نویسنده:کریس هجز(1)
شکست علم و پیروزی توهم من در کتاب تازهام، از کنار رینگ مسابقات کشتی حرفهای در مدیسون اسکوایر گاردن گرفته تا لاس وگاس و صنعت فیلم های پورنو اش، تا همایش های دانشگاهی که توسط روان شناسان تفکر مثبت که ادعایشان این است که مهندس شادیاند و دست آخر از دانشگاه ها برای وقایع نگاری و ثبت حرکت دهشتناکمان به عنوان یک فرهنگ به سمت و ضعیت توهم و پوچی، مطلب نوشتهام. با دقت به مجموعهای از فرایندها نگریستهام که هدفشان منحرف کردن ما از ویرانی های سیاسی، اقتصادی و اخلاقی اطرافمان است. رؤیاهایی در سر پروراندهام که اگرمنابع و امتیازات درونی و ذاتی خود را به کار گیریم، اگر بفهمیم که ما واقعاً استثنائیم، به هرچه که آرزویش را داریم خواهیم رسید.
تفکر بچه گانهای که ما همیشه داریم، که فکر میکنیم که واقعیت سد راه خواسته های ما نیست، بن مایه اصلی توهماتی است که از «تاک شوها»، از «کریستین رایت»، ازهالیوود،از صنعت اخبار و بنگاه های خبری و یا از مرتاضان و راهبان بریده از دنیا آب میخورد.
واقعیت همیشه میتواند غلبه پیدا کند. آینده همیشه میتواند افتخار آمیز باشد، میتواند شادی و سرگرمیرا به وسیله توهم و یا سلبریتی (2) هایی که نمونه ایده آل شده خود ما هستند، به ما عرضه نماید و به ما اطمینان دهد که ما هم یک روز مثل آنها خواهیم شد.
فرهنگ فرو رفتن در توهم و خیال و همچنین فرهنگ سلبریتی که در اطراف آن رشد و نمو کرده است، دست به دست هم داده اند و پوچی وحشتناکی نصیب جامعه کرده اند؛ این گونه است که ما اکنون از یک فرهنگ تولیدی به یک فرهنگ مصرفی تبدیل شده ایم در واقع ما خصلت مزخرف «صنعتی شدن» را به خود نیز تعمیم داده ایم، آن هم به بهانه پرورش روح، و اعتقاد داریم که زندگی فقط به خاطر پیشرفت و شادی ما است، آن هم از جیب و به خرج دیگران.شرکت ها، ورای چهره استتارشده شان، بی رحمانه در حال نابودی بنیان های تولیدی ما و در حال ضعیف کردن طبقات محروم ما هستند. بازار آزاد مبدل به خداوندگار ما شده است و از طرفی هم دولت تبدیل به گروگان شرکت ها و بنگاه ها. همان شرکت ها با تصاویر خیالی و اوهام تولید شده توسط رسانه های جمعی، بنگاه های سرگرمی و فرهنگ عامه در حال فریب دادن و وسوسه ما هستند.
هر قدرما از دنیای دانش، دنیای مکتوب (کتاب، روزنامه و...)، دنیای پیچیده و پر از ریزه کاری و دنیای تضارب آرا جدا میشویم و به سمت راحت طلبی، سرگرمی، شعار و خشونت میرویم، بیشتر در آستانه نابودی قرار میگیریم.
ما مثل خیل عظیم طرفداران کشتی کج یا کسانی که عشق را با سکس و پورنو اشتباه میگیرند، با دروغ تغذیه میشویم. اصلاً خود ما خواستار دروغ هستیم.
دروغ هایی از قبیل شعارها و تصاویری که ماهرانه دستکاری شدهاند، همچون سیل بر سر امواج تلویزیونی خراب شده و حتی بر گفتمان های سیاسی نیز تأثیر میگذارند و بر حقیقت نقاب میزنند، ولی ما هیچ اعتراضی نمیکنیم.
پیشگویان تنهایی که همه حقیقت را در مورد جنگ های امپریالیستی نابخردانه، از بین رفتن اقتصاد جهانی و خطرقریب الوقوع آلودگی ها که در حال از بین بردن اکوسیستمی است که ضامن بقای بشر است پیشگویی کردند، اکنون مانند گلادیاتورها بر خاک افتاده و جمعیت از هر سو فریاد کشتن آنها را سر میدهد و مخاطبان تلویزیونی نیز دیگر حوصله آنها را ندارند اینجاست که واقعیت کم کم نمایان میشود؛ واقعیتی که مردم در مانده دوست ندارند آن را بشنوند، اما این حقیقت است که در لابلای شایعات و موضوعات بی اهمیت اطراف افراد مشهور، خود را نمایان میکند.
فرهنگی که قادر نباشد تفاوت بین واقعیت و خیال را تشخیص دهد، محکوم به مرگ است. پس ما الان در حال مرگیم. ما باید از وضعیت کودکی محتوم خویش برخیزیم. وضعیتی که شایعات خاله زنکی و پوچ، به جای اخبار و اطلاعات به خورد ما داده میشود. وضعیتی که اهداف ما با یک شادی مبهم و غیر قابل دسترسی سنجیده میشود. سر انجام یا با محدودیت های پیش روی خود مقابله خواهیم کرد یا همچنان به عقب نشینی و پناه بردن به خیال و سرگرمی ادامه خواهیم داد. کسانی که در زمان ها و دوره های پر از یأس و نا امیدی و آشوب زندگی و رشد کردهاند،به طور اجتناب ناپذیری برای سرگرمیو ایجاد حس اعتماد به نفس، به سمت افراد عوام فریب و شارلاتان گرایش پیدا خواهند کرد و همین مردم عوام فریب، همانطور که در طول تاریخ چنین بوده است،مردم کور و دلخوش را به سوی دیکتاتوری و خودکامگی رهنمون خواهند ساخت.
بسیاری از کاربران سایت های سکسی در اینترنت – که به علت مجانی بودن بسیاری از محصولات، سود خود را از طریق فروش مجلات و دی وی دی در حال کاهش میبینند – افراد بین دوازده تا هفده سال میباشند. تولید کنندگان محصولات پورنو هم میدانند که سن مشتریانشان به طور فزایندهای دارد پایین میآید.
استیو آنست، مدیر تولید «بلوبرد فیلمز» میگوید: «سن استفاده ازسایت های پورنو در حال کاهش است، به ویژه در ایالات متحده و بریتانیا.» وی میافزاید: «پورنوهم اکنون تبدیل به یک «راک اند رول» جدید شده است. جوانان و زنان خواهان و خریدار صنعت پور نواند. پورنوگرافی نوجوانان، جوانان و سنین بالاتر را هدف گرفته است».
سیزده هزار فیلم پورنو هر سال در آمریکا تولید میشود. بر پایه گزارش internet fiIter review ،عایدی جهانی پورنو شامل اتاق های پخش فیلم در هتل ها، کلوب های سکس و صنعت رو به گسترش سکس الکترونیک، نود و هفت میلیارد دلار در سال 2006 بوده است. این عایدی، با درآمد شرکت های پیشرو درامر فن آوری مثل «مایکروسافت»، «گوگل»، «آمازون»، «ای بی»، «یاهو»، «اپل»، «نت فلیکی» و «ارث لینک» برابری میکند. فروش سالانه در آمریکا حدود ده میلیارد دلار یا حتی بالاتر تخمین زده میشود. هیچ ارگان یا نهادی در امر کنترل و مونیتورینگ صنعت پورنو وجود ندارد. به عنوان مثال، «جنرال موتورز»، صاحب Direct tv است که هر ماه چهل میلیون تصویر پورنو روانه خانه آمریکایی ها میکند.at & TBroadband وcomcast cable هم اکنون به خاطر وجود «شبکه داغ» (سکسی) سرویس های سرگرمی و سرویس pay per view (3) مخصوص بزرگسالان، بزرگ ترین شرکت خدمات دهی پورنو در آمریکا است. Atg T و جنرال موتورز نزدیک به هشتاد در صد دلارهای صرف شده توسط کاربران و مصرف کنندگان صنعت پورنو را پارو میکنند .
/ن
تفکر بچه گانهای که ما همیشه داریم، که فکر میکنیم که واقعیت سد راه خواسته های ما نیست، بن مایه اصلی توهماتی است که از «تاک شوها»، از «کریستین رایت»، ازهالیوود،از صنعت اخبار و بنگاه های خبری و یا از مرتاضان و راهبان بریده از دنیا آب میخورد.
واقعیت همیشه میتواند غلبه پیدا کند. آینده همیشه میتواند افتخار آمیز باشد، میتواند شادی و سرگرمیرا به وسیله توهم و یا سلبریتی (2) هایی که نمونه ایده آل شده خود ما هستند، به ما عرضه نماید و به ما اطمینان دهد که ما هم یک روز مثل آنها خواهیم شد.
فرهنگ فرو رفتن در توهم و خیال و همچنین فرهنگ سلبریتی که در اطراف آن رشد و نمو کرده است، دست به دست هم داده اند و پوچی وحشتناکی نصیب جامعه کرده اند؛ این گونه است که ما اکنون از یک فرهنگ تولیدی به یک فرهنگ مصرفی تبدیل شده ایم در واقع ما خصلت مزخرف «صنعتی شدن» را به خود نیز تعمیم داده ایم، آن هم به بهانه پرورش روح، و اعتقاد داریم که زندگی فقط به خاطر پیشرفت و شادی ما است، آن هم از جیب و به خرج دیگران.شرکت ها، ورای چهره استتارشده شان، بی رحمانه در حال نابودی بنیان های تولیدی ما و در حال ضعیف کردن طبقات محروم ما هستند. بازار آزاد مبدل به خداوندگار ما شده است و از طرفی هم دولت تبدیل به گروگان شرکت ها و بنگاه ها. همان شرکت ها با تصاویر خیالی و اوهام تولید شده توسط رسانه های جمعی، بنگاه های سرگرمی و فرهنگ عامه در حال فریب دادن و وسوسه ما هستند.
هر قدرما از دنیای دانش، دنیای مکتوب (کتاب، روزنامه و...)، دنیای پیچیده و پر از ریزه کاری و دنیای تضارب آرا جدا میشویم و به سمت راحت طلبی، سرگرمی، شعار و خشونت میرویم، بیشتر در آستانه نابودی قرار میگیریم.
ما مثل خیل عظیم طرفداران کشتی کج یا کسانی که عشق را با سکس و پورنو اشتباه میگیرند، با دروغ تغذیه میشویم. اصلاً خود ما خواستار دروغ هستیم.
دروغ هایی از قبیل شعارها و تصاویری که ماهرانه دستکاری شدهاند، همچون سیل بر سر امواج تلویزیونی خراب شده و حتی بر گفتمان های سیاسی نیز تأثیر میگذارند و بر حقیقت نقاب میزنند، ولی ما هیچ اعتراضی نمیکنیم.
پیشگویان تنهایی که همه حقیقت را در مورد جنگ های امپریالیستی نابخردانه، از بین رفتن اقتصاد جهانی و خطرقریب الوقوع آلودگی ها که در حال از بین بردن اکوسیستمی است که ضامن بقای بشر است پیشگویی کردند، اکنون مانند گلادیاتورها بر خاک افتاده و جمعیت از هر سو فریاد کشتن آنها را سر میدهد و مخاطبان تلویزیونی نیز دیگر حوصله آنها را ندارند اینجاست که واقعیت کم کم نمایان میشود؛ واقعیتی که مردم در مانده دوست ندارند آن را بشنوند، اما این حقیقت است که در لابلای شایعات و موضوعات بی اهمیت اطراف افراد مشهور، خود را نمایان میکند.
فرهنگی که قادر نباشد تفاوت بین واقعیت و خیال را تشخیص دهد، محکوم به مرگ است. پس ما الان در حال مرگیم. ما باید از وضعیت کودکی محتوم خویش برخیزیم. وضعیتی که شایعات خاله زنکی و پوچ، به جای اخبار و اطلاعات به خورد ما داده میشود. وضعیتی که اهداف ما با یک شادی مبهم و غیر قابل دسترسی سنجیده میشود. سر انجام یا با محدودیت های پیش روی خود مقابله خواهیم کرد یا همچنان به عقب نشینی و پناه بردن به خیال و سرگرمی ادامه خواهیم داد. کسانی که در زمان ها و دوره های پر از یأس و نا امیدی و آشوب زندگی و رشد کردهاند،به طور اجتناب ناپذیری برای سرگرمیو ایجاد حس اعتماد به نفس، به سمت افراد عوام فریب و شارلاتان گرایش پیدا خواهند کرد و همین مردم عوام فریب، همانطور که در طول تاریخ چنین بوده است،مردم کور و دلخوش را به سوی دیکتاتوری و خودکامگی رهنمون خواهند ساخت.
بسیاری از کاربران سایت های سکسی در اینترنت – که به علت مجانی بودن بسیاری از محصولات، سود خود را از طریق فروش مجلات و دی وی دی در حال کاهش میبینند – افراد بین دوازده تا هفده سال میباشند. تولید کنندگان محصولات پورنو هم میدانند که سن مشتریانشان به طور فزایندهای دارد پایین میآید.
استیو آنست، مدیر تولید «بلوبرد فیلمز» میگوید: «سن استفاده ازسایت های پورنو در حال کاهش است، به ویژه در ایالات متحده و بریتانیا.» وی میافزاید: «پورنوهم اکنون تبدیل به یک «راک اند رول» جدید شده است. جوانان و زنان خواهان و خریدار صنعت پور نواند. پورنوگرافی نوجوانان، جوانان و سنین بالاتر را هدف گرفته است».
سیزده هزار فیلم پورنو هر سال در آمریکا تولید میشود. بر پایه گزارش internet fiIter review ،عایدی جهانی پورنو شامل اتاق های پخش فیلم در هتل ها، کلوب های سکس و صنعت رو به گسترش سکس الکترونیک، نود و هفت میلیارد دلار در سال 2006 بوده است. این عایدی، با درآمد شرکت های پیشرو درامر فن آوری مثل «مایکروسافت»، «گوگل»، «آمازون»، «ای بی»، «یاهو»، «اپل»، «نت فلیکی» و «ارث لینک» برابری میکند. فروش سالانه در آمریکا حدود ده میلیارد دلار یا حتی بالاتر تخمین زده میشود. هیچ ارگان یا نهادی در امر کنترل و مونیتورینگ صنعت پورنو وجود ندارد. به عنوان مثال، «جنرال موتورز»، صاحب Direct tv است که هر ماه چهل میلیون تصویر پورنو روانه خانه آمریکایی ها میکند.at & TBroadband وcomcast cable هم اکنون به خاطر وجود «شبکه داغ» (سکسی) سرویس های سرگرمی و سرویس pay per view (3) مخصوص بزرگسالان، بزرگ ترین شرکت خدمات دهی پورنو در آمریکا است. Atg T و جنرال موتورز نزدیک به هشتاد در صد دلارهای صرف شده توسط کاربران و مصرف کنندگان صنعت پورنو را پارو میکنند .
پی نوشت ها :
1.(chris hedses برنده جایزه پولیتزر در رشته گزارشگری، استادیار در انستیتو ملی، ستون نویس دائمی truthdig Monday .
2.سلبریتی :افراد مشهور.
3.pay -per-view به معنی پرداخت پول بابت هر تماشا است که به اختصار به آن ppv گفته می شود.در این سرویس ،مخاطب تلویزیونی در ازای تماشای برنامه های ویژه باید پول پرداخت کند.این سیستم برای نخستین بار در انگلیس و آمریکا راه اندازی شد.
منبع: www.aIternet.org
/ن