تفسیر آیه 18 سوره ذخرف

درتفسیر آیه 18 سوره زخرف قرآن از دو صفت از صفات زنان یعنی زینت آلات، و دیگر عدم قدرت کافی بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه بحث گردیده است؟
يکشنبه، 7 اسفند 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
تفسیر آیه 18 سوره ذخرف
مقدمه:
در تفسیر آیه 18 سوره ذخرف از آیاات 15 تا 18 برای توضیح بیشتر اصل موضوع استفاده می کنیم. زیرا این آیات با یکدیگر در ارتباط هستند. در ترجمه این آیات اشاره گردیده است که:

 و مشرکان برای خدا چیزی را (مانند فرشته) که بنده و مخلوق اوست جزء (وجود و فرزند واقعی او) قرار دادند (زهی جهل و کفر و سفاهت) که انسان بسیار ناسپاس و کفرش آشکار است.
(ای مشرکان) آیا خدا از مخلوقات خود بر خویش دختران را برگزید و شما را به پسران امتیاز داد؟

و حال آنکه هر کدام از مشرکان را به دختری که به خدا نسبت دادند مژده دهند (ننگ دارد و) رویش (از غم) سیاه می‌شود در حالی که پر از خشم و اندوه است.

آیا کسی که به زیب و زیور پرورده می‌شود (یعنی دختران) و در خصومت (از حفظ حقوق خود) عاجز است (چنین کس لایق فرزندی خداست).
 
آیه 18 سوره زخرف
وَ مَنْ‌ یُنَشَّأُ فِی‌ الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی‌ الْخِصَامِ‌ غَیْرُ مُبِینٍ‌
 
ترجمه: آیه 18 سوره زخرف
آیا کسی را که در لابلای زینتها پرورش می‌یابد و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست (فرزند خدا می‌خوانید)؟!
 
معنای کلمات آیه 18 سوره زخرف
«یُنَشَّأُ»: پرورش می‌یابد و بالیده می‌گردد. در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «الْحِلْیَةِ»: زینت. زیور. «مَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ ...»:

مراد این است که زنان غالباً علاقه شدیدی به زینت‌آلات دارند، و به هنگام جرّ و بحث، به خاطر حیا و شرم و عطوفت زیاد، در اثبات مقصود و بیان منظور خود درمی‌مانند.

ینشأ: نشأ. پدید آمدن. تنشئة: پدید آوردن، آن در آیه به صیغه مجهول به معنى تربیت شدن است.
خصام: مصدر است به معنى مخاصمه و مجادله.[۱]

محل نزول: آیه 18 سوره زخرف
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است
 
تفسیرآیه 18 سوره زخرف از تفسیر نور
أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبِینٍ «ذخرف18»آیا کسى را که در زیور پرورش یافته و در مجادله بیانش غیر روشن است (شایسته نسبت دادن به خداست؟)
 
وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُکْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ یُسْئَلُونَ «ذخرف 19»
 
و فرشتگان را که خود بندگانِ (خداى) رحمان هستند، مؤنث پنداشتند. آیا شاهد آفرینش آنها بوده‌اند؟ گواهى آنان (بر آن همه خرافات) به زودى نوشته مى‌شود و بازخواست خواهند شد.

لازمه ی عزیز بودن قاطعیت است نه احساس
در آیه 9 خواندیم که مشرکان، خالقِ هستى را خداوندِ عزیز علیم مى‌دانستند، این آیه مى‌فرماید: شما که خالق را عزیز علیم مى‌دانید.

چرا براى او دختران را قرار مى‌دهید که در زینت و زیور پرورش مى‌یابند و در گفتگوها، عواطف و احساساتشان غالب است. در حالى که لازمه‌ى عزیز بودن، صلابت و قاطعیّت و لازمه‌ى علم، استدلال و منطق است، نه رفتار عاطفى و احساسى. [2]
  
تفسیرآیه 18 سوره زخرف از تفسیر نمونه
چگونه ملائکه را دختران خدا مى خوانید؟!
از آیات 15 تا 18 سوره ذخرف بـحـث  در مورد مـبـارزه بـا شـرک و پـرسـتش غیر خدا  می باشد. نخست به سراغ یکى از شـاخههاى آن یعنى پرستش ‍ فرشتگان مى رود و مى فرماید:
(آنها براى خداوند از میان بندگانش جزئى قرار دادند) (و جعلوا له من عباده جزءا).

فرشتگان را دختران خدا و معبودان خود پنداشتند، خرافه زشتى که در میان بسیارى از بت پرستان رواج داشت .

تـعـبیر به (جزء) هم بیانگر این است که آنها فرشتگان را فرزندان خدا مى شمردند زیـرا هـمـیشه فرزند جزئى از وجود پدر و مادر است که به صورت نطفه از آنها جدا مى شود، و با هم ترکیب مى گردد، و هسته بندى فرزند از آن آغاز مى شود.

و نـیـز بـیـان کـنـنـده پـذیـرش عبودیت آنها است چرا که فرشتگان را جزئى از معبودان در مقابل خداوند تصور مى کردند.

این تعبیر در ضمن یک استدلال روشن بر بطلان اعتقاد خرافى مشرکان است ، چرا که اگر فرشتگان فرزندان خدا باشند لازمه اش ‍ این است که خداوند جزء داشته باشد، و نتیجه آن تـرکـیـب ذات پـاک خـدا اسـت ، در حـالى که دلائل عقلى و نقلى گواه بر بساطت و احدیت وجود او است ، چرا که جزء مخصوص به موجودات امکانیه است .

سپس مى افزاید: (انسان کفران کننده آشکارى است ) (ان الانسان لکفور مبین ).ایـن هـمـه نـعـمـتـهاى الهى سراسر وجود او را احاطه کرده که پنج بخش آن در آیات پیشین گـذشـت بـا ایـنـحـال بجاى اینکه سر بر آستان خالق و ولى نعمت خود بساید راه کفران پیش گرفته به سراغ مخلوقاتش مى رود.

در آیـه بـعـد بـراى محکوم کردن این تفکر خرافى از ذهنیات و مسلمات خود آنها استفاده مى کـنـد، چـرا کـه آنـهـا جـنـس مـرد را بـر زن تـرجـیح مى دادند، و اصولا دختر را ننگ خود مى شمردند، مى فرماید: (آیا از میان مخلوقاتش دختران را براى خود انتخاب کرده و پسران را براى شما)؟! (ام اتخذ مما یخلق بنات و اصفاکم بالبنین ).

بـه پـندار شما مقام دختر پائینتر است ، چگونه خود را بر خدا ترجیح مى دهید؟ سهم او را دختر، و سهم خود را پسر مى پندارید؟!

درسـت اسـت کـه زن و مـرد در پـیـشـگـاه خـدا در ارزشهاى والاى انسانى یکسانند، ولى گاه اسـتـدلال بـه ذهـنـیات مخاطب تاءثیرى در فکر او مى گذارد که وادار به تجدید نظر مى شود.

بـاز هـمـین مطلب را به بیان دیگرى تعقیب کرده مى گوید: (هر گاه یکى از آنها را به همان چیزى که براى خداوند رحمن شبیه قرار داده بشارت دهند صورتش از فرط ناراحتى سیاه مى شود، و مملو از خشم و غضب مى گردد)!
 
از تفکر خرافى مشرکان ابله در عصر جاهلیت
(و اذا بشر احدهم بما ضرب للرحمن مثلا ظل وجهه مسودا و هو کظیم ).مـنـظـور از (بـمـا ضـرب للرحمن مثلا) همان فرشتگانى است که آنها را دختران خدا مى دانستند، و در عین حال معبود خود قرار مى دادند، و شبیه و مانند او!

واژه (کـظـیـم ) از مـاده (کـظـم ) (بر وزن نظم ) به معنى گلوگاه است ، و به معنى بستن گلوى مشک آب بعد از پر شدن نیز آمده ، و لذا این کلمه در مورد کسى که قلبش مملو از خشم یا غم و اندوه است به کار مى رود.

ایـن تـعـبـیر به خوبى حاکى از تفکر خرافى مشرکان ابله در عصر جاهلیت در مورد تولد فـرزنـد دخـتـر اسـت کـه چـگـونـه از شـنـیـدن خـبـر ولادت دخـتـر نـاراحـت مـى شـدند در عین حال فرشتگان را دختران خدا مى دانستند!

(آیا کسى را که در لابلاى زینتها پرورش مى یابد، و بـه هـنـگـام گفتگو و کشمکش در بحث و مجادله نمى تواند مقصود خود را بخوبى اثبات کـنـد فـرزنـد خدا مى دانید و پسران را فرزند خود)؟!
 
دو صفت از صفات زنان
(او من ینشؤ فى الحلیة و هو فى الخصام غیر مبین ).در ایـنـجا قرآن دو صفت از صفات زنان را که در غالب آنها دیده مى شود و از جنبه عاطفى آنـان سـرچـشـمه مى گیرد مورد بحث قرار داده است. ،
نخست علاقه شدید آنها به زینت آلات ، و دیگر عدم قدرت کافى بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه و جر و بحث بخاطر حیا و شرم .

بـدون شـک زنـانـى هستند که تمایل چندانى به زینت ندارند، و نیز بدون شک علاقه به زینت در (حد اعتدال ) عیبى براى زنان محسوب نمى شود،

بـلکه در اسلام روى آن تاءکید شده است ، منظور اکثریتى است که در غالب جوامع بشرى عـادت بـه تـزیـیـن افـراطـى دارنـد گوئى در میان زینت به وجود مى آیند و پرورش مى یابند.

و نـیـز بـدون شـک در مـیـان زنـان افـرادى پـیـدا مى شوند که از نظر قدرت منطق و بیان بـسـیـار قـوى هـسـتـنـد، ولى نمى توان انکار کرد که اکثریت آنها به خاطر شرم و حیا در مقایسه با مردان به هنگام بحث و مخاصمه و جدال قدرت کمترى دارند.

هـدف بیان این حقیقت است که چگونه شما دختران را فرزند خدا مى پندارید و پسران را از آن خود مى شمرید؟!
 
تفسیرآیه 18 سوره زخرف از تفسیر المیزان
یـعـنى آیا خدا دختران را فرزند خود گرفته، و یا این مشرکینند که از جنس بشر آنهایى را کـه در نـاز و نعمت و زر و زیور بار مى آیند فرزند خدا تصور کرده اند، با اینکه در بـیـان و تـقـریـر دلیـل گـفـتـه خـود و اثـبـات ادعـایـشـان عـاجـزنـد و دلیل روشنى ندارند.
 
ایـن دو صـفـت کـه بـراى زنـان آورده، بـراى این است که زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بـیـشـتـرى و تـعـقـل ضعیف ترى از مرد است،.

 و به عکس مرد بالطبع داراى عواطف کمترى و تـعـقـل بـیـشترى است. و از روشن ترین مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شدیدى است که به زینت و زیور دارد، و از تقریر حجت و دلیل که اساسش قوه عاقله است ضعیف است.
 
تفسیرآیه 18 سوره زخرف از تفسیر اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
‌اینکه‌ ‌آیه‌ شریفه‌ ‌را‌ سه‌ نحوه‌ تفسیر کرده‌اند:
تفسیر اول‌: مراد ‌از‌ أَ وَ مَن‌ یُنَشَّؤُا فِی‌ الحِلیَةِ نساء باشند ‌که‌ همان‌ بنات‌ هستند و مراد ‌از‌ حلیة زیور بطلا و حریر ‌که‌ ‌بر‌ زنها جایز ‌است‌ ‌خود‌ ‌را‌ بآنها زینت‌ کنند.
 
 و ‌بر‌ رجال‌ حرام‌ ‌است‌ و لکن‌ امروز بسیاری‌ ‌از‌ جوانهای‌ ‌ما بند ساعت‌ طلا ‌در‌ دست‌ می‌کنند و حلقه‌ طلا ‌در‌ انگشت‌ و بدانند ‌که‌ ‌اینکه‌ یک‌ معصیت‌ دائمیه‌ ‌است‌ .
‌یعنی‌ ‌آن‌ ‌به‌ ‌آن‌ یک‌ معصیت‌ ‌است‌ ‌در‌ یک‌ شبانه‌ روز هزارها معصیت‌ می‌شود چه‌ رسد ‌در‌ سال‌ و سالها بعلاوه‌ ‌اگر‌ اهل‌ نماز باشند نماز ‌در‌ ‌آن‌ ‌هم‌ باطل‌ ‌است‌ و همچنین‌ لباس‌ حریر ‌یعنی‌ ابریشم‌ و مراد ‌از‌ وَ هُوَ فِی‌ الخِصام‌ِ غَیرُ مُبِین‌ٍ .
 
‌برای‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ نظر ‌به‌ ضعف‌ بیان‌ ‌اینکه‌ بنات‌ نمی‌تواند حجت‌ ‌خود‌ ‌را‌ بیان‌ کنند ‌که‌ ‌با‌ پدران‌ قسی‌ القلب‌ ‌که‌ ‌ما چه‌ گناهی‌ داریم‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ زنده‌ زیر خاک‌ می‌کنند ‌ یا ‌ ‌با‌ کراهت‌ و اهانت‌ ‌با‌ ‌ما رفتار می‌کنند و ‌اینکه‌ تفسیر مناسب‌ ‌با‌ آیات‌ قبل‌ ‌است‌.
 
تفسیر دوم‌: اینکه‌ مراد اصنام‌ و آلهه‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بجواهرات‌ و طلا و حلی‌ و حلل‌ زینت‌ می‌کنند و اینها قدرت‌ ‌بر‌ تکلم‌ و اقامه حجت‌ ‌بر‌ الوهیت‌ ‌خود‌ ندارند.
 
تفسیر سوّم:‌ راجع‌ ‌به‌ قضایای‌ فرعون‌ و موسی‌ ‌است‌ چون‌ فرعون‌ ‌بر‌ فرش‌ طلاباف‌ می‌نشست‌ و ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ جواهرات‌ زینت‌ میکرد ‌اینکه‌ کلام‌ فرعون‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌من‌ ‌با‌ ‌اینکه‌ همه‌ حلی‌ و جواهرات‌ نشو و نما کرده‌ام‌ .

و ضمیر ‌هو‌ بموسی‌ برگردد ‌که‌ زبانش‌ لکنت‌ دارد و ‌از‌ عهده بیان‌ برنمی‌آید و ‌اینکه‌ تفسیر بسیار بعید ‌است‌ چنانچه‌ تفسیر دوم‌ ‌هم‌ بعید ‌به‌ نظر می‌آید چون‌ تعبیر ‌به‌ ‌من‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌برای‌ ذوی‌ العقول‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ مراد اصنام‌ ‌باشد‌ مناسب‌ ‌با‌ ‌ما ‌است‌ نه‌ ‌من‌.


تفسیر روایی آیه 18 سوره زخرف از تفسیر اهل بیت علیهم السلام
علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ أَیْ یُنَشَّأُ فِی الذَّهَبِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبِینٍ قَالَ إِنَّ مُوسَی (علیه السلام) أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْقُوَّهًِْ أَنْ رَأَی فِرْعَوْنُ صُورَتَهُ عَلَی فَرَسٍ مِنْ ذَهَبٍ رَطْبٍ عَلَیْهِ ثِیَابٌ مِنْ ذَهَبٍ رَطْبٍ فَقَالَ فِرْعَوْنُ أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ أَیْ یُنَشَّأُ بِالذَّهَبِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبِینٍ قَالَ لَا یُبَیِّنُ الْکَلَامَ وَ لَا یَتَبَیَّنُ مِنَ النَّاسِ وَ لَوْ کَانَ نَبِیّاً لَکَانَ خِلَافَ النَّاسِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ؛ منظور در طلا و زینت پرورده می‌شود. وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبِینٍ خداوند به موسی (علیه السلام) قدرتی داده بود که فرعون او را در شکل و هیبتی می‌دید که بر اسبی از طلای خالص سوار بود.

و لباسهایی از طلای خالص بر تن داشت. فرعون گفت: «أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ یعنی [کسی که] با جواهرات و طلا پرورده می‌شود .وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبِینٍ؛ به صورت فصیح حرف نمی‌زند و با مردم عادی فرق ندارد که اگر پیامبر بود باید با مردم عادی فرق می‌کرد».(3)
  
نتیجه
پیام ها و نکته ها و برداشت هایی از آیه 18 سوره زخرف
1- زینت ‌طلبى و زیورگرایى، براى زنان و دختران امرى طبیعى است. «یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ»
2- زن از جهت عاطفه و احساسات قوى ‌تر از مرد و از جهت برخورد و مجادله‌
ضعیف‌تر است. «وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبِینٍ»
3- فرشتگان، مخلوق خدا و بندگان او هستند، نه فرزندانش. «عِبادُ الرَّحْمنِ»
4- بر خلاف انسان، فرشتگان زن و مرد ندارند. جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ ... إِناثاً
5- آنچه را که خود ندیده ‌ا یم، گواهى ندهیم. «أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ»
6- همه گواهى‌ها وگفته‌ها در نزد خداوند ثبت مى‌شود. «سَتُکْتَبُ شَهادَتُهُمْ»
7- انسان در برابر عقاید خود مسئول است. «یُسْئَلُونَ»

8 - زن، در فرهنگ جاهلیت پرورش یافته در زینت و تجمل، و فرودست در میدان جدال و درگیرى هاى کلامى (أوَ من ینشّؤا فى الحلیة و هو فى الخصام غیر مبین) لحن آیه شریفه به گونه اى است که به اعتقاد و باور عرب جاهلى یا موقعیت زن در محیط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

9 - شیفتگى به تجمل و زینت، علاقه طبیعى زنان (أوَ من ینشّؤا فى الحلیة) تعبیر «ینشّؤا فى الحلیة» که به معناى پرورش یافتن در زینت است، اشاره به علاقه طبیعى و وابستگى زنان به آرایش و زیور دارد.

10 - زن، اساساً براى کارهاى دشوار و خشن و جدال و درگیرى آفریده نشده است. (و هو فى الخصام غیر مبین) برداشت یاد شده بنابراین نکته است که آیه شریفه به جهت مماشات و بازگویى باور مشرکان، این مطالب را مطرح نکرده باشد; بلکه به عنوان یک واقعیت بدان پرداخته باشد.

11 - لطافت طبیعى زن و فرودستى او در میدان جدال و درگیرى، دو عامل آسیب پذیرى و دو نقیصه براى زن در فرهنگ خشن جاهلى (و هو فى الخصام غیر مبین) در آیه قبل (و إذا بشّر أحدهم...) ناراحتى عرب جاهلى از داشتن دختر بیان شده است.

این آیه مى تواند اشاره به علت آن ناراحتى داشته باشد; یعنى، این دو ویژگى از نظر عرب جاهلى، نقص زن به حساب مى آمد.
12 - عرب جاهلى، خود بیزار از داشتن دختر; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند (أوَ من ... و هو فى الخصام غیر مبین)

13 - بى رغبتى به زیورآلات، توان مندى و فرادستى در میدان بحث و درگیرى، خصلت هاى دیرینه مردان (أو من ینشّؤا فى الحلیة) با توجه به قرینه مقابله، استفاده مى شود که مردان نوعاً داراى ویژگى هاى ذکر شده در آیه نسیتند.

پی نوشت:
1.تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص
2تفسیر نور.جلد 8 - صفحه 443
3.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۰ بحارالأنوار، ج۱۳، ص۱۱۹/ القمی، ج۲، ص۲۸۲/

منابع:
تفسیر المیزان(https://quran.anhar.ir/tafsirfull-8043.htm)
تفسیر نمونه(http://www.makarem.ir/quran)
تفسیر نور(https://wiki.ahlolbait.com/)
تفسیر اطیب البیان (https://wiki.ahlolbait.com/)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام(http://alvahy.com/)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.