تفسیر آیه 14 سوره آل عمران

تفسیر آیه 14 سوره آل عمران به سرمایه و امکانات زندگی و وسایل مادی که اسباب آزمایش انسانهاست اشاره دارد. بار راسخون همراه باشید.
پنجشنبه، 11 اسفند 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
تفسیر آیه 14 سوره آل عمران
مقدمه:
آیه 14 سوره آل عمران در حقیقت تکمیل کننده آیات قبل است، می‌فرماید: «امور مورد علاقه، از جمله زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهار پایان و زراعت و کشاورزی در نظر مردم جلوه داده شده است».
 
 تا به وسیله آن آزمایش شوند .در تفسیر آیه آنچه صحیح بنظر می‌رسد این است که زینت‌دهنده خداوند است زیرا اوست که عشق به فرزندان و مال و ثروت را در نهاد آدمی ایجاد کرده تا او را آزمایش کند و در مسیر تکامل و تربیت به پیش ببرد.
 
«ولی اینها سرمایه‌های زندگی دنیا است، (و هرگز نباید هدف اصلی انسان را تشکیل دهد) و سر انجام نیک (و زندگی جاویدان) نزد خداست» (ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ).

درست است که بدون این وسایل، نمی‌توان زندگی کرد، و حتی پیمودن راه معنویت و سعادت نیز بدون وسایل مادی غیر ممکن است اما استفاده کردن از آنها در این مسیر مطلبی است، و دلبستگی فوق العاده و پرستش آنها و هدف نهایی بودن مطلب دیگر- دقت کنید.
 
آیه 14 سوره آل عمران
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ  ذَٰلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا  وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

ترجمه آیه 14 سوره آل عمران
مردم را حبّ شهوات نفسانی، از میل به زنها و فرزندان و همیان‌هایی از طلا و نقره و اسبهای نشان دار نیکو و چهارپایان و مزارع در نظر زیبا و دلفریب است، (لیکن) اینها متاع زندگانی (فانی) دنیاست و نزد خداست منزل بازگشت نیکو

معانی کلمات آیه 14 سوره آل عمران
الشهوات: شهوت بمعنى رغبت و دوست داشتن است و در این آیه بمعنى مفعول است یعنى مشتهیات مى باشد.
بنین: بعید نیست پسران و دختران هر دو مراد باشند، و براى تغلیب «بنین» گفته شده چنان که در یا بَنِی آدَمَ .

قناطیر: جمع قنطار بمعنى مال کثیر است، آن در اصل بمعنى محکم کردن است «قنطرت الشی ء: احکمته» ولى راغب آن را جمع قنطره به معنى «پل» مى داند.

 مال کثیر را قنطار گفته اند که انسان را مثل «پل» بسوى راحتى عبور مى دهد. مقدار آن را هزار و دویست اوقیه، هزار و دویست مثقال، هزار دینار، هزار و دویست دینار و بعضى مقدارى از طلا که پوست گاوى را پر کند گفته اند.

الخیل: اسبان، این جمع از لفظ خود مفرد ندارد، خیلاء بمعنى تکبر است، اسبان را از آن خیل گفته اند ظاهرا همه مصداق کثرت هستند که سوار شونده در خود احساس تکبر مى کند و یا اسبان در راه رفتن متکبر مى باشند (قاموس قرآن).

مسوّمه: علامتدار. نشاندار. ظاهرا آن از سیما بمعنى علامت است.
انعام: چهار پایان. جمع نعم. بقرینه «و الخیل» مراد از آن گاو، گوسفند و شتر است (انعام ثلثه)

حرث: کشت. زرع.
دنیا: مؤنث ادنى بمعنى نزدیکتر. در قاموس قرآن گفته ایم، زندگى امروز را از آن «دنیا» گفته اند که از زندگى آخرت بما نزدیکتر است.
مأب: باز گشت. زمان باز گشت. مکان بازگشت در آیه معناى سوم مراد است.(1)
 
محل نزول آیه 14 سوره آل عمران
 این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است
 
تفسیرآیه 14 سوره آل عمران از تفسیر نور
«قَناطیر» جمع «قِنطار» به معناى مال زیاد است وآمدن کلمه‌ى «مُقَنطرة» به دنبال آن، براى تأکید بیشتر است. نظیر این‌که بگوییم: آلاف و الوف، هزاران هزار.
 
«خَیل» به معناى اسب و اسب سوار، هردو آمده است و «مُسَوّمة» یعنى نشاندار. اسب‌هایى که به خاطر زیبایى اندام و یا تعلیمى که مى‌دیدند، داراى برجستگى‌هاى خاصّى مى‌شدند، به آنها «خیل مسومة» مى‌گفتند.
 
جلوه‌کردن دنیا در نظر انسان، گاهى از طریق خیالات شخصى و گاهى از سوى شیطان و گاهى از جانب اطرافیان متملّق صورت مى‌گیرد.
 
از طریق اوهام شخصى: «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» (2)و «فَرَآهُ حَسَناً» (3) و از سوى شیطان: «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ» (4) و از طرف اطرافیان متملّق‌ «زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ» (5)(6)
 
مصادیق جلوه‌هاى دنیا که در آیه ذکر شده، با توجّه به زمان نزول آیه است و مى‌تواند در هر زمانى مصادیق جدیدى داشته باشد. طلا و نقره، کنایه از ثروت اندوزى، و اسب کنایه از مرکب و وسیله‌ى نقلیّه است.

سؤال: با این ‌که خداوند زینت بودن مال و فرزند را پذیرفته است؛ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدنیا»(7)
 
پس چرا این آیه در مقام انتقاد است؟

پاسخ: زینت بودن چیزى، غیر از دلبستگى به آن است. در این آیه انتقاد از دلبستگى شدید است که از آن به‌ «حُبُّ الشَّهَواتِ» تعبیر مى‌کند.
کلمه‌ى «بَنین» شامل دختران نیز مى‌شود، نظیر این‌که مى‌گوییم: عابران محترم از پیاده‌رو حرکت کنند که شامل زنان عابر نیز مى‌شود.

امام صادق علیه السلام با استناد به‌ «حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ ...» فرمودند: مردم در دنیا و آخرت از چیزى بیشتر از زنان لذّت نمى‌برند ... اهل بهشت نیز بیش از هر چیز به نکاح تمایل دارند تا خوردنى‌ها و آشامیدنى‌ها. (8)

این روایت حکمت تقدّم «النّساء» را بر دیگر موارد بیان مى‌کند.
 
تفسیریه 14 سوره آل عمران از تفسیر نمونه(9)
جاذبه زینتهاى مادى
در آیات گذشته سخن از کسانى بود که تکیه بر اموال و فرزندانشان در زندگى دنیا داشتند و به آن مغرور شدند و خود را از خدا بى نیاز دانستند، این آیه در حقیقت تکمیلى است بر آن سخن ، مى فرماید:
 
 امور مورد علاقه ، از جمله زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت و کشاورزى در نظر مردم جلوه داده شده است تا به وسیله آن آزمایش شوند (زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضة و الخیل المسومة و الانعام و الحرث ).

ولى اینها سرمایه هاى زندگى دنیا است ، (و هرگز نباید هدف اصلى انسان را تشکیل دهد) و سرانجام نیک (و زندگى جاویدان ) نزد خدا است (ذلک متاع الحیوة الدنیا و الله عنده حسن الماب ).

درست است که بدون این وسایل ، نمى توان زندگى کرد، و حتى پیمودن راه معنویت و سعادت نیز بدون وسایل مادى غیر ممکن است ، اما استفاده کردن از آنها در این مسیر مطلبى است ، و دلبستگى فوق العاده و پرستش آنها و هدف نهایى بودن مطلب دیگر.
 
1 - چه کسى این امور مادى را زینت داده ؟
جمله (زین للناس حب الشهوات ) که به صورت فعل مجهول ذکر شده مى گوید: علاقه به زن و فرزند و اموال و ثروتها در نظر مردم زینت داده شده است ، در اینجا این سوال پیش مى آید که زینت دهنده چه کسى است ؟

بعضى از مفسران معتقدند که این هوسهاى شیطانى است که آنها را در نظرها زینت مى دهد و به آیه 24 سوره (نمل و زین لهم الشیطان اعمالهم ) (و شیطان اعمال آنها را در نظرشان جلوه داده است ) .

و امثال آن استدلال کرده اند ولى این استدلال صحیح به نظر نمى رسد زیرا آیه مورد بحث درباره اعمال سخن نمى گوید، بلکه درباره اموال و زنان و فرزندان سخن مى گوید.

آنچه در تفسیر آیه صحیح به نظر مى رسد این است که زینت دهنده خداوند است از طریق دستگاه آفرینش و نهاد و خلقت آدمى .

زیرا خدا است که عشق به فرزندان و مال و ثروت را در نهاد آدمى ایجاد کرده تا او را آزمایش کند و در مسیر تکامل و تربیت پیش ببرد همانطور که قرآن مى گوید:

(انا جعلنا ما على الارض زینة لها لنبلوهم ایهم احسن عملا،) ما آنچه را در روى زمین هست زینت براى آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامیک عملشان بهتر است .
یعنى از این عشق و علاقه تنها در مسیر خوشبختى و سازندگى بهره گیرند نه در مسیر فساد و ویرانگرى .

جالب این که در آیه مورد بحث نخستین موضوعى که ذکر شده است همسران و زنان مى باشند و این همان است که روانکاوان امروز مى گویند غریزه جنسى از نیرومندترین غرایز انسان است تاریخ معاصر و گذشته نیز تایید مى کند که سرچشمه بسیارى از حوادث اجتماعى طوفانهاى ناشى از این غریزه بوده است .

ذکر این نکته نیز لازم است که آیه مورد بحث و سایر آیات مشابه آن هیچگاه علاقه معتدل نسبت به زن و فرزندان و اموال و ثروت را نکوهش نمى کند.

زیرا پیشبرد اهداف معنوى بدون وسایل مادى ممکن نیست به علاوه قانون شریعت هرگز بر ضد قانون خلقت و آفرینش نمى تواند باشد، آنچه مورد نکوهش است عشق و علاقه افراطى و به عبارت دیگر پرستش این موضوعات است .

واژه (قناطیر) جمع قنطار به معنى چیز محکم است و سپس به مال زیاد گفته شده است و اگر مشاهده مى کنیم پل را قنطره و اشخاص باهوش را قنطر مى گویند به خاطر استحکام در بنا یا در تفکر آنها است و مقنطره اسم مفعول از همان ماده به معنى مضاعف و مکرر آن مى باشد .

و ذکر این دو کلمه پشت سر هم براى تاکید است ، شبیه تعبیرى که در فارسى امروز رایج است که مى گویند: فلان کس صاحب (آلاف ) و (الوف ) مى باشد یعنى ثروت زیادى دارد.

بعضى براى (قنطار) حد معینى تعیین کرده اند و گفته اند: قنطار هفتاد هزار دینار طلا است ، بعضى صد هزار و بعضى دوازده هزار درهم دانسته اند و بعضى دیگر، قنطار را یک کیسه پر از سکه طلا یا نقره دانسته اند.
در روایتى از امام باقر و امام صادق (علیه السلام ) نقل شده که قنطار، مقدار طلائى است که پوست یک گاو را پر کند ولى در حقیقت همه اینها مصداق یک مفهوم وسیع است و آن مال زیاد.

واژه (خیل ) اسم جمع است و به معنى اسبها یا اسب سواران هر دو است البته در آیه مورد بحث منظور را از آن همان معنى اول است .

کلمه (مسومه ) در اصل به معنى نشاندار است و نشان داشتن آن یا به خاطر برازندگى اندام و مشخص بودن چهره و یا به خاطر تعلیم و تربیت آنها و آمادگى براى سوارى در میدان جنگ است .

بنابراین آیه مورد بحث به شش چیز از سرمایه هاى مهم زندگى که عبارتاند از: زن ، فرزند، پولهاى نقد، مرکبهاى ممتاز چهارپایانى که در دامدارى مورد استفاده هستند (انعام ) و زراعتها (حرث ) اشاره مى کند که ارکان زندگى مادى انسان را تشکیل مى دهند.
 
3 - منظور از متاع حیات دنیا چیست ؟
متاع به چیزى مى گویند که انسان از آن بهره مند مى شود و حیات دنیا به معنى زندگى پایین و پست است بنابراین معنى جمله (ذلک متاع الحیوة الدنیا) چنین مى شود.

که اگر کسى تنها به این امور ششگانه به عنوان هدف نهایى عشق ورزد و از آنها به صورت نردبانى در مسیر زندگى انسانى بهره نگیرد چنین کسى تن به زندگى پستى داده .

در حقیقت جمله (الحیوة الدنیا) (زندگى پایین ) اشاره به سیر تکاملى حیات و زندگى است که زندگى این جهان نخستین مرحله آن محسوب مى گردد .

لذا در پایان آیه اشارهاى اجمالى به آن زندگى عالى تر که در انتظار بشر مى باشد کرده و مى فرماید: (و الله عنده حسن الماب )، یعنى سرانجام نیک در نزد خداوند است .
 
4 - همانگونه که اشاره شد در میان نعمتهاى مادى زنان را مقدم داشته چرا که در مقایسه با دیگر نعمتها نقش مهمترى در جلب افکار دنیا پرستان و اقدام آنها بر جنایات هولناک دارد
 
تفسیریه 14 سوره آل عمران از تفسیر المیزان(10)
با اموال و اولاد بی نیاز از خدا
چون از این آیه بر مى آید کفار معتقد بوده اند که مى توانند با اموال و اولاد، از خدا بى نیاز شوند، و آیه شریفه بیان مى کند که علت این پندار فریب خوردن آنان در برابر تمایلات و لذائذ مادى است،
علت این است که از امور آخرت منقطع شده، و رو به دنیا آوردند، از امور بسیار مهم بریده به امور مجازى پرداختند.

امر بر آنان مشتبه شد و نفهمیدند که لذائذ مادى، همه وسیله و متاع زندگى موقت در دنیا، و زندگى است، که خود مقدمه است، براى رسیدن به آنچه نزد خدا است و آن عبارت است از حسن ماب و عاقبت نیکو.
 
اموال و اولاد وسیله هستند نه هدف
نه تنها این کفار در علاقمندى به دنیا مبتکر و اولین علاقمند به آن نیستند، بلکه این شیفتگى از ناحیه دیگرى ناشى شده است، و این خدا است که دلهاى ایشان را تسخیر کرده، و علاقه به این امور مادى را غریره آن نموده، تا زندگى دنیائى و زمینى آنان تامین شود.
 
چون اگر غریره حب دنیا در انسان، گذارده نشده بود، زندگى او در این کره خاکى دوام نمى یافت، کسى به دنبال تولید مثل نمى رفت، و نسل بشر قطع مى شد.

و حال آنکه خداى سبحان مقدر کرده که بشر تا مدتى معین در زمین زندگى کند، چون در روز اول خلقت بشر به پدر بشر یعنى حضرت آدم فرمود: (و لکم فى الارض مستقر و متاع الى حین ).

و اگر چنین مقدر کرده که علاقمند و دوستدار دنیا باشند براى این بوده که دنیا را وسیله زندگى آخرت خود کنند، واز متاع این زندگى چیزهائى را که به درد آن زندگیشان مى خورد برگیرند.

و خلاصه مطلب اینکه تقدیر کرد تا به عنوان وسیله بدان بنگرند، نه به نظر استقلالى، و به عبارت دیگر زندگى دنیا را وسیله زندگى آخرت قرار دهند، نه اینکه آن را هدف پنداشته و ماوراى آن را فراموش کنند.
 و یا راه را مقصد گرفته، در عین اینکه مشغول رفتن به سوى پروردگار خویشند رفتن را مقصد بپندارند، همچنان که قرآن کریم فرموده : (انا جعلنا ما على الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا، و انا لجاعلون ما علیها صعیدا جرزا).
 
چیزى که هست این بى خبران غفلت زده، این وسائل ظاهرى الهى را که مقدمات و وسائلى براى بدست آوردن رضوان اللّه هستند.
 
 امورى مستقل پنداشتند، و محبوب بالذات شمرده، خیال کردند که این امور مادى مى تواند ایشان را از خداى سبحان بى نیاز سازد، و به همین جهت دنیائى که خلق شده تا نعمت و وسیله تقرب و پاداش اخروى آنان باشد، بر ایشان نقمت و عذاب
 
چه کسى دنیا و متاع دنیوى را در نظر انسان زینت مى دهد؟
حال باید دید که چرا خود خداى تعالى، دنیا و آنچه در آن است را در نظر انسان زینت مى دهد؟ و آیا او است که انسانها را با این گول زنک، گول مى زند؟
 
 حاشا بر ساحت مقدس او که انسان را به خلاف واقع بیفکند، و به او چنین وانمود کند که عوامل دنیائى مستقل در تاءثیرند، و زینت دنیا هدف غائى بشر است.
 
آرى ساحت رب علیم و حکیم والاتر از آن است که امور خلق خود را بگونه اى اداره کند که منتهى به غایتى صالح و شایسته نگردد، چگونه چنین چیزى امکان دارد؟ با اینکه خودش فرمود: (ان اللّه بالغ امره )

بله این مقدار را مى توان مستند به خدا کرد که خدا اجازه چنین فتنه گریهائى را به شیطان داده، تا (هم خود او به کمال شقاوت خود برسد) و هم مساءله آزمایش بندگان تکمیل گردد، و زمینه تربیت بشر فراهم شود،
 
دو گونه بودن جلوه گرى دنیا در نظر مردم
 و بهر حال تزیین و جلوه گرى دنیا در نظر مردم دو جور تصور مى شود، یکى براى اینکه بنده خدا باین وسیله یعنى به وسیله دنیا به آخرت برسد، و خشنودى خداى را در مواقف مختلف زندگى و با اعمالى گوناگون و به کار بردن مال و جاه و اولاد و جان به دست آورد.
 
و این خود سلوکى است الهى و پسندیده، که خداى تعالى این گونه مشاطه گریها را به خودش نسبت داده، و در آیه هفتم سوره کهف بیان شریفش گذشت.
 
قسم دیگر جلوه گرى دنیا در نظر خلق زینت گرى دنیا است به این منظور که دلها شیفته دنیا شده، و متوجه آن و غافل از ماوراى آن شود، و از ذکر خدا بى خبر گردد.
 
 این قسم جلوه گرى تصرفى است شیطانى و مذموم که خداى سبحان آنرا به شیطان نسبت داده، و بندگان خود را از آن برحذر داشته، و همچنان که گذشت فرموده : (و زین لهم الشیطان ما کانوا یعملون ).
 
این قسم جلوه گرى هم گاهى و از جهتى به خدا نسبت داده مى شود، البته در طول نسبتى که به شیطان دارد. و این بدان جهت است که شیطان و هر سببى از اسباب خیر و یا شر آنچه عمل مى کند.
 
 و هر دخل و تصرفى که در ملک خدا دارد به اذن خود او است، تا اراده خدا و مشیت او نافذ شود، و با نفوذ امر او، امر صنع و ایجاد منتظم گردد، و در نتیجه رستگاران با اراده و اختیار خود رستگار شوند، و مجرمین هم با سوء اختیار خود از رستگاران، ممتاز و جدا گردند.
 
درستى سخن بعضى از مفسرین که فاعل جلوه گرى را شیطان دانسته اند از اینجا روشن مى شود، براى اینکه حب شهوات امر مذمومى و ناپسندى است و خدا آنرا در نظرها زینت نمى دهد.

و همچنین حب کثرت مال که آن نیز امرى است مذموم آنچه مستند به خدا است همان حسن الماب و جنات است، که در آخر این آیه و آیه بعدیش به خدا نسبت داده شده است.
 
چهار نکته راجع به آیه کریمه (زین للناس حب الشهوات)
 نکته اول : از ظاهر جمله : (زین للناس حب الشهوات ) بر مى آید که فاعل زینت گرى، غیر از خداى تعالى است یعنى یا شیطان است.
 و یا نفس، دلیل گفته ما دو نکته است، اول اینکه مقام آیه مقام مذمت کفار به این رفتار انحرافى است، که به لذائذ مادى از مال و اولاد اعتماد نموده، و به خاطر اینکه شیطان این انحراف را در نظرشان جلوه داد خود را از خدا بى نیاز دانستند.
 
و در مثل چنین مقامى زینتى تناسب دارد که باعث غفلت از خدا باشد، و چنین زینت گرى لایق به ساحت مقدس خدا نیست.

نکته دوم : اینکه اگر این زینت گرى کار خداى تعالى باشد قهرا مراد از آن همان میل غریزى است که انسان به این لذائذ مادى دارد، و اگر مراد این بود، جا داشت تعبیر فرماید: (زین للانسان حب الشهوات ) و یا بفرماید: (زین لبنى آدم ) و امثال این تعبیرات، همچنان که در مواردى که سخن از غرائز رفته اینگونه تعبیر آورده، مثلا فرموده : (لقد خلقنا الانسان فى احسن تقویم، ثم رددناه اسفل سافلین ).
 
و نیز فرموده : (و لقد کرمنا بنى آدم، و حملناهم ف ى البر و البحر...).و اما لفظ (ناس ) مناسب چنین مقامى نیست، زیرا عرب این کلمه را بیشتر در مواردى استعمال مى کند که مى خواهد امتیازها را لغو کند، و یا کسى را تحقیر نموده و پستى فکر او را برساند، به موارد استعمال زیر توجه فرمائید:
 
(فابى اکثر الناس الا کفورا)، (یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى )، و آیاتى دیگر نظیر اینها.

نکته سوم : اینکه امورى که خداى تعالى به عنوان نمونه و مصداق براى این شهوات بر شمرده، با مساءله تزیین فطرى نمى سازد، زیرا اگر منظور این بود جا داشت به جاى کلمه (نساء زنان ) تعبیرى آورد که معناى مطلق زوجیت را برساند و نیز به جاى لفظ (بنین ) کلمه اولاد را آورده باشد.
 
 و به جاى لفظ (قناطیر مقنطرة ) لفظ (اموال ) را بیاد بیاورد، براى اینکه علاقه فطرى و طبیعى به همسر همانطور که در مردان نسبت به زنان هست.
 
 در زنان نیز نسبت به مردان همین علاقه وجود دارد، و همچنین علاقه غریزى که در انسان نسبت به فرزندان هست، نسبت به مطلق اولاد و مطلق اموال است، نه خصوص پسران، و خصوص (قناطیر).
 
و به همین جهت آن مفسرى که فاعل تزیین را خدا دانسته ناچار شده است بگوید: مراد از حب نساء علاقه به مطلق همسر است، تا شامل علاقه زن به شوهرش نیز بشود، و مراد از بنین، مطلق فرزند است، تا شامل دختران نیز بشود.
 
 و مراد از قناطیر، مطلق مال است، و گفته : اگر خداى تعالى از خصوص نساء و بنین و قناطیر نام برده،براى این است که اینها افراد قوى و شناخته شده تر مصداقند، و آنگاه در توجیه این گفته اش خود را سخت به زحمت انداخته است.
 
نکته چهارم : اینکه نسبت داشتن تزیین به خداى سبحان با آخر آیه که مى فرماید: (ذلک متاع الحیوة الدنیا و اللّه عنده حسن المآب، قل انبئکم بخیر من ذلکم...) نمى سازد،

 براى اینکه ظاهر این کلام این است که مى خواهد مردم را از شهوات دنیائى منصرف کند، و نفوس بشر را متوجه ثواب ها و بهشت و همسران و رضوانى کند که نزد خدا برایشان آماده است، و منصرف کردن مردم از زندگى دنیا صحیح نیست.
 
 چون دنیا مقدمه آخرت است، و منصرف کردن مردم از مقدمه و در عین حال دعوت آنان به ذى المقدمه، تناقض ‍ روشنى است، و بلکه ابطال هر دو امر یعنى هم دنیا و هم آخرت است، و مثل کسى مى ماند که مى خواهد سیر بشود و از خوردن خوددارى مى کند.
 
معناى تزئین حب براى مردم
خلاصه اینکه، برگشت معناى تزیین حب براى مردم به این است که حب را در نظر آنان طورى قرار دهد که باعث شیدائى و دلربائى آنان شود، و در اشتغال به آن حریص سازد.
 
این است معناى تزیین حب، نه اصل تاءثیر آن، همچنانکه ظاهر از معناى (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا)
نیز همین است، چون مى فرماید: بعد از آنان خلقى آمدند که نماز را ضایع گذاردند، و شهوات را پیروى کردند، و به زودى (کیفر) گمراهى را خواهند یافت.
 
و موید این معنا گفتارى است که درباره شمردن نمونه هاى زینت از نظر خواننده خواهد گذشت که چرا از نمونه هاى زینت، نساء و بنین و قناطیر را شمرد؟ علاوه بر اینکه چه بسا بتوان گفت معناى لفظ شهوات خالى از شیفتگى و دلدادگى و حرص نیست، هر چند که کلمه نامبرده به معناى مشتهیات است.
 
پیام ها
1-علاقه‌ى طبیعى به مادّیات، در نهاد هر انسانى وجود دارد، آنچه خطرناک است، فریب خوردن از زینت‌ها وجلوه‌هاى آن و عدم کنترل دلبستگى‌هاست. «زُیِّنَ لِلنَّاسِ ...»
2- جلوه‌ى دنیا براى مردمِ عادّى است، نه افراد فرزانه. «زُیِّنَ لِلنَّاسِ» چنانکه در نظر همسر فرعون که فرزانه‌ى تاریخ است، کاخ و طلاى او بى‌ارزش است.نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ» (11)

3-علاقه‌ى بیش از حدّ به زن وفرزند، بیش از هر چیز مایه‌ى دلبستگى انسان به دنیا مى‌گردد. «حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ»
4-مراقب باشیم که زینت‌ها وجلوه‌هاى دنیا، مقدّمه‌ى غفلت از آخرت است. «زُیِّنَ لِلنَّاسِ ... وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»

5-یکى از عوامل بد عاقبت شدن، شیفتگى و دلبستگى به دنیاست. زیرا عاقبت نیکو تنها نزد خداست. «زُیِّنَ لِلنَّاسِ ... وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
6-یکى از شیوه‌هاى تربیتى، تحقیر مادّیات و بیان عظمت معنویات است. «ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»

7-بهترین راه براى کنترل علائق مخرّب، مقایسه آن با الطاف جاودانه‌ى الهى است. «وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»(12)
8- خداوند خواهان بازگشت بندگان خود با رحمت خویش (و اللّه یرید ان یتوب علیکم)

9- حفظ حریم احکام الهى در ازدواج و مسائل جنسى، زمینه روى آوردن خداوند به بندگان (حرّمت ... و المحصنات ... و اللّه یرید ان یتوب علیکم) به نظر مى رسد جمله «یرید اللّه لِ ... یتوب» در آیه قبل اشاره به انشاء و جعل احکام باشد.

و جمله «و اللّه یرید ان یتوب»، ناظر به مرحله عمل به آن احکام است. یعنى در صورت عمل به این احکام، خداوند عنایتش را نسبت به انسانها تمام خواهد کرد و به ثمر خواهد نشاند.
 
10- عمل به احکام و مقررات الهى، زمینه بازگشت خداوند به بندگان (و لا تنکحوا ... حرّمت ... و المحصنات ... و اللّه یرید ان یتوب علیکم)
 
11- تلاش شهوترانان براى انحراف جوامع دینى از حدود و مقررات الهى در روابط جنسى (و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً)
 
12- تلاش هواپرستان براى انحراف جوامع دینى از محدوده احکام و قوانین الهى (و لا تنکحوا ... حرّمت ... و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً)
 
13- هشدار خداوند به مؤمنان در مورد نفوذ آراء و اندیشه هاى انحرافى هواپرستان (و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً)
 
14- پیروى از آراء و اندیشه هاى هواپرستان، مایه دورى از رحمت الهى (و اللّه یرید ان یتوب علیکم و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً) از تقابل اراده الهى به رحمت با اراده هواپرستان به انحراف، استفاده مى شود که پیروى از هواپرستان عامل دورى از رحمت خداوند است.
 
۸- روابط و اخلاق جنسى در اسلام معتدل و به دور از افراط و تفریط است.* (و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً) خداوند، آراء هواپرستان را در روابط جنسى مقابل احکام خویش شمرده و با توصیف آن آراء به انحراف، اشاره به اعتدال احکام الهى و دورى آن از افراط و تفریط کرده است.
 
15- هواپرستى و شهوترانى، مایه دورى از رحمت الهى (و اللّه یرید ان یتوب علیکم و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً)
 
16- تجاوز از حدود و مقررت الهى در ازدواج و روابط جنسى، انحرافى بزرگ (حرّمت ... و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً)
 
پی نوشت
1.کهف، 104.
2. فاطر، 8.
3.انفال، 48.
4.غافر، 37.
5. تفسیر نور: جلد 1 - صفحه 479
6. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
7.کهف، 46.
8.کافى، ج 5، ص 321.
9.تفسیر نمونه ناصر مکارم شیرازی ، جلد 2 ، صفحه 456 به بعد
10.ترجمه تفسیر المیزان سید محمدحسین طباطبایی ، جلد 3 ، صفحه 148 به بعد
9.تحریم، 11.
10.تفسیر نورجلد 1 - صفحه 480
 
منابع:
تفسیر المیزان(https://quran.anhar.ir/tafsirfull-8043.htm)
تفسیر نمونه(http://www.makarem.ir/quran)
تفسیر نور(https://wiki.ahlolbait.com/)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.