پادشاه، کودک، ديوانه
بازخواني تاريخ امپراتوري روم بر اساس داستان زندگي و مرگ سزارهايش
برخلاف رسم معمول دنيا که ملت مي زنند نظام پادشاهي را سرنگون مي کنند و به حکومت جمهوري مي رسند، در روم باستان از جمهوري به پادشاهي مي رسيم (البته در انگلستان قرن هفدهم هم ملت طاقت جمهوري لرد کرامول را نياوردند و خودشان رفتند پادشاه را برگرداندند ولي آنجا قبلا يک سيستم پادشاهي جواب پس داده وجود داشت؛ اما روم شوخي شوخي پادشاهي شد). ماجرا از اين قرار بود که نظام سياسي پيچيده رومي که شامل سنا، شوراهاي شهري، قضات، کنسول ها (يعني روساي ادارات)، فرماندهان نظامي و... مي شد تا وقتي خوب دوام آورد که روم در حال گسترش و در واقع جنگ بود. رومي ها از زمان شکل گيري جمهوري اوليه در شهر روم (490 ق م)، همين طور کوبيدند و جلو آمدند و آمدند تا اينکه به يک امپراتوري چند مليتي از آفريقا تا انگليس تبديل شدند (129ق م). بعد به حکم سلماني هايي که موقع بيکاري سرهمديگر را مي تراشند، افتادند به جان هم. اختلافات داخلي آن قدر ضعيفشان کرد که اسپارتاکوس و برده هايش با سوء استفاده از فرصت قيام کردند که البته به جاي خاصي نرسيد (71ق م). توي اين اوضاع پيدا شدن سرو کله يک باباي عشق قدرت به اسم ژوليوس سزار،فاتحه جمهوري را خواند. البته خود ژوليوس سزار نتوانست امپراتوري را به چشم ببيند و دم در سنا خودش را کوبيد به خنجر بروتوس و با يک لحن جگر خراش مظلومي گفت: «بروتوس، تو هم؟!» (44ق م). اما پسر او اولين سزار تاريخ شد.
همه سوال هايي که مي خواستيد درباره سزارها بدانيد:
سزار چطوري انتخاب مي شد؟
*شرايط سزار شدن چي بود؟
سزار مي بايست عضو سنا باشد و فرمانده نظامي باشد. براي فرماندهي که طرف بايد مي رفت سربازي و آنجا ترفيع مي گرفت، اما عضويت سنا به اين شکل بود که هر پنج سال هرست سناتورهاي مرده، مقتول و مستعفا را در مي آوردند وبه تعداد آنها سناتور جديد انتخاب مي کردند. شرط انتخاب هم اين بود که طرف شخصيت سياسي معروفي بوده و يک ميليون سکه هم داشته باشد (قابل توجه همه آنهايي که فکر مي کنند سنا دموکراسي بوده!). پس براي سناتور و متعاقبا سزارشدن بايد از اشراف مي بودي و پارتي هم مي داشتي. رومي ها اين مشکل را به اين شکل حل کرده بودند که معمولا سزار بعدي پسر يا پسر خوانده سزار قبلي بود. آن وقت هم طرف رجل سياسي به حساب مي آمد، هم بچه پولدار و هم سناتور.
*آيا زن ها هم مي توانستند سزار بشوند؟
نخير، سوال بعدي.
*سزار شدن چقدر در آمد داشته؟ کلا صرف داشته يا نه؟
در زمان سه امپراتور اول، سزار مالک اموال خودش بود و خزانه کل هم با نظر سنا خرج مي شد اما از زمان نرون، امپراتور روم مالک خزانه روم هم به حساب مي آمد و آن موقع بله، صرف داشته.
*آن وقت سزار کار خاصي هم مي کرد؟
طبق قانون روم، سزار اين اختيار را داشت: اولا فرمانده کل سپاهيان به حساب مي آمد، پس حق جنگ و صلح با او بود. ثانيا قاضي شهر روم و شعاع 150 کيلومتري شهر بود (ساير شهرها قاضي خاص خودشان را داشتند. اين قضات توسط مردم انتخاب مي شدند و در زمان مبارزه انتخاباتي، کلاه سفيد رنگي به اسم «توگاکانديدا» سرشان مي گذاشتند. لغت کانديدا از اينجا آمده). سومين کار سزار هم اختيارات مذهبي او بود. سزار «کاهن اعظم» به حساب مي آمد و اگر مشکل مذهبي «(مثل پيدايش دين مسيحيت) پيش مي آمد، رتق و فتق امور مربوطه به عهده سزار بود.
زور سزار بيشتر بوده يا سنا؟
پس همه چيز همان بود که ما توي «گلادياتور»ديديم؟
بالاخره امپراتور يا سزار؟ چرا هر بار يک چيزي مي گوييد؟
آن وقت عمل سزارين هم ربطي به سزار دارد؟
توي سزارها آدم حسابي هم بوده؟
ژوليوس سزار دوره فرمانروايي:-
حق همسايگي: خودش با ايران نجنگيد اما اول پمپه (88 ق م) و بعد کراسوس (قاتل اسپارتاکوس) را انداخت جلو (53 ق م) که هر دو تا کشته شدند.
يادگاري ها: شکسپير نمايشنامه اش کرده، در کميک هاي «آستريکس» حضور دارد و ده بازيگر (از جمله آلن دلون) نقش اش را بازي کرده اند.
آگوستوس دوره فرمانروايي: 27 ق م تا 14
حق همسايگي: از سرنوشت پمپه، کراسوس و مارک آنتوني (که در 34 ق م در آذربايجان شکست خورد) عبرت گرفت.
يادگاري ها: اسم ماه آگوست (ماه هشتم تقويم ميلادي) از اسم او آمده. مسيح پيامبر (ع)، سيسرون (خطيب معروف)، ويرژيل و هوراس (شاعرهاي بزرگ روم) همه در عصر او زندگي مي کردند.
گاليگولا دوره فرمانروايي: 37 تا 41
حق همسايگي: خيلي دوست داشت مثل خشايارشا بشود که به يونان حمله کرد، براي همين زياد درباره او مي خواند.
يادگاري ها: آلبر کامو نمايشنامه اي به نام او دارد که در آنجا داستان هيولاشدن کاليگولا به طرز رقت انگيزي روايت شده.
نرون دوره فرمانروايي: 54 تا 68
حق همسايگي: سال 63 نرون ارمنستان را داد به ايران، به شرطي که حاکم ايراني آن، تاجش را برود از نرون بگيرد!
يادگاري ها: نرون در 70 فيلم و کارتون، سينمايي ترين سزار تاريخ است. (حميد لولايي يادتان هست که مي گفت «اوسمارکوس، نکوب»؟») به علاوه نرم افزار Nero براي رايت هم به اسم اوست!
تراژان دوره فرمانروايي: 98 تا 117
حق همسايگي: تراژن سال 114 به ايران حمله کرد وا تيسفون هم آمد اما جاهايي که گرفته بود شلوغ شد و مجبور شد راه رفته را بر گردد و آخرش هم مرد.
يادگاري ها: اسم تراژن الان فقط توي روماني استفاده مي شود. مثلا اسم رئيس جمهور فعلي اين کشور تراژن بسکو است.
هادريان دوره فرمانروايي: 117 تا 138
حق همسايگي: اولش سنا مي خواست دوباره به ايران حمله کند اما هادريان توانست حاليشان بکند که ايران قبلا شش بار دخلشان را آورده و جنگ جيز است.
يادگاري ها: هادريان زياد به سفر مي رفت و به تمام امپراتوري سرکشي مي کرد. پس اختراع ايده «سفرهاي استاني» را بايد به اسم او زد.
مارک اورليوس دوره فرمانروايي: 161 تا 180
حق همسايگي: از آن 21 سال جنگي که عرض شد، جناب فيلسوف 12 سالش را با ايراني ها جنگيد. منتها هيچ کدامش جنگ مهمي از آب در نيامد.
يادگاري ها: او دو رساله فلسفي دارد: «روياها» و «درباره خودم» (يا «تفکرات») که هر دو به فارسي ترجمه شده.
کومودوس دوره فرمانروايي: 180 تا 192
60 کلمه: اولين سزاري که در زمان فرمانروايي پدرش به دنيا آمد، چيز گندي از آب در آمد. مورخان درباره او نوشته اند که وجودش از هر زلزله، سيل و يا طاعوني براي روم بدتر بود! او مسابقات گلادياتوري را که پدرش ممنوع کرده بود دوباره راه انداخت و سعي خودش را کرد تا به درجه کاليگولايي برسد که موفق هم شد. او به «عصر طلايي» روم پايان داد.
حق همسايگي: کلا در جبهه غرب و با ساکسون ها جنگيد و فرصت نکرد کاري به کار ما داشته باشد.
يادگاري ها: فيلم «گلادياتور» ريدلي اسکات که يکي دو تا غلظ تاريخي دارد، مثل نحوه مرگ کومودوس و بابايش و ديگر اينکه کومودوس در اصل ريش داشت.
کاراکلا دوره فرمانروايي: 198 تا 217
حق همسايگي: کاراکلا از راه خواستگاري وارد شد. دختراردوان پنجم (آخرين شاه اشکاني) را خواستگاري کرد و در مجلس عروسي ريختند همه مهمان ها را کشتند. فقط خود اردوان توانست فرار کند که با يک سپاه بزرگ توي نصيبين ريخت سر خانواده داماد.
يادگاري ها: يک حمام عمومي توي روم.
فيليپ عرب دوره فرمانروايي: 244 تا 249
حق همسايگي: گوردين که گفتيم کشته شد، توي جنگ با شاپور اول ساساني کشته شد. فيليپ 400 کيلومتر مرز را برآن طرف تر و راضي به غرامت شد تا شاپور بي خيال شود.
يادگاري ها: امروزه تصوير فيليپ عرب روي اسکناس 100 پوندي سوريه هست.
داکيوس دوره فرمانروايي: 249 تا 251
حق همسايگي: او هم غرامت ساليانه مورد توافق فيليپ عرب را مي داد و دم نمي زد.
يادگاري ها: قصه قرآني اصحاب کهف در زمان او اتفاق افتاده. داکيوس به عربي مي شود «دقيانوس» که در انواع و اقسام ضرب المثل ها کاربرد دارد. در «مردان آنجلس» آقا سلحشور هم بود.
والريان دوره فرمانروايي: 253 تا 260
حق همسايگي: امپراتورهاي قبلي زده بودند زير غرامت ساليانه، شاپور تقاصش را از اين بابا گرفت.
يادگاري ها: شاژور داده صحنه اسارت والريوس را در نقش رستم کرمانشاه کنده اند. به جز اين در شوشتر هم حاصل کارگري استاد هنوز برقرار است و باعث حاصلخيزي اين شهر.
گالريوس دوره فرمانروايي: 305 تا 311
حق همسايگي: سال 298 وقتي نرسي (هفتمين پادشاه ساساني) داشت با زن و بچه مي رفت ارمنستان ييلاق، قشلاق کند به آنها حمله کرد. هم خزينه سلطنتي به باد رفت و هم ملکه. نرسي مجبور شد تن به هر خفتي بدهد. قرار شد دجله، مرز مشترک باشد. کجا؟ بيخ تيسفون، پايتخت.
يادگاري ها: گالريوس عقده گشايي کرد و داد نقش سفيران ايراني را که جلوي پايش زانو زدند،مثل نقش رستم در تسالونيکي يونان کندند.
کنستانتين دوره فرمانروايي: 306 تا337
حق همسايگي: همسايه بي آزاري بود.
يادگاري ها: قسطنطنيه را او ساخت. پس هر کدامتان که در امتحان ديکته از اين لغت نمره کم آورده ايد مي توانيد ثوابش را نثار روح استاد بکنيد.
منبع:نشريه همشهري جوان، شماره 257
/ن