسته به نوعی وجوب یا عدم وجوب آن را مورد شک و تردید قرار می دهند.
 
در پایان چنین می توان گفت که هرچند علمای شیعه و سنی پیرامون امر حجاب و پوشش زنان اختلاف نظر دارند اما طبق روایات و نظراتی که مطرح می کنند همگی حد مشترکی به نام وجه و کفین را از واحد حجاب خارج می سازند.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- ابن منظور، ج۳، ص 51
2- همان، ص 52 و اصفهانی ص 155
3- المقدم، محمد احمد اسماعیل، عودة الحجاب، ۱4۲۰هـ ص ۷۲
4- ابن منظور، 4۹۰، ص۲۱۳
5- همان، ج ۲، ص۳۱۷
6- همان، ج 4، ص 415
7- بخاری 4۷۵۰
8- المقدم، محمد احمد اسماعیل، عودة الحجاب، ص ۱۸۱
9- همان، ص ۱۸۶
10- المودودی، ابوالاعلی، الحجاب، صص ۳۰۲ - ۳۰۳
11- المقدم، محمد احمد اسماعیل، عودة الحجاب ، صص ۲۱۹- ۲۱۲
12- جزائری، ابوبکر، فصل الخطاب فی المرأة و الحجاب، صص4۸۔ 4۹
13- ابن باز، عبدالعزیز، رسالة مبحث فی مسائل السفور و الحجاب، ص6
14- الالبانی، ناصر الدین، حجاب المرأة المسلمة فی الکتاب و السنة، صص ۳۹-40
15- سوره احزاب ، آیه ۵۳
16- سوره احزاب، آیه ۳۳
17- المقدم، محمد احمد اسماعیل، عودة الحجاب، ص۷۳
18- سوره احزاب، آیه 59
19- المقدم، محمد احمد اسماعیل، عودة الحجاب، ص۷۳
20- کافی، ج ۵، ص ۵۲۱ (آیه 30 سوره نور)
21-(زمخشری، ج۳، صص۱۳- ۹۲) (شمس الدین، ص۸۰)
22-(مستدرک الوسائل - کتاب النکاح-ب۸۵ ج۳) (تفسیر على بن ابراهیم ج ۱ ص ۱۰۱ شمس الدین ص۸۱).
23- زمخشری، ج۳، ص 6۱
24- طبرسی، ج ۳، ص ۲۱۷
25- شمس الدین، محمدمهدی، الستر و النظر، ص ۸4
26-( تفسیر على بن ابراهیم، ج ۱، ص ۱۰۱) (مستدرک الوسائل، ب۸۵، ج۳).
27- الطبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۱۷
28- الطوسی، تبیان، ج ۷، ص 4۳۰- 424
29- سیوطی، الدر المشور، ج1، ص۱۸۰
30- وسائل الشیعة، باب ۳6
31- علامه حلی ج۲ ص96 کتاب «الصلاة»
32- الکافی، ج ۵، ص۵۲۰
33- وسائل الشیعه، الکافی، همان
34- الطبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، صص۱۲۱- ۱۱۷
35- سوره نور، آیه ۳۱
36- ابن عربی، ابوبکر، احکام القرآن، ج3 ص 371
37- طوسی، تبیان، ج ۲، ص ۱۲۷
38- الالبانی، ناصر الدین، حجاب المرأة المسلمة فی الکتاب و السنة، صص 42- 41
 
منابع:
1. قرآن کریم
2. ابن عربی، ابوبکر، احکام القرآن.
3. ابن باز، عبدالعزیز، رسالة مبحث فی مسائل السفور و الحجاب.
4. الالبانی، ناصر الدین، حجاب المرأة المسلمة فی الکتاب و السنة، بیروت: المکتب الاسلامی
5. جزائری، ابوبکر، فصل الخطاب فی المرأة و الحجاب، جدة: مطالع سحر.
6. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دار الکتب العربی، ۱۶۰۷ ق.
7. السیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم: کتابخانه مرعشی، 1404 ق.
8. شمس الدین، محمدمهدی، الستر و النظر، بیروت: مؤسسة المنار.
9. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزه، ۱۶۱۷ ق.
10. الطبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار المعرفه، ۱۶۱۲ ه
11. فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت: دار الملاک، ۱۶۱۹ ق.
12. القرضاوی، یوسف، النقاب المرأة بین القول، بیروت: مؤسسة الرسالة، ط1، ۱۶۲۲ ها/ ۲۰۰۱ م.
13. الطبرسی، فضل بن حسین، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ش.
14. المقدم، محمد احمد اسماعیل، عودة الحجاب، ریاض: دار طیبه، الملکة العربیة السعودیة، ط۱۸، ۱۶۲۰ه / ۱۹۹۹م.
15. مهریزی، مهدی، آسیب شناسی حجاب، تهران: جوانه رشد، چاپ اول، ۱۳۷۹ ش.
16. الوشنوی قمی، محمد قوام، الحجاب فی الاسلام، قم: مطبعة الحکمة، ۱۳۷۹ ق.
17. المودودی، ابوالاعلی، الحجاب، بیروت: مؤسسة الرساله.
18. حسینی، سید مجتبی، احکام نگاه و پوشش مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام، سید مجتبی حسینی، تهران: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، چاپ اول، ۱۳۸۵.
 
منبع: تاملی بر مفهوم حجاب در ادیان الهی، به اهتمام محمدجواد جاوید، نویسنده: دکتر رقیه رستم پورملکی، ناشر: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ دوم،  تهران، 1389 ش، صص 163-137


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط