شناسنامه تفسیر
نام معروف: تفسیر ابن کثیر - تفسیر القرآن العظیممؤلف: عمادالدین ابوافداء اسماعیل بن کثیر بصروی دمشقی
تولد: ۷۰۱ ق
وفات: ۷۷۴ ق
زبان: عربی
مذهب: شافعی اشعری
تعداد مجلدات: ۴ جلد
مشخصات نشر: این تفسیر به این دلیل که همواره مورد توجه بوده، دارای چاپ های فراوانی در کشورهای مختلف است که تنها به نمونه ای از این چاپ اشاره می گردد: چاپ اول: بولاق قاهره در حاشیه فتح البیان، ۱۳۰۲ ق. در حاشیه معالم التنزیل، ۱۳۴۲ ق در دو جلد رحلی و ۱۳۴۷ ق در ۹ جلد. همچنین قاهره، ۱۳۷۲ق، ۴جلد. قاهره، ۱۳۸۶ق، جلد. قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ۴جلد، قطع رحلی، بیروت، دار العلم، ۴جلد به اشراف شیخ خلیل المیس. بیروت، دار المعرفة با مقدمه یوسف عبدالرحمن مرعشلی، ۴ مجلد و فهرست احادیث، چاپ اول، ۱۴۰۵ق و...
معرفی مفسر و تفسیر
عمادالدین اسماعیل، عمر بصروی دمشقی، معروف به ابن کثیر، از محدثین و تاریخ نویسان معروف قرن هشتم است و شرح حال نگاران او را با تعبیراتی چون فقیه، محدث، محقق و مفسر نقاد ستوده اند. کتاب تاریخی «البدایة و النهایة» و «تفسیر القرآن العظیم»، از مشهورترین آثار اوست. آن گونه که خود در کتاب البدایة و النهایة نگاشته، در سال ۷۰۱ ق در روستای «مجدل» از منطقه «بصری» شام به دنیا آمد. دو ساله بود که پدر خود را که از خطبای عصر به نام شهاب الدین بود، از دست داد. برادر بزرگ مسئولیت تربیت او را به عهده گرفت و او را به مدرسه فرستاد. عصر او دوران بسیار پراضطرابی بود. جنگ ممالک از یک طرف و هجوم تاتار و قحطی و ناامنی از طرف دیگر و جنگ های صلیبی از طرف دیگر زمینه مشکلات بسیار را فراهم کرده بود که از آن جمله مشکل تحصیل و تحقیق و وجود مدارس و کتابخانه ها بود.ابن کثیر در چنین موقعیتی به تحصیل پرداخت و در محضر عالمان بسیاری تحصیل کرده، مانند: قاسم بن محمد البرزالی مؤرخ الشام (ت ۷۳۹ ق)، و شیخ یوسف بن عبد الرحمن المزی (ت ۷۴۴ ق)، و حافظ ابن القلانسی (ت ۷۲۹ ق)، و ابراهیم بن عبدالرحمن الفزاری (ت ۷۲۹ ق)، و نجم الدین ابن العسقلانی، و ابن الشحنة شهاب الدین الحجار (ت ۷۳۰ ق)، و کمال الدین ابن قاضی شهبة، و شیخ نجم الدین موسی بن علی بن محمد الجیلی الدمشقی معروف بابن البصیص (ت ۷۱۶ ق)، و حافظ شمس الدین ذهبی (ت ۷۴۸ ق) همان طور که از قاسم ابن عساکر و ابن الشیرازی و إسحاق الآمدی، حدیث را اخذ کرد، ولی ارادتی فراوان به ابن تیمیه داشته است. وی در ادامه تحصیل در درس ابن تیمیه حاضر می شده و از او دفاع کرده و در این راه، مصائب فراوانی را تحمل کرده است. ابن کثیر دارای آثار فراوانی است؛ از آن جمله البدایة و النهایة، جامع المسانید و السنن و الاجتهاد فی طلب الجهاد. احادیث التوحید و الرد على الشرک. او در روز پنجشنبه ۲۶ شعبان سال ۷۷۴ ق در شهر دمشق وفات کرد و در مقبرهای معروف به: «مقر الصوفیة» خارج باب النصر آن شهر دفن گردید.
تفسیر ابن کثیر در میان تفاسیر مأثور عامه، پس از تفسیر طبری، از موقعیت ممتازی به لحاظ نقل و نقد احادیث و مشی عامه برخوردار است و به دلیل توجه به تفسیر آیه به آیه و دقت در اسناد و نقد روایات مجعول و اسرائیلیات، همچنین سادگی عبارات و کوتاهی آن، جایگاه شایسته ای یافته است.
وی در آغاز تفسیر، مقدمه ای در لزوم اندیشیدن و فهمیدن قرآن نگاشته و تفسیر را امری واجب میداند: «فالواجب على العلماء الکشف عن معانی کلام الله و تفسیر ذلک و طلبه من مظانه و تعلم ذلک و تعلیم». و آنگاه به اموری از مسائل تفسیر و علوم قرآن اشاره کرده است، که از آن جمله است: جایگاه رفیع تفسیر، بهترین روش در فهم معانی قرآن، مناقشه در روش پیشینیان در استفاده از اخبار اهل کتاب، انگیزه نگارش تفسیر.
ابن کثیر، انگیزه نگارش خود را ضرورت بازگویی معارف قرآن با تأکید بر روش بهره گیری از تفسیر قرآن به قرآن و حدیث و مأثورات و دقت در انتخاب منقولات میداند. او در اهمیت این روش می نویسد: «أن أصح الطرق فی ذلک أن یفسر القرآن بالقرآن فما أجمل فی مکان فإنه قد بسط فی موضع آخر». او پس از بیان اهمیت سنت و این که این سنت شارح کتاب و مبین آن است، به اهمیت اجتهاد و اقوال صحابه اشاره میکند و دلیل توجه به اقوال صحابه را این چنین شرح می دهد: « فإنهم أدرى بذلک لما شاهدوا من القرائن و الأحوال التی اختصوا بها، و لما لهم من الفهم التام و العلم الصحیح و العمل الصالح لا سیما علماؤهم وکبراؤهم کالأئمة الأربعة الخلفاء الراشدین، و الأئمة المهدیین علیهم السلام، و عبد الله بن مسعود». آنان آگاه تر از دیگران به معنای آیه بوده و از قرائن حالی و مقالی آگاه تر بوده اند. بگذریم که آنان از فهمی کامل و علمی صحیح و عملی صالح برخوردار بوده اند. آنگاه به شیوه آموزش آنان به نقل از ابن مسعود اشاره میکند که: « قال: کان الرجل منا إذا تعلم عشر آیات لم یجاوزهن حتى یعرف معانیهن و العمل بهن». باز از أبو عبدالرحمن سلمی: حدثنا الذین کانوا یقرئوننا أنهم کانوا یستقرئون من النبی صلى الله علیه و سلم فکانوا إذا تعلموا عشر آیات لم یخلفوها حتى یعملوا بما فیها من العمل فتعلمنا القرآن و العمل جمیعا». (1).
روش ابن کثیر در آغاز، بیان فضیلت سوره و جایگاه آن در میان سوره ها و بیان روایات وارده در این زمینه است. سپس به نکات کلی و موضوعات مهم مطرح شده در سوره اشاره میکند. آن گاه چند آیه را انتخاب و به تفسیر آنها می پردازد.
ویژگی تفسیر وی، همان طور که اشاره شد، تفسیر قرآن به قرآن است که شاید به این گستردگی و قدمت در دوران خود منحصر به فرد باشد. بگذریم از این نکته که وی عنایت فراوانی به نقل گفته های مفسرین از صحابه و تابعین دارد و اقوال صحابه را حجت می داند و به گفتار تابعین، در صورتی که مخالفت نداشته باشد، تمسک میکند. البته او روایات را به نقد می نشیند و از نکات بارز او، نقد روایات اسرائیلی است که به سخافت و ضعف آن حساسیت نشان داده و درهم ریختگی تفاسیر اهل سنت را در بهره گیری گسترده از این اخبار، بازگو کرده است. او این اخبار را به سه قسم میکند: «یکی آنهایی که علم به صحت آنان دایم و شواهد متنی حکایت از صحت آن اخبار میکند و دومی آن دسته ای که یقین به دروغ بودن آن داریم و سومی آنهایی که در قرآن درباره آن سکوت کرده که نه از دسته دوم و نه از دسته اول است و البته غالب این منقولات فایده چندانی ندارد و به کار دین نمی آید، مثل ذکر اسمای اصحاب الکهف، و رنگ و عدد کلب آنان ، و یا عصای موسی از کدام درخت بوده و نام پرندگانی که ابراهیم آنان را ذکر کرده چه بوده است و یا کدام عضو از گاو بنی اسرائیل را به آن کشته زده اند و مانند آن که در قرآن از آن ساکت است و فایده تربیتی و هدایتی هم ندارد.
از سوی دیگر، وی در تبیین واژه ها و تشریح معانی ریشه ای کلمات، به لغت عرب و اشعار شاعران استناد می کند. اقوال علما را در احکام فقهی می آورد و به عنوان فقیهی صاحب نظر، به نقد و بررسی و مناقشه آرا می پردازد. ابن کثیر گرچه شاگرد ابن تیمیه است، اما مباحث کلامی وی در تفسیر، چنان جلوه ای ندارد و آنچنان که بحث می کند، بر مذاق اهل سنت و مدافع عقاید اشاعره است. هر چند جریان حدیث گرایی او را نمی توان نادیده گرفت. به عنوان نمونه در تفسیر آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ» (2) پس از نقل احادیث ابن حنبل در رؤیت خداوند در قیامت که به نظر او فراوان است، می گوید، این نظریه در میان صحابه و تابعین مجمع علیه است و بین صحابه و تابعین و سلف از این امت متفق علیه بین أئمة الإسلام، است و کسی که بخواهد این روایات را تأویل کند، به این که مراد از آنها نظر به ثواب و نعمات است، آن گونه که ثوری از منصور از مجاهد نقل کرده: إلى ربها ناظرة قال: تنتظر الثواب من ربها، بدون وجه است. (3).
پینوشتها:
1- ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص 9
2- قیامت: ۲۲
3- ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۸، ص: ۲۸۷
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 425-421